گفت‌وگو با مالک شجاعی‌جشوقانی: جایگاه گفتمانی کتاب سال معلوم نیست

1394/11/20 ۰۸:۰۹

 گفت‌وگو با مالک شجاعی‌جشوقانی: جایگاه گفتمانی کتاب سال معلوم نیست

یکشنبه 18 بهمن، سی و سومین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و بیست و سومین دوره جایزه جهانی کتاب سال با حضور حسن روحانی، رئیس‌جمهوری و معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد. مالک شجاعی‌جشوقانی سردبیر فصلنامه نقد کتاب «کلام، فلسفه، عرفان» و پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفت‌وگوی پیش رو به واکاوی این جایزه، آسیب‌ها و راهکارهای بهتر شدن آن در سال‌های آینده پرداخته‌است.



 سجاد صداقت: یکشنبه 18 بهمن، سی و سومین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و بیست و سومین دوره جایزه جهانی کتاب سال با حضور حسن روحانی، رئیس‌جمهوری و معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد. مالک شجاعی‌جشوقانی سردبیر فصلنامه نقد کتاب «کلام، فلسفه، عرفان» و پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفت‌وگوی پیش رو به واکاوی این جایزه، آسیب‌ها و راهکارهای بهتر شدن آن در سال‌های آینده پرداخته‌است.

سوال ابتدایی من پیرامون کلیات جایزه‌ای به‌عنوان «جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران» است. اساسا مقوله برگزاری جایزه کتاب سال را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
امسال سی‌و‌سومین دوره جایزه کتاب سال و بیست‌و‌سومین دوره جایزه جهانی کتاب سال برگزار شد. اگر بخواهیم در حوزه اندیشه و فلسفه به‌طور خاص صحبت کنیم با بررسی برگزیدگان سال‌های اخیر کتاب سال، معمولا کتاب‌هایی به این عنوان دست پیدا می‌کنند که کتاب‌های برگزیده سال هستند. یعنی این اتفاق خوب به وقوع پیوسته که کتاب سال واقعا وضعیت کتاب‌های شاخص در حوزه خود را نمایندگی کند. البته مانند هر داوری دیگری، انتخاب کتاب سال قابل نقد است و لزوما صددرصد به هدف نزده و ممکن است کتابی باشد که دیده نشده و ملاک‌هایی غیر از  علمی نیز گاهی در نظر گرفته شده باشد. ولی اگر بخواهیم برآیند منصفانه‌ای را در نظر بگیریم، می‌توانیم با اطمینانی نسبی، که در آن خطاهای بشری لحاظ شده است، بگوییم فرآیند انتخاب‌ها کارشناسی و قابل دفاع بوده است. هر چند این مساله به این معنا نیست که نمی‌شد انتخاب‌ها بهتر باشد یا ملاک‌ها را توسعه داد و ضریب تاثیر کتاب سال را بیشتر کرد. این ضریب تاثیر در بیشتر مواقع به همین مراسم محدود می‌شود و شما آثار و برکات این انتخاب را در حوزه‌هایی مانند دانشگاه، مطبوعات و رسانه‌ها به دلایل و عللی نمی‌بینید. به عبارت دیگر جایگاه گفتمانی کتاب سال معلوم نیست. منظور من از گفتمان، تاثیرگذاری آن در حوزه‌های کلان علم، فرهنگ و حوزه عمومی است. اما در این مراسم یا مناسکی که انجام می‌شود، هر چند فرآیند فنی و کارشناسانه وجود دارد منتها خروجی آن تنها داوری کتاب‌ها توسط داوران براساس فرم‌ها است. در این راستا کتاب انتخاب شده و جوایزی به آن اهدا می‌شود و دیگر هیچ اتفاقی نمی‌افتد. متاسفانه نویسنده‌ها بعد از برگزاری این مراسم و حتی دریافت جایزه حمایت نمی‌شوند. درست است که همان جایزه خود نقش حمایتی دارد، ولی به نظر من این کف حمایت از آثار است. باید از نویسنده حمایت و تلاش شود به مرور مطالب این آثار به متون درسی تزریق شود، در پایان‌نامه‌ها و رسانه‌ها بازتاب داشته باشد و ضریب تاثیر آن فراتر از نهاد دانشگاه و علم به حوزه فرهنگ، تصمیم‌سازی، گفتمان‌سازی و... وارد شود. آنگاه است که کتاب سال، واقعا کتاب سال است.

اگر بخواهیم تخصصی‌تر بحث کنیم نوع برگزاری این جایزه در حوزه اندیشه و فلسفه به چه صورتی بوده است؟
در حوزه فلسفه و اندیشه مانند حوزه‌های دیگر هر سال کتاب‌هایی به دور دوم راه پیدا می‌کنند. اگر به عناوینی که امسال به دور دوم داوری فلسفه غرب راه پیدا کرده‌اند، نگاهی می‌انداختیم به نظر می‌رسید عناوین قابل قبولی هستند. این وضعیت در باب فلسفه اسلامی نیز وجود دارد؛ هر چند در این حوزه کارنامه خوبی تالیف نکرده‌ایم. اگر به اسامی آثار راه یافته به دور دوم داوری‌ها در این بخش فلسفه اسلامی نگاهی بیندازیم با کتاب‌هایی روبه‌رو می‌شویم که مورد نقدهای جدی قرار گرفته‌اند. یکی از مسائلی که در سال‌های آینده می‌تواند برای داوری آثار مفید باشد این است که نگاهی به بازتاب کتاب‌ها در مجلات تخصصی شود. در داوری‌ها فرمی دو صفحه‌ای در اختیار داور قرار داده می‌شود که 8 آیتم عددی مشخص شده و به نظر می‌رسد می‌توان این فرآیند را دقیق‌تر کرد.

ما در حوزه فلسفه، مباحث مربوط به فلسفه غرب و فلسفه اسلامی را داریم. اما هیچ‌گاه ماجرا به این شکل تعریف نمی‌شود. زیرا داوری‌ها در زمینه تالیف، ترجمه و احیای متون انجام می‌شود. اگر از قسمت احیای متون بگذریم که معمولا یک کتاب در آن به مرحله دوم داوری راه پیدا می‌کند، اما در حوزه ترجمه و تالیف با گستره‌ای روبه‌رو هستیم که به نظر می‌رسد نمی‌توان آن را به خوبی از هم تفکیک کرد و ذیل عنوان تالیف و ترجمه قرار داد.
این نکته، بسیار نکته مهم و درستی است. در مورد فلسفه غرب، ما در هر حال به معنای عام و گادمری آن حتی در آثاری که تالیف می‌کنیم، مترجم فلسفه غرب هستیم. در فلسفه غرب مرز بین تالیف و ترجمه به معنای نرمالی که اکنون در قواعد ارزیابی وجود دارد، از میان برداشته می‌شود. ما حتی در آنجایی که تالیف انجام می‌دهیم، در بهترین حالت همچنان مشغول ترجمه و هنوز در مرحله مقاصد الفلاسفه غرب هستیم.

منبع:فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: