همايش "حكمت فردوسي" برگزار شد«بينش فلسفي شاهنامه را متفاوت مي‌كند»

1386/2/24 ۰۳:۳۰

همايش

نخستين روز همايش دوروزه‌ي «حكمت فردوسي» عصر روز گذشته در مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران برگزار شد.



نخستين روز همايش دوروزه‌ي «حكمت فردوسي» عصر روز گذشته در مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران برگزار شد.

در اين همايش، احمد مسجد‌جامعي با استناد به بيت‌هايي از «شاهنامه» با بيان اين مطلب كه فردوسي خرد را جوهر فرهنگ ايراني مطرح مي‌كند، اظهار داشت: در نگاه فردوسي، پهلواناني چون كاوه، آرش، رستم و ... نيروهايي اهورايي هستند، كه در برابر ديوها و نيروهاي اهريمني قد علم مي‌كنند و از اين سرزمين اهورايي دفاع مي‌كنند.

عضو شوراي شهر تهران در ادامه تصريح كرد: ويژگي پهلوانان «شاهنامه» تنها در زور بازو نيست؛ بلكه پهلواني با خرد و خردورزي همراه است، و اين دو از هم جدا نمي‌شوند و همواره خرد و خردورزي در پهلوانان «شاهنامه» يگانه مي‌شوند. ما در نبردها شاهد گفت‌وگوي پهلوانان هستيم. اين پهلوانان آگاه به ادب گفت‌وگو، سخن گفتن، تاريخ ايران و ... هستند، و اين علاوه بر آگاهي‌هاي آن‌ها در جنگ‌آوري است؛ بنابراين خرد در همه عناصر «شاهنامه» به‌چشم مي‌خورد، و اين خرد است كه باعث زورمندي و توانايي مي‌شود و همه ساحت‌هاي زندگي را دربر مي‌گيرد.

مسجدجامعي همچنين تأكيد كرد: خرد در «شاهنامه» بخشي جدا از اتفاقات نيست؛ بلكه در همه اتفاقات « شاهنامه» اين خردورزي را مي‌بينيم.

وزير پيشين فرهنگ و ارشاد اسلامي در پايان خاطرنشان كرد: هر كس كه وجودش آميخته با خرد باشد، مي‌تواند جاي اين پهلوانان بنشيند و از اين سرزمين اهورايي دفاع كند، و اين ظرفيتي است كه همه علاقه‌مندان به ايران مي‌توانند از آن استفاده كنند.

همچنين فتح‌الله مجتبايي با اشاره به اين‌كه به حكمت فردوسي كم‌تر توجه شده است، گفت: نسبت به پژوهش‌ها و كارهاي انجام‌شده درباره فردوسي، از لحاظ زبان‌شناسي و اسطوره‌شناسي ديده مي‌شود كه به حكمت فردوسي اهميت كافي داده نشده است.

استاد دانشگاه تهران تأكيد كرد: اين بي‌توجهي تنها درباره فردوسي نيست؛ بلكه درباره فرهنگ ايراني است و به حيات فكري و فلسفي ايراني كم‌تر اشاره شده و بيش‌تر به سير تاريخي پرداخته شده است.

او دليل اين امر را ناشي از نگاه مستشرقان به حيات فكري ايران دانست و افزود: علي‌رغم تحقيق‌هايي كه غربيان و اخيرا دو فرانسوي درباره تأثير حيات فكري ايران بر فرهنگ و فكر غربي داشته‌اند؛ اما كم و بيش نگرش‌ها يك‌سويه بوده است.

مجتبايي اسطوره‌ها و افسانه‌هاي «شاهنامه» را توأم با نگاهي حكمي و ژرف دانست و تأكيد كرد: نبايد تصور كرد كه «شاهنامه» مجموعه‌اي از اسطوره‌ها و افسانه‌هاي ايراني است، كه به تاريخ گرايش پيدا مي‌كند.

او در ادامه با استناد به بيت آغازين «شاهنامه» تصريح كرد: ما در ابتداي «شاهنامه» با يك دوره جهان‌شناسي ايراني مواجهه مي‌شويم.

ديگر سخنران همايش، جلال خالقي مطلق درباره فرق «شاهنامه» با حماسه‌هاي ديگر گفت: فرق «شاهنامه» با حماسه‌هاي ديگر از آن‌جا است كه پرسش‌هايي را طرح مي‌كند كه به آن‌ها پاسخ نمي‌دهد، و تفاوت ديگر او در توصيف‌هاي استادانه و داستاني‌تر «شاهنامه» نسبت به آثار حماسي ديگر است. همچنين اساطير اصيل ما را نگه داشته و مجموعه آيين‌ها، رسوم نياكان ما از زندگي شخصي تا رسوم كشورداري و فرهنگ باستان را در جامه پدر و فرزند آورده است.

اين استاد دانشگاه تصريح كرد: شاهنامه افسانه همراه با تاريخ و تاريخ توأم با افسانه‌هاي كهن پارسي را در خود دارد، و از سويي بزرگ‌ترين ذهنيت واژگان فارسي و استوارترين ستون زبان فارسي است.

به گزارش ايسنا، مصحح «شاهنامه» فردوسي، «شاهنامه» را كتاب فلسفه زندگي دانست و گفت: در اين كتاب، پرسش‌هايي كه هميشه بشر را سرگرم خود كرده و خواهد كرد، مطرح است، و به عبارتي، اين اثر، كتاب پرسش‌ها است؛ نه پاسخ‌ها، اگر چه به بسياري از پرسش‌ها پاسخ مي‌دهد.

او در ادامه با برشمردن تعدادي از داستان‌هاي «شاهنامه» خاطرنشان كرد: فردوسي چون نمي‌خواهد با پيش‌داوري پاسخ بدهد و جانبدارانه سخن بگويد، سكوت مي‌كند، و پرسش را بي‌پاسخ مي‌گذارد.

خالقي مطلق در پايان اظهار داشت: آن‌چه وراي رويداد در داستان‌هاي «شاهنامه» آمده است، بينش عميق فلسفي است و به خاطر اهميتي كه براي خود قايل است، آن را شعارگونه مطرح نمي‌كند. در پس اين پرسش‌ها و پاسخ‌هاي خردورزانه، يك بينش عميق فلسفي است، كه اين ويژگي سبب تفاوت و تمايز «شاهنامه» با ديگر آثار حماسي است.

ابوالقاسم اسماعيل‌پور نيز درباره «شاهنامه: گذر از اسطوره به حماسه» گفت: اساطير هر ملتي درباره آفرينش، ايزدان، انسان و طبيعت و ارتباط ميان انسان و هستي است. همچنين نگهدارنده كهن‌نمونه‌هاي آن ملت است. از اين رو، اسطوره‌هاي «شاهنامه» به‌نوعي روايت‌گر ساختارهاي اجتماعي آيين‌ها و نمونه‌هاي اخلاقي و رفتاري ايرانيان باستان به شمار مي‌رود.

استاد دانشگاه شهيد بهشتي در ادامه افزود: از سوي ديگر، حماسه به رواياتي طولاني گفته مي‌شود كه عمدتا منظوم‌اند و به زباني پهلوانانه سروده شده، از دلاوري‌هاي پهلوانان و شاهان بلندآوازه و قهرمانان قوم در زماني بسيار كهن، يا در عصر تاريخي و از فتوحات جهان‌گشايانه آنان ياد مي‌كنند. در حماسه نيز مي‌توان با رفتارهاي اجتماعي و ساختار قومي آشنايي پيدا كرد؛ اما در اساطير بيش‌تر با برداشت‌هاي جهان‌شناختي روبه‌رو هستيم.

اسماعيل‌پور در ادامه با اشاره به داستان‌هاي «شاهنامه» و مطالب اوستايي در ايام باستاني، به تبيين ‌گذار «شاهنامه» از اسطوره به حماسه پرداخت.

همچنين علي‌اصغر محمدخاني - دبير همايش - با بيان اين مطلب كه امروز اگر چه آثار ارزشمندي در سه حوزه تصحيح، تحقيق و ترجمه شاهنامه عرضه شده، اما به حكمت فردوسي كم‌تر پرداخته شده است، گفت: برگزاري «هزاره فردوسي» در سال 1313 و «آيين هزاره تدوين شاهنامه» در سال 1369، دو مقطع زماني مهم فردوسي‌شناسي هستند؛ اما در اين دو مقطع زماني به حكمت فردوسي كم‌تر اعتنا شده است.

او در ادامه با اشاره به كارنامه فردوسي‌پژوهشي در گذشته در مناطق آنتولي، بالكان، شبه قاره اروپا و آمريكا، دنياي عرب و قفقاز اظهار داشت: كارنامه فردوسي‌پژوهي در اين مناطق كم و بيش پربرگ و بار است. بويژه در قفقاز به دليل شرايط اجتماعي و تاريخي، نفوذ فراوان «شاهنامه» ديده مي‌شود. اما در جهان عرب «شاهنامه» نفوذ چنداني نداشته است.

محمود اميدسالار - ديگر سخنران همايش - در سخناني اظهار داشت: شاهنامه‌شناسان معتقدند كه داستان‌هاي پهلواني و حماسي ايران بر اعراب جاهلي شناخته بوده و گه‌گاه در ميان آن‌ها روايت مي‌شده است؛ زيرا برخي از اعراب جاهلي متدين به دين زرتشت بوده‌اند. از طرفي دليل رواج «شاهنامه» در ميان اعراب جاهليت، نفوذ فرمانرواي ساساني بوده است.

او در ادامه خاطرنشان كرد: برخي از فردوسي‌شناسان معتقدند كه اين داستان‌ها بر اساس روايت‌هاي شفاهي در ميان اعراب راه يافته است؛ در حالي كه اين گونه نيست.

اميدسالار در ادامه با بررسي حكايت‌هاي پهلواني ايراني به چگونگي رواج حكايت‌هاي پهلواني ايراني در ميان اعراب جاهليت پرداخت.

علي عسگري نيز در سخناني كوتاه، بحران نسل امروز را بحران هويت دانست و افزود: نسل امروز از مفاخر ادبي و ملي فاصله گرفته، و «شاهنامه» فردوسي از چند منظر هويت‌آفرين است و مي‌تواند اين هويت را بين نسل جوان ايران احيا كند.

رييس سازمان فرهنگي - هنري شهرداري تهران وجوه هويت‌آفرين «شاهنامه» را سه عنصر رمزآلودي و به تأمل واداشتن مخاطب، اسطوره‌هاي گره‌خورده با فلسفه و خرد، و همچنين اعتدال دانست و افزود: اين عناصر مي‌توانند راه‌گشاي مشكلات هويتي جوانان باشند.

به گزارش ايسنا، سعيد حميديان هم كه درباره نسبت حقيقت در رستم و اسفنديار سخن مي‌گفت، تصريح كرد: «شاهنامه» هيچ منافاتي با خردهاي انساني در بلندترين معيارهاي خود ندارد، و آن‌چه در شاهنامه آمده است، به تصريح خود فردوسي حكايت از اين امر دارد.

وي با اشاره به ويژگي‌هاي داستان‌هاي قديمي اظهار داشت: گنجينه داستان‌هاي ايراني، تجلي از فرهنگ و فكر ايراني است و با تمام احترامي كه به داستان‌هاي كهن دارم، اما ديده مي‌شود كه در بسياري از داستان‌هاي قديمي، قهرمانان داستان مطلق هستند؛ به همين سبب تيپ واسطه يا نسبي نداريم. قهرمانان يا خير مطلق يا شر مطلق هستند، كه اين نوع نگاه به اعماق فكر و فرهنگ ايراني مربوط است.

او در ادامه با بررسي شخصيت‌هاي داستان «رستم و اسفنديار» به تشريح نسبيت در اين داستان پرداخت.

اين همايش به همت انجمن حكمت و فلسفه ايران، خانه فلسفه تهران و شهر كتاب مركزي برگزار شد.

منبع: خبرگزاري دانشجويان ايران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: