1394/12/2 ۱۱:۰۲
یوری پالیاکوف از پرمخاطبترین نویسندگان روسیه، لِسکوف، تولستوی، کوپرین و داستایوسکی را از جمله نویسندگان کلاسیک و مطرح روسیه برمیشمارد که مردم روسیه امروز دیگر آنها را به خاطر نمیآورند.
یوری پالیاکوف یکی از پرخوانندهترین نویسندگان روس است که کارگردانان برای ساختن سناریو از آثار وی نوبت میگیرند. بسیاری از آثار و تالیفات او در تئاترهای داخلی و خارجی به نمایش درمیآیند.
محبوبیت یوری پالیاکوف از اواسط سالهای ۸۰ با چاپ داستان «وضعیت فوقالعاده منطقه» و «صد روز تا فرمان» آغاز شد.
وی در گفتگو با «روزنامه پارلمان» درباره فرهنگ، ادبیات، سیاست و نقش آنها در زندگی انسان سخن گفته است که ترجمه آن در ذیل از نظر مخاطبان میگذرد:
* سال ادبیات چطور برگزار شد؟
اگر سه عیب بزرگ نداشت، میتوانست بهتر برگزار شود. عیب اول این است که برنامههای اصلی سال «ادبیات» به جای اینکه حول نویسندگان برگزار شوند، حول ناشران کتاب بود. عیب دوم اینکه سال ۲۰۱۵ به توسعه شبکههای فروش کتاب کمک نکرد، بلکه تنها در مسکو نزدیک به ۴۰ کتابفروشی تعطیل شد.
عیب سوم هم این است که هیچ توجهی به ادبیات ملی روسیه نشد. در کشور روسیه به بیش از ۵۰ زبان کتاب منتشر میکنند، اما در مراسم افتتاحیه سال ادبیات در تئاتر چخوف از هیچ نویسنده ملی نامی به میان نیامد و حتی یک خط از اثر نویسندگان قرائت نشد.
* آیا میتوان گفت که این چالش حکومت ما با تعدد قومیتهاست؟
من اطمینان دارم که سال ادبیات میتوانست به بازگشت ادبیات به تلویزیون کمک کند. زیرا متاسفانه، سبک زندگی ما تا حد زیادی به تلویزیون وابسته است. آنچه در تلویزیون نشان میدهند، وارد زندگی ما میشود و آنچه نشان نمیدهند، از زندگی بیرون میرود. البته، قرائت کتاب «جنگ و صلح» را به اجرا گذاشتند. این خیلی خوب بود، اما ادبیات معاصر را فراموش کردند، انگار اصلا وجود ندارد.
* با تمام این احوال، کشور به آرامی به سال سینما وارد شد که جزوی از همان ادبیات است.
بله همین طور است؛ زیرا بدون ادبیات خوب و بدون سناریوهای مناسب امکان فیلمبرداری وجود ندارد. «یوگنی گابریلویچ» که به من سناریونویسی را آموخت، میگفت که سناریو یک سبک تمام عیار ادبیات است و نمایشنامهای است برای سینما؛ از این رو اگر اثر خوب نباشد، سناریو هم خوب نخواهد بود و بلافاصله بر سطح سینماپردازی تاثیر میگذارد. کارگردانان امروز به سختی میافتند. گاواروخین، مِنشوف، شاه نظروف به دنبال مروارید میگردند و پیدا نمیکنند.
* نمایشنامههای خوب کجا هستند؟
نمایشنامههایی در سطح زورینا، روزووا، والودینا و وامپیلوا دیگر نیست، چون در چند دهه گذشته تنها شاخه تجربی تکاندهنده در تئاتر رشد کرده است. این شاخه لازم است، اما نباید بر سایر شاخهها برتری پیدا کند، زیرا جریانات اصلی هستند که سطح فرهنگ را مشخص میکنند و نه جریانات خاص. جریان اصلی جریانی است که غالب مردم میپسندند.
* آخرین نمایشنامه شما «چمدان کوچک» از قضا همان جریان اصلی بود.
بله، چون من سنتشکنی میکنم و حوادث را بسط میدهم. این اثر یک کمدی سیاسی است و از سبک کمنظیری در آن استفاده شده است و «شیرویندت» هنرمند معروف مردمی آن را به اجرا درآورد. تعداد سیاستمداران در هنر بسیار کم است و من فکر میکنم که این صحیح نیست. سوژه از این قرار است که از رئیس جمهور روسیه یک چمدان کوچک هستهای میدزدند. سارق یک افسر است که خود حامل چمدان بوده است. باید بگویم که کمدی با تراژدی تفاوت دارد.
داستان به آنجا ختم میشود که رئیس جمهور برای گرفتن چمدان به خانه افسر میرود. در ماه دسامبر وقتی ولادیمیر پوتین در کرملین به من جایزه داد، او را به تماشای اثر «چمدان کوچک» در تئاتر طنز اجتماعی مسکو دعوت کردم و به نظرم رئیس جمهور به تماشای آن تمایل نشان داد.
* آیا در دوره کنونی روسیه، نویسنده بودن کار سختی است؟
کسی در زندگی برنده است که حرفه خود را از قبل حدس بزند. برای من این اتفاق افتاد. اگر شما خود را یک ادیب میبینید و در حین حال آمادهاید تا روزنامهنگار، ویراستار یا مترجم بشوید، یک زندگی عادی خواهید داشت و میتوانید خانواده خود را تامین کنید. اما اگر خود را شاعر یا شوالیه بپندارید، همه چیز سختتر میشود.
* چرا فقط نام برخی از نویسندگان روس به گوش خوانندگان آشناست؟
متاسفانه، پروسه ادبی تحت کنترل سازمان چاپ و نشر قرار دارد. اگرچه مدیریت آن به دست افراد محترمی است، اما قابل اغماض نیست که آنها لیبرالهایی به سبک سال ۱۹۹۱ هستند و نسبت به شاخههای سنتی مثل ادبیات میهنپرستانه توجه بیشتری دارند و در حقیقت تعصب دارند و به همین دلیل مشخص، خط مشی کلی تعیین میشود. ولادیمیر لیچوتین، میخاییل تارکوفسکی، وِرا گالاکتیونوا، سرگی الکسییف نویسندگان فوقالعادهای هستند و فروش کتابهایشان کمتر از باریس آکونین نیست. اما شرایط به گونهای است که به صورت حواشی ادبیات معرفی میشوند.
اگر نویسنده راجع به نقطه نظرات میهنپرستانه خود آشکارا سخن بگوید وارد فهرستی میشود که دیگر در برنامههای آژانس چاپ و نشر حضور نخواهد داشت و علاوه بر این در فهرست بلند و کوتاه جایزه «کتاب بزرگ» نیز وارد نخواهد شد. من چندین مرتبه گفتهام که اگر حکومت نگاه خود را به این موضوع تغییر دهد، ما شاهد نویسندگان خارق العادهای خواهیم بود، اما بیست سال است که این جهتگیری تغییر نکرده و در سال ادبیات نیز تغییری صورت نگرفت.
* چطور باید تغییر کند؟
حکومت و فرهنگ باید یک سند خاص برای عدم حمله به یکدیگر امضاء کنند تا به موجب آن موظف باشند به عنوان دو شریک و با حقوق برابر کنار هم زندگی کنند. در این شراکت، فعالان فرهنگ منافع حکومت را در نظر میگیرند و حکومت هم به نوبه خود متوجه خواهد شد که وقتی دست به «ساختن» فرهنگ و مدیریت آن میزند، از همان لحظه فرهنگ دچار رکود میشود.
به عنوان مثال، اگر حکومت بگوید که در کشور تنشهای قومی وجود دارد، هنر به این مساله دامن نخواهد زد و باعث ناراحتی آنها نخواهد شد، زیرا فرونشاندن آن بعداً با تانک و اسلحه خواهد بود. علاوه بر این، روشن است که بازگرداندن هزینههای انجام گرفته در بخش فرهنگ با بازگرداندن هزینه سیب زمینی متفاوت است؛ از این رو حکومت باید بفهمد که موظف به تامین هزینههای فرهنگی به شکل مقتضی میباشد. به عنوان مثال، باید در نظر گرفت که بخشی از مالیات پرداختی فعالان فرهنگ باید برای حمایت افرادی هزینه شود که تازه در حوزه هنر گام گذاشتهاند.
* نباید با سانسور باعث ترس بشوند؟
در چند دهه گذشته شاهد افت شدید کار حرفهای هستیم که نباید این مساله را با سانسور ایدئولوژیک مربوط به دوران شوروی و مطالبات آنها برای ساختن کار حرفهای مقایسه کرد. زیرا آن زمان مطالبات به رشد کیفیت تولید کمک میکرد، اما امروز به خاطر کمبود استعداد یا تلاش امکان چنین مطالباتی نیست، پس خود و دیگران را از سانسور میترسانند.
اولین کتابهای من در دوره حکومت شوروی به نمایش درآمدند. جلسات «سینمای دولتی» را به خاطر دارم؛ در این جلسات ۹۰ درصد وقت به گفتگوی حرفها میگذشت، نه به بحث درباره چگونگی تهیه آن. به اعتقاد من بیاستعدادی و بیکفایتی در هر دورهای باید به شدت سانسور شود. سینماپردازان جوان باید دوباره از مکتب برخوردار شوند؛ باید جهانبینی درستی به آنها داد، زیرا آنها در التقاط لیبرالیسم تربیت شدهاند.
* زمانی شما هم خود را در زمره لیبرالها قرار میدادید و حال میگویید که آنها فرصتطلب هستند. این سنت شکنی چطور رخ داد؟
من در دوره شوروی تربیت شدم و لیبرالیسم به معنای کلاسیک آن اصلاً وجود نداشت. علاوه بر این، تاریخ روسیه در قرون ۱۹ و ۲۰ به صورتی بوده که واژه خنثی «لیبرال» رنگ منفی به خود گرفته است. اولین کارهای من «وضعیت فوقالعاده در منطقه» و «صد روز تا فرمان» مجوز نشر نگرفتند.
از این دو اثر انتقاد شد زیرا همچون ایوان بونین در اثر «روستا» یا ایوان شمیلیوف در اثر «انسانی در رستوران» به جامعه خود نگاه انتقادآمیز داشتند. البته قصد مقایسه با چنین بزرگانی را ندارم، بلکه شرایط را ترسیم میکنم. بعد از آن آثار «روزهای نفرین» و «خورشید مردگان» را به چاپ رساندم و اثر «آسمان سقوط کرده» به عرصه چاپ رسید. این آثار واکنشی طبیعی به حوادث بود. نویسنده همیشه میخواهد آزادی عملی در حد مطالبات جامعه داشته باشد. آزادی نباید چیزی را خراب کند، اما لیبرالیسم روسی دقیقاً روی همین «آزادی» بنا میشود.
* میهن پرستی چیست؟
نگاه حاکی از احترام به میهن. کشور به تو فرصت تحصیل و کار میدهد؛ پس هر گاه از آن انتقاد کردی، حد را نگهدار و طالب درگیری و آشوب نباش. حتی اگر با سیاستهای حکومتت موافق نیستی، نباید دست حمایت رقبای ژئوپولتیکی کشورت را بگیری. حتی سولژنیتسین هم چنین نکرد.
* ۱۰۰ سال بعد در قفسههای «ادبیات جهانی. کلاسیک» کتابخانهها چه میبینید؟
اگر کتابی امروز خوانده نشده، این شانس را دارد که نامزد ادبیات کلاسیک بشود. در سالهای ۱۹۰۲-۱۹۰۱ یک نظرسنجی انجام دادند که بهترین شاعر روسیه کیست؟ اگر اشتباه نکنم یاکوبوویچ اول شد و بعد از او گلاگول رتبه دوم را کسب کرد. امروز به غیر از متخصصین ادبیات، هیچکس با نام آنها آشنا نیست.
در نتایج آن نظرسنجی نه نامی از الکساندر بلوک بود نه فوفانوف و نه اسلوچِفسکی. یکی از پرخوانندهترین نثرنویسان قرن ۱۹ گراف سالیاس بود که آثار خوبی برجای گذاشته است. اما او نیز در آثار کلاسیک ما جای خاصی را نمیگیرد. لِسکوف، تولستوی، کوپرین، داستایوسکی نویسندگان کلاسیک ما هستند.
منبع: مهر
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید