بزرگداشت مقام علمی استاد مهدوی دامغانی در شهر کتاب

1393/3/3 ۱۳:۱۶

بزرگداشت مقام علمی استاد مهدوی دامغانی در شهر کتاب

مراسم رونمایی از کتاب «سایه‌ سرو» و بزرگداشت مقام علمی، فرهنگی و اخلاقی استاد احمد مهدوی دامغانی با حضور اصحاب علم، فرهنگ و اندیشه نظیر دکتر غلامعلی حداد عادل و استادانی نظیر آیت‌الله سیدمحمد موسوی‌ بجنوردی، حجت‌الاسلام محمدجواد حجتی‌ کرمانی، دکتر فتح‌الله مجتبایی، دکترمهدی محقق، جلال خالقی مطلق، علی‌اشرف صادقی، نصرالله پورجوادی، بهاءالدین خرمشاهی، میثم کرمی، مهدی فیروزان، دکتر سیدعلی موسوی گرمارودی، ، علی رواقی، استاد شفیعی کدکنی،دکتر سید کمال خرازی ،سید محمود دعایی و جمعی دیگر از اهالی فرهنگ و ادب در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

 

 

مراسم رونمایی از کتاب «سایه‌ سرو» و بزرگداشت مقام علمی، فرهنگی و اخلاقی استاد احمد مهدوی دامغانی با حضور اصحاب علم، فرهنگ و اندیشه نظیر دکتر غلامعلی حداد عادل و استادانی نظیر آیت‌الله سیدمحمد موسوی‌ بجنوردی، حجت‌الاسلام محمدجواد حجتی‌ کرمانی، دکتر فتح‌الله مجتبایی، دکترمهدی محقق، جلال خالقی مطلق، علی‌اشرف صادقی، نصرالله پورجوادی، بهاءالدین خرمشاهی، میثم کرمی، مهدی فیروزان، دکتر سیدعلی موسوی گرمارودی، ، علی رواقی، استاد شفیعی کدکنی،دکتر سید کمال خرازی ،سید محمود دعایی و جمعی دیگر از اهالی فرهنگ و ادب در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

 

در ادبیات به معنای واقعی مجتهد است

آیت الله سیدمحمد موسوی بجنوردی یکی از سخنرانان این مراسم بود، که بیان داشت: استاداحمدی مهدوی دامغانی، فرزند دانشمند معظم و ادیب توانا آیت الله آقا شیخ کاظم دامغانی است که به نظرم پدر دکتر مهدوی بسیار مظلوم مانده است.

وی اضافه کرد: حوزه علمیه مشهد تقریبا از یکصد سال پیش تا به امروز، جمعی از بزرگترین فلاسفه اسلامی را تربیت کرده است. پدرم هنگام تعریف کردن ماجراهای حوزه مشهد، از ملک‌الشعرای بهار و ایرج میرزا می‌گفت. از بعضی از شعرهای ایرج میرزا که بگذریم، نباید او را دست کم بگیریم. او در روانی و سرعت در شعر یکی از شاعران بزرگ است.

آیت‌الله بجنوردی ادامه داد: پدرم تعریف می‌کرد یکبار که ایرج میرزا از مسیر بازار سرشور تا مدرسه نواب گذر می‌کرد، تصویر زنی را روی دیوار کشیده بودند و مردم داد و فریاد به راه انداخته بودند. ایرج میرزا بعد از دیدن ماجرا در مسیری که از بازار تا مدرسه طی می‌کرد قصیده‌ای را سرود که هنگام رسیدن، آن را برای پدرم خواند. پدرم وقتی مطلب یا شعری را یک بار برایش می‌خواندند، حفظ می‌کرد و بعد از حفظ کردن، شعر را برای من خواند.

وی با بیان اینکه ایرج از شاگردان ادیب نیشابوری اول بود؛ آقا شیخ کاظم هم از شاگردان ادیب نیشابوری اول بود، افزود: بزرگان زیادی در حوزه و مدرسه مشهد بودند و اکثر کسانی که امروز در کشور آیت‌الله شده‌اند و یا در شرف مرجعیت هستند از شاگردان آقا شیخ کاظم دامغانی محسوب می‌شوند.

آیت‌الله بجنوردی گفت: فرزند ارشد آقاشیخ کاظم در ادبیات عرب نابغه بود و در این زمینه اجتهاد می‌کرد حتی می‌توان گفت از ادیب نیشابوری دوم چیزی کم نداشت، همچنین حوزه علمیه خراسان تعداد زیادی از افراد ارزشمند را تربیت کرد و از این نظر بر حوزه قم متقدم بود.وی اضافه کرد: خراسان مرکز ادبیات، فقه و اصول بود. ما قم را روی سرمان می‌گذاریم،البته بعد از نجف،قم ، اعلی علیین حوزه جهان تشیع است ولی نباید خراسان را فراموش کنیم. شما از آقا شیخ کاظم دامغانی اطلاعات زیادی ندارید ولی ایشان از ادبا و فقهای بزرگ بود. حالا نقل فرزندانش دکتر احمد، آشیخ محمدرضای مهدوی دامغانی که مجتهد است، محمود و حسین که اینجا حضور دارد. هر کدام از این افراد یک رکن از ارکان علمی کشور هستند.

آیت‌الله بجنوردی بیان کرد: استاد مهدوی دامغانی، به حق هم در فقه و اصول مجتهد است و هم در ادبیات،در فلسفه هم تا حدودی مسلط است اما در ادبیات به معنای واقعی مجتهد است یعنی در ادبیات عرب اجتهاد می‌کند.

به گفته وی، ادیب نیشابوری دوم را درک نکرده است، اما می‌گویند که استاد مهدوی دامغانی در حوزه ادبیات عرب از او بهتر است. ایشان در دانشگاه هاروارد، بسیار منشأ اثر است و بابرادرم در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز در ارتباط است و از محضر ایشان پرسش های تخصصی رفع رجوع می شود.

 

پیام پروفسور فضل‌الله رضا

در ادامه، سید محمود دعایی، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات متن پیام پروفسور فضل الله رضا را به شرح زیر قرائت کرد:

 

به نام خداوند

برای رونمایی سایه سرو استاد مهدوی دامغانی

با درود فراوان به محضر استادان و پژوهشگران زبان و ادب فارسی که امروز برای رونمایی کتاب گرانقدر «سایه سرو» در تجلیل از خدمات فرهنگی استاد بی بدیل ادب فارسی و عربی دانشگاه‌ هاروارد، استاد احمد مهدوی دامغانی در تهران محفل ادبی آراسته‌اند.

چون استاد بزرگوار ما نتوانستند این مجلس بزرگداشت را با حضور خود مزین بفرمایند، رونمایی کتاب به وسیله دختر دانشمند ایشان، ادیب فرزانه و مترجم عالیقدر، بانو فریده مهدوی دامغانی (محمدی) به ایشان تقدیم می‌شود.

از این بنده فضل‌الله رضا، یکی از خدمتگزاران ناچیز فرهنگ ایران که سال‌ها از خرمن دانش استاد مهدوی دامغانی بهره‌مند بوده نیز یاد فرموده‌اند که سلامی و پیامی به عرض برساند.

به خاطر دارم که آنگاه که در ایران (رشت یا تهران) دانشجوی دبیرستان بودم. یک روز شعری را در روزنامه‌های آن زمان خواندم که محتوای آن در ذهنم اثر ژرف گذاشت: آری

هزار و سیصد و نه بود و نه گذشته ز تیر

که شد زتیر اجل تیره چشم فضل و ادب

گمان دارم شعر از رشید یاسمی از ادبای آن روزگار است که در رثای سید احمد رضوی ملقب به ادیب پیشاوری سروده بود. ادیب پیشاوری نابغه‌ای نامدار و صاحب قلم با حافظه واشراف شگفت‌انگیر در ادبیات فارسی و عربی بود که پس از عمری دربدری و سرگردانی، به ایران آمد و چندی در آسمان ادب ایران درخشید و سرانجام در سنین بالای نود در تهران بدرود حیات گفت.

در آن روزگاران راه سفر به اروپا و آمریکا تازه باز شده بود؛ اما رسانه‌ها و دولت‌ها بیشتر سرمست اکتشافات مادی غرب بودند. از شکوه و عظمت فرهنگ اسلامی کمتر سخن در میان می‌آمد. به ما شاگردان مدارس جدید چنین القا می‌شد که علم و فناوری غرب حلال کلیه درگیری‌های مادی و معنوی بشر تواند بود؛ اما نهیت سخنان بلند نابغه یکتاقبای پیشاور که سال‌ها جانش در معرض خطر مهاجمان غرب بود. ما شاگرد مدرسه‌ای‌های بی خبر از تحت و فوق وجود را آگاهی دیگر می‌داد:

گمان مبر که به پایان رسید دور مغان

هزار جرعه ناخورده در رگ تاک است

دیدیم که یک جوان پیشاوری با پای پیاده از پیشاور و هند می‌گریزد. از طریق افغانستان و خراسان بزرگ و ایران خود را به اقیانوس پهناور فرهنگ ایران اسلامی می‌رساند. در سر راه هر شهری و دهی بزرگان صاحب‌نظر را جستجو می‌کند، آنها را درمی‌یابد و در خدمت ایشان تلمذ می‌کند:

آب کم ‌جو، تشنگی آور به دست

تا بجوشد آبت از بالا و پست

ادیب پیشاوری در خراسان، دو سال پایان زندگانی و مجلس درس حاج ملاهادی سبزواری را درک می‌کند.

در دورانی که ما نوجوانان خیال می‌کردیم «بَرِ باغ دانش همه رُفته‌اند»، ادیب نشان می‌دهد که فرهنگ اسلامی بسیار وسیعتر از اینهاست:

کسی که ز دانش برد توشه‌ای

جهانی است بنشسته درگوشه‌ای

*

این راه را نهایت، صورت کجا توان بست

کَش صد هزار منزل، بیش است در بدایت

در تهران در زمانی که بزرگان ادب فارسی مانند ملک الشعرای بهار و ادیب الممالک و فروزانفر و دهخدا و محمد قزوینی حیات داشتند، کسی بی اعتنا به مال و جاه و مقام دولتمردان فرنگی مآب به آوای بلند می‌فرماید:

خرد چیره بر آرزو داشتم

جهان را به «کم مایه» بگذاشتم

چو تخم امل بارِ رنج آورد

نه ورزیدم این تخم و نه کاشتم

سپردم چو فرزند مریم، جهان

نه شامم مهیا و نه چاشتم

از ایراست کاندر صف قدسیان

دُرَفشان یکی پرچم افراشتم

سال‌ها بعد، در آمریکا از دکتر حسنعلی اسفندیاری ـ فرزند حاج محتشم السلطنه اسفندیاری ـ شنیدم که ادیب پیشاوری صاحب آن حافظه شگفت‌انگیز و اشراف به ادبیات فارسی و عربی مدتی در منزل اسفندیاری میهمان عالیقدر بود. کسی بی اجازه به اتاق ادیب وارد نمی‌شد. مستخدم سینی غذا را پشت در می‌گذاشت و آهسته انگشت به در می‌زد. نوای زمزمه سید آزاده در شعرخوانی از پشت در به گوش می‌رسید.

***

در سال‌های پایانی سده نوزدهم میلادی، در کنار صدای چرخ دنده‌های ماشین‌های انقلاب صنعتی غرب، زمزمه‌هایی برای بازنگری فرهنگ شکوهمند اسلامی به گوش می‌رسید که می‌گفت:

ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم

با شما نامحرمان ما خامشیم

اشارات حاج ملاهادی سبزواری و سروده‌های رنگین اقبال لاهوری و نهیب‌های حماسی ادیب پیشاوری را می‌توان از نطفه‌های این نهضت برشمرد. دریایی از کتاب‌های خطی در کتابخانه‌های خصوصی خانواده‌های مشهور شرق بود که دست نخورده مانده بود. پژوهش در محتوای این دریای بی‌کران، پایگاه بازیابی شکوه فرهنگ اسلامی است.

چهار سال پس از درگذشت ادیب پیشاوری، نخستین اونیورسیته ایران، به نام دانشگاه تهران تاسیس یافت. از آن به بعد پیشرفت های زبان و ادبیات فارسی، نظام دانشگاهی پذیرفت. خطیبان و مدرسان حوزه‌های دینی، رفته رفته با استادان دانشگاهی همداستان شدند. حوزه‌های درس ادبای معروف مانند: ادیب نشابوری اول و ادیب نشابوری دوم همچون سمینارهای دانشگاهی رنگ اجتماعی یافت. اجتهاد و اشراف به ادبیات عرب بر شکوه ادب سنتی فارسی افزود: استاد بدیع الزمان فروزانفر و استاد جلال همائی که به ادبیات عرب اشراف داشتند، از پرچم افراشتگان نهضت ادبیات دانشگاهی در این دوران‌اند.

متاسفانه پیش از دوران انقلاب اسلامی، دولت‌‌های ایران به گونه‌ای غرب گرای بودند. گرایش دولت‌ها به موازین اجتماعی غرب، به خطیبان و ادبای نامدار حوزه‌ها، رخصت آزادی بیان نمی‌بخشید. (رجوع فرمایند به شرح زندگانی حاج شیخ عباسعلی محقق واعظ خراسانی، والد استاد دکتر مهدی محقق و حاج سید محمد کاظم مهدوی دامغانی، والد استاد دکتر مهدوی دامغانی) انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷ شمسی ظهور کرد و هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند. بسیاری از مدرسان دانشگاه‌های ما در جهان پراکنده شدند. گذشت زمان درمی‌بایست که پراکندگان در خانه‌های جدید خود ریشه پیدا کنند و در این بازار پرجوش فناوری، باز از شکوه فرهنگ اسلامی یاد کنند «که جنس خوب مبصر به هر چه دید، خرید».

یکی از پرچمداران ادب سنتی فارسی، دکتر مهدوی دامغانی، استاد بی بدیل دانشگاه هاروارد آمریکاست که به ادبیات سنتی عربی و زبان فرانسه اشراف دارد. ریشه‌های بسیاری از صور خیال شاعران بزرگ ما را در ادبیات عرب شناسایی کرده است. استاد مهدوی از مدرسان و پژوهشگران حلقه استاد فروزانفر و استاد جلال همائی است که روانش؛ جد اندر جد، در خاندان دانشگاهی بلند آوازه محقق و مهدوی دامغانی با ادبیات فارسی و عربی عجین بوده است؛ سروی سایه فکن بر گستره معارف اسلامی، استادی خطیب و نویسنده و شاعر و خطاط:

پنجاه سال کِشتی ای مرد نامدار

پنجاه سال باش که تا کِشته بدروی

بخشی از نوشته‌های استاد مهدوی از شاهکارهای نثر روان فارسی معاصر است.

شکر ایزد که دانشگاه معظم هاروارد آمریکا در دوران معاصر، استاد مهدوی دامغانی، این ادیب بی‌بدیل را برگزیدند که رهنمای طالبان معارف اسلامی فارسی وعربی در آمریکا بوده‌اند:

گر ز مغرب برزند خورشید سر

عین خورشید است نه چیز دگر

شاخ گل هر جا که روید، هم گل است

خمّ می هر جا که جوشد، هم مُل است

اُتاوا ـ کاناداـ فضل‌الله رضا

 

احیا کننده ادبیات ایران در مغرب زمین

در ادامه این مراسم حجت‌الاسلام حجتی کرمانی گفت: اطلاعات بنده از ادبیات بسیار ضعیف است اما با قلم پربار و قلم سحّاراو آشنا هستم که ایشان بقیّه السّلف گذشتگان هستند و در واقع این فرد احیاکننده ادبیات ایران در مغرب زمین است.

وی با اشاره به حدیثی که از آیت الله روحانی امام جمعه بابل،شنیده بود مبنی بر اینکه؛ من وجده صان به و من لم یجده صین به، اضافه کرد: علم در اینجا منحصر به علوم دینی نیست. در کل دانایی برای انسان فضیلتی است که هیچ فضیلتی به آن نمی‌رسد به گونه‌ای که صیانت بشر به وسیله علم است یعنی علم است که بشر را نگهداری می‌کند و کسانی که دارای علم هستند نگهدار بشر نیز به شمار می‌روند اما آنهایی که علم ندارند از فیض علم است که نگهداری می‌شوند.

 

سفارش‌ شهید مطهری درباره استاد

از دیگر سخنرانان این مراسم دکتر فتح‌الله مجتبایی بود که در ابتدا گفت:

وجود مردم دانا بسان زرّ طلاست

که هر کجا که رَوَد قدر و قیمتش دانند

آقای مهدوی دامغانی از آدم‌های بسیار باغیرتی هستند که وقتی در ایران حضور داشت، حضورش مغتنم و قابل استفاده بود و اکنون هم که در خارج از کشور حضور دارند نیزحضورشان مغتنم و قابل استفاده است.

وی با اشاره به این مطلب که در سال ۱۳۵۰ با استاد مهدوی آشنا شده‌ است، اضافه کرد: اطلاعات استاد مهدوی دامغانی در ادبیات عرب حیرت‌آور بود. ایشان اسماً در حوزه زبان و ادبیات عرب کار می‌کردند اما یک مرجع و منبع اطلاعات برای کسانی که در رشته الهیات آن زمان درس می‌خواندند، محسوب می‌شود.

مجتبایی ادامه داد: بنده از مرحوم دکتر محمدی شنیدم که یکی از شخصیت‌های بارز در زبان و ادبیات عرب، دکتر مهدوی دامغانی است و حتی اگر در قصیده‌هایی دچار مشکل می‌شد از دکتر مهدوی کمک می‌گرفت و او را از لحاظ اخلاقی و تواضع علمی بسیار مثال‌زدنی می‌دانست.

وی افزود: استاد مهدوی آنقدر متواضع بود که زمینه بخل و خودبزرگی از این فرد به دور بود اما اکنون جوانان جویای علم شاید این خصلت را نداشته باشند حتی در زمانی که می‌خواستند استادی را برای مدرسه دار‌الفنون انتخاب کنند با توجه به اینکه آقای مهدوی دامغانی در زبان عرب دارای تبحر لازم بود، اما پیشنهاد دادند که آقای بدیع‌الزمانی کردستانی استاد شوند در صورتی که معمولا رقبا این کار را نمی‌کنند.

مجتبایی عنوان کرد: حتی شهید مطهری نیز درباره مهدوی دامغانی سفارش‌هایی کردند یعنی در جلسه‌ای که استاد مطهری در آن حضور داشت گفتند که بی‌مهری‌هایی به آقای مهدوی می‌شود، آقای مطهری بسیار سخت آشفته شد و گفتند دکتر مهدوی انسانی است که اینگونه حرف‌ها درباره او صدق نمی‌کند و از ستون‌های دانشکده الهیات و دانش ایران است اما استاد مهدوی بعد از انقلاب ناچار شد به رغم اینکه استاد مطهری سفارش‌های زیادی کرده بودند به ناگزیر از ایران خارج شوند.

وی افزود: استاد مهدوی نماینده بسیار شایسته و افتخارآمیزی برای فرهنگ ایران است؛ ای کاش شرایطی فراهم می‌شد که استاد در ایران حضور داشته و در دانشگاه‌ها و مراکز علمی نیز به تدریس بپردازند.

 

لزوم حضور استاد در کشور

در ادامه این مراسم دکتر مهدی محقق، استاد زبان و ادبیات فارسی بیان داشت: بنده با آقای مهدوی دامغانی قوم و خویش هستیم حتی بنده در اول کتاب «محقق‌نامه» شرح حال خودم را نوشته و شجره نامه‌ای را بیان کردم که در آن نسبت فامیلی ما با آقای مهدوی دامغانی نیز آمده است. ما شنبه آینده در انجمن آثار و مفاخر، بزرگداشت مرحوم آیت‌الله عبدالله نورانی را برگزار می‌کنیم که از دوستان دکتر مهدوی دامغانی است. به یاد دارم که در سال‌های جوانی در مدرسه سپهسالار با مرحوم مطهری، محیط طباطبایی و دکتر مهدوی جمع می‌شدیم و جلساتی داشتیم. در یکی از آن جلسات رهبر انقلاب هم آمدند.

وی افزود: زمانی که داشتم معمم می‌شدم، آقا شیخ کاظم پدر دکتر مهدوی عمامه را روی سرم گذاشت. دکتر مهدوی هم به شوخی گفت: «اللهم توجّه بتاج الکرامه». آقا شیخ کاظم هم به او گفت: تو لیاقتش را نداشتی. البته بعدها معلوم شد که من هم لیاقتش را نداشتم. به هر حال دکتر مهدوی علاقه فراوانی به ادبیات عرب داشت و همیشه هنگام ورود به مدرسه مشهد، اشعار عربی را با صدای بلند می‌خواند.

وی اضافه کرد: استاد مهدوی دامغانی علاقه بسیاری به شعر عرب داشت و وقتی وارد مدرسه دار‌الفنون می‌شد با صدای بلند شعر عربی از معلقات را زمزمه می‌کرد. در آن زمان ما مرحوم بدیع‌الزمانی کردستانی را نیز کشف کردیم که این آدم بزرگ دفترنویس پادگان کرمانشاه بوده است و سپس کسی با این فرد آشنا شده و او را دبیر دبیرستان‌ها کرده بود.دیوان بُحْتُری را نزد او خواندیم و شرح حال مستوفایی درباره او نوشته ام.

محقق ادامه داد: دانشکده ادبیات یک دبیر عربی می‌خواست که ۳ نفر از جمله بنده، جعفر شهیدی و آقای دامغانی بودیم اما در نهایت به این نتیجه رسیدیم که آقای بدیع‌الزمانی از همه ما پیشکسوت‌تر هستند به همین منظور پیشنهاد استادی ایشان را دادیم که مرحوم همایی گریه می‌کرد و می‌گفت کاش در زمان ما هم جوانمردانی مثل شما بودند که حق استادی را رعایت می‌کردند.

وی افزود: دکتر مهدوی دامغانی به ادبیات عرب و به ویژه شعر عرب علاقه بسیاری داشتند اما من در اینجا یک سؤال دارم که چرا باید یک آدم بی‌نظیر را از دست بدهیم در حالی که اکنون استاد درجه یک در کشورهای عربی نیز در حوزه عرب کم داریم و دیگر در ایران همانند استاد مهدوی نخواهیم داشت. حیف نیست هاروارد از استادی همانند آقای مهدوی بهره‌مند شود اما این استاد به بچه‌های ایرانی درس ندهد؟ حتی این استاد بزرگ به استادان دانشگاه هاروارد هم درس می‌دهند اما ما اکنون دچار کمبود استاد هستیم. چرا این استاد نباید در کشور حضور داشته باشد.

این استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: یکی از ضایعات مملکت ما این است که نمی‌توانیم افراد را جذب کنیم و در واقع آنها را به سادگی دفع می‌کنیم! یعنی چرا نباید از افرادی نظیر جعفری لنگرودی که الان در لندن هستند بهره‌مند شویم یا کسی همانند عبدالجواد فلاطوری که رساله اش را به زبان آلمانی نوشته بود و همچنین استاد مهدوی دامغانی وجودشان همیشه نافع و پرثمر است، ایشان طالب علم بوده و هر زمان عالم علمی را می‌دیدند از او بهره‌مند می‌شدند.حتی مدتی علم تعویض تاریخ که درباره برگردان تقویم ها به یکدیگر و درک سال‌های کبیسه است را من با ایشان ،نزد ذبیح بهروز خواندیم.خلاصه بثّ‌الشکوای من بود.

 

برای ورود استاد مهدوی دامغانی به کشور هیچ مانعی وجود ندارد

دکتر غلامعلی حداد عادل با اشاره به این مطلب که برای حضور استاد مهدوی دامغانی به کشور هیچ مانعی وجود ندارد، گفت: تجدید عهد با ادبیات فارسی به نحو اصیل و ریشه‌دار مستلزم بی‌مهری به ادبیات عرب نیست.

در این مراسم غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بیان داشت: بنده از این بخت برخوردار بوده‌ام که به طور متوسط ماهی یک بار تلفنی با دکتر مهدوی صحبت می‌کنم و مکاتبه دارم و مجموع نامه‌های این استاد را اگر چاپ کنم، یک کتاب خواهد شد.

وی اضافه کرد: در منزل ما بزرگ و کوچک دکتر مهدوی را می شناسند و این استاد هم همه زن و مرد را به نام می‌شناسد و وقتی تلفن می‌کنند گوشی تلفن را همه گرفته و عرض ادب می‌کنند و یکی از کارهای من هم این است که وقتی نامه‌ای از دکتر مهدوی به دستم می‌رسد برای این که درسی به فرزندان و نوه‌هایم بدهم، نامه را دست آنها داده و می‌گویم شروع کنید به خواندن و ببینید آیا می‌توانید بخوانید و از نامه‌های استاد مهدوی استفاده آموزشی می‌کنم.

حدادعادل ادامه داد: دکتر مهدوی را برای اولین سفری که به آمریکا داشتم حدود ۲۰ و اندی سال پیش که دکتر خرازی هم در آن جا حضور داشتند، دیده و شناختم آن هم در جمع استادانی که به زبان و ادب فارسی اهتمام داشتند. به همین منظور رشته دوستی بین ما برقرار شد و همواره از جانب ایشان لطف و از جانب ما ارادت است.

وی افزود: چندین مقاله از استاد مهدوی برای درج در دانشنامه جهان اسلام اخذ شده است که به دلیل مفصل بودن برخی از مقاله‌ها، آنها را به صورت جداگانه در قالب یک کتاب به چاپ رسانده‌ام، همچنین بنده از دانش، اخلاق و محبت این استاد استفاده می‌کنم و در کارهایم هر جا با مشکلی در زبان عربی برخورد کرده‌ام از این استاد بهره‌مند شده‌ام، هم در ترجمه قرآن و هم در گزیده مکتوبات مولانا که دکتر مهدوی نظر لطف داشته و بنده هم در مقدمه کتاب‌هایم این مطالب را ذکر کرده‌ام.

دکتر حدادعادل بیان کرد: بنده دو بار در منزل استاد مهدوی میهمان بودم و محبت دیده‌ام و در نهایت روزی که میهمان استاد بودم روز ولادت پیامبر گرامی اسلام بود که وقتی اهل خانه، منزل را ترک کردند من و دکتر تنها ماندیم و از ایشان درخواست کردم که اجازه دهند قصیده‌هایی را خوانده و از ترجمه و توضیحات شما بهره‌مند شوم که استاد هم پذیرفتند یعنی در واقع دلم می‌خواست که یک جلسه هم شده شاگردی استاد مهدوی را کرده باشم و این اتفاق هم افتاد.

رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: برای آمدن دکتر مهدوی به ایران هیچ مانعی وجود نداشته است و این را بنده خدمت شما عرض می‌کنم که دنبال این کار بودم، و هر بار هم که به آمریکا زنگ زدم به این استاد گفته‌ام که خیالشان راحت باشد که هیچ مشکلی برای حضور ایشان در کشور وجود ندارد اما استاد مهدوی دیگر در آن کشور زندگی‌اش جا افتاده و در آنجا جاگیر شده است و انسی به شاگردان و آن مجموعه دارند. اما فیض‌شان به ایران می‌رسد.

وی اضافه کرد: یکی از تأسف‌های بنده در ایران امروز این است که توجه به زبان و ادبیات عرب نزد ادبای زبان فارسی کم شده است، این نکته بسیار مهمی است. این اتفاقی که به عنوان تجدد افتاد و سپس فرهنگ غربی بر کشور ما مستوفی شد، یکی از آثار نامطلوب آن این بود که مسلمانان را با هم دشمن کرد و همه ماها به جان هم افتادیم و از هم دور شدیم و همه ما متوجه یک قبله جعلی دیگری شدیم هم ما و هم عرب‌ها، ترک‌ها و هندی‌ها و همه و همه و از آن روابط علمی، ادبی و فرهنگی دیرینه ۱۴۰۰ ساله غافل شدیم.

دکتر حدادعادل ادامه داد: زبان عربی خواندن و تسلط بر زبان و ادبیات عرب داشتن، اکنون در کشور جزو یکی از زبان‌های خارجی به شمار می‌رود که این جای تأسف است، شما هر استاد درجه اولی را در زبان و ادب فارسی طی ۷۰ یا ۸۰ سال اخیر در ایران ببینید، خواهید فهمید که مسلط بر ادبیات عرب است و اصلاً اینها از هم تفکیک ناپذیر است یعنی بدون تسلط به ادبیات عرب، تسلط به ادبیات فارسی برای کسی به این آسانی‌ها صورت نمی‌گیرد به گونه‌‌ای دیگر این دریای ادبیات عرب، قصاید عربی و تاریخ ادبیات عرب و وسعت جهان اسلام از آفریقا تا خاورمیانه و کشورهای عربی، همه در دسترس ادبای بزرگ ما بوده است.

وی افزود: وجود دکتر مهدوی یک برهانی است بر عرایض بنده که ما اگر بخواهیم تجدید عهدی با ادبیات فارسی به نحو اصیل و ریشه‌داری داشته باشیم باید به ادبیات عرب بی‌مهری نکنیم یعنی باید استادان درجه اول ادبیات فارسی به ادبیات عرب مسلط و دوباره در این سرزمین قد برافرازند.

 

شباهت به حکیم فردوسی

در ادامه این مراسم جلال خالقی مطلق بیان داشت: حدود ۲۵ سال پیش در شهر لس‌آنجلس جلسه‌ای در مورد حکیم فردوسی برگزار شد. در آن زمان دیدم که یک مرد بسیار محترم و آرام به سمت من می‌آید که تپش قلب برایم ایجاد شد. وقتی به من نزدیک شد از من پرسید در دیباچه شاهنامه، ابیات خلفا را در متن برده‌اید یا در حاشیه‌؟ گفتم در حاشیه، گفت چرا؟ در جوابش گفتم که فقط به خاطر نسخه‌شناسی و متن‌شناسی. در آن زمان جوانان زیادی گرد من جمع شدند اما از دور که وی را نگاه کردم دیدم که اشک در چشمانش حلقه زده است و وقتی از کسی پرسیدم که اسم او چیست،گفتند؛ استاد مهدوی دامغانی. به سمت او رفته و عذرخواهی کردم.

وی اضافه کرد: همیشه از نصیحت پشتیبانی و مهربانی استاد مهدوی دامغانی بهره برده‌ام به گونه‌ای که استاد مهدوی انواع و اقسام مهربانی را در من داشته‌اند حتی بنده بین استاد مهدوی دامغانی و حکیم فردوسی چند وجه مشترک می‌بینم که از جمله آن می‌توان به ارادت هر دوی آنها به خاندان ائمه اطهار (ع) و اشراف آنها به زبان عرب و دلبستگی‌شان به زبان فارسی و مهرشان به وطن و ایران اشاره کرد. بنده در مورد فردوسی و اشعارش حدس می‌زنم که دارای تواضع است اما در استاد مهدوی دامغانی به این مهم تأکید دارم که این مرد دارای تواضع، تواضع و تواضع است.

وی تصریح کرد:استاد،در دیباچه مشعشع شاهنامه فردوسی ثابت کرده اند که مذهب فردوسی شیعه دوازده امامی است.و من همیشه و هرجا درباره این مساله صحبتی می شود دانشجویان را ارجاع می‌دهم به نظر ایشان که به نظرم مستند ترین مقاله در مورد مذهب ابوالقاسم فردوسی را نوشته است.

 

با استاد مهدوی دامغانی به جواب رسیدم

در ادامه این مراسم مهدی فیروزان مدیرعامل شهر کتاب گفت: آدم‌های بزرگ هم دارای تأثیرات مشهود هستند و هم تأثیرات غیرمشهود. شاید این تأثیرات غیر مشهود مصداقی و یا عمومی باشد.وی اضافه کرد: همیشه این سوال در ذهن من بوده است که چرا ایرانی‌های باسواد و اهل دانش که به خارج از کشور سفر می‌کنند، چه نسبتی با بقیه ایرانی‌ها و من پیدا می‌کنند و همیشه با دکتر مهدوی جواب این سوال را گرفتم، رسیدن به این سوال قبلاً برای من سخت بود ولی امروزه جواب این سوال راحت به ذهن آدم می‌آید.فیروزان ادامه داد: پس از عصر ارتباطات مفاهیم و معانی و حدود تغییر کرده‌اند یعنی بعضی‌ها متضاد و متحول شدند، وقتی مفاهیم عوض می‌شود شاید پاسخگویی به برخی از سوالات راحت‌تر باشد.

یکی از مفاهیمی که تغییر یافته، همان فاصله‌ها و مکان است.وی افزود: در دنیای امروز به هر مقداری که حضور داشته باشیم، اقتدار خواهیم داشت. به این تربیت تعریف امنیت هم تغییر پیدا کرده است. حضور استاد احمد مهدوی دامغانی به نیابت از ایرانیان در آن طرف مرزها به معنی حضور ایرانیان در جهانی است که شکل می‌گیرد، همچنین اگر رجال بتوانند حضور مؤثری در جهان داشته باشند، ایران در آینده جهان نیز سهیم خواهد بود.

خوشبختانه در مدتی که در امریکا بودند منشا خیر بودند مجله ای به نام گلستان داشتند اتفاقی را شاهد بودم را اینجا عرض می کنم .استاد شاگردی داشتند به نام مایکل کوپرسن که مدتها در نزد استاد در دانشگاه هاروارد درس خواند مخصوصا عربی،بعد ها کتابی نوشت درباره طبقات .طبقات نویسی در عالم اسلام.این کتاب تاکنون ترجمه نشده است.مخصوصا فصل های آخرش که درباره مامون و امام رضا (ع )بود.ایشان الان استاد زبان های مختلف در لوس آنجلس است.در واقع آنچه استاد دامغانی در ایران مطالعه کرد اکنون به دیگران منتقل شده است.

 

شعر بهاءالدین خرمشاهی

در ادامه این مراسم بهاءالدین خرمشاهی استاد زبان و ادبیات فارسی به قرائت یک رباعی درباره استاد مهدوی دامغانی پرداخت و گفت:

امروز که جشن و شادمانی داریم

از دولت فیض دامغانی داریم

با لطف خدا و مهر شما و «میثم»

 

این سایه سرو را جهانی داریم

وی اضافه کرد: من شاگردی استاد مهدوی را کردم یعنی انتشارات «امیرکبیر» از من خواست تا ۴ هزار بیت بوستان سعدی را که فروغی تصحیح کرده است را دوباره تصحیح کنم و غلط‌هایش را بگیرم اما به دلیل اینکه ۷۰۰ بیت از این ۴ هزار بیت عربی هستند و من هم اصلاً عربی ندان بودم ! به همین دلیل از دکتر مهدوی کمک خواستم و در حدود ۲۰ جلسه به خدمت این استاد رسیدم و دکتر هم ابیات عربی بوستان را معنی کرد. یک بار هم به خاطر دارم که از دست من به فریاد درآمد که چرا خرمشاهی این قدر عربی کم می‌دانی و من پاسخ دادم آقا جوجه ای هستم در برابر شما.قطره ای در برابر دریا.به نظر من جور استاد به زمهر پدر و ذره پروری کردند.

 

شاعری بی ادعا

دکتر سیدعلی موسوی گرمارودی نیز در این مراسم باشکوه گفت:بنده اینجا مورد لطف قرار گرفتم که درباره ایشان صحبتی کنم.بنده این افتخار را داشتم که همراه برخی حضار نظیر سجادی در کسوت شاگردان دوره دکتری در محضر شماره بیست و پنج،در خدمت ایشان باشیم.این لطف و بزرگواری که ایشان به همه شاگردان داشتند مثال زدنی است.از صفات بارز ایشان تواضع مثال زدنی ایشان است و آنچه برای من باقی گذاشته اند؛نامه هایی است که برای من سند زندگی است.چهار پنج مجابه شعری با ایشان دارم و قصیده ای با قافیه قاف برای من سروده اند که نشان می دهد که چقدر درعین صلابت و مهارت ادعایی در شاعری ندارند و با عنایت ایشان بود که در سخنرانی در امریکا،معرفی من را در آن دانشگاه با تواضع برعهده داشتند.مقاله بسیار جالبی که درباره اثبات مذهب ۱۲ امامی فردوسی نوشتند و با استناد به کلمه «وصی»،فردوسی را شیعه دوازده امامی دانستند.

 

هر چه دارد همه از عنایت علی‌بن موسی‌الرضا (ع) است

در ادامه این مراسم میثم کرمی که کتاب «سایه سرو» استاداحمد مهدوی دامغانی به اهتمام او منتشر شده است ، گفت : استاد مهدوی یکی از ذخایر بزرگ فرهنگی ایران و جهان اسلام است که باید ارج گذاشته شود.

وی اضافه کرد: استاد مهدوی بر دوش تمام دانش‌آموختگان این سرزمین منت زیادی دارد، کتاب «سایه سرو» باید سال‌ها پیش انجام می‌شد که در نهایت توفیقی بود که خداوند نصیب بنده کرد و من هم تا آخر عمر شکرگزار خواهم بود.

کرمی ادامه داد: استاداحمد مهدوی دامغانی بارها بیان کرده‌اند که هر چه از کودکی تا به امروز دارند و تا آخر عمرشان خواهند داشت، عنایت مولایشان علی‌بن موسی الرضا (ع) است و هر روز که از خواب بیدار می‌شوند در وهله نخست به مولایشان امام رضا (ع) سلام می‌کنند.

پیش از رونمایی ،در تماس تلفنی با امریکا،استاد احمد دامغانی،از حضار تشکر کرد و گفت:بسم الله الرحمن الرحیم ،جناب استاد آیت الله بجنوردی،حضرت استاد سیدالوزراء،جناب آقای خرازی،استادان محترم ،مدعوین معزز،دوستان عزیز،از عنایت و مرحمت و کرامتی که بر بنده صغیر داشتید،نمی دانم چگونه تشکر و سپاسگذاری کنم.شک نیست که صحبت های گهرآمیز شما،از حسن ظن و از مصادیق کم من ثناء جمیل لست اهلاً له نشرته است.

 

شعر موسوی

در ادامه این مراسم عبدالرضا موسوی طبری سروده‌ای از خود را درباره استاد احمد مهدوی‌دامغانی برای مراجعت ایشان به وطن قرائت کرد که متن آن به شرح زیر است:

پس از حمد و تسبیح آن جاودانی

نویسم یکی نامه از عبد فانی

فرستم به آن قُدوه اهل مشهد

به آیین طلّاب مازندرانی

نویسم ز «باقل» به «سَحبان وائل»

فرستم ز تهران به پنسیلوانی

نویسم ز حمال‌الواح «اَبْتَث»

فرستم ز شراح سبع‌المثانی

ز فرش مصلی به عرش معلّی

ز رستاق صورت به شهر معانی

ز کاهن به موسی، ز ترسا به عیسی

به بودا ز مرتاض هندوستانی

برآی احمدآ چو براهیم ادهم

به ترک تمکّن به عزم شبانی

برآی احمدآ ز آن سرادق بدان سان

که احمد زخلوتکدة امّ‌هانی

برآی احمدآ، آفتابا، دلیلا

ز مغرب چو خورشید آخر زمانی

چه می‌گویی آنجا به اسماء مغلق

چه می‌جویی آنجا به رَطب الْلِثانی

بدان جای بی‌جا، به هنگام هیجا

چرا می‌نشینی؟ کرا می‌نشانی؟

بیا تا که پیری نماید جوانَت

اگر باتو کردند، پیران جوانی

بیا تا که یاری بجویند یاران

از این رأی عالی، برآن خصم‌ دانی

بیا تا که «رحمت» فرستیم با هم

برآن کش ثلاثی ست نام و نشانی

بیا تا «نه رحمت» فرستیم با هم

برآن کش ثلاثی ‌ست نام و نشانی

بسنجیم با هم عیار محبت

برنجیم با هم زنامهربانی

بگرییم باهم به احوال مهمان

بخندیم باهم به لحیة فلانی

به‌گویی تو از شومی بخت «مسعود»

بگویم من از طالع سعدثانی

حدیثی بخوانی مرا از زُراره

مدیحی بخوانم تورا از فغانی

قرائت کنم چامه‌‌ای از نظیری

حکایت کنی پاره‌ای از اغانی

کنم طرح سطری از قابوسنامه

کنی شرح شطری ز کنزالمعانی

من از اُورموی گویم و از مراغی

تو از واقدی گویی و از دوانی

ببالی تو از فرّ و فرهنگ شیعه

بنالم من از نرخ ارز و گرانی

بگویی تو از حزم ایّام پیری

بگویم من از جهل و شور جوانی

به شوق آیی از رؤیت قطعه‌ خطی

زکلک غلام‌رضا اصفهانی

به وجدآیم از نغمه تار لطفی

چو خلق از تصعُّد به جام‌جهانی

بیا نیست این‌نامه، گرچ از اعاظم

بیا نیست این دعوت از سازمانی

بیا و بمان گرچه با تلخ کامی

بیا و بمان رغم هر بدگمانی

که ایران تویی تو، نه یک دسته سارق

که ایران منم من، نه یک مشت فانی

تو را آرزو اینکه اینجا بمیری

مرا آرزو اینکه اینجا بمانی

بیا تا ببینیم رخسار ماهت

خدا نیستی لاتقل «لن‌ترانی»

الهی به حق علی‌بن‌موسی

علی‌بن‌موسی‌الرضای ثمانی

اگر هست عبدالرضا عبد آن شَه

اگر احمد مهدوی، دامغانی

برآور مرا آرزو تا ببینم

رخ پیر خود را به عهد جوانی

تهران ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ برابر با بیست رجب۱۴۳۵ هجری‌قمری، سیدعبدالرضا موسوی‌طبری

رونمایی از کتاب «سایه سرو» استاداحمد مهدوی دامغانی

در پایان مراسم از کتاب «سایه سرو» استاداحمد مهدوی دامغانی که شامل مقالاتی در بزرگداشت این استاد بزرگ ادبیات است و به اهتمام «میثم کرمی» گردآوری و از سوی انتشارات «حکمت» منتشر شده است با حضور دکتر غلامعلی حدادعادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و فرزند دانشمند استاد ، فریده مهدوی دامغانی و برادر گرامیشان استاد حسین مهدوی دامغانی رونمایی شد.

روزنامه اطلاعات

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: