1394/11/13 ۰۷:۲۴
در هفتههای اخیر قطع چند اصله درخت در کاخ سعدآباد – که به روایتی کهنسال و به روایتی بیارزش – بودهاند، جنجال بزرگی را رقم زد و موجب ورود نهادهایی چون شورای شهر، شهرداری تهران و مراجع قضایی به این ماجرا شد. در حالی که مسئولان شهرداری و از جمله مدیر سازمان پارک ها و فضای سبز شهر تهران، قوانین ناظر بر درختان شهری را به سعدآباد تعمیم داده و این اقدام را خلاف قانون دانستهاند
میزگرد «ایران» درباره نحوه رفتار با باغهای قدیمی ایران
در هفتههای اخیر قطع چند اصله درخت در کاخ سعدآباد – که به روایتی کهنسال و به روایتی بیارزش – بودهاند، جنجال بزرگی را رقم زد و موجب ورود نهادهایی چون شورای شهر، شهرداری تهران و مراجع قضایی به این ماجرا شد. در حالی که مسئولان شهرداری و از جمله مدیر سازمان پارک ها و فضای سبز شهر تهران، قوانین ناظر بر درختان شهری را به سعدآباد تعمیم داده و این اقدام را خلاف قانون دانستهاند، برخی مقام های سازمان میراث فرهنگی تلویحاً اعلام داشتهاند که تصمیمگیری درباره باغهای تاریخی و درختانشان ربطی به قوانین شهرداری ندارد و در حوزه صلاحیت سازمان میراث فرهنگی است. جدا از درستی یا نادرستی هریک از این نظرات، روشن است که باغهای تاریخی وضعیت پیچیدهای نسبت به پارکها یا فضاهای سبز کنار خیابان دارند و چگونگی رفتار با آنها از حساسیت زیادی برخوردار است. با این وصف، این پرسش مطرح میشود که آیا ضوابط قانونی خاصی برای باغهای تاریخی – با کارکردهای متنوع فرهنگی، تاریخی و موزهای - وجود دارد؟ به فرض وجود، آیا این ضوابط از پختگی و جامعیت لازم برخوردارند؟ و به فرض، تدوین نشدن آنها در حیطه صلاحیت کدام نهاد است؟ و مهمتر اینکه: اصول حاکم بر این ضوابط چگونه خواهد بود؟ اینها پرسشهایی است که «ایران» در یک میزگرد تخصصی با چند تن از کارشناسان موزهها و باغ های تاریخی در میان گذاشت و اکنون چکیده آن از نظر خوانندگان محترم میگذرد. شرکت کنندگان در این میزگرد عبارتند از رضا دبیرینژاد، کارشناس موزهداری (به عنوان گرداننده بحث)؛ نوشاد رکنی، پژوهشگر تاریخ معماری باغ های تاریخی و عضو کمیته ثبت میراث طبیعی؛ و محمد حکمت، دانشجوی دکتری موزه شناسی و رئیس موزه گرافیک ایران.
رضا دبیرینژاد: در تهران سه کاخ - موزه سعدآباد، نیاوران و گلستان بسیار شاخص هستند اما به نظر میرسد که تکلیف آنها هنوز از نظر سیاستگذاری، چشم انداز، برنامه و حتی موضوعیت مشخص نشده است. بنابراین، نه فقط قطع چند درخت، بلکه حتی برگزاری یک نمایشگاه یا کنسرت موسیقی در آنها با چالش روبهرو میشود. این مکان ها 30 سال پیش با یک دیدگاه عمدتاً سیاسی و برای عبرت آموزی به موزه تبدیل شدند و همین باعث شد که برخی ابعادشان از جمله باغ تاریخی بودن مغفول بماند. موضوع دیگر، بحث مدیریت این اماکن است که یک زمانی به عنوان مکانهای ویژه حکومتی با بودجه خاص نگهداری میشدند و حالا تبدیل شدهاند به یک واحد کوچک سازمانی که گاهی انتظار میرود از نظر مالی به صورت خودکفا اداره شوند. در صورتی که مدیریت اماکنی به این گستردگی و پیچیدگی، خارج از عهده یک واحد کوچک سازمانی است. از این گذشته، این مکانها دارای ابعاد و کارکردهای مختلف تاریخی، مردم شناختی، هنری، معماری، زیست محیطی، فرهنگی و حتی دیپلماتیک هستند و پرسش اینجاست که آیا نهاد تخصصی میراث فرهنگی با یک توان کارشناسی مشخص میتواند با همه این ابعاد روبهرو شود؟ چرا هیچ وقت به کاخ-موزههایی به وسعت سعدآباد، به عنوان یک نهاد ملی و اجتماعی شهری با کارکردهای چندگانه نگاه نکردهایم؟ مثلاً در موضوع نگهداری و آبیاری درختان، چرا نباید شهرداری یا سازمان محیط زیست مشارکت داشته باشند و این کار صرفاً برعهده یک واحد سازمانی در سازمان میراث فرهنگی قرار بگیرد؟ اینها موضوعاتی است که میخواهیم دربارهشان صحبت کنیم. نوشاد رکنی: یکی از جنبههای مغفول سعدآباد یا نیاوران موضوع باغ بودن آنهاست و اینکه آیا اینها باغ ایرانی هستند یا باغ تاریخی؟ میدانیم که از دوره قاجار به بعد این باغها به دلایلی شاکله اصلی خود را از دست دادند و با حفظ یکسری عناصر، از الگوی باغ ایرانی فاصله گرفتند. بنابراین بیشتر باغ تاریخی هستند تا باغ ایرانی. تلقی عمومی این است که باید به درختان – خصوصاً اگر کهنسال باشند – احترام گذاشت و آنها را قطع نکرد اما این تلقی با آنچه در باغهای ایرانی وجود داشته، تا حدودی متفاوت است. در این باغها سه نوع درخت وجود داشت: درختان نمادار، میوه دار و سایه دار. مثلاً کاج یک درخت نمادار بود که پس از مدتی شکل زیبای خود را از دست میداد و قطع میشد. شاهد مثالش این شعر است که «شاهد باغ است درخت جوان/ پیر شود برکندش باغبان» هر باغ یک نقشبند داشت که طراحی میکرد چه درختی کجا کاشته شود و پس از 5 سال یا 10 سال یا 30 سال چه سرنوشتی پیدا کند؟ کدام درخت باید همیشه باشد و کدام درخت پس از مدتی قطع میشود؟ بنابراین قطع درخت در باغ ایرانی مشروط بر اینکه هوشمندانه و حساب شده باشد و با رعایت ضوابط صورت بگیرد، لزوماً چیز بدی نیست. ولی ما الان همین طور بیحساب درخت میکاریم و 10 یا 20 سال بعد با آنها مشکل پیدا میکنیم. دبیرینژاد: در این صورت، معیار و منطقی که میتواند ضابطه برخورد با درختان باشد، چیست و آیا الان این ضابطه وجود دارد؟ رکنی: برای هر باغی که از گذشته باقی مانده، باید یک برنامه و ضابطه جداگانهای را تدوین کرد؛ چون خیلی از باغهای موجود، استاندارد و شاکله باغ ایرانی را به صورت کامل حفظ نکردهاند و هرکدام داستان خاص خود را دارند. ضوابط موجود نمیتوانند آنچه را که ما برای حفظ باغهای تاریخی نیاز داریم به طور دقیق پوشش دهند. ضوابط ثابت شهری درباره باغهای تاریخی را نمیشود مبنا قرار داد، چون آنها فقط به سن و سال درخت کار دارند اما در یک باغ تاریخی یا ایرانی، ممکن است قطع یک درخت کهنسال از نظر آسیب به نما، ساختمانها یا سایر گیاهان لازم باشد. در این مورد، ضوابط میراث فرهنگی بر ضوابط شهرداری ارجحیت دارد اما هنگام تدوین ضوابط میراثی، باید از نظرات کارشناسان شهرداری هم استفاده کرد. دبیرینژاد: البته برخی از درختان ممکن است با معیارهای باغ ایرانی قابل حذف باشند و مثلاً به نمای آثار آسیب بزنند اما وجودشان به عنوان یک شاهد تاریخی ضروری است. رکنی: به همین خاطر است که میگویم باید برای باغها، مورد به مورد ضابطه تعریف کرد. دبیرینژاد: به هرحال باید یک مرجعی برای ضابطه نویسی وجود داشته باشد. آقای حکمت به نظر شما از منظر موزهداری یا مدیریت میراث فرهنگی، چه متر و معیارهایی را میتوان در نظر گرفت و چه اصولی باید بر تدوین ضوابط و اعمال مدیریت حاکم باشد؟ محمد حکمت: سعدآباد یا نیاوران، صرفاً باغهای تاریخی نیستند، بلکه پیش از همه کاخ- موزه هستند. پس باید اول بدانیم که کاخ – موزه چیست و چه علل و عواملی باعث شده که یک مکان مسکونی تبدیل به موزه بشود؟ چند مؤلفه در ارزشمند بودن کاخ- موزهها دخیل هستند: اول اینکه ساختمانهای آنها از روز اول با نیت خلق یک بنای ارزشمند از نظر هنری و معماری ساخته شده باشند؛ دوم اینکه مجموعههای ارزشمندی از آثار هنری یا تاریخی در آنها نگهداری میشود؛ سوم اینکه از نظر میراث طبیعی مثل درختان و شبکه آبیاری واجد ارزش و چهارم اینکه دلالتهایی در آنها وجود دارد که از نظر مفهومی بر سرنوشت یک ملت تأثیر گذاشتهاند؛ مثل اینکه فلان کاخ-موزه خانه شاه یا مرکز تصمیمات مهم بوده است. بنابراین در کاخ – موزهها با یک مجموعه ترکیبی و پیچیده روبهرو هستیم. از طرف دیگر، تبدیل یک مجموع مسکونی به کاخ-موزه متضمن این پیام است که از این پس به آحاد ملت تعلق دارد و مردم حق دارند که نسبت به نحوه مدیریت آن حساس باشند و نظر بدهند. چون بهرهبردار اصلی از کاخ- موزهها مردم هستند. با این مقدمه، چالش مهم این است که در جریان مدیریت میراث فرهنگی، فراموش کردهایم که حفاظت از آثار بالذات نیست بلکه برای تفسیر و معرفی یک اثر میراثی است. در واقع، یک اثر تاریخی را حفاظت میکنیم تا رابطه اش را با جامعه احیا کنیم. وقتی یک باغ مسکونی تبدیل به کاخ – موزه میشود، حفاظت آن هم باید در خدمت تفسیر و معرفی آن باشد و در این مورد آنچه اولویت دارد، ضوابط کاخ-موزه است نه ضوابط حاکم بر پارکهای شهری. به عبارت دیگر، کاخ-موزهای مانند سعدآباد به فضاهای خدمات و پشتیبانیهایی مانند بخش اداری، سرویس بهداشتی، رستوران، فروشگاه و... نیاز دارد که با استناد به ضوابط مستلزم دخالتهایی در آن است. دبیرینژاد: دخالت در چه حدی؟ مداخله در حد قطع چند درخت کوچک یا تعداد زیادی درخت کهنسال و تغییر شکل باغ؟ حکمت: اگر مؤلفههای ارزشی را تعیین کنیم و بگوییم که در مورد سعدآباد یکی از مؤلفهها وجود یک باغ تاریخی است، حد مداخله مشخص میشود. یک کفه ترازو، فعالیت یک کاخ- موزه است و کفه دیگر ارزشهایی که بار معنایی کاخ- موزه را شکل میدهند. طبیعتاً باید بین این دو کفه تعادل برقرار باشد. کاخ- موزهها در رده موزههای دایرهالمعارف و مادر قرار میگیرند که ابعاد مختلفی دارند. این وضعیت، شاید از نظر اینکه یک تنوع موضوعی و جذابیت بیشتری را ایجاد میکند، خوب است اما پیچیدگی کارکردی به وجود میآورد. بنابراین باید یک نگاه چند وجهی به مدیریت کاخ-موزهها داشت. دبیرینژاد: اجازه بدهید که مشخصاً به موضوع سعدآباد و اتفاقاتی که در آنجا رخ داد، بپردازیم. رکنی: کاخ سعدآباد مجموعهای نیست که مانند باغ فین کاشان یا باغ شاهزاده ماهان از ابتدا با طرح و برنامه و الگوی مشخصی ساخته شده باشد، بلکه بتدریج ساختمان هایی در آن ساخته شده و مداخلاتی در فضای سبز آن صورت گرفته است. این وضعیت دست ما را برای مداخله بازتر میکند و امکان اعمال برخی تغییرات ظریف و جزئی را به ما میدهد. طبیعتاً درختانی با ارزشهای تاریخی یا زیست محیطی را نباید قطع کرد اما ممکن است یک درختی شاکله و نظم کلی باغ را برهم بزند که در آن صورت قطع آن ایرادی ندارد. باید کلیت یک باغ تاریخی – و نه تک تک درختان آن - را به صورت یک موجود زنده در نظر گرفت که دارای بافتها و اندام هایی است. طبیعتاً دست این موجود زنده را نمیتوان قطع کرد اما کوتاه کردن موی او چه اشکالی دارد؟ دبیرینژاد: پس میتوان گفت که یکی از ارزشهای مغفول مانده سعدآباد، باغ آن است که خود میتواند به یک باغ-موزه تبدیل شود. این فضای سبز در گذشته به صورت انحصاری استفاده میشد اما الان تبدیل به یک سرمایه عمومی شده که همه مردم حق بهرهبرداری از آن را دارند. پس جدا از کاخها و موزههایی که در آنجا وجود دارد، میتوان برای این باغ نیز به پژوهش، شناسایی، مستندنگاری و معرفی اقدام کرد. حکمت: بهتر است این موضوع را با وسواس بیشتری مطرح کنیم و این طور نباشد که باغ-موزه به مرکزی موازی با کاخ-موزه تبدیل شود. بلکه کاخ موزه مؤسسهای یکپارچه متشکل از باغ، کاخ و اجزا دیگر است. رکنی: سعدآباد یک باغ ایرانی نیست بلکه یک باغ تاریخی است. بهتر است با حفظ مجموعههای موجود از قبل، نظم و ساختار بین آنها را به سمتی ببریم که تعریف منطقی و توجیه علمی داشته باشد. نه اینکه مثل الان باری به هرجهت و بر اساس سلیقه فلان مدیر باشد. دبیرینژاد: یکی از بحثهایی که سالها پیش مطرح شد این بود که ما چه زمانی را به عنوان متر و معیار مداخله در سعدآباد یا نیاوران درنظر بگیریم و بر اساس آن عمل کنیم؟ پس از بحثهای فراوان این نظر مطرح شد که باید این کاخها را در وضعیت روز 22 بهمن 1357 نگهداشت و نه در وضعیت دوره قاجار یا پهلوی اول. به عبارت دیگر گفته شد که این کاخها را در شکل سال 57 فریز کنیم. اما از حرف آقای حکمت چنین برمیآید که این کاخها هنوز تمام نشدهاند و در شکل جدید موزهای ساری و جاری هستند، پس امکان فریز کردنشان وجود ندارد. رکنی: حتی اگر فریز کردن سعدآباد در شکل سال 57 درست و عملی باشد، اتفاقاً برای فریز کردن باید مداخلات خود در باغ آنجا را شدیدتر بکنیم؛ وگرنه قادر به حفظش نخواهیم بود. حکمت: آیا شما میتوانید چند نمونه موفق مرمت، احیا و تغییر کاربری آثار تاریخی را نام ببرید که الان با چالش روبهرو نیست؟ پس مسأله ما، فقر بینش و دانش در تغییر کاربری و احیای میراث فرهنگی است؛ زیرا فقط به حفاظت فیزیکی اثر فکر کردهایم و توجه نداشتهایم که حفاظت وقتی کامل میشود که بتوان یک اثر تاریخی را با ضوابط مشخص به زندگی جاری مردم برگرداند. بنابراین اصلاً موافق نیستم که سعدآباد در سال 57 فریز شود. دبیرینژاد: شما از یک طرف میفرمایید که هر یک از باغهای تاریخی با توجه به شرایط خاص خود باید دارای ضوابط مدیریتی مشخصی باشند و از طرف دیگر میگویید که چنین ضوابطی وجود ندارد. اما میدانیم که درباره باغهای تاریخی یکسری ضوابط و منشورهای بینالمللی وجود دارد. آیا این ضوابط جهانی میتوانند در مورد باغهایی مانند سعدآباد ملاک عمل قرار گیرند؟ حکمت: منشورهای بینالمللی بسیار کلی هستند و به جزئیات توجه ندارند. شما میتوانید از مفاهیم کلی آنها برای تدوین ضوابط استفاده کنید اما نمیتوانید مستقیماً به آنها ارجاع بدهید. خصوصاً که در اینجا فقط موضوع باغ مطرح نیست و همان طور که گفته شد با کاخ-موزههای چند وجهی روبهرو هستیم. رکنی: این ضوابط بینالمللی الزاماً با وضع باغ ایرانی یا باغهای تاریخی ما همپوشانی ندارند. مفهوم باغ برای ما ایرانیان متفاوت از سایر نقاط جهان است. بنابراین خیلی نمیتوانیم از آنها استفاده کنیم. مشکل ما این است که باید ضوابط و استانداردهای باغهای خودمان را تدوین کنیم که نکردهایم. دبیرینژاد: در این شرایط که نه سازمان میراث فرهنگی ضوابط مشخص و دقیقی درباره باغهای تاریخی دارد و نه منشورهای بینالمللی، مستقیماً قابل ارجاع هستند و با توجه به ابعاد و پیچیدگیهای موضوع، از جمله اینکه باغی مثل سعدآباد به وسعت 110 هکتار یک ریه تنفسی برای تهران محسوب میشود، آیا نهاد شهرداری صلاحیت ورود به این موضوع را دارد و میتواند ضوابط فضای سبز شهری را به سعدآباد یا نیاوران تعمیم دهد؟ رکنی: مسلماً شهرداری به تنهایی نمیتواند با ضوابط خاص خود در یک باغ تاریخی مداخله کند اما میراث فرهنگی هم نمیتواند به تنهایی فضاهای سبز را اداره کند. باید کار را به دست گروهی سپرد که مجموعاً دارای تخصصهای گوناگون از جمله در موضوع فضای سبز شهری و نیز باغ تاریخی باشند. دبیرینژاد: پس در جمع بندی نهایی نتیجه میگیریم که اگر سعدآباد یا نیاوران را تبدیل به موزه کردهایم، باید بپذیریم که باغ آنجا نیز مثل سایر وجوه آن، جنبه موزهای دارد و نیازمند شناسایی، مستندنگاری و حفاظت با رویکرد موزهای است و ضرورت دارد که ارزشهای آن تفسیر و معرفی شود. اینها همه مستلزم وجود یک برنامه جامع است که نه تنها مدیران کاخ-موزهها، بلکه مدیران بالادست آنها نیز از آن تبعیت کنند. البته توجه داشته باشیم که در مجموعه سعدآباد غیر از میراث فرهنگی نهادهای دیگری مانند ریاست جمهوری نیز حضور دارند که این کار را تا حدودی پیچیده میکند و مستلزم هماهنگیها و همکاریهای بیشتری است.
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید