داستان نوروز و کبریت

1394/12/24 ۰۷:۳۵

داستان نوروز و کبریت

نقش سنت‌های ایرانی روی یک جعبه کوچک چند سانتی‌متری که در دهه‌های گذشته در جیب و خانه بیش‌تر ایرانیان یافت می‌شد، تصویری جذاب در ذهن آدمی می‌تواند به جای گذارد. این قوطی کوچک که کبریت نام دارد، برای ایرانیان به ویژه در گذشته، پدیده‌ای آشنا و همراه بود.

 گفت‌وگو با حسین روان‌پور، نخستین مجموعه‌دار کبریت در ایران
 

 روزبه رهنما : نقش سنت‌های ایرانی روی یک جعبه کوچک چند سانتی‌متری که در دهه‌های گذشته در جیب و خانه بیش‌تر ایرانیان یافت می‌شد، تصویری جذاب در ذهن آدمی می‌تواند به جای گذارد. این قوطی کوچک که کبریت نام دارد، برای ایرانیان به ویژه در گذشته، پدیده‌ای آشنا و همراه بود. کبریت در ایران با نام «توکلی» نام‌آور شده است؛ یک برند ٩٧ ساله که در سال‌های پایانی دوره حکومت قاجارها بر ایران در تبریز پایه گذارده شده است؛ همانی که نشان «بی‌خطر»ی آن خیلی‌ها را نام‌بردار و بدان تشبیه کرده است. کبریت از همان سال ١٢٩٧ روزگاری دراز اما آرام را از سر گذرانده است. آن قوطی‌های کوچک کبریت که در این یک سده از نظر اندازه، روزگاری بی‌تنوع را سپری کرده، اما برای ما که لابه‌لای نشانه‌های زندگی مردم ایران در سده‌های گذشته، شیوه‌های زندگی و ماجراهای جالب اجتماعی را می‌جوییم، نشانه‌ای جالب به یادگار گذاشته است؛ کبریت‌های نوروزی! در میان گنجینه‌های کبریت و مجموعه‌هایی که کلکسیونرهای کبریت در ایران گردآورده‌اند، کبریت‌هایی جذاب به چشم می‌آیند که یادگارهایی از نوروز باستانی ایران از چهار دهه پیش با خود دارند. تماشای تصویر پیوند قوطی کوچک کبریت و نوروز می‌تواند ما را با این موضوع آشنا کند که صنعتگران ایرانی در دوره‌های گذشته چه دریافتی از نوروز به عنوان یک سنت کهن داشته و آن را به مشتری‌ها و بازار عرضه می‌کرده‌اند. آنگونه که بررسی‌ها نشان می‌دهد و آگاهی‌هایی که مهدی غیاث، یکی از مجموعه‌داران کبریت در ایران به ما واگذارده است، نخستین کبریت‌های تبریک نوروزی به سال‌های ١٣٤٥ یا ١٣٤٦ بازمی‌گردد. این کبریت‌ها تصویر ایل‌گلی تبریز را با عبارت «تقدیم برای عرض تبریک» بر خود دارند.  حسین روان‌پور، نخستین و قدیم‌ترین مجموعه‌دار کبریت در ایران به شمار می‌آید. ٢٥ هزار قوطی کبریت وی، در کنار یادآوری ذوق یک شهروند برای تشکیل مجموعه‌ای تاریخی از یک وسیله روزمره، در خود گنجینه‌ای از کبریت‌های نوروزی را جای داده است. نخستین تبلیغ بانک ملی، طولانی‌ترین و کوچک‌ترین کبریت جهان، نخستین کبریت ایران، کبریت‌های بازی‌های المپیک ١٩٧٢ مونیخ، هفتمین دوره بازی‌های آسیایی، مشاهیر ایران، نشانه‌های راهنمایی و رانندگی، مکان‌های دیدنی ایران، بازیکنان تیم فوتبال آلمان غربی، تبلیغ سرشماری سال ١٣٥٥ و مجموعه‌ای از کبریت‌های نوروزی، بخشی از گنجینه کبریتهای این مجموعه‌دار را دربرمی‌گیرد. روان‌پور، در سال ١٣٢٠ زاده شده و اکنون پس از یک سفر دراز به کشور کانادا برای دیدار با فرزند، به ایران بازگشته است. با او به دنیای جذاب و کوچک اما پردامنه و نشان‌دار کبریت سفر کرده‌ایم و در این سفر، به نخستین کبریت‌های نوروزی نگاهی انداخته‌ایم.

ایده گردآوری قوطی‌های کبریت از چه زمانی با شما همراه شد؟
از زمانی که دانش‌آموز بودم به گردآوری تمبر، سکه، اسکناس و کبریت علاقه‌مند شدم. این مساله به سال‌های ١٣٣٨ و ١٣٣٩ بازمی‌گردد. حدود ٨ سال هرچه از این‌ها به دستم می‌رسید و می‌توانستم تهیه کنم، جمع می‌کردم. این کار ادامه داشت تا دیپلم گرفتم. پس از آن برای سربازی به سپاه دانش رفتم.
در سربازی هم این کار را ادامه دادید؟
بخشی از کار را مجبور شدم کنار بگذارم. چون در آنجا گردآوری تمبر، سکه و اسکناس ممکن نبود، آن کار را کنار گذاشتم اما همچنان به گردآوری کبریت ادامه دادم، زیرا وسیله‌ای به شمار می‌آمد که همیشه در دسترس همه بود. مردم آن زمان به ویژه در روستاها اعضای سپاه دانش را به خانه‌های خود دعوت می‌کردند. هنگامی که در نوشهر بودم، در این دعوت‌ها هر جا کبریت‌هایی می‌دیدم که در مجموعه‌ام ندارم از آن‌ها می‌گرفتم. بیشتر مردم در آن زمان چپق یا سیگار می‌کشیدند برای همین کبریت همیشه در دست یا جیب‌شان بود. چشم من در واقع همواره دنبال کبریت‌های مردم بود!
پس مجموعه شما باید کبریت‌های ایرانی را دربرگرفته باشد.
خیر! در همین زمان برادرم کامیون ترانزیت داشت و برای کار به کشورهای اروپایی مانند آلمان و اتریش سفر می‌کرد. به او سپرده بودم در آن کشورها هرچه کبریت می‌بیند برایم بیاورد.
به نظر می‌رسد گردآوری قوطی‌های کبریت در این دوره از زندگی بخشی مهم از روزمره‌های شما را تشکیل می‌داده است؟
جمع کردن قوطی‌های کبریت به اندازه‌ای شیفته‌ام کرده بود که همیشه چند قوطی پر کبریت در جیب می‌گذاشتم. هنگامی که در خیابان فردی را می‌دیدم قوطی کبریت دارد که در مجموعه من نیست، به هر روش یکی از کبریت‌های نو خود را با او عوض می‌کردم. پس از خدمت در سپاه دانش در همان‌جا آموزگار شدم و به فراهان اراک رفتم. در آنجا هم‌زمان مدیر، معلم و مستخدم مدرسه بودم! این همه‌کاره بودن موجب می‌شد با مردم زیاد ارتباط داشته باشم به همین دلیل می‌توانستم اگر کبریتی ببینم که در مجموعه‌ام نیست، تهیه کنم. آنجا که بودم، روزهای پنج‌شنبه به اراک می‌آمدم و در بازار اراک هنگام گشت‌وگذار، مغازه‌ها را نگاه می‌کردم تا اگر کبریتی دارند که من ندارم، آن را تهیه کنم. چشمم در آن روزگار همواره دنبال کبریت بود.
کبریت‌ها را به چه روش‌های دیگر تهیه می‌کردید؟
به هر روشی که برایم ممکن می‌شد، چه تعویض کبریت‌های مردم با کبریت‌های نو که در جیب داشتم، چه خود مردم هدیه می‌دادند و سرانجام خرید قوطی‌های کبریت از مغازه‌دارها! در این زمینه ماجراهایی جالب نیز برایم رخ می‌داد. روزی برای خرید به بازار اراک رفتم. پشت ویترین مغازه‌ای یک قوطی کهنه کبریت دیدم. من آن را نداشتم و جایش در مجموعه‌ام واقعا خالی بود. وقتی از مغازه‌دار، کبریت را خواستم، گفت گوگردهای این کبریت نم کشیده است و به درد نمی‌خورد. سپس یک قوطی کبریت نو به جای آن به من داد. من اما نمی‌توانستم از قوطی کبریت بگذرم. اصرار کردم که دقیقا همان قوطی کبریت را می‌خواهم. او هم سر حرف خود مانده بود و می‌گفت قوطی کبریت کهنه است و آن را به تو نمی‌دهم. به اندازه‌ای اصرار کردم که سرانجام پیرمرد عصبانی شد، قوطی کبریت را بیرون مغازه پرتاب کرد و گفت حالا برو و آن را بردار. من هم قوطی کبریت را برداشتم. سپس برگشتم و پولی روی میز گذاشتم و گفتم هراندازه می‌شود، بردارید. او اما گفت پسرم پولت را بردار، این کبریت که به کار من نمی‌آمد. آن قوطی، کبریت ژاله بود تاریخ تولید آن به سال ١٣٢٥ در همدان بازمی‌گشت و جزو نمونه‌های ویژه مجموعه‌ام شد.
مجموعه‌داری کبریت، دست‌کم در ایران، از آن دسته کارهای جذاب اما عجیب به شمار می‌آید. واکنش مردم نسبت به این کار چگونه بوده است؟
یادآوری یک خاطره شاید بتواند پاسخ شما را بدهد. سال ١٣٦٧ در برنامه دیدنی‌ها که یکشنبه شب‌ها پخش می‌شد؛ مجموعه کبریت‌های من نشان داده شد. فردای آن روز در تاکسی نشسته بودم، دو نفر پشت سرم نشسته بودند. یکی از آن‌ها به دیگری گفت: «دیشب آن دیوانه را دیدی که قوطی کبریت جمع کرده بود؟». من هم رویم را برگرداندم و پاسخ دادم: «آن دیوانه منم»!
مجموعه کبریت‌هایتان سرانجام به چه تعداد رسید؟
٦ سال در فراهان بودم و مجموعه‌ام را تکمیل کردم. پس از آن نیز به هر شهر که می‌رفتم باز در پی کبریت بودم. حتی هنگام پیاده‌روی درون جوی‌های آب را نگاه می‌کردم تا اگر قوطی کبریت افتاده و جای آن در مجموعه من خالی باشد، آن را بردارم. همچنین در مسافرت به دیگر کشورها، کبریت‌هایی از سراسر دنیا گردآوردم. هر فرد از فامیل و دوستان نیز که مسافرت می‌رفت، می‌دانست بهترین سوغاتی من کبریت است. همین مساله موجب شد از مجموع ٢٥ هزار قوطی کبریت که در همه آن سال‌ها گردآوردم، همه‌شان پر نباشند. آن کبریت‌هایی که خریده‌ام البته همه‌شان پرند. چند سال پیش هنگامی که از ایران رفتم، مجموعه ٢٥ هزار کبریت خود را به برادرزاده‌هایم دادم. آن‌ها نیز بر اساس همان مجموعه، کافه کبریت را در کرج راه انداختند و کبریت‌ها را در کافه به نمایش گذاشتند.
طرح‌ها و نقش‌های روی قوطی‌های کبریت از نظر تنوع در چه دسته‌هایی بودند؟
طرح‌ها و نقش‌های روی کبریت‌ها دسته‌بندی‌هایی متنوع داشتند. فکر می‌کنم این مساله هم به ذوق تولیدکنندگان کبریت بازمی‌گشت هم این که مردم به خرید طرح‌های گوناگون کبریت تشویق شوند. عکس‌های هنرپیشه‌ها، ورزشکاران، شاعران، پادشاهان، برنامه‌های مناسبتی و تقویمی، تبلیغاتی، آثار باستانی ایران و دیگر کشورها و سرانجام طرح‌های نوروزی، در این دسته‌ها جای می‌گرفتند. یادم هست جام باشگاه‌های آسیا در سال ١٩٧٤ در تهران برگزار می‌شد که به همان مناسبت عکس‌های ورزشی روی کبریت‌ها چاپ شده بود.
کبریت‌های نوروزی از مجموعه‌های جذاب کلکسیون‌های کبریت به شمار می‌آیند. چه طرح‌ها و عکس‌هایی روی کبریت‌های نوروزی چاپ می‌شد؟
کبریت‌های نوروز، یک‌سری دسته‌گل بود که به رنگ‌ها و فرم‌های گوناگون روی قوطی کبریت چاپ می‌شد. روی عکس‌ها معمولا متن‌هایی برای تبریک نوروز نوشته می‌شد؛ نوروزتان مبارک، نوروزتان پیروز، یا سال نو مبارک. یک‌سری دیگر بود که عکس حاجی فیروز با آن دایر ‌زندگی در دستش روی آن چاپ می‌شد و متن «سال نو مبارک» هم بر آن درج بود. کبریت‌هایی دیگر هم بود که تصویر اقوام گوناگون ایرانی مانند ترکمن، کرد، لر و آذری را بر خود داشت. در این کبریت‌ها سال نو را با زبان و گویش مردم همان منطقه که تصویرشان روی کبریت آمده بود، تبریک گفته بودند. یادم هست پس از انقلاب یک کبریت نوروزی چاپ شد که عکس گل لاله داشت و روی آن نوشته شده بود «در بهار آزادی جای شهدا خالی». این طرح روی کبریت‌ها چند بار پس از انقلاب چاپ شد. یک‌سری از کبریت‌های نوروزی پیش از انقلاب تبریک سران مملکت را روی خود داشت.
کبریت‌های نوروزی چگونه عرضه می‌شدند؟ آیا در همه مغازه‌ها می‌شد از این کبریت‌ها تهیه کرد؟
تا آنجا که یادم می‌آید کبریت‌های نوروزی کم بودند و همیشه هم در مغازه‌ها فروخته نمی‌شدند. یک‌سری از آن‌ها جزو هدیه‌هایی بودند که به کارخانه‌های تولید کبریت به برخی اشخاص می‌دادند. مثلا اگر گروهی یا کسی به بازدید رسمی از این کارخانه‌ها می‌رفت، این کبریت‌ها را به عنوان اشانتیون هدیه می‌دادند. البته در برخی از باکس‌های ١٠ یا ٢٠ تایی کبریت‌هایی که در مغازه‌ها فروخته می‌شد، گاه یک یا دو نمونه کبریت تبریک نوروزی بود، که شانسی به یک فرد می‌افتاد. کبریت‌های نوروزی به همین دلیل زیاد نبودند و جزو نمونه‌های خاص به شمار می‌آمدند.

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: