1393/2/17 ۰۸:۳۹
اگر بپذيريم يكي از شاخصهاي جوامع پيشرفته، «سرانه مطالعه» كتاب، نشريات و مطبوعات – چه در فضاي وب و چه در فضاي چاپي- به شمار ميآيد؛
اگر بپذيريم يكي از شاخصهاي جوامع پيشرفته، «سرانه مطالعه» كتاب، نشريات و مطبوعات – چه در فضاي وب و چه در فضاي چاپي- به شمار ميآيد؛ نيك بايد بپذيريم چرخه چهارگانه پژوهش، حق مالكيت اثر و نشر يا همان كپيرايت، اقتصاد نشر و توزيع، بايد به طور پيوسته به رسميت شناخته شوند زيرا اجزاي اين چرخه، چنان به هم وابسته هستند كه جداساختن يكي از ديگري هرگز ميسر نيست.
دوم: در كشور ما، قصه تكراري قانون كپيرايت و تاثير آن در توليد انديشه و حياتبخشي به موجود زنده كتاب، نويسنده و پژوهشگر روزي بايد پايان پذيرد. ما نميتوانيم از اين قانون چشم بپوشيم: كپيرايت و كتاب، دو جزء لاينفك اين چرخه به شمار ميآيند. در كجاي دنيا ديدهايم كه نويسنده، نگران اثر پژوهشي خويش باشد؟ او با امنيت رواني كامل به خوبي ميداند كه اثرش نه تنها ترويج ميشود كه اگر ديگران، حرفي براي گفتن داشته باشند، ميزنند وبه تحرير درميآورند. نگراني نويسندگان اين بوم و بر در همه عرصهها از جمله علوم انساني به ويژه آن هنگام كه مرزي روشن ميان «كتاب سازي» و «تاليف واقعي كتاب» وجود ندارد، بايد نگراني بحقي قلمداد شود. اينطور نيست؟
سوم: كپيرايت را بگذاريد از زاويهيي ديگر نيز مورد نقد قرار دهيم: تاثير مثبت اين قانون، آن هنگام روشنتر ميشود كه ببينيم نويسندگان ما، بناي اصلي را بر پژوهش ميگذارند، آثارشان ديده ميشود و ما نيز در عرصه جهاني اعتباري به دست ميآوريم. كپي رايت موتور كمرمق پژوهش را روشن ميكند و ما صاحب آثار و تاليفاتي خواهيم شد كه تاكنون و پيش از اين هرگز نديدهايم. شايد يكي از دلايلي كه «حلقه ميان پژوهش» و «بازار كار» در همه زمينهها مسدود است و گشوده نميشود، به موضوع «اجرا نشدن قانون كپيرايت» بازميگردد. شك نبايد كرد.
چهارم: اقتصاد نشر و كتاب و پايين بودن تيراژ چاپي از يك سو و ضعيف بودن باب نشر كتب الكترونيك از ديگر سو، به اين عامل بازميگردد كه نظام نشر در ايران، فاقد نظم و نظام اقتصادي است و موضوع سودآوري در آن ديده نميشود. ترديد نكنيم كه بسياري از عرصههاي فرهنگي مانند سينما، وقتي وارد عرصه اقتصادي شدند و ارزش افزوده يافتند، از هنر سينما به عنوان صنعت سينما ياد شد. توليد كتاب نيز از اين قانون مستثني نيست،گرچه كتاب و تئاتر، مشمول صرف درآمدهاي مالياتي و با نگاه كمك به آن، تقويت ميشود؛ با اين حال پايههاي اصلي بازار نشر نميتواند چنان متزلزل باشد كه از «باي بسمالله» تا «تاي تمت»، وابسته به كمكهاي دولتي باشند. آخر: آزادي بيان و قلم در توليد فكر، پژوهش و عرصه كتاب، نقشي انكارناپذير دارد. اينك كه فضا به سمت اعتدال و عقلانيت فرهنگي به پيش ميرود، بياييم آستانه تحمل را بالا ببريم. عينك سياسي زدن به هر اثر انديشهيي، چرخه توليد كتاب را محافظهكارانه ميكند. جسارت در اين زمينه، گرچه ممكن است هزينههايي دربر داشته باشد اما وقتي همه انديشهها - دقيقا همه انديشهها- را شامل شود، فضا را پاكيزه ميكند و صداها و قلمهاي مختلف شنيده و خوانده خواهند شد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید