1395/1/16 ۰۹:۴۷
سرزمین ایران، متاثر از جغرافیای طبیعی و موقعیت اقلیمی، همواره در دسترس رخدادها و بلایای طبیعی قرار داشته است. همین مساله موجب شده است همواره مستعد ابتلا به ٣٠ گونه بلا و فاجعه، از مجموع ٤٠ گونه بلایای شناخته شده طبیعی و انسانی در جهان باشد. دوره میانه ایران باوجود درخششی که از جنبههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در تاریخ ایران داشته است، اما رخدادها و بلایای زیانبار و ناگوار طبیعی را از سر گذرانده است. زلزله، خشکسالی، سیل، آتشسوزی، طوفان (بادهای تند)، سرما و برف و بوران شدید، از جمله این رخدادهای تلخ به شمار میآیند.
مصیبتهای این سرزمین بلاخیز
آبان روزگار: سرزمین ایران، متاثر از جغرافیای طبیعی و موقعیت اقلیمی، همواره در دسترس رخدادها و بلایای طبیعی قرار داشته است. همین مساله موجب شده است همواره مستعد ابتلا به ٣٠ گونه بلا و فاجعه، از مجموع ٤٠ گونه بلایای شناخته شده طبیعی و انسانی در جهان باشد. دوره میانه ایران باوجود درخششی که از جنبههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در تاریخ ایران داشته است، اما رخدادها و بلایای زیانبار و ناگوار طبیعی را از سر گذرانده است. زلزله، خشکسالی، سیل، آتشسوزی، طوفان (بادهای تند)، سرما و برف و بوران شدید، از جمله این رخدادهای تلخ به شمار میآیند. دوره میانه تاریخ ایران که سدههای سوم تا هفتم هجری را دربرمیگیرد، رخدادهای و بلایای زیانبار و ویرانگر طبیعی همچون زلزله، سیل، خشکسالی، برف و سرما و طوفان را از سر گذرانده است. این رخدادها پیامدهایی ناگوار چون قحطی و گسترش بیماریهای واگیر را با خود آورده است. همه اینها در واقع در دورههایی كاهش جمعیت را در پی داشته است. بررسیها نشان میدهد این رخدادهای طبیعی در كنار بلایای انسانی چون جنگ و غارت شهرهای ایران، آسیبهای جدی بر پیكره جامعه ایران وارد كرده و جامعه ایران را در زمینههای گوناگون اجتماعی و اقتصادی متاثر ساخته است. دکتر امامعلی شعبانی، پژوهشگر تاریخ و استادیار گروه تاریخ دانشگاه اراك، پیش از این پژوهشهایی درباره رخدادها و بلایای طبیعی در سدههای میانه تاریخ ایران داشته است. با او درباره جزییات این رخدادها به ویژه نمونههای بارز و نیز رفتار حکومتها در برابر مردم آسیبدیده گفتوگو کردهایم.
******
در پژوهشهایی که جنابعالی درباره رخدادها و بلایای طبیعی در تاریخ ایران دوره میانه تاکنون انجام دادهاید، کدامیک از آنها بیشترین تاثیر را بر جامعه و مردمان ایران گذاردهاند؟
دوره میانه تاریخ ایران حوادث و بلایای طبیعی بسیاری را در جای جای جغرافیای خود تجربه كرده است. با بررسی و پژوهش در متنها و منابع تاریخی این دوره درمییابیم برخی از این بلایا بیش از همه رخ داده و زندگی اجتماعی مردم ایران را با دشواریهای بسیار روبهرو كردهاند. سرزمین ایران در گذر روزگار خود همواره با پدیده خشکسالی روبهرو و همراه بوده است. پدیده خشکسالی، از نیامدن باران و دیگر نزولات جوی پدید میآید. جغرافیای ایران به گونهای بوده که دو رشته كوه البرز و زاگرس، جلوی ورود بادهای مرطوب دریای خزر و مدیترانه را به بخش مركزی آن میگرفتهاند. این منطقه بدینترتیب، سرزمینی گرم و خشك به شمار میآید. كمآبی از اینرو بخشی گسترده از سرزمین مرکزی ایران را به بیابان و كویر تبدیل کرده است. در نتیجه، با توجه به خشك شدن رودها، قناتها و چاهها، خشکسالی، پدیدهای رایج اما رنجآور برای مردم این سرزمین در تاریخ بوده است. تاریخ میانه ایران نمونههای گوناگون از این رخداد طبیعی را در خود ثبت كرده است. یكی از خشکسالیهای بزرگ تاریخ میانه ایران، خشكی رودخانه هیرمند در سال ٢٢٠ قمری است. این رخداد ناگوار یك سال تداوم یافت. نگارنده «تاریخ سیستان» روایت میکند که این خشکسالی، قحطی و مرگومیر بسیاری از مردم سیستان را در پی آورد، آن هم در منطقهای که یكی از كانونهای مهم اقتصادی ایران در دوره میانه به شمار میرفت. همچنین در سال ٢٨٠ قمری یک خشکسالی گسترده در منطقههای ری و طبرستان رخ داد. با این وجود که منطقههای یادشده همواره به كانونهای بارشی ایران شهرت داشتند، به اندازهای به خشکسالی دچار شدند كه به روایت منابع، هر سه رطل آب به یك درهم فروخته میشد. همچنین قیمتها در این منطقهها افزایش یافت. مردم خراسان نیز در دوره حكومت سلجوقیان به سال ٥٣٢ قمری یک خشکسالی بزرگ را از سر گذراندند. قحطی پیآمده از این رخداد، تا اندازهای بود كه مردم به خوردن گوشت سگ و گربه و دیگر حیوانات روی آوردند. بخشی از مردم نیز از ناچاری منطقه را ترك گفتند. خراسانیان دو دهه بعد نیز باز به یک خشکسالی شدیدتر دچار شدند. شهرهای منطقه بر اثر خشکسالی با قحطی هولناک روبهرو شدند. آنگونه که منابع روایت کردهاند مردم افزون بر گوشت چهارپایان، حتی گوشت انسانها را نیز برای فرار از مرگ میخوردند.
آنگونه که مطالعه منابع تاریخی مشخص میکند، زلزله نیز در زمره جدیترین بلایای طبیعی ایران در روزگاران گوناگون بوده است.
سرزمین ایران در تاریخ خود یک همنشین ترسناک داشته است. ویژگیهای جغرافیایی و طبیعی این منطقه موجب شده است زلزله از زمره بلایای رایج طبیعی برای ایرانیان در گذر هزارهها و سدهها به شمار آید. اسناد و مدارک تاریخی برآناند که زلزلههایی مهیب در سدههای گوناگون در سرزمین ایران رخ داده و پیامدهایی ناگوار برای مردمان مناطق گوناگون به همراه داشتهاند. یافتههای تاریخی از سدههای میانه تاریخ ایران نشان میدهند برخی شهرها و مناطق، بیشترین زلزلهها را داشته و آسیبهایی فراوان در زمینههای مختلف به خود دیدهاند. شهرهایی چون تبریز، ری، قومس، نیشابور و بلاد جبال در این میانه بارها و در گذر سدههای پیدرپی، بر اثر زلزله ویران شده و مردمانشان آسیبهای فراوان دیدهاند.
منابع تاریخی، نمونههایی از این زلزلههای مهیب را توصیف کردهاند؟
منابع تاریخی به نمونههایی بسیار اشاره میکنند. زلزله سال ٣٣١ قمری در نسا از این جمله است که یکی از شدیدترین زلزلهها از نظر میزان تخریب به شمار میرود. زلزله نسا بسیاری از روستاها را ویران کرد و بیش از پنج هزار نفر را در خاك مدفون کرد. تبریز در سال ٤٣٤ قمری یک زلزله مهیب از سر گذراند. برخی از منابع تاریخی همچون سفرنامه ناصرخسرو و تاریخ الكامل ابن اثیر به خوبی این رخداد را توصیف کردهاند. به عنوان نمونه ابن اثیر چنین آورده است «زلزله بزرگی در شهر تبریز روی داد به نحوی كه، قلعه و باروی شهر و كوی و برزن و بازارها و اكثر ساختمانهای دارالعماره را روی هم كوبید ... تلفات اهالی شهر را شمارش نمودند. نزدیك به ٥٠ هزار نفر هلاك شده بودند و به سبب بزرگی و عظمت آن مصیبت و بلیه، امیر شهر سیاه پوشید و اعلام ماتم عمومی شد». نویسنده تاریخ بیهقی نیز از زمینلرزهای بزرگ در ناحیه بیهق به سال ٤٤٤ قمری گزارش میدهد. این رخداد هولناک گویا تا ٤٠ شبانهروز ادامه داشته و ویرانی خانههای بیشتر مردم را در پی آورده است. آنان در این زمان بیرون خانههای خود به سر میبردند تا این بلیه از سرشان بگذرد. ابن اثیر البته گستره این زمینلرزه را همه خراسان و مركزیت آن را بیهق روایت کرده است؛ رخدادی که «خرابی بسیار به بار آورد و گروه زیادی هلاك شدند».
جز خشکسالی و زلزله، دیگر به چه رخدادهای ویرانگر طبیعی در سرزمین ایران در دوره یادشده میتوان اشاره کرد؟
سیل، سرما، برف، و بوران، تگرگ و طوفان، از دیگر بلایای طبیعی رخداده در سدههای میانه تاریخ ایران به شمار میآیند. سیل غزنین به سال ٤٢٣ قمری مهیبترین سیلی به شمار میآید كه در این دوره رخ داده و پیامدهایی ویرانگر بر تاسیسات شهری و زندگی مردم بر جای نهاده است. نگارنده تاریخ بیهقی از باریدن ٦٧ نوبت برف در نیشابور در سال ٤٠٠ قمری خبر میدهد که موجب نابودی غله و پیدایش قحطی سال ٤٠١ قمری در نیشابور، خراسان و حتی عراق شد. تاریخ سیستان در روایت رخدادهای سال ٤١٩ قمری از باریدن تگرگهای سنگین در سیستان خبر میدهد «چنانك مرغان آن دیار بسیار بمردند ... یكى از آن تگرگ بركشیدند ده درم سنگ بود». ابن حوقل از بادهای پیاپی سیستان در سال ٣٦٠ قمری یاد میكند كه گویا خود شاهد آن بوده است. این بادهای تند كه البته در سرزمین بادخیز سیستان، باز متفاوت مینمود، در توصیفی از او ریگها را به هوا درآورد و آسیبهایی بسیار به شهر وارد كرد. به باور او، اگر این باد یك شبانه روز دیگر ادامه مییافت، شهر نابود میشد.
منابع تاریخی اشاره دارند که کدامیک از طبقات جامعه در برابر این رخدادها آسیبپذیرتر بودهاند؟
كشاورزان، رعایا و قشرهای ضعیف جامعه، بیشترین آسیبها را از بلایای طبیعی میپذیرفتند و اگر حكومت آنان را كمك نمیكرد، از هستی میافتادند. این همراهی البته گویا در دوره حاكمی قدرتمند، منصف و عادل صورت میپذیرفت و در همه زمانها عمومیت نداشت. آنگونه که بررسی منابع تاریخی نشان میدهد حتی در مواردی شگفتآور، برخی سیاستهای مالیاتی حكومتها اندك نای باقی مانده در مصیبتزدگان را از آنان میگرفت. به عنوان نمونه میتوان به خشکسالی سال ٦٩٨ قمری فارس اشاره كرد. این رخداد، قحطی، گسترش بیماری وبا و مرگ ٥٠ هزار نفر را در پی داشت. مردم باوجودی که همراهی و همدلی از حكومت را انتظار میکشیدند، ماموران مالیاتی برای دریافت مالیات به فارس رفتند تا رهایییافتگان از بلای طبیعی را به پرداخت ٣٩ تومان بابت سالهای ٦٩٧ و ٦٩٨ وادار سازند؛ ستمی که به روایت منابع، برای مردم قحطیزده فارس نایی بر جای نگذاشت و وضعیت منطقه را بدتر كرد.
بلایا و رخدادهای طبیعی چه پیامدهای اقتصادی و اجتماعی بر جامعه ایران میگذاردهاند؟
بلایا و رخدادهای طبیعی در هر برهه از تاریخ میانه ایران، منظومهای از پیامدهای ویرانگر و زیانبار را در زمینههای گوناگون اقتصادی، اجتماعی و سیاسی با خود میآورد. تأثیرهای اقتصادی و اجتماعی در این میانه پایدارتر برشمرده میشدند، از اینرو كه مردم و زندگی آنان به گونه مستقیم از آنها متاثر میشده است. پایههای اقتصاد سدههای میانه ایران بر كشاورزی و شبانی متمركز بود، به همین دلیل با رخدادهای طبیعی در هر جای كشور، آسیبهای جدی به اینگونه فعالیتهای اقتصادی وارد میآمد. در درجه نخست و با تلفات جانی، بر نیروی انسانی شاغل در این بخش تأثیر مینهاد و نیز با نابودی مزرعهها و باغها، كشاورزی را با زیان های گوناگون روبهرو میساخت. رخدادی همچون زلزله همچنین شهرها و روستاها به ویژه منزلهای مسكونی و بناهای عمومی مانند كاروانسرا، پل، كتابخانه و بیمارستان را تخریب میکرد. بازسازی و تعمیر این ویرانیها به هزینههایی سنگین نیاز داشت که این مساله بر اقتصاد كشور در دورههای گوناگون تاثیر میگذاشت.
آیا میتوان زمینههای بروز بحران در زمان رخداد اینگونه بلایا را دستهبندی کرد و نتیجهای گرفت؟
درباره مدیریت این بحرانها و نقش حكومتهای این دوره، بر اسناد گواهی اسناد و نوشتههای تاریخی چنین میتوان نتیجه گرفت كه در مجموع، نقش آنان در پیشگیری و كاستن قدرت تخریبی این بلایا ضعیف بوده است. این مساله اگر مورد پژوهش بیشتر قرار گیرد، میتواند در مسایلی چون خوی استبدادی، بیگانگی و ایلیاتی بودن حکومتها در كنار عواملی چون وضعیت طبیعی ایران، درازی مسافت میان مناطق گوناگون، ضعف شبکه حمل و نقل، ضعف ساختار اقتصادی و نیز ناآگاهی همگانی در رویارویی با رخدادها و بلایای طبیعی ریشه داشته باشد.
آنچه میتواند در زمان بروز بحرانها و رخدادهایی اینچنین اهمیت داشته باشد، رفتار حكومتها در رویارویی با این بلایای طبیعی است. اسناد و مدارک تاریخی در اینباره چه یافتههایی به ما وامیگذارند؟
شرایط جامعه ایران در سدههای میانه به گونهای بوده که مدیریت بحران را در زمان رخدادها و بلایای طبیعی، متوجه حكومتها میکرده است. در این دوره باوجود گزارشهای ثبت شده از بلایای طبیعی، كمتر به واکنش و رفتار حاكمان زمانه نسبت به این رخدادها توجه شده است. البته توجه به این نکته ضروری است که میزان ثبات یك حكومت، فراز و فرود آن و وقوع بلایای طبیعی در دوره پادشاهان و حکمرانان قدرتمند یا ضعیف میتوانسته در رویارویی یا سیاستگذاری آنان تا اندازهای زیاد موثر باشد. وجود نظام استبدادی در برهه یادشده و بیتوجهی به مردم و حقوق آنان از یك سو و بیگانگی بسیاری از این حكومتها از دیگر سو، جلوی توجه شایسته آنان را به این معضلات و مصیبتهای جامعه ایرانی گرفته است. جستوجو در اسناد و مدارك تاریخی سدههای میانه تاریخ ایران، ما را به نمونههایی از اقدامات حكومتها رهنمون میسازد. به عنوان نمونه نگارنده «تاریخ سیستان» در اشاره به قحطی پیآمده از خشکسالی سیستان در عصر طاهریان روایت میکند كه در پی تقاضای كمك مردم این منطقه، عبداللهبن طاهر مبلغ ٣٠٠ هزار درهم برای رسیدگی به این مصیبت اختصاص داد. روسای مكاتب فقهی منطقه مبلغ یادشده را میان درویشان و زیاندیدگان تقسیم كردند. همچنین ابن اثیر در گزارشی درباره زلزله سال ٤٣٤ قمری در تبریز یادآور میشود «به سبب بزرگی و عظمت آن مصیبت و بلیه، امیر شهر سیاه پوشید و اعلام ماتم عمومی شد». این کار گونهای ابراز همدردی با مردم شهر بوده که میتوانسته اقداماتی را در پی آورد. پس از زلزله مهیب شامات نیز نورالدین محمود حاكم این منطقه به شهرهای فرنگیان یورش برد و آنها را غارت كرد. پول و مال به دستآمده به استناد روایت ابن اثیر برای تعمیر دیوار شهرها صرف شد.
منبع: روزنامه شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید