1393/2/20 ۰۹:۵۰
در سالهای اخیر كسانی كوشیدهاند در جایگاه نماد دین مبین اسلام قرار بگیرند كه به واقع كمترین نسبتی با این دین رحمت و عدالت ندارند و هر روز با اعمال خشونت و به خاك و خون كشیدن بیگناهان بر نفرت ناظران بیرونی میافزایند، در حالی كه خشونت و ترور در اسلام، جایی ندارد و مدعیان این امر از اسلام بری هستند و به قول استاد واعظی: «اگرچه دفاع مسلمانان در بقای اسلام اثر داشت، اما معجزه جاودانه پیامبر(ص) شمشیر نیست.»
اشاره: در سالهای اخیر كسانی كوشیدهاند در جایگاه نماد دین مبین اسلام قرار بگیرند كه به واقع كمترین نسبتی با این دین رحمت و عدالت ندارند و هر روز با اعمال خشونت و به خاك و خون كشیدن بیگناهان بر نفرت ناظران بیرونی میافزایند، در حالی كه خشونت و ترور در اسلام، جایی ندارد و مدعیان این امر از اسلام بری هستند و به قول استاد واعظی: «اگرچه دفاع مسلمانان در بقای اسلام اثر داشت، اما معجزه جاودانه پیامبر(ص) شمشیر نیست.» آنچه در پی میآید، گفتگو با این مدرس محترم حوزه است كه با شفقنا (پایگاه بینالمللی همکاریهای خبری شیعه) صورت گرفته و با اندكی تصرف و تلخیص به صورت زیر تنظیم شده است.
***
آنچه به عنوان «خشونت در اسلام» مطرح میشود، به جنگهای زمان پیامبر گرامی اسلام(ص) و صدر اسلام استناد دارد، در صورتی که طبق آنچه در جزوه «در راه حق» تهیه شده، همه جنگهای آن حضرت، دوهزار و صد کشته داشته که اکثرشان مسلمان بودند. پیامبر(ص) با انجام اقدامات فرهنگی پیروز شد نه با شمشیر؛ زیرا کار ایشان همانند عمل جراحی بود که به نفع مریض تمام میشد.
علاوه بر آن، در همه جنگهای صورت گرفته در صدر اسلام و زمان پیامبر(ص)، دوهزار و 100 نفر کشته شدند؛ البته بسیاری از سیرهها باید پالایش و صحت آنها تعیین شود. یکی دیگر از دلایل پیروزی پیامبر(ص) اذیت و آزارهایی بود که به شخص ایشان وارد میکردند. پیامبر گرامی(ص) بسیار مورد آزار قرار میگرفتند، اما در برخی مواقع از خود دفاع هم نمیکردند. به ایشان سنگ زدند، پیشانی و دندانشان را شکستند و اصحابشان را تکذیب کردند؛ اما ایشان تنها با اقدامات فرهنگی، دین و کتاب آسمانی را به مردم نشان دادند.
در کتاب «الغارات» (جلد اول، ص371) آمده است: شخصی نزد امیرالمؤمنین(ع) آمد و گفت: «برخی افراد پشت سر شما بسیار حرف میزنند.» حضرت فرمود: «شما میگویید با آنها چه کنم؟» پاسخ داد: «به عقیده من باید یا کشته شوند یا به زندان بروند!» حضرت در جواب فرمود: «تو نه دین داری، نه عقل و ورع؛ زیرا بهتر بود به جای این نوع صحبت کردن، اگر آنها را میکشتم، به من به عنوان حاکم مسلمین میگفتی که چرا خون آنها را حلال کردم، در حالی که با من هیچ جنگی نداشتند و در مقابل من نایستاده بودند؛ بنابراین این فرد نه عقل دارد و نه ورع و من کسی را به تهمت نمیگیرم.» البته این نوع رفتار در مقابل کسانی مانند زید بن حسین طاعی و عبدالله بن وهب راسبی بود که وی بعداً جزو خوارج و در رأس آنها در جنگ با امیرالمؤمنین(ع) بود!
سیره پیامبر(ص) مبتنی بر مدارا با مردم بود. حضرت مکرر فرمودند: «إنَّا أُمرنَا مَعَاشرَ الأَنبیاء بمُدَارَاه النَّاس کَمَا أُمرنَا بإقَامَه الفَرَائض: ما پیامبران همانطور که به تبلیغ رسالت امر شدهایم، به مدارا با مردم هم امر شدهایم.» در عین حال، وقتی ایشان حضرت علی(ع) را به عنوان جانشین معرفی میکردند، آیه اکمال دین و اکمال نعمت نازل شد و خداوند فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم و اکملت علیکم نعمتی» همچنین در جایی دیگر فرمودند: «إنَّا أُمرنَا مَعَاشرَ الأَنبیاء بمُدَارَاه النَّاس کَمَا أُمرنَا بإقَامَه الفَرَائض: خداوند مدارا با مردم و برپا کردن نمازهای یومیه را بر من واجب کرده است.»
مردم با امیر مؤمنان(ع) بیعت کردند؛ اما در زمان خلافت ایشان سنگاندازیهایی نیز داشتند و ایشان را مورد اذیت و آزار قرار میدادند. با وجود همه اینها، سیره ایشان بر مبنای مدارا و دفاع بود نه جنگ؛ زیرا در زمان امام علی(ع) مشاهده نمیشود ایشان به جایی حمله کرده باشند یا کشورگشایی شده باشد. دیگران بودند که کشورگشایی کردند و در عین حال مردم متدین به شریعت آنها آمدند و پیرو اهل بیت(ع) شدند.
در زمان امام موسی بن جعفر(ع)، شخصی حضرت را مورد آزار قرار میداد. پیروان حضرت از ایشان اجازه خواستند تا او را به هلاکت رسانند؛ ولی امام اجازه نمیداد. در روایاتی از شیخ مفید و مرحوم مجلسی و دیگران آمده است که یک روز حضرت سوار بر مرکب و وارد مزرعه آن شخص شدند که بیرون از مدینه بود و تا آخر مزرعه را پیمودند؛ سر و صدای آن شخص بلند شد که: «مزرعه را خراب کردی!» حضرت پیاده شد و با تبسم فرمود: «چقدر امید داری تا از مزرعه برداشت کنی؟» گفت: «من علم غیب ندارم.» فرمود: «من نگفتم چقدر برداشت خواهی کرد، گفتم چقدر امید داری تا از مزرعه برداشت کنی؟» او حدود 300 دینار تخمین زد. امام در همان لحظه آن مبلغ را دادند و فرمودند: «این 300 دینار امید تو برای برداشت، و باقی آن هم که برداشت کردی، برای خودت.»
پس از آن، در زمان نماز ظهر، حضرت در حال رفتن به مسجد، همان شخص را میبینند که در حال مدح و ستایش ایشان است. مردمی که دورش جمع شده بودند، به او گفتند: «تو كه پیش از این ایشان را مورد اذیت و آزار قرار دادی، چطور شده که امروز مدحش را میگویی؟» او نیز گفت: «اگر من پیش از این بد میگفتم، نباید به رویم بیاورید و به رخم بکشید. من معتقدم که ایشان بهترین شخص روی زمین است.»
یا شخصی شامی به امام مجتبی(ع) فحاشی کرد حضرت به او گفتند: «اگر جا و مکان و مرکب میخواهی به تو بدهیم، اگر قرض داری قرضت را بدهیم، اگر در سفر ماندهای، به تو پول بدهیم و اگر مشکل دیگری داری، بگو تا تو را کمک کنیم.» این رفتارها در نهایت موجب شد آن فرد شامی بگوید: «الله اعلم حیث یجعل رسالته: خدا بهتر میداند که رسالتش را كجا قرار بدهد.»
روایت دیگری نیز از امام زینالعابدین(ع) داریم که برخورد ایشان در شام با شخصی دیگر به گونهای بود که او پشیمان میشود.
پیامبران و ائمه همواره در پی انجام کارهای فرهنگی بودند؛ به همین دلیل نسبت دادن خشونت به اسلام، کاری بیهوده است. در قرآن کریم نیز به حضرت موسی(ع) و هارون تأکید شده است با فرعون، که بدتر از آن شخص در آن زمان نبود، با زبان نرم صحبت کنند بنابراین اگر خشونت جواب میداد، قطعاً خداوند هم به این مسأله سفارش میکرد.
البته برخی اوقات بحث جهاد و دفاع در مقابل دشمن مطرح است که همانند مسأله جراحی، برای نجات اسلام و جان انسانها ضروری است. دفاع از مرز و بوم و کشور و عقیده، عرف و در همه دنیا واجب است، یعنی به شریعت مربوط نمیشود.
همه دنیا و عقلای دنیا تهاجم را رد میکنند، بنابراین چگونه ممکن است رأسالعقلا که پیامبر(ص) باشد، آن را ترویج نماید؟ حضرت صادق(ع) در نامهای به شیعیان فرمود که با اهل تسنن مدارا کنند، جنازههای آنها را تشییع نمایند، از مریضهایشان عیادت و با آنها احسان کنند.
زمانی که مالک اشتر به مصر میرفت، حضرت امیر(ع) به ایشان توصیه کرد که با مردم برخورد خوبی داشته باشد؛ زیرا اگر اهل کتاب هم نباشند و دین نداشته باشند، باز هم انسان هستند و باید همانند انسان با آنها برخورد شود.
منشور انسانیت، منشور شهروندی، حقوق بشر یا هر آنچه دنیا ادعا میکند، از جمله مسائلی هستند که پیش از آنها در اسلام بوده است و ما بهترین آنها را از امیرالمؤمنین(ع) و اصحابش داشتیم.
البته جعلیاتی در دین راه یافته است؛ چنان كه پیامبر گرامی اسلام(ص) هشدار داده بودند: «بعد از من عدهای میآیند و نسبت دروغ به من میدهند.» امیرالمؤمنین(ع) نیز فرموده بود: «دو قوم درباره من هلاک میشوند: کسی که غلو میکند و کسی که کم میگوید.» به عبارت دیگر، برخی افراد به دلیل افراط یا تفریط دست در اخبار میبرند. باید مردم را متوجه کرد تا هر آنچه در هر کتاب، رسانه و روزنامه مشاهده میشود، باور نکنند. باید به اهل روایات و احادیث مراجعه نمود و مبنا را حرف افراد و نقل آنها قرار نداد.
فلسفه تشکیل رسانههایی همانند «شفقنا» این است که افکار ناب دینی را به مردم بگویند. پیدایش علمی به عنوان «علمالرجال» و «درایه» که فهم حدیث است، برای همین است که احادیث سالم به دست ما برسد.
علمای دین زحمات بسیاری کشیدهاند تا احادیث با محتوای صحیح به دست مردم برسد. دین اسلام نیازی به جعلیات ندارد. بر فرض اگر ثابت کردیم که امام در یک لحظه چه کارهایی کردند، اینها شأن امام نیست. گرچه معجزاتی داشتند، اما شأن امام و پیامبر، هدایت مردم و کار فرهنگی است؛ چنانچه به نقل از مرحوم مفید و دیگران، ائمه(ع) گفتهاند: «ما منّا الا مقتول او مسموم: هیچ یک از ما نیست مگر اینکه شهید یا مسموم میشود.»
امیرالمؤمنین(ع) لشکر داشت، اما نخواست از مرز انسانیت تجاوز کند و شهید شد. البته این کار اشتباه نیست؛ زیرا مکتب معاویه از بین رفت و مکتب امیرالمؤمنین(ع) همچنان پابرجاست. زور و شمشیر و قدرت در کوتاهمدت جواب میدهد، اما در درازمدت باقی نمیماند و این فرهنگ است که ماندگار است. ائمه(ع) به شهادت رسیدند تا حق پا بر جا بماند. واقعه عاشورا به عنوان هولناک ترین واقعه جهان بشریت در طول تاریخ ایجاد شد تا دین باقی بماند.
کار پیامبر(ص) و ائمه(ع) فرهنگی بود. مخالفان به دلیل اینکه نمیتوانستند آنها را تحمل کنند، در مقابلشان قیام میکردند و ایشان را به شهادت میرساندند.
از حضرت امیر(ع) پرسیدند: «چرا شکست خوردید؟» فرمود: «وَ الله مَا مُعَاویه بأَدهَى منی وَ لَكنَّهُ یغدرُ وَ یفجُرُ وَ لَولا كَرَاهیه الغَدر لَكُنتُ من أَدهَى النَّاس: به خدا، معاویه هوشمندتر از من نیست، ولی او نیرنگ و فجور میکند. اگر زشتی نیرنگ و فریب نبود، من سیاستمدارترین آدم بودم.»
سیاست اذیت، زور، خفقان و شکنجه در خصوص ائمه(ع) در کوتاهمدت جواب میداد؛ اما آنچه در درازمدت باقی مانده است، نام امیرالمؤمنین(ع) است. دنیای امروز به امیرالمؤمنین(ع) به عنوان بشر فرهنگی، فردی خدایی و کسی که وصی خاتم پیامبران بوده است، نگاه میکند. این نگاه تنها در بین شیعیان نیست و روز به روز هم بقا و قدرت آنها بیشتر میشود، زیرا فرهنگ آنها ریشه در جان مردم دارد.
عدهای فضایل ائمه(ع) را غلو میکنند و عدهای دیگر هم منکر میشوند که هر دو کار بدی است. باید متوسط بین انکار و غلو را یافت و حقایق را بیان کرد؛ زیرا ائمه(ع) هم سفارش کردهاند: «اگر کلام ما را شنیدید، ببینید که آیا کلام ما هست یا خیر»؛ از این رو، وظیفه رسانهها این است که راست را از دروغ جدا کنند، با دقت و کارشناسی وسیعی به روایات و احادیث بپردازند. دایره را گسترش ندهند، بلکه پس از بررسی بخشی از آن و مشخص شدن و توضیح کامل آن بخش، سراغ مرحله بعدی روند و از یک شاخه به شاخه دیگر نروند. به عنوان مثال مرحوم علامه امینی یازده جلد کتاب «الغدیر» را در خصوص واقعه غدیر نوشته که پر از منابع اهل سنت است.
امام صادق(ع) میفرمود: «باید به گونهای باشیم که پس از ما بگویند خدا رحمت کند جعفر بن محمد را که اصحاب خود را به خوبی تأدیب کرد.» به ایشان گفتند: «شما برای کسانی نان میبرید که شما را قبول ندارند!» شانههای حضرت پینه میبست، اما به فقرای آنها کمک میکرد.
روایت است که اگر کسی در صف اول جماعت آنها شرکت کند، مانند کسی است که با حضرت رسول(ص) در صف اول جهاد کرده است. درباره تقیه هم میگویند که یک نوع تقیه، مدارا با آنهاست، البته به گونهای که احساس نکنند؛ به عنوان مثال مرحوم بحرالعلوم چند سالی را در مکه به تمامی مذاهب درس دادند؛ اما در طول این مدت هیچ کس متوجه نشد ایشان چه مذهبی دارد.
ایشان جد اعلای مرحوم بروجردی بود. مرحوم کاشفالغطاء کفشهای بحرالعلوم را پاک میکرد. ایشان میتوانست به گونهای دیگر عمل کند و با آنها درگیر شود؛ اما فقه آنها را میگفت تا بتواند دیگران
را جذب کند.
مرحوم سیدمحسن امین در لبنان و مرحوم سید شرفالدین هم در این راه موفق بودند تا مسیحیان را جذب کنند؛ زیرا روش آنها بدون مبارزه و خشونت و همراه با کار فرهنگی بود.
مسلم بن عقیل در خانه هانی بود و توانایی بر کشتن پنهانی عبیدالله بن زیاد داشت؛ اما ابا كرد و خودش شهید شد تا دین باقی بماند.
اسلام نیرنگ و فریب را نمیپسندد، بنابراین هر که مدعی شود در اسلام، خشونت، ترور، کشتن مردم و انفجار وجود دارد، قطعاً از اسلام بری است و اسلام هم از او بری خواهد بود.
زمانی که استاد مطهری شهید شدند و در حال نوشتن قانون اساسی بودند، در مجلس خبرگان در این مورد بحث بود و یکی از آقایان به شهید بهشتی گفت: «اگر ما الان قاتل استاد را شکنجه نکنیم، به زبان نمیآید.» شهید بهشتی هم در جواب گفت: «بگذارید من و مطهری شهید شویم، اما شکنجه و خشونت باب نشود!»
غربیها كه سردمدار حقوق بشر و ضد تروریسم هستند، دروغ میگویند. به لطف خداوند گرچه تکفیریها چهره اسلام را مخدوش کردهاند، اما دنیای غرب متوجه شده است که چهره پاک و زیبایی از انسانیت و اسلام در تشیع وجود دارد. باید مردم را نسبت به این موضوع آگاه کرد.
دنیا مشاهده کرد که مردم ایران به رغم هشت سال جنگ، طرفدار خشونت و حرف غیرمنطقی نیستند؛ این موارد باید به طور مستند به مردم گفته شود و سیره ائمه(ع) به درستی به مردم نشان داده شود.
امام حسین(ع) در روز عاشورا به یاران خود فرمود: «شما ابتدا تیر نیندازید» و ایشان با خون و مظلومیت، اسلام را آبیاری کرد، به گونهای که رژیمهای بسیاری بر سر کار آمدند، اما همگی در سراسر تاریخ از بین رفتند و آنچه باقی ماند، اسلام است. نظام اسلامی امروز هم ثمره آن مظلومیتهاست؛ زیرا در این مملکت نیز تعدی و تجاوز دیده نشده و آنچه وجود داشته، دفاع بوده است.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید