سیر تاریخی موسیقی در ایران بعد از اسلام / علیرضا هاشمی

1394/12/25 ۰۹:۳۷

سیر تاریخی موسیقی در ایران بعد از اسلام / علیرضا هاشمی

از موسیقی باستانی ایرانی اطلاع دقیقی نداریم، اما آثار آن در حجاری ها و اشعار قدیم و کتاب های لغت باقی مانده است. نام نویسندگانی مانند باربد و نکیسا و اسم آوازهای و لحن های موسیقی که در اشعار فارسی و کتاب های لغت دیده می شود و نقش سازهای قدیم و نوازندگان درباری در حجاری ها همه حکایت از عظمت و جلال موسیقی دارد. بعد از اسلام تا یکی دو قرن، از سرنوشت موسیقی خبری در دست نیست، بعدها که شرایط برای فعالیت­های علمی و هنری مساعد شد،پیشرفت موسیقی خیلی کندتر و نامحسوس­تر از دیگر رشته های هنر صورت گرفت. اما از زمان فارابی به بعد موسیقی در ایران به صورت علمی و مدون درآمد و دارای کتاب و صبغه علمی شد(مراغی،14:1356). در این مقاله به سیر موسیقی در ایران پس از اسلام پرداخته می شود.

 

 

مقدمه

از موسیقی باستانی ایرانی اطلاع دقیقی نداریم، اما آثار آن در حجاری ها و اشعار قدیم و کتاب های لغت باقی مانده است. نام نویسندگانی مانند باربد و نکیسا و اسم آوازهای و لحن های موسیقی که در اشعار فارسی و کتاب های لغت دیده می شود و نقش سازهای قدیم و نوازندگان درباری در حجاری ها همه حکایت از عظمت و جلال موسیقی دارد.

بعد از اسلام تا یکی دو قرن، از سرنوشت موسیقی خبری در دست نیست، بعدها که شرایط برای فعالیت­های علمی و هنری مساعد شد،پیشرفت موسیقی خیلی کندتر و نامحسوس­تر از دیگر رشته های هنر صورت گرفت. اما از زمان فارابی به بعد موسیقی در ایران به صورت علمی و مدون درآمد و دارای کتاب و صبغه علمی شد(مراغی،14:1356). در این مقاله به سیر موسیقی در ایران پس از اسلام پرداخته می شود. 

 

موسیقی در ایران پس از اسلام

دوره چهارصد ساله موسیقی ایران در حکومت ساسانیان، دوره مجد و عظمت و اعتلای موسیقی است و هنوز به عنوان دوران طلایی این هنر در فرهنگ و تمدن ایرانی نام برده می شود.

تنوع موسیقی و ساز در عصر ساسانی، رونق این هنر و از طرفی حرمت و عزت هنرمند موسیقی در آن عصر را معلوم می کند. همچنین این دوره تنها دوره­ای از تاریخ ایران است که موسیقی در کتابهای آن نیز ردپایی دارد؛ در کتابهایی مثل یادگارنامه زریران،  منظومه درخت آسوریک، متون نیایشی مانوی و «گات»های اوستا، می توان رد پای موسیقی و جایگاه این هنر را پیدا کرد و تا حدودی به قدر و منزلت این هنر در دوران ساسانی پی برد.

سنت دیرپای عصر ساسانی در ابعاد متنوعی چون موسیقی بزمی، موسیقی نظامی، موسیقی مراسم تشریفات و رسمی، موسیقی کار، موسیقی مذهبی و... در عصر اردشیر تا خسروپرویز به نهایت رشد و شکوفایی رسید و دنباله آن تا قرون بعد نیز تداوم یافت؛ در واقع شاید بتوان موسیقی ایران در دوره ساسانی را سرمنشاء فرمها و شکل های موسیقی ایران در قرون بعدی دانست(جوادی،1380، 1/130،131)

 

موسیقی دوره اسلامی

پس از سقوط سلسله ساسانی و استقرار خلافت اسلامی و رویدادها و حوادث ناشی از این دگرگونی تاریخی تا مدتها فرصتی برای پرداختن به موسیقی نماند. با این همه، پیشینه غنی موسیقی و رواج پردامنه آن در عهد ساسانیان مانع از آن شد که موسیقی یکباره و به دست فراموشی و نابودی سپرده شود(مشحون،1380: 77).

یکی از مواردی که کاملاً تحت تأثیر و نفوذ ایران قرار گرفت، موسیقی عرب می باشد که تا پس از برچیده شدن دستگاه خلافت عباسی(656ه.ق) این نفوذ و تأثیر برقرار ماند. به طوری که پس از این تاریخ سه چیز در اثر تحول عظیم ششصد ساله اسلام به جا ماند: دین مبین اسلام، تأثیر زبان عرب در زبان فارسی و برعکس و اختلاط و تأثیر موسیقی ایران در موسیقی عرب. با این توصیف که در همان اوقات در روستاها و بیرون از شهرها، به ویژه مردمانی که در پناه کوهستان ها و کرانه های دریای مازندران بسر می بردند، موسیقی اصیل و خاص خود را تا حدودی دست نخورده و دور از این درهم آمیختگی نگاه داشتند که بعضی از آنها به همان وضع به ما رسیده است(سامی، مجموعه مقالات،105،106).

از این رو موسیقی کشورهای اسلامی که اکنون در کشورهای باختری به موسیقی عرب معروف است به وسیله ایرانیان پایه گذاری شد و عرب در آغاز به تمدن و صنعت و هنر توجهی نداشت. پس از اسلام نیز اشتغال به صنعت و هنر را دون شأن خود می­دانست، آنها را از کارهای موالی می­شمرد و از مباشرت به آن پرهیز داشت و چون با تمدن و زندگانی شهری خو گرفت و خود را محتاج به علوم و صنایع دید، ناگزیر دست به دامن موالی زد و چون بیشتر اهل هنر و صنعت ایرانی بودند، صنایع و هنر ایران، از جمله موسیقی میان عرب رواج یافت و به تدریج توسعه پیدا کرد و در زمان خلفای عباسی موسیقی اسلامی ایران جانشین موسیقی عرب گردید.با آنکه بر اثر مرور زمان و عوامل محلی و اجتماعی، موسیقی کنونی کشورهای عربی رنگ خاصی به خود گرفته است، هنوز آثار موسیقی ایرانی در آن کاملاً مشهود و نمایان است، زیرا اساس آن از موسیقی ایران اقتباس شده و موسیقی آن بر پایه موسیقی ایرانی استوار گردیده است(جوادی،140:1380). چنانکه از میان پنجاه و دو «مقام» معمول در موسیقی کشورهای مصر، سوریه و لبنان سی «مقام» آن در بین «آوازها» و «گوشه های» ردیف ایرانی موجود است(مشحون،90:1380).

نشانه دیگری که از موسیقی ایران زمان ساسانی در سرزمین عرب می­توان یافت سازهای گوناگون است که در آن سرزمین متداول است. زیرا اعراب پیش از اسلام به احتمال از آلات موسیقی جز طبل و شاید نی و بوق چیزی دیگری نداشتند. تاریخ اختراع سازها به واسطه قدمت زمان روش نیست و ابونصر فارابی در کتابهای خود (نک: مروج­الذهب، چاپ قاهره، ج2، 453)، هر جا که از موسیقی و پیشینه سازها گفتگو می کند، این نکته را متذکر شده است(مشحون، 98).

 

دوره پس از اسلام عصر بررسی­های نظری موسیقی

بی تردید نوشته های نظری موسیقی مهم­ترین بخش موسیقی در دوره اسلامی است و آثار باقی مانده، از نظر اسامی الحان، سازهای متداول، طرز پرده­بندی سازها و درجات گام، راهنمای محققین است. در این دوره هنوز در ایران نغمه ها و وزن های قدیم و هفت طرق ملوکیه (مقامات ملوکیه) و سازهای قدیم مانند عود و چنگ(به­ویژه در خراسان) و تنبور(در طبرستان و ری) رواج داشته است(سپنتا،45:1382).

در این دوره تألیفات و رسالات دانشمندان ایرانی و اسلامی در باره موسیقی ایرانی چشمگیر است. در قرن دوم هجری ابراهیم ایرانی(معروف به موصلی) کتاب «النغم و الایقاع» و ابن خردادبه کتاب «الادب و السماع» و کتاب «اللهود الملاهی»، و در قرن سوم ابوالعباس سرخسی کتاب «الموسیقی الکبیر» و ابوبکر اهوازی پزشک و دانشمند شهیر ایرانی کتاب «فی الجهل الموسیقی» را تألیف کردند.

همچنین ابوالفرج اصفهانی متوفی 286ه.ق کتاب«الاغانی»، محمد زکریای رازی متوفی 311ه.ق یک کتاب در موسیقی و یک کتاب در آواز، ابونصر فارابی متوفی 339ه.ق کتابی به نام «الموسیقی» و ابوالحسن برمکی کتابی راجع به نوازندگان طنبور دارند؛ خواجه نصیرالدین طوسی رساله ای در موسیقی، صفی الدین بن عبدالمؤمن ارموی متوفی 656ه.ق دو تألیف مهم، یکی رساله شوقیه در خواص موسیقی و دیگری کتاب ادوار راجع به دستگاه ها نوشته اند. محمد آملی متوفی 716 ه.ق صاحب کتاب نفائس الفنون، قطب الدین محمود شیرازی پزشک معروف متوفی 710ه.ق در دره­التاج و عبدالقادر مراغه ای، همه در باره موسیقی ایران ضمن تألیفات خود، مطالب و اطلاعاتی ضبط کرده اند(سامی،125،124).

عبدالقادر حافظ مراغه ای معروف به ابن غیبی متوفی 838ه.ق چند تألیف مهم در موسیقی دارد: جامع الالحان، شرح ادوار[1] که در آن کتاب ادوار صفی الدین را تشریح کرده است. دو کتاب مختصر دیگر به نام مقاصد الالحان و دیگری مختصر الالحان، کتاب پنجم او به کنزالالحان تاکنون بدست نیامده است و از پسرش عبدالعزیز نیز دو کتاب موسیقی باقی مانده است که در کتابخانه نور عثمانیه اسلامبول مضبوط است(برکشلی،6:1355).

ابونصر فارابی در یکی از تألیفات خود در باره طنبور خراسانی می­نویسد: این طنبور که در دربار خلفای عباسی و سایر اقوام رواج داشت در کشورهای مجاور به نام «طنبوره»، در چین«تیپولا» و در آلبانی که بدانجا از راه یونان راه یافت به نام «تامورا» معروف گشت.  فارابی از یک ساز سیمی کاملی سخن می گوید که توسط یک ایرانی به نام ابن احوص السغدی در قرن سوم هجری اختراع شده و نام آن «شاهرود» بوده است.

در قرن هفتم هجری صفی الدین ارموی دو کتاب به نام الادوار و رساله الشرقیه نوشت. وی از پیشگامان فرضیه تقسیم ابعاد موسیقی به هفده قسمت می باشد و قطب الدین محمود شیرازی تاریخ موسیقی ایران را به نام «دره التاج» در قرن هفتم هجری نوشت.

در میان این نویسندگان، نخستین دانشمندی که به زبان فارسی در باره اصول موسیقی کتاب نوشت ابوعلی سینا می باشد (370 تا 428ه.ق) و کتاب او «النجاه» پس از ترجمه شاگردش به نام دانشنامه علایی نامیده شد. همچنین یکی دیگر از شاگردانش در قرن چهارم کتاب «الکافی فی الموسیقی» را نگاشت که در آن اطلاعات جالبی از اصول موسیقی ایرانی و خراسانی می دهد. ابوعلی سینا همچنین در دوازدهمین رساله الشفا قسمتی در باره موسیقی دارد (همان).

کتاب کنز التحف نیز در نیمه قرن هشتم به فارسی نوشته شده و در آن صورت و شرح و شکل آلات موسیقی داده شده است. در این کتاب و کتاب ابن­غیبی مخصوصاً متذکر شده که ایرانیان نخستین ملتی هستند که شرح آلات و ادوات موسیقی را به تفضیل بیان کرده اند.

از جمله دانشمندان دیگر ابونصر محمد بن فارابی است که در حدود 260ه.ق(780میلادی) در خراسان بزرگ به دنیا آمد. او در نواختن عود تبحر به سزایی داشته و از دانشمندان بزرگ زمان خود بوده است. او رسائلی در منطق و اخلاق و سیاست و ریاضیات و شیمی و فلسفه و موسیقی نوشته است. این آثار به زبان لاتین ترجمه و در مدارس و دانشگاه های اروپا تا دیرزمانی تدریس می شده است. فارابی را پس از ارسطو معلم دوم دانسته اند. کتابهای معروف او در موسیقی «الموسیقی الکبیر»، «کلام فی الموسیقاء»، «احصاء الایقاع» و کتاب «فی النقره مضاف الی الایقاع» می­باشد. از این تألیفات کتاب اولی فقط در دست است. کتاب دیگری هم به نام احصاء العلوم در باره موسیقی نوشته که در قرون وسطی به زبان لاتین و عبری ترجمه و مورد استفاده دانشجویان و دانشمندان اروپایی بوده است.

ابن خردادبه دانشمند شهیر ایرانی نیز تألیفاتی در موسیقی دارد. او ضمن فنونی که فرا گرفته بود موسیقی را نیز در بغداد نزد اسحق موصلی یاد گرفت و رسالاتی در باره این فن دارد، مانند کتاب الادب و السماع و کتاب اللهو و الملاهی که رساله آخری در دست می باشد.

ابوزیدعبدالرحمن بن خلدون درباره نفوذ موسیقی ایران درعرب واسلام می‌نویسد:«عربها پیش ازاسلام قبل ازاینكه به موسیقی وسایرهنرهای زیبا آشنایی پیدا كنند درشعروساختن قطعات منظوم دست داشتند وهنگامیكه هنوزچادرنشین بودند موسیقی شان محدود به آوازهایی بود كه برای تهییج وراهنمای شترها بكارمی‌ بردند. بعدهاكه شهرنشینی گزیده واسلام اختیاركردند،آنچه ازعادات ورسومشان كه برخلاف دستورهای قرآن بود ترك گفتندوآنچه مطابق آن وممدوح بود،نگاهداری كردند. چون خواندن قرآن باصوت نیكو،پسندیده ومستحب بود،آوازهای بومی شان را برای خواندن آن بكاربردند. بعدها كه به سایركشورها دست یافتند وهنرهای زیبا بویژه موسیقی را درنهایت كمال درایران ویونان مشاهده كردند. ذوقشان تحریك شده تاآنجا كه موسیقی‌ دانان كشورهای دیگر جلب و تشویق نمودند و بزودی بین آنان خوانندگانی نظیرخوانندگان ایرانی تربیت شد كها زآن جمله «نشیط»كه اصل اوایرانی بود و «سائبخائر» اهل مدینه. دراین عصراست كه عربها ذوق ایرانی را درموسیقی پذیرفتند وبعدها هنرمندانی مانند «ابن سریج» ‌آن را روبه تكامل بردند تا در زمان خلفای عباسی بوسیله ابراهیم وپسرش اسحق ونوه‌ اش «حماد» بدرجه كمال رسید. بغداد ازاین پس مركزموسیقی عالی گردید وآهنگهای ساخته استادان فوق به اشكالی كه امروزهم می‌شنویم درآن پرورش یافت.»(سامی،127،126).

دوره پس از مغول و تیموری و ترکان، تقریباً پایان دوره نظری دانان قدیم موسیقی محسوب می شود. به طوری که بعد از عبدالقادر در چند رساله معدودی که نوشته شده بیشتر تقلید از گذشتگان بوده تا اواخر دوره قاجار از تألیفات نظری موسیقی اثر چشم گیری ملاحظه نمی شود(سپنتا، 57).

به هر حال مطالعه‌ در سیرتاریخ موسیقی ایران نشان می­دهد كه هرگاه این هنر توسط خود فرهیختگان درحال بالندگی بوده ‏تحول و یا تهاجمی بزرگ این هنر را به قهقرا برده است. از سویینقش حمایتی حكومت‌ها نیز به دلیل نگاه ابزاری به موسیقی جهت ‏مجالس تفرج تنها باعث رواج مقطعی نوع خاص موسیقی برای دربارها شد؛ ولی نتیجه‌ی آن حمایت‌ها ایجاد نوعی ‏ذهنیت منفی اجتماعی نسبت به موسیقی بود كه ردپای آثار سوء آن در پیكره‌ی موسیقی هنوز هم در افكار عمومی ‏پیداست.‏

منابع

    برکشلی، مهدی(1355). «اصالت موسیقی ایران»، مجله موسیقی، شماره 1، سال پنجم، خرداد ماه

    جوادی، غلامرضا(1380). موسیقی ایران از آغاز تا امروز، ج1، تهران: انتشارات همشهری

    سپنتا، ساسان(1382). چشم­ انداز موسیقی ایران،  تهران: موسسه فرهنگی هنری ماهور

    فروغ، مهدی، سامی، علی و دیگران(1383). مجموعه مقالات، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

    مراغی، عبدالقادر بن عینی(1356). مقاصد الالحان، به اهتمام تقی بینش، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب

    مشحون، حسن(1380). تاریخ موسیقی ایران، تهران: فرهنگ نشر نو

نسخه نخست این مقاله در فصلنامه اینترنتی «نجوای فرهنگ» دوره جدید شماره 15، پاییز 94، صص22 تا 25 به چاپ رسیده است.

منبع: انسان شناسی و فرهنگ

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: