حسین میرمعزی مطرح کرد:اصلی ترین محور بحث در فلسفه اقتصاد اسلامی، مبانی است

1394/12/12 ۱۰:۱۰

حسین میرمعزی مطرح کرد:اصلی ترین محور بحث در فلسفه اقتصاد اسلامی، مبانی است

فلسفه اقتصاد اسلامی عنوان تحقیقی است که توسط حجت الاسلام دکتر سید حسین میرمعزی در حال انجام است. وی معتقد است در فلسفه اقتصاد به عنوان یک فلسفه مضاف ، اصلی ترین محور، بحث درباره مبانی است.



فلسفه اقتصاد اسلامی عنوان تحقیقی است که توسط حجت الاسلام دکتر سید حسین میرمعزی در حال انجام است. وی معتقد است در فلسفه اقتصاد به عنوان یک فلسفه مضاف ، اصلی ترین محور، بحث درباره مبانی است.

 ‌فلسفه اقتصاد اسلامی، عنوان تحقیقی است که توسط حجت الاسلام دکتر سید حسین میرمعزی معاون آموزش پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و رییس موسسه آموزش عالی حوزوی حکمت در دست نگارش است. از این رو  و برای آشنایی بیشتر با موضوع این تحقیق، مصاحبه ای با وی انجام شده است که متن کامل آن به شرح زیر است؛

***

*تعریف شما از فسلفه مضاف چیست؟

فلسفه های مضاف (اسلامی) كه در حقیقت پژوهشگاه، مبدع آن بوده است و اعضاء گروه فلسفه‌ پژوهشگاه  تعریف كردند، در مجموع به معنای دانشی است كه با نگاه كلان و عقلانی و درجه ۲، به دانش مضاف الیه می پردازد. برای مثال فلسفه اقتصاد اسلامی، با نگاه درجه ۲ و رویكرد كلان و عقلانی درباره دانش اقتصاد اسلامی كه مضاف الیه است، سوالاتی را پاسخ می دهد. معمولا در فلسفه های مضاف، اولین سوال درباره ماهیت و چیستی آن، مضاف الیه است. مثلاً در فسلفه اقتصاد اسلامی، بحث می شود كه ماهیت اقتصاد اسلامی چیست؟ اقتصاد اسلامی یك مكتب است؟ یك نظام است؟ یك علم است؟ یا نه، مجموعه ای از احكام است؟ ماهیت اقتصاد اسلامی چیست؟ چه تعریفی دارد؟ درباره موضوع این دانش صحبت می شود. اهداف و كاركرد و وظائف این دانش چیست و جایگاه این دانش، در ارتباط با سایر رشته های علوم انسانی كجاست؟ و چه ارتباطی با دانش های دیگر پیدا می كند؟ ساختار این دانش چیست؟ و همچنین در مورد روش این دانش پرسش مطرح می‌شود. این ها در حقیقت محورهای اصلی هستند كه در فلسفه های مضاف محل بحث قرار می گیرند و فلسفه اقتصاد اسلامی هم به همین ترتیب، به این محورهای اصلی می پردازد.

*هدف و ضرورت فلسفه اقتصاد اسلامی را در چه می بینید؟

فلسفه های مضاف را با دو نگاه مطالعه می كنند؛ یك نگاه، نگاه تاریخی است، ‌این در رابطه با علومی است كه تحقق خارجی پیدا كردند و پیش از این به وجود آمده اند و تا به امروز تحول و تكاملی  داشته اند. مثلا علم فقه اینگونه است. اگر به فلسفه فقه پرداخته می شود، ‌باید حتماً تاریخ پیدایش و تحول این دانش را بررسی كنند و بعد به این سوال ها پاسخ بدهند كه تعریف فقه چیست؟ موضوعش چیست؟ مسائلش كدام است؟ اهداف و كاركرد و جایگاه و روش آن كدام است؟ و چنین پرسش‌هایی را پاسخ بدهند. اما در رابطه با دانش هایی كه ایجاد نشده اند و به فكر تأسیس آن ها هستیم و لزوم تأسیس آن ها را باور كرده ایم، این پرسش ها به نحو دیگری پاسخ داده می شوند. در حقیقت، درباره این علوم به این سوالات بر اساس مبانی اسلامی و آموزه های اسلامی پاسخ داده می شود. مثلاً نسبت به اقتصاد اسلامی، بر اساس مبانی اسلامی ‌پاسخ می­ دهیم كه ماهیت اقتصاد اسلامی چه می تواند باشد. به هر حال، ‌هر دانشی را كه بخواهیم تأسیس كنیم، چاره ای جز این نیست كه بر اساس مبانی اول آن را تعریف كنیم، اهدافش را بگوییم، موضوعش را بگوییم، غایتش و كاركردش را بگوییم.  

سوالاتی كه در فلسفه مضاف طرح می شود باید نسبت به علوم انسانی اسلامی، ‌كه ما درصدد تأسیس آن هستیم، پاسخ داده بشود. بنابراین ضرورت بحث درباره فلسفه علوم انسانی و فلسفه اقتصاد، این است كه، این بحث، ‌بحث زیربنایی و لازم برای تاسیس علوم انسانی اسلامی است و ما اگر نتوانیم بر اساس مبانی اسلامی، به این پرسش ها و به ویژه پرسش از روش  پاسخ بدهیم، نمی توانیم مدعی بشویم كه دانشی مثلاً به نام دانش اقتصاد اسلامی داریم.

*پیشینه ای هم برای این بحث (فلسفه اقتصاد اسلامی) در ایران سراغ دارید؟  

با این تعریفی كه عرض كردم و محورهای موضوع، در ایران و منابع فارسی كمتر محل بحث قرار گرفته است. در خارج از كشور و منابع به زبان انگلیسی یا به زبان عربی، تحت عنوان فلسفه اقتصاد اسلامی، اصلاً هیچ اثری نیافتیم و اگر هم آثاری هست در حد مقالات پراكنده ای است كه در این زمینه، نوشته شده است. البته در داخل كشور، این بحث بیش تر مورد توجه بوده و به هر حال، فلسفه اقتصاد اسلامی، در حال حاضر به عنوان یك رشته دانشگاهی تدریس می شود و در دو دانشگاه علامه طباطبایی(ره) و موسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی(ره)، تا كنون دو دوره دكترای این رشته برگزار شده است. ‌ اما پژوهش، ‌به این معنا كه كار پژوهشی جدی در این زمینه شده باشد، من سراغ ندارم. چند كتاب تحت عنوان مجموعه مقالات جمع شده است كه برخی توسط خود بنده انجام شده است. مثلاً راجع به فلسفه علم اقتصاد، در آمدی بر فلسفه علم اقتصاد اسلامی، مجموعه مقالاتی بود كه من آن ها را جمع كردم، برخی از مقالات را ترجمه كردم و برخی را خودم نوشتم، نقد كردم و به صورت مجموعه مقالات چاپ شده است. یا دانشگاه امام صادق، باز تحت عنوان فلسفه اقتصاد اسلامی یك كتابی منتشر كرده اند كه آن هم مجموعه مقالات است.

در حال حاضر ما مقالات محدودی در ارتباط با مباحث فلسفه اقتصاد اسلامی داریم. اما این كه یك تحقیق جامعی بیاید بحث فلسفه دانش اقتصاد اسلامی را مطرح كند، و بعد مدعی بشود كه این دانش ۳ رشته دارد یا ۳ شاخه دارد: ‌مكتب، ‌نظام و علم و بعد نسبت به هر یك از این ها، آن سوالات فسلفه مضاف را پاسخ بدهد، چیستی و چرایی و چگونگی و روش و این ها را توضیح بدهد اصلاً سابقه ندارد. بحث های متفرق فلسفه اقتصاد، كه البته بیش تر ناظر به فلسفه علم اقتصاد است، ‌در قالب مقالات، به صورت پراكنده آمده است.

*طرح شما چه مقدار پیش رفته و ارزیابی شما درباره نتایج این طرح چیست؟

شاید حدود ۵ سالی هست كه مشغول این بحث هستم و تقریباً می شود گفت ۸۰% این مباحث را تدوین كرده ام؛ منتها برخی مباحث دشوار در این حوزه وجود دارد كه می توان آنها را به حساب همان ۲۰% مابقی گذاشت و در حال حاضر درباره آن محورها كار می كنم. البته بیش از ۴ دوره دكترا این مباحث را تدریس كرده ام و در هر دوره بیش از یك ترم، گاهی جلسات به ۲۰ تا ۳۰ جلسه رسیده است. به هر حال، مطالب این كتاب را كه از مبانی شروع می شود و تعریف ماهیت اقتصاد اسلامی را پی می‌گیرد و بعد به موضوع و اهداف و جایگاه و روش اقصاد اسلامی می پردازد، در ۳ شاخه مكتب، نظام و علم، پاسخ گفته ام.

به نظرم بحث دشواری است و با وجود اینكه تلاش كرده ام تبیین مناسبی از مباحث ارائه شود باز هم نیاز به دقت نظرهای بیشتر است. بحث روش نظام اقتصادی هم بحثی است كه پیشینه ای نداشته و بنده اولین قلم ها را در این زمینه زده ام. بحث هایی مثل جایگاه اقتصاد اسلامی در بین علوم انسانی نیز در هیچ جا مطرح نشده و باز بحث بسیار دشواری است. عموماً بحث هایی كه مطرح شده به نوعی بكر و دشوار است و اگر وسواسی برای دقیق تر شدن بحث ها نبود مدت ها پیش این كار به انجام رسیده بود و در عین حال  از جهت علمی هم قانع كننده بود. ولی خوب، فكر می كنم كه به هر حال، اولین كاری است كه در این حوزه انجام می شود، و احساس می كنم لازم است تا تمام تلاش خود را بكار بندم تا از جهت علمی به سطح ایده آل نزدیك باشد. به هر حال علت طولانی شدن این تحقیق علاوه بر دقت های علمی برخی مشغولیت های اجرایی بنده هم هست.

در مورد نتایج تحقیق هم لازم است توجه شود كه بحث های فلسفه مضاف، تحقیقات بنیادی است و نتایجش هم در همان بنیان ها ظاهر می شود.  فلسفه اقتصاد اسلامی كه نوشته می شود، انتظار این نیست كه این تحقیق مثلا مشكل ركود كشور را حل كند. این یك تحقیق بنیادی است، این یك تحقیق كاربردی یا راهبردی نیست. اثرش این است كه زیربنای تأسیس این دانش را می سازد. اثرش این است كه به بسیاری از سوالاتی كه الان محققین عرصه ی اقتصاد اسلامی با آن سوالات مواجه اند و نمی توانند جواب بدهند، پاسخ بگوید. اثرش این است كه زیربنای روشی و مبنایی تحقیق محققانی كه در فضای بانكداری، در فضای تعاونی ها، ‌در فضای محیط زیست، در این بحث های راهبردی و كاربردی وارد شدند، استوار می كند و آن ها می توانند مستند بحث كنند. می توانند بر اساس چیزی كه گفته شده، حركت خودشان را با استحكام علمی بیش تری ادامه بدهند. چیزهایی كه ذكر شد، جزو آثار و نتایج این كار هست.

*كاری كه در حال انجامش هستید، ابتنائش بر مكاتب فلسفی خودمان هست یا كار دیگری انجام شده است. در مورد مبنای كارتان، كمی توضیح دهید.

كلا فلسفه های مضاف، یكی از مباحثش مبانی است. یكی از محورهای بحث مبانی است كه در حقیقت، اصلی ترین محور بحث است. شما مبانی را كه بیان می كنید، می توانید بر اساس این مبانی، به سوالاتی كه درباره ماهیت اقتصاد اسلامی، ‌موضوعش، اهدافش، روشش پرسیده می شود، پاسخ بدهید. هرچیزی كه می خواهید بگویید، باید به این مبانی مستند كنید. در حقیقت فسلفه اقتصاد اسلامی، از مبانی، به سوی سوالات درجه ۲ نسبت به دانش حركت می كند و پاسخ می دهد. آن مبانی عبارت اند از مبانی هستی شناسانه، معرفت شناسانه، ارزش شناسانه و دین شناسانه  اسلامی. مبانی هستی شناسانه خودش به مبانی خداشناسی، انسان شناسی، جهان شناسی و جامعه شناسی تقسیم می شود. مبانی ارزش شناسانه در مورد ارزش ها صحبت می كند یعنی چیستی و چرایی ارزش ها مورد بحث است. مبانی دین شناسانه، راجع به اسلام حرف می زند، كه اسلام چه دینی است، و رابطه اسلام با دانش چگونه برقرار می شود. مباحث مربوط به علم دینی و اقتصاد اسلامی مطرح است.

این كه آیا اسلام استعداد و ظرفیت این را كه دانشی را به آن متصف كنند دارد یا ندارد و اگر این ظرفیت را دارد چگونه اتصافی واقع می‌شود، این ها هم مباحث دیگری هستند. روی هم رفته این مباحث در فسلفه اقتصاد اسلامی باید بحث بشود، مبانی باید درست دیده بشود و توضیح داده بشود و این، نقطه ی آغاز حركت در بحث فلسفه اقتصاد اسلامی است. بنده هم در تحقیقی كه انجام داده ام بر اساس همین محورها بحث را پیش برده ام. یعنی ابتدا مبانی فلسفی را در همین ۴ شاخه ای كه عرض كردم، بحث كرده ام. منتها چون در حوزه فلسفه اقتصاد اسلامی بحث شده و جای بحث علمی در مورد مبانی فلسفی نیست، فقط مواضع اسلام مطرح شده است. در حقیقت، ‌پیش فرض های بحث مطرح می شود و بعد وارد بحث های درجه دوی دانش اقتصاد اسلامی می شویم.

*در پایان، اگر نكته دیگری مد نظرتان هست بفرمایید.

حرف آخر این است كه، بحث فلسفه اقتصاد اسلامی، بحث بسیار مهمی است و متاسفانه به آن كم اهمیت داده می شود. الان محققینی كه در اقتصاد اسلامی در حال كار هستند، ‌به نوعی، می شود گفت غیر از شاید معدود افرادی، بقیه دارند به مباحث روبنایی می پردازند و بحث فلسفه اقتصاد را رها كرده اند.

لذا این بحث، چون بحث سنگین و بسیار دشواری است، نیازمند این است كه افراد زیادی وارد این بحث بشوند و هركس موضوع و محوری را بحث كند و به یك پرسشی پاسخ دهد، ‌ یك جرقه ای در ذهنش بزند و یك قدم این بحث را پیش ببرد. متاسفانه محققین اقتصاد اسلامی، به این بحث كم بها می دهند و این موجب شده كه، ما وقتی رشته اقتصاد اسلامی را تعریف می كنیم، ‌سرفصل ها و واحدهای درسی را می نویسیم، ‌كارشناسان وزارت علوم بعضاً اشكال می كنند كه اگر این یك رشته علمی است، فلسفه مضافش كجاست؟ چون هر رشته ای یك فلسفه ای دارد، كه توضیحش می دهد. می گویند فلسفه علم اقتصاد اسلامی كجاست؟ ‌ و از ما می خواهند كه این را به واحدها اضافه كنیم.

هر چند این واحد درسی هم تعریف شده ولی در مقام عمل، وقتی قرار است آن واحد تدریس بشود، كار پژوهشی درخوری انجام نگرفته و معمولا به ذكر چند مقاله ترجمه و طرح آن ها در كلاس های درس اكتفا می شود. این مشكلی است كه از جهت آموزشی وجود دارد. از جهت كارهای پژ‌وهشی هم، پژوهش های روبنایی انجام می شود و الگو و مدل ارائه می شود، این در حالی است كه هنوز به سوالات فلسفی بنیادین اقتصاد اسلامی كه در فلسفه اقتصاد اسلامی طرح می شود -مثل روش- پاسخ درستی نداده اند. ‌

این هم باز برای انسان تردید ایجاد می كند، كه‌ به هر حال، اگر روش تثبیت شده ای در مورد دانش‌ اقتصاد اسلامی مطرح نشده باشد، شما چگونه از مدل هایی كه در عرصه های مختلف راهبردی و كاربردی، به نام مدل های اسلامی عرضه می كنید، دفاع می كنید؟ چگونه می شود از این ها دفاع علمی كرد ‌در حالی كه هنوز به روش تثبیت شده ی این دانش نرسیده اید. این یك مسئله ی اساسی و رخنه بزرگ در این دانش است، ‌ و به نظر من بحث بسیار مهمی است. ‌لذا من از همه دوستانی كه در این زمینه ها كار می كنند، درخواست می كنم كه، بیش تر به این بحث بپردازند و عنایت بیش تری داشته باشند.

گفتنی است تحقیق «فلسفه اقتصاد اسلامی» به قلم حجت الاسلام دکتر سید حسین میرمعزی به زودی توسط سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر خواهد شد.


منبع: مهر

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: