مرتضی میردار: ضرورت تلاش برای تالیف تاریخ توده مردم

1394/11/25 ۱۲:۰۱

مرتضی میردار: ضرورت تلاش برای تالیف تاریخ توده مردم

مرتضی میردار، مدیر بخش تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی درباره حرکت تدوین منبع نگاری انقلاب به سوی توده‌ها گفت: در برخی تاریخ‌نگاری‌ محلی انقلاب، ضعف پژوهشگر باعث شده برخی جریان‌ها منعکس نشود به همین دلیل نباید تصور کرد که مرکز اسناد انقلاب اسلامی می‌خواهد در تدوین تاریخ معاصر دست به گزینش بزند.

حذف برخی جریان‌های انقلابی در تاریخ‌نگاری به ضعف پژوهشگران برمی‌گردد

 

مرتضی میردار، مدیر بخش تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی درباره حرکت تدوین منبع نگاری انقلاب به سوی توده‌ها گفت: در برخی تاریخ‌نگاری‌ محلی انقلاب، ضعف پژوهشگر باعث شده برخی جریان‌ها منعکس نشود به همین دلیل نباید تصور کرد که مرکز اسناد انقلاب اسلامی می‌خواهد در تدوین تاریخ معاصر دست به گزینش بزند.

درباره کتاب‌های تالیف شده در حوزه انقلاب اسلامی همواره نشست‌ها و گفت‌وگوهایی مطرح شده است. آنچه در میان بیشتر پژوهشگران، محققان و خوانندگان تاریخ انقلاب مطرح است ضرورت بی‌طرفی در تدوین و تالیف تاریخ این دوره است. این پرسش در دو مصاحبه مورد توجه ایبنا قرار گرفت و از دو موسسه فعال در حوزه تاریخ انقلاب اسلامی(موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و مرکز اسناد انقلاب اسلامی) پرسیده شد. در این مجال سراغ مرتضی میردار، مدیر بخش تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی رفتیم و با وی درباره تدوین منابع تاریخ انقلاب به گفت‌وگو نشستیم.
 
به نظر شما حضور پررنگ موسسه‌ها و سازمان‌های دولتی در تدوین منابع تاریخ انقلاب اسلامی باعث نگاهی یک‌طرفه به تاریخ انقلاب نمی‌شود؟

اگر ما به سمتی برویم که تاریخ توده‌ها را روایت کنیم یعنی همه افرادی که در جریان‌ها حضور داشتند بیایند و با این رویکرد خاطراتشان را از آن روزها بگویند، گرایش ما به سوی مردم خواهد بود. برای مثال خاطرات دوره قاجار را که ورق می‌زنید سخن از رجال حکومتی، دربار، وزارت و حکومت است اما اکنون به نسبت آن دوره روایت تاریخ بیشتر با حضور مردم صورت می‌گیرد. حتی این رویکرد در جنگ تحمیلی نیز به کار گرفته شده است. اگرچه خاطرات فرماندهان نیز برای روایت درست جنگ نیز ثبت شده اما در این میان خاطرات رزمندگان شرکت‌کننده در جنگ لحاظ شده است. هدف ما این است نگاه و نظر رزمنده‌ای که در خط مقدم حضور دارد نیز منعکس شود. از طرفی به دلیل پررنگی موسسه‌ها و سازمان‌های دولتی در تدوین تاریخ انقلاب ممکن است این اشکال درست به نظر برسد.

البته اگر به 20 یا 30 سال پیش نگاه کنیم رویکرد یک جانبه در تدوین تاریخ انقلاب وجود داشته اما امروز تلاش این است که به سوی تاریخ مردمی برویم و به نظر بنده تاریخ اصلی اینجاست به این معنا که تاریخ‌نگار بتواند نگاه و نظر مردم را منعکس کند نه نگاه نخبگان و برگزیدگان. در پرسشی که شما اشاره به تدوین منابع تاریخ از سوی موسسه‌های دولتی کردید باید گفت آنها هم جزئی از مردم هستند اما تاریخ توده نیست. با این حال تلاش ما بر این است که تاریخ مردم را بنویسم. در حال حاضر بنده تجربه‌ای که امروز نسبت به 10 تا 15 سال پیش دارم بسیار متفاوت از گذشته است اما باید در نظر گرفت که گروه‌ها، موسسه‌ها و افراد مختلفی وجود دارند که می‌خواهند خود را در حوزه انقلاب اسلامی مطرح کنند. از این رو برداشت من این است که به نسبت یک دهه گذشته ما در حال حرکت به سوی تالیف تاریخ مردمی هستیم. اگرچه هنوز در رسیدن به شاخص‌های تاریخ‌نگاری فاصله زیادی داریم اما موسسه‌ها تلاش می‌کنند که جریان‌ها را با تکیه بر روایت افراد موثر در آن ثبت کنند. به نظرم در حال حاضر نسبت به 15 سال پیش تنوع بیشتری در میان مولفان تاریخ انقلاب وجود دارد و بخش‌های دولتی تنها تدوین‌کننده تاریخ انقلاب نیست.
 
با وجود صحبت‌های شما درباره رویکرد تاریخ‌نگاری مرکز اسناد انقلاب اسلامی به سوی تاریخ‌نگاری توده‌ای بعضا دیده می‌شود کتابی که مثلا درباره «انقلاب در اصفهان» نوشته شده همه طیف‌ها و جریان‌ها را دربرنمی‌گیرد. این رویکرد باعث تالیف کتابی از سوی جریان‌های حذف شده می‌شود. بنابراین آیا این نقض سخن شما در رویکرد توده‌ای به تاریخ نیست؟

این طور نمی‌توان قضاوت کرد زیرا یک مولف و محقق در تالیف تاریخ انقلاب اسلامی نیز یک سری محدودیت‌ها و معذوریت‌های پژوهشی دارد. به این معنا که به محقق گفته می‌شود که در جمع‌آوری اطلاعات ذکر کند که سراغ افراد موردنظر رفته اما برخی از آنها حاضر به همکاری نشدند. این همکاری نکردن می‌تواند به دلیل نپسندیدن محقق یا موسسه سفارش‌دهنده تحقیق باشد. از طرفی ظرفیت امکانات ما به گونه‌ای نیست که بتوانیم مجموعه حرکت‌ها و جریان‌های فعال در انقلاب اسلامی را به طور کامل منعکس کنیم؛ این امکان در یک کتاب ممکن نیست. ناچار ما دست به گزینش می‌زنیم و افرادی را انتخاب کنیم که در جریان انقلاب موثرتر بودند و اطلاعات آنها را منتقل می‌کنیم. از این‌رو این‌طور نبوده که ما براساس سلیقه افرادی را در انتخاب روایت‌های انقلاب حذف یا انتخاب کنیم، ضمن اینکه جریان‌های دینی فصل مشترک تمام نیروهای وفادار به اسلام تا پیروزی انقلاب اسلامی است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی است که روایت‌های متفاوتی از انقلاب را بیان می‌کنند.

بنابراین این گونه نیست که مرکز اسناد انقلاب اسلامی بخواهد تاریخی را منعکس کند که نگاه و نظر مردم در آن نباشد. در واقع برخی آثار منتشر شده به استطاعت محقق آن نیز برمی‌گردد در برخی تاریخ‌نگاری‌های تاریخ محلی انقلاب، ضعف پژوهشگر باعث شده برخی جریان‌ها منعکس نشود به همین دلیل نباید تصور کرد که مرکز اسناد می‌خواهد در تدوین تاریخ انقلاب اسلامی دست به گزینش بزند. با این تفاصیل ما از کتاب‌های متنوعی که درباره انقلاب نوشته شود استقبال می‌کنیم زیرا معتقدیم که افراد موثر در انقلاب باید خود دست به تالیف خاطراتشان بزنند. همچنین زمانی که افراد داوطلبانه اقدام به این کار می‌کنند کمتر دچار سانسور خواهند شد، زیرا حضور در مراکز دولتی ناخودآگاه معذوریت‌هایی برای بیان برخی حوادث و رویدادها ایجاد می‌کند. اکنون به سمتی می‌رویم که خود مردم روایتشان را از انقلاب تالیف می‌کنند که این به نفع تاریخ‌نگاری انقلاب است. بابد بگویم زمانی که افراد خود دست به قلم می‌شوند می‌توانند نگاه‌های بیشتری از انقلاب را بیان کنند تا اینکه مراکزی مانند حوزه هنری و مرکز اسناد انقلاب اسلامی و دیگر مراکز و موسسه‌های دولتی بخواهند این روایت‌ها را با رعایت برخی اصول تالیف و منتشر کنند. از این‌رو مرکز اسناد با تکیه بر بضاعت محقق دست به تالیف یک اثر می‌زند و این‌طور نیست که گزینش کند بلکه در تاریخ انقلاب فصل مشترک ملت ایران است.
 
آیا این را قبول دارید که ما اکنون در مرحله تالیف و تدوین منابع هستیم و نه تاریخ‌نگاری؟ ضمن اینکه در همین مرحله نقد را تا چه اندازه موثر می‌دانید؟

پس از انتشار کتاب مولف نباید خود را از نقد مصون بداند. افرادی که در جریان انقلاب اسلامی حضور داشتند ممکن است پس از سی و پنج سال که سراغ آنها می‌روید برخی از آنها از کارکرد بعضی شخصیت‌ها و نهادها برداشتی داشته باشند که این برداشت را در تاریخ‌نگاری انقلاب دخالت می‌دهند در حالی که 20 یا 30 سال پیش این برداشت را نداشتند. پس زمانی که نقد در این میان وجود داشته باشد می‌تواند حرکت تاریخ‌نگاری را به سوی هدف اصلی سوق دهد. بنابراین نباید از نقد روی برگردانیم. از طرفی وقتی کتابی منتشر می‌شود ممکن است روایت راوی بر اساس شنیده‌ها باشد اما روایت خواننده یا ناقد، روایتی مبتنی بر حضور مستقیم در آن رویداد باشد. همچنین در روایت تاریخ شفاهی انقلاب یا جنگ تحمیلی به روحیات افراد برمی‌گردد که در برخی مواقع کارهای انجام داده را کتمان می‌کنند. از آن‌طرف برخی راویان در روایت خاطرات خود کار نکرده را به نام خودشان ثبت می‌کنند. باید برخی منابع تاریخ شفاهی از سوی منتقدان، نقد و سره از ناسره با کنار هم قرار دادن روایت‌های مختلف شناخته شود.

منبع:  ایبنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: