اسوه عزت و افتخار/ آیت‌الله العظمی عبدالله جوادی آملی - بخش دوم و پایانی

1393/3/12 ۰۸:۲۹

اسوه عزت و افتخار/ آیت‌الله العظمی عبدالله جوادی آملی - بخش دوم و پایانی

لازم است عنایت شود كه آن حضرت در طی سالیان متمادی، مخصوصاً در عصر مسئولیت امامت خویش، امت اسلام را با محاضره، مناظره، مكاتبه و محاجّه به انحای گونه‏گون بیدار نمود و اتمام حجت كرد؛ یك سال قبل از مرگ معاویه، همایشی همچون جریان غدیر خم در منی تشكیل داد و بیش از هفتصد نفر را جمع كرد كه اكثر آنان از تابعان و عده‏ای نیز از اصحاب رسول اكرم‏(ص) بودند و در آن محفل عظیم بسیاری از مناقب اهل بیت عصمت را بازگو كرد و آنان اعتراف كردند و برخی از مثالب امویان را ذكر كرد و در صدر مقال نافع خود فرمود: «فإنی أخاف أن یندرس هذا الحق و یذهب...:1 من می‏ترسم این دین الهی كه حق است، مندرس و فرسوده شود.»

 

لازم است عنایت شود كه آن حضرت در طی سالیان متمادی، مخصوصاً در عصر مسئولیت امامت خویش، امت اسلام را با محاضره، مناظره، مكاتبه و محاجّه به انحای گونه‏گون بیدار نمود و اتمام حجت كرد؛ یك سال قبل از مرگ معاویه، همایشی همچون جریان غدیر خم در منی تشكیل داد و بیش از هفتصد نفر را جمع كرد كه اكثر آنان از تابعان و عده‏ای نیز از اصحاب رسول اكرم‏(ص) بودند و در آن محفل عظیم بسیاری از مناقب اهل بیت عصمت را بازگو كرد و آنان اعتراف كردند و برخی از مثالب امویان را ذكر كرد و در صدر مقال نافع خود فرمود: «فإنی أخاف أن یندرس هذا الحق و یذهب...:1 من می‏ترسم این دین الهی كه حق است، مندرس و فرسوده شود.»

همین هراس از اندراس مدرسه وحی كه خوف معقول و به‌جا بود، در متن نامه رسمی آن حضرت به سران بصره ثبت شد: «... و أنا أدعوكم إلی كتاب الله و سنّه نبیه، فإن السنّه قد اُمیتت و البدعه قد اُحییت فإن تسمعوا قولی أهدكم إلی سبیل الرشاد».2 این نامه در چند نسخه تدوین و به مالك بن مسمع بكری، احنف بن قیس، منذر بن جارود، مسعود بن عمر، قیس بن هیثم، عمرو بن عبید بن معمر و یزید بن مسعود نهشلی داده شد؛ پیك آن حضرت در ایصال این رساله، «سلیمان ابوزرین» بود كه شرح جریان آن از حوزه رسالت این پیام وجیز خارج است.

 

صلاحیت حاكم از منظر حسینی

امام حسین(ع) ضمن ارزیابی اركان نظام‏مند حكومت دینی، به صلاحیت حاكم و اوصاف والی عنایت كرد و چنین فرمود: «فلعمری ما الإمام إلا الحاكم بالكتاب، القائم بالقسط و الدائن بدین الحق، الحابس نفسه علی ذات الله:3 تنها كسی صلاحیت امامت و رهبری امت را داراست كه به قرآن عمل كند و به قسط و عدل تمسك نماید و به دین حق متدین باشد و خویشتن را در محدوده دستور الهی نگه دارد، و از آن تعدی نكند.» سیدالشهدا(ع) برای احیای حق و ابطال باطل و افشای امویان و رهایی مردم از جهل علمی و جهالت عملی و نجات آنان از استبداد و هرگونه سیستم ستم‏زا و عدل‏زدا، چاره‏ای جز تضحیه و تأسیر دوده طه و یس نداشت و به چنین قیامی كه نه مسبوق به مثل بود و نه ملحوق به نظیر، اقدام كامل كرد و به‏ هیچ‏ وجه در آن دریغ نفرمود: «... و بذل مهجته فیك لیستنقذ عبادك من الجهاله و حیره الضلاله... »4

اقدام شجاعانه به چنین فداكاری بی‏مانند، گذشته از رهنمود غیبی در رؤیا یا حالت منامی، همراه با تحلیل جامعه‏شناسانه همه‏جانبه بود؛ زیرا همان‏طوری كه انتخاب زمان نهضت بسیار درست بود، تعیین سرزمین قیام نیز كاملاً بررسی شده بود، چون نه حجاز آماده چنین قیام آزادی‏خواهانه بود و نه یمن و نه مناطق دیگر. تنها عراق آمادگی خود را طبق دعوتنامه متواتر اعلام كرد؛ چه اینكه بعد از «واقعه طف»، طولی نكشید كه برخی از نتایج نهضت پیش از اماكن دیگر در همان منطقه ظهور نمود و مردم همان مرز و بوم بیش از دیگران، راه قیام در برابر طغیان اموی را پیموده‏اند.

به هر تقدیر، عراق مناسب‏ترین سرزمین برای طرح نهضت و خصوص كوفه شایسته‏ترین شهر برای قیام بود؛ گرچه طاغیان اموی با شهید نمودن نایب خاص حضرت ابی عبدالله(ع)، یعنی مسلم بن عقیل و حامیان وی، راه ورود آن حضرت را به كوفه بستند و قافله نستوه را به‏ جایی كه نه كمك مردمی و نه كمك طبیعی در آنجا بود، به نزول اجباری وادار كردند.

 

رهاورد قیام حسینی و جنبه الهی و انسانی آن

عزت و افتخار حسینی(ع) به عنوان یك جریان فكری و حقوقی، از رهاوردهای مسلم قیام عاشوراست. جنبه الهی آن، اسوه سالكان كوی دیانت است و جنبه انسانی آن قدوه راهیان راه حریت مردمی است؛ هرچند حریت راستین فقط در پرتو وحی آسمانی تأمین می‏گردد. امام حسین(ع) نه تنها اصل نهضت را مخصوص خود نمی‏دانست، بلكه هماره دیگران را به چنین قیامی فرا می‏خواند. البته مراتب مأموریت و درجات رسالت انسانها یكسان نیست.

سرّ تعمیم قیام همان عمومیت زیربنای آن است؛ زیرا استقلال، آزادی، امنیت، تمامیت ارضی و سایر حقوق یك امت متمدن و متدین، سبب اصلی مبارزه در برابر حكومت غاشمان طاغی است و نزاهت از ضیم و زبوبی و برائت از ذلت و فرومایگی، و نجات از بردگی و خواری، دستمایه اصیل جهاد در قبال سلطه باغیان یاغی است. امام حسین(ع) در ندا، نوا، آوا و صدای خویش، جریان كربلا را به عنوان تمثیل و نمونه یاد می‏كرد، نه به عنوان تعیین و قضیه شخصی و انحصاری كه دیگران در آن سهیم نباشند؛ یعنی قصه نینوا صبغه مثال دارد نه تعین، و اینك چند شاهد:

1. آن حضرت از رسول گرامی(‏ص) نقل كرد: «هر كس سلطان ستمكاری را ببیند كه حرام خدا را حلال می‏داند، عهد خدا را می‏شكند، مخالف سنت پیامبر است، در بین مردم به گناه و تجاوز عمل می‏كند، و آن را به فعل یا قول خود تغییر ندهد، سزاوار است خداوند چنین شخص سلطه‏پذیر را با آن ظالم یك جا وارد كند...»5محتوای این حدیث نبوی، اختصاصی به امام معصوم ندارد؛ هر چند هر قیامی باید به اذن آن حضرت در عصر حضور و به اذن نایب وی در زمان غیبت باشد.

2. آن حضرت به طور رسمی اعلام فرمود: «مگر نمی‏بینید كه به حق عمل نمی‏شود و از باطل اجتناب نمی‏شود؟ هر مؤمنی به لقای خدا راغب گردد.»6 یعنی به استقبال شهادت برود. این دستور، هر فرد و گروه متعهد دینی را در بر می‏گیرد.

3. امام حسین(ع) در برابر پیشنهاد مروان بن حكم و ادعای نصیحت خیرخواهانه راجع به قبول بیعت یزید فرمود: «علی الإسلام السلام، إذ قد بُلیت الاُمه براعٍ مثل یزید»؛7 یعنی سلام خداحافظی اسلام وقتی مطرح است كه مسئول اداره امور امت اسلامی، زمامداری مانند یزید باشد. از این تعبیر معلوم می‏شود كه شخص یزید خصوصیت ندارد، بلكه هر والی و حاكم كه مانند یزید بود و در هر عصر یا نسلی باشد، مقاومت در برابر او لازم است و هیچ ویژگی‏ای برای امام معصوم نیست. البته رهبری قیام در اختیار ولی معصوم است.

4. امام حسین(ع) در تعبیری دیگر به مروان فرمود:

«... مثلی لا یبایع مثله»؛8 یعنی كسی كه مثل من به اصول اسلام باور دارد و معارف حقوق اجتماعی آن، از قبیل عدل، مواسات و مساوات را در ظل رهنمود شریعت می‏پذیرد، هرگز با مثل یزید، هركس باشد، بیعت نمی‏كند. از این بیان جامع استنباط می‏شود كه هر مسلمانی عهده‏دار تبرّی از حكومت استبداد، استعباد و مانند آن است.

5. امام حسین(ع) عنصر محوری پرهیز از پیروی حاكم جائر را لزوم تحرّز از ذلت و وجوب حیازت عزت دانست و این اصل، یعنی تولّی عزت و تبرّی از ذلت، اختصاصی به امام معصوم ندارد، بلكه اجرای آن بر هر متدین متعهدی لازم است. بیان آن حضرت در نزاهت از ذلت و برائت از بردگی و فرار و صیانت از اقرار ذلیلانه این است: «ألا و إن الدّعی بن الدعی قد تركنی بین السلّه و الذلّه و هیهات له ذلك! هیهات منّی الذله! أبی الله ذلك و رسوله و المؤمنون و جدود طهرت و حجور طابت ان نؤثر طاعه اللئام علی مصارع الكرام».9

مقصود آن حضرت از كلمه «منّا»، خصوص اهل بیت عصمت(ع) نیست؛ زیرا لزوم تحرز از سلطه بیگانه و مذلت استبداد، از خصایص اسره عصمت نیست؛ لذا فرمود: «خداوند از ذلت ما ابا دارد و پیامبر تأبی دارد و مؤمنان امتناع می‏ورزند...» با این تحلیل معلوم می‏شود، آنچه آن حضرت درباره تنزه از پذیرش ذلت كه به صورت دست بیعت دراز كردن یا زبان اعتراف گشودن ظهور می‏كند، فرموده‏اند، وظیفه همه رادمردان دینی است: «لا أعطیكم بیدی إعطاء الذلیل و لا أقر لكم إقرار العبید».10

 

فرهنگ حسینی

6. فرهنگ حسینی(ع) كه در ثنایای سیرت و سنت آن حضرت و صحابه صهبای صهیب‏پرور وی بارز بود، نشان تعمیم و توسعه آن در حوزه دینی است؛ مثلاً پرهیز از فتك و ترور «ابن زیاد» به دست حضرت مسلم در خانه هانی كه «شریك بن اعور» بیمار در آنجا بستری بود و عبیدالله بن زیاد به عیادت وی آمد؛ زیرا وقتی به آن حضرت پیشنهاد ترور ابن زیاد را دادند و وی نپذیرفت، در جواب سؤال اعتراض‏آمیز گفت: رسول خدا(ص) فرمود: «إنّ الإیمان قید الفتك لایفتك مؤمن»؛11 یعنی ایمان مانع ترور كردن است و مؤمن كسی را ترور نمی‏كند. این حكم اختصاصی به امام معصوم و نایب خاص او ندارد، بلكه وظیفه هر مسلمان است، و همچنین به پرهیز از آغاز جنگ در جریان برخورد «حر بن یزید ریاحی» با سالار شهیدان كه یك وظیفه همگانی است و اختصاصی به معصوم ندارد.

همچنین تمام مطالب را با همراهان خود مطرح كردن و آنان را به دعوت مبهم و هدف مجهول سوق ندادن و خطر را از آنها مستور نكردن، از وظایف همگان است و توجه به آن در متن قیام امام حسین(ع) كاملاً مشهود است؛ زیرا آن حضرت به طور مكرر، جایگاه خطیر این نهضت را گوشزد می‏كرد و با آگاهی از شهادت مسلم بن عقیل(ع)، اصحاب خود را مخیر بین رفتن و ماندن نمود؛ چه، اینكه در شب عاشورا آنان را آزاد گذاشت و مخیر كرد. همه این امور كه نشان عزت و افتخار است، از اوصاف و نیز از وظایف مشترك میان امام و امت است.

7. وظیفه امر به معروف و نهی از منكر، بدون اَشر و بَطَر كه در وصایای تاریخی امام حسین(ع) می‏تابد، از رسالتهای عمومی است و هیچ اختصاصی به انسان معصوم ندارد؛ چه، اینكه تكلیف اصلاح مفاسد اجتماعی ویژه آن حضرت نبوده و نیست؛ در بخشی از وصیتنامه مكتوب امام حسین(ع) چنین آمده است: «... و إنّی لم أخرج أشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و إنما خرجتُ لطلب الإصلاح فی اُمّه جدی، اُرید أن آمرُ بالمعروف و أنهی عن المنكر و أسیر بسیره جدی و أبی»...12زندگی در چنین فضایی رنج آور، و مرگ عزیزانه و فاخرانه در آن سبب سعادت است؛ چه اینكه آن‏حضرت فرمود: «لا أری الموت إلا سعاده و الحیاه مع الظالمین إلا برما».13

این بیان نورانی رسالت همگان را تبیین می‏كند؛ لذا بسیاری از پیامهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، امام راحل كه با بنان یا بیان ایشان به امت گرانقدر اسلام می‏رسید، مزین به رهنمودهای سیدالشهدا(ع) بود، و مبارزان نستوه انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، با مرثیه رسای آن حضرت، ایران‏زمین را از لوث استبداد و روث استعمار تطهیر كردند:

با صبا در چمن لاله سحر می‏گفتم

كه: شهیدان كه‏اند این همه خونین‌كفنان؟14

و خامان ره‏نرفته به زاویه عیش خزیده‏اند:

خامان ره‏نرفته چه دانند ذوق عشق؟

دریادلی بجوی، دلیری، سرآمدی15

اكنون كه به پایان این پیام می‏رسم، به شما اندیشوران ... عرض می‏كنم: تیغ تهاجم آهیخته بیگانه را با تدبیر حكیمانه غلاف كنید، تا فضای دلنواز و حریم دل‏انگیز دانشگاههای كشور امام زمان(ع)، همچنان از گزند هتك داخل و خارج، و از آسیب تطاول دشمن آگاه و دوست ناآگاه مصون بماند.

ستایش از حكیم فردوسی

و چون این همایش عالمانه، در دانشگاه فردوسی فردوس‏مقام است، راقم این سطور مطمئن است، اگر آن حكیم سترگ كه صدرالمتألهین شیرازی(قدس‌سره) در كتاب قیم «مبدأ و معاد» خویش، بینش توحیدی وی را به عظمت ستود و شعر معروف وی را:

خداوند بالا و پستی تویی

ندانم چه‏ای، هر چه هستی تویی

عارفانه و حكیمانه تفسیر كرد، نه صرفاً ادیبانه، در عصر خفقان تشیع نمی‏زیست و در روزگار رهایی پیروان اهل‏بیت عصمت(ع) در یوغ غم به سر نمی‏برد، به جای سرودن شاهنامه و گفتن «عجم زنده كردم بدین پارسی»، شهادت‏نامه انشا می‏فرمود و چنین می‏سرود: «بشر زنده كردم بدین پارسی»؛ هر چند از بزرگ‏حكیمی چون ابوالقاسم فردوسی(رضوان الله علیه) كه تحمیس و رزم‏آور است، به تنهایی برنمی‏آید كه نهضت عاشورای سلطان دنیا و آخرت حضرت ابی عبدالله(ع) را منظوم و منضود نماید؛ چه اینكه از عارف رومی، جلال الدین محمد بلخی، معروف به مولوی نیز ساخته نبود كه به تنهایی تمام كتاب بسیط خود را به داستان آسمانی كربلا اختصاص دهد؛ حتی اگر جلفای فردوسی ضمیمه یلدای مولوی می‏شد، هنوز نصف زلف یار ما نمی‏شد.16

سرّ ناكارآمدی این‏گونه از حكیمان و عارفان این است كه برخی از آنان در حماسه، رزم‏آوری، جنگجویی، كارزار و سلحشوری موفق هستند و بعضی دیگر در عرفان، بزم‏سازی، نرم‏رفتاری، گذشت، عفو، صفح، صفا و وفا كامیاب هستند، درحالی‏كه سفیران كربلا راهبان شب و شیران روز بودند؛ «رهبانٌ باللیل واُسدٌ بالنهار».17 مانند آنچه امیرمؤمنان(ع) در وصف یكی از یاران خاص خود فرمود: «كان یعظمه فی عینی صغر الدنیا فی عینه، وكان خارجاً من سلطان بطنه... وكان ضعیفاً مستضعفاً، فان جاء الجد فهو لیثُ غاب و صل واد...:18 چون دنیا در دیدگان او كوچك بود، او از منظر من بزرگ بود و او از سلطنت شكم آزاد بود، هر چند ظاهراً ناتوان به نظر می‏رسد، ولی اگر كار جدی فرا می‏رسید، همانند شیر بیشه می‏خروشید و همتای مار بیابان می‏جهید.»

غرض آنكه موسی‌وشی می‏طلبد كه بین اژدهای دمان و ید بیضا جمع كند؛ بنابراین فقط انسان جامع بین منقول و معقول و مشهود به جمع سالم مجاز است كه این احسنُ القصص بعد از ظهور اسلام را به احسنُ القصص تدوین نماید؛ به امید آن روز.

چو رو نمود به منصور وصل دلدارش

روا بوَد كه رساند به اصل دل، دارش

نتیجه آنكه تنها دلمایه نیل به عزت و افتخار حسینی عشق به خداوند، قرآن و عترت(ع) است. روحانی بلندآوازه آمل، ملا محمد دركایی دلارستاقی (غافل) در رثای آهنگین سالار شهیدان(ع) چنین سرود:

... شهریاری ز سراپرده برون آمده فرد/ محو رویش زن و مرد

شاهبازی پی پرواز، پر و بال گشود/ والی غیب و شهود، رو سوی جنگ نمود

خُود تسلیم به سر، موزه تمكین به پا/ با كمربند رضا

چار آیینه ایمان به بر از چار حدود/ والی غیب و شهود

تیغ تقوا به میان، نیزه اخلاص به مشت/ سپر صبر به پشت

جعبه قلب پر از تیر و ز غم زهرآلود/ والی غیب و شهود

از زنان كهنه لباسی، به غیاثی طلبید/ بر تن خود پوشید

قلبها سوخت ازاین واقعه، جانها فرسود/ رو سوی جنگ نمود... 19

هنگام نماز ظهر عاشورا، اوحدی از صحابه آن حضرت(ع)، به مقام منیع سپر قرارگرفتن مشرف شدند. یكی از آن چهره‏های شیدای شهادت، «سعید بن عبدالله حنفی» بود كه به عرض رساند: حدود هزار و دویست فرسخ راه را در شرایطی ناامن پیمودم تا زمینه این نهضت فراهم گردد؛ زیرا وی یكی از رجال مذهبی كوفه و از راقمان نامه و پیك رسمی مجاهدان بود. فاصله كوفه تا مكه از راهی كه تردد می‏شد، سیصد فرسنگ بود و او یعنی سعید بن عبدالله، بار اول به منظور ابلاغ دعوتنامه از كوفه به مكه رفت و بار دوم در جریان اعزام مسلم بن عقیل از مكه به كوفه بازگشت و بار سوم برای گزارش و كسب تكلیف نهایی از كوفه به مكه رفت، و بار چهارم در پای ركاب امام حسین(ع) از مكه به كربلا كه در محدوده كوفه است برگشت. حضرت سیدالشهدا(ع) به او اجازه ایستادن در برابر تیر مهاجمان را داد تا نماز آن حضرت تمام شود. آخرین رمقی كه از این سعید شهید مانده بود، عرض كرد: «آیا به عهدم وفا كردم؟» امام حسین(ع) فرمود: آری تو در بهشت پیش منی.20

تیغ «لا» در قتل غیر حق براند

درنگر كه بعد «لا» دیگر چه ماند

ماند «الا الله» و باقی جمله رفت

شاد باش ای عشق شركت‏سوز زفت21

پوزبند وسوسه عشق است و بس

ورنه كی وسواس را بسته است كس

چنین دینی نه افیون است، نه افسون «كه تحقیقش فسون است و فسانه».22 برای نیل به چنین هدف برینی، اعتقاد صائب و عمل صالح لازم است؛ زیرا مقصد صحیح را فقط می‏توان با مسیر مستقیم ادراك كرد و هرگز هدف وسیله را تبریر، و مقصود راه را توجیه نمی‏كند؛ كلام نورانی امام حسین(ع) در این باره چنین است: «من حاول أمراً بمعصیه الله كان أفوت لما یرجو و أسرع لمجیی‏ء ما یحذر».23

 

پی‌نوشتها

1ـ الاحتجاج، ج2، ص291.

2ـ همان، ص125 ـ 123.

3ـ الارشاد، ج 2، ص39.

4 ـ التهذیب، ج6، ص113.

5ـ بحارالانوار، ج44، ص382.

6 ـ همان، ج 75، ص 116.

7 ـ همان، ج 44، ص 326.

8 ـ همان، ص 324.

9 ـ همان، ج 45، ص83.

10 ـ همان، ج 45، ص 7.

11ـ همان، ج 44، ص 343.

12 ـ همان، ج44، ص 328.

13 ـ همان، ص 192.

14 ـ دیوان حافظ.

15ـ همان.

16ـ درازی شب یلدا و كوچه جلفا / اگر به هم بنهم، نصف زلف یار من است.

17 ـ الكافی، ج2، ص232.

18 ـ نهج‏البلاغه، حكمت 289.

19 ـ مراثی اهل‏بیت(ع)، ص365.

20 ـ اللهوف، ص108.

21ـ مثنوی معنوی، دفتر پنجم، ابیات 590 ـ 589.

22 ـ دیوان حافظ.

23 ـ الكافی، ج2، ص373.

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: