دین دولتی ـ دولت دینی / فتح الله آملی (جوادی)

1393/3/12 ۰۸:۲۵

دین دولتی ـ دولت دینی / فتح الله آملی (جوادی)

سخنان اخیر دكتر روحانی رئیس جمهوری، سخن درستی است كه به اعتقاد نگارنده باید توسط گروههای سیاسی و تمام نخبگان و كارشناسان جدی گرفته شود. عبارتی كه در این سخنرانی توسط رئیس جمهور به‌كار برده شد، گرچه تازه و بدیع نبود و پیش از این نیز به عناوین و تعابیر مختلف بیان شده بود، اما با توجه به حوادث و وقایع اخیر، حلاوت تازه‌ای داشت و پس از سالها از زبان رئیس دولتی شنیده می‌شد كه خود در كسوت روحانیت است و قاعدتاً باید سخت‌گیرتر از بسیاری از ما كلاهی‌ها و مدیران كت و شلواری باشد؛ اما می‌توان فهمید كه روحانیت آگاه فرق بین تعصب آمیخته با تحجر و غیرت دینی را می‌داند و این دو مقوله را نباید با یكدیگر خلط كرد.

 

 

سخنان اخیر دكتر روحانی رئیس جمهوری، سخن درستی است كه به اعتقاد نگارنده باید توسط گروههای سیاسی و تمام نخبگان و كارشناسان جدی گرفته شود. عبارتی كه در این سخنرانی توسط رئیس جمهور به‌كار برده شد، گرچه تازه و بدیع نبود و پیش از این نیز به عناوین و تعابیر مختلف بیان شده بود، اما با توجه به حوادث و وقایع اخیر، حلاوت تازه‌ای داشت و پس از سالها از زبان رئیس دولتی شنیده می‌شد كه خود در كسوت روحانیت است و قاعدتاً باید سخت‌گیرتر از بسیاری از ما كلاهی‌ها و مدیران كت و شلواری باشد؛ اما می‌توان فهمید كه روحانیت آگاه فرق بین تعصب آمیخته با تحجر و غیرت دینی را می‌داند و این دو مقوله را نباید با یكدیگر خلط كرد.

اما عبارت اخیر چیست؟ رئیس جمهور گفت: خواسته ما دولت دینی است و نه دین دولتی... این تعبیر، تعبیر سهل و ممتنعی به حساب می‌آید. یعنی فهم آن بسیار ساده و راحت است، اما در درون و در دل خود هضم آن بسی سخت می‌نماید. یعنی مگر دولت دینی با دین دولتی فرق دارد؟ مگر ما دولتی هم می‌توانیم داشت كه دین خلق كند و انگاره‌های دینی بیافریند؛ آنهم انگاره‌هایی كه با دین در تناقض باشد؟ و اصولاً چه فلسفه و حكمتی در این كلام نهفته است؟ به هرحال رئیس جمهور جدای صبغه مذهبی و فقهی، صبغه حقوقی هم دارد و تحصیلات آكادمیك دانشگاهی خود را در این حوزه گذرانده و معنای كلمات را به خوبی می‌داند و در به كار بردن این اصطلاح نیز مرادی را تحصیل می‌كرده است كه می‌شود چنین فهمید كه قرار نیست دولت برای دین مردم تكلیف معین كند؛ آنهم تكلیفی مبتنی بر فهم و باوری كه خود از دین دارد. لذا بهتر است كه همان دولت دینی باقی بماند تا بخواهد دینی تعریف كند كه تعریف دولت از دین است.

متأسفانه در سالهای دراز و نسبتاً طولانی پس از انقلاب با فهم‌ها و برداشتهای شخصی از دین و دینداری، هركدام از ما به شكلی و به نوعی و به اندازه‌ای به دین لطمه زده‌ایم. بسیاری از مقرراتی كه دستگاه‌های حاكمیتی و حكومتی وضع و به جامعه تحمیل كرده‌اند، برخاسته از دین حكومت بوده كه بعضاً با حكومت دینی و با روح و فلسفه دین، مناسبتی نداشته و صرفاً به معرفت انتزاعی عوامل حكومتی مربوط می‌شده است. اینكه رئیس دولت می‌گوید بعضی واقعاً بیكار و دچار توهمات هستند، این افراد مدام غصه دین و آخرت مردم را می‌خورند درحالی‌كه نه می‌دانند دین، چیست و نه آخرت... و یا اینكه دین را نباید به دست دولت بدهیم. دین باید دست كارشناسان، علما، حوزه‌ها، مراجع، صاحبنظران، فرهیختگان و دلسوزان باشد... و یا سخنی كه چند روز پیش از آن مطرح شد كه به زور نمی‌توان مردم را به بهشت برد و سخنانی از این دست، با وجود آنكه سخنان تازه‌ای نیستند و بارها و بارها نیز به عناوین مختلف بیان شده و در بسیاری از منابع و معارف دینی هم وجود دارد اما واكنش‌هایی را برانگیخته‌اند كه انگار این سخنان ریشه دینی نداشته و از سرِ مسامحه بیان شده‌اند و می‌خواهند فرصتی و فضایی برای اباحه‌گری و ولنگاری فرهنگی فراهم آورند.

شاید هم عده‌ای بیان چنین سخنانی را پاسخ فوری و قاطع بالاترین مقام قوه مجریه به اقداماتی به حساب آورند كه گروهی در برخی شهرستان‌ها در حمله به كنسرت‌های موسیقی و با بی‌قانونی و به بهانه حمایت از باورهای دینی صورت داده‌اند. اما چرا باید با چنین گمانه‌زنی‌هایی اصل حرف را به چالش كشید؟ مگر رهبر انقلاب كه قاعدتاً طرفداران دین دولتی، حداقل دربرابر ایشان باید اهل پیروی باشند، بارها و بارها از قانون سخن نگفته‌اند؟ و مگر قانون و مراعات قانون تنها مختص افراد معمولی و در مورد روابط معمول اجتماعی است و مثلاً شامل به هم زدن یك كنسرت موسیقی با مجوز قانونی یا فلان برنامه فرهنگی و یا بهمان سخنرانی قانونی نمی‌شود؟ به هرحال این سخن سخن درستی است كه دولت نباید برای همه تكلیف معین كند. در بسیاری از حوزه‌های فرهنگی سپردن كار به دست اهالی فرهنگ در پیراستگی و آراستگی آن بسیار مؤثرتر است.

دولت دینی سعی می‌كند در مسیری حركت كند كه انسان را در همان شأن و منزلت و مقام با كرامت خویش تعریف كند. لذا آزادی انسان، كرامت انسان، برقراری عدالت در جامعه، حفظ حقوق افراد و منزلت آنان و هر آنچه كه خدا برای انسان خواسته و دین به عنوان یك الگو و راهنما پیش پایش گذاشته را در دستور كار خویش قرار می‌دهد و در این راه خود نیز به تعریف و تفسیر و وضع دین و روابط اجتماعی نمی‌پردازد؛ اما دین دولتی راه و روشی است كه حاكمیت یا تشخیص خود از دین و بایدها و نبایدها و راست‌ها و ناراست‌ها به عنوان دستور به شهروندان ابلاغ می‌كند و برای اجرا و انجام آن نیز مجازات تعیین می‌كند و زور و جبر و فشار روا می‌دارد و لذا دین دولتی درست در بسیاری از موارد در نقطه مقابل دولت دینی است.

روزنامه اطلاعات

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: