1393/2/4 ۰۹:۵۸
آسيبشناسي فهم اسلام هراسي در غرب گام نخست درك ما از اين وضعيت است. متاسفانه ما همه مشكلات را متوجه استعمار ميكنيم و از شناسايي ضعفهاي خود در برخورد با پديده زشت اسلامهراسي غافل شدهايم.
آسيبشناسي فهم اسلام هراسي در غرب گام نخست درك ما از اين وضعيت است. متاسفانه ما همه مشكلات را متوجه استعمار ميكنيم و از شناسايي ضعفهاي خود در برخورد با پديده زشت اسلامهراسي غافل شدهايم. غرب علاوه بر اينكه سعي ميكند تا براي دستيابي به اهداف سياسي، طرح مقابله با جهان اسلام را گسترش دهد، با استفاده از عملكرد نامناسب برخي كشورهاي اسلامي در زمينه معرفي تعاليم اسلامي، افكار عمومي را نيز براي دشمني با مسلمانان با خود همراه ميسازد.
يكي از مهمترين مشكل ما در حال حاضر اين است كه مشكلات را متوجه ديگران ميكنيم و ضعفهاي خود در زمينه اسلامهراسي را نميبينيم؛ بايد پديده اسلامهراسي را از نظر تاريخي و سياسي مورد بررسي قرار دهيم و ضعف عملكرد كشورهاي اسلامي براي مقابله با اين پديده و تلاشهاي غرب براي گسترش اسلامهراسي را در كنار هم مطالعه كنيم. براي پي بردن به پديده اسلامهراسي بايد به تحليل ريشههاي تاريخي اسلامهراسي پرداخت. اسلامهراسي در غرب واقعيتي است كه نميتوان انكار كرد، ولي بايد بدانيم كه اين پديده فقط در بخشي از اين جامعه وجود دارد و لزوما هر شهروند يا رسانه غربي، اسلامهراس نيست. در بين غربيها افرادي هم وجود دارند كه درباره اسلام رحماني كتاب نوشتهاند و به معرفي اسلام بدون بغض و به روش علمي و همدلانه پرداختهاند. نظير نيكلسون، شيمل، ريتر، كربن، پروفسور مادلونگ، پروفسور چيتيك، پروفسور جيمز موريس، پروفسورمايكل باري، آنابل كيلر، لئونارد لوئيسون و...
ريشههاي بعيد و قريب: نخستين جرقههاي اسلامهراسي به فتوحات اسلامي در زمان خلفاي اوليه بازميگردد. در اين دوره لشكريان مسلمان بخشهايي از امپراتوري مسيحي را فتح كردند و در نهايت اورشليم يا بيتالمقدس به تصرف خلافت اسلامي درآمد. بيتالمقدس از نظر تاريخي هم براي يهوديان و هم مسيحيان و مسلمانان داراي تقدس است و به همين دليل فتح اين شهر توسط مسلمانان، مسالهيي مهم در حافظه مسيحيان اروپاي غربي شد. فتح بيتالمقدس يكي از علل و انگيزههاي شروع جنگهاي صليبي در سالهاي ???? تا ???? ميلادي شد. دليل مستقيم شروع جنگ صليبي يكم درخواست كمك امپراتور روم شرقي آلكسيوس يكم از پاپ اوربان دوم براي مقابله با پيشرويهاي مسلمانان در خاك امپراتوري روم شرقي بود. در سال ???? روم شرقي در نبرد ملاز گرد از مسلمانان شكست خورد كه منجر به از دست دادن تمام آناتولي بهجز نواحي ساحلي شد. پاپ اوربان دوم جنگهاي صليبي را در سال ???? در شوراي كلرمونت تعريف و آغاز كرد. او از تمام شاهان اروپايي خواست تا جنگ براي بازپسگيري سرزمينهاي مقدس را آغاز كنند. او تقدس بيتالمقدس و سرزمينهاي مقدس را در كنار غارتها و هتك حرمتهاي تركان كافر قرارداد و با توصيف آزار و اذيت زايران خشم عمومي را برانگيخت. او مسيحيان را موظف به شركت در اين امر مقدس كرد و قول داد همه آنهايي كه به جنگ روند گناهانشان آمرزيده خواهد شد و آنهايي كه در جنگ كشته ميشوند مستقيما به بهشت داخل ميشوند. پاپ با تشويق به جنگ احساسات جنگجويانه غيرمذهبي فئودالها را نيز برانگيخت. او از بارونها خواست كه به جاي جنگ غيرمقدس در غرب اروپا در جنگ مقدس شركت جويند. او به بارونها وعده ثروت، مالكيت زمين، قدرت شخصيت اجتماعي داد و براي پرداخت همه اين جوايز غلبه بر مسلمانان و گرفتن خراج از آنها را فرض كرده بود. او گفت كه تركان و اعراب به سادگي توسط نيروهاي مسيحي شكست ميخورند. وقتي او نطقش را تمام كرد، شنوندگان فرياد زدند «خدا اين را ميخواهد». اين جمله بعدها شعار جنگي صليبيون شد. سخنراني پاپ اوربان دوم يكي از موثرترين سخنرانيهاي تاريخ نامگرفته است؛ سخنرانياي كه جنگهاي مقدسي را برانگيخت و ذهن و قواي اروپاييان را براي 200 سال مشغول كرد. در 9 جنگي كه بين مسلمانان و اروپاييها طي جنگهاي صليبي روي داد، بيتالمقدس در نهايت در دست مسلمانان باقي ماند. در پي اين جنگها كه حدود دو قرن طول كشيد و خونهاي زيادي ريخته شد، اسلام در سرزمينهاي مسيحي گسترش يافت و همين مساله به ظهور اسلامهراسي در ميان مسيحيان بهويژه دستگاه كليسا در اروپاي غربي منجر شد. پس از اين جنگها نيز خلافت عثماني تبديل به قدرتي بزرگ در جهان شد و ورود اين امپراتوري تا قلب اروپا تا وين نيز به ترس از اسلام در ميان اروپاييان دامن زد.
رنسانس، انقلاب صنعتي و عصر روشنگري باعث قدرت يافتن غربيها و متزلزل شدن پايههاي قدرت عثماني شد. عثمانيها در رقابت با انقلاب صنعتي و فناوريهاي نوين غرب شكست خوردند و سرانجام اين امپراتوري بزرگ متلاشي شد. بنابراين با از ميان رفتن خلافت عثماني، يكي از مهمترين نهادهاي قدرت مسلمانان نيز از بين رفت و تصرفات خاورميانهيي عثماني، بين انگلستان و فرانسه بر اساس قرارداد استعماري سايكس پيكو تقسيم شد. پس از افول عثماني، جهان اسلام عملا هيچ قدرت بالفعل ممتازي در جهان نداشت تا اينكه در سال 1357، انقلاب اسلامي ايران به پيروزي رسيد و به عنوان يك قدرت جديد وارد گفتمان جهاني شد. اين انقلاب نقطه عطفي در تاريخ معاصر بود و با وجود نوظهور بودنش، ادعاهاي بزرگي در مورد نظم جهاني مطرح كرد و شعار صدور انقلاب سر داد. در كنار اين تحول عظيم، در شوروي هم اتفاقات زيادي افتاد و بلوك شرق سقوط كرد و اين يعني جهان دو قطبي، تبديل به جهاني يكقطبي با حاكميت غرب شد. در همين دوره نظريه «برخورد تمدنها» توسط هانتينگتون مطرح شد؛ البته من معتقدم كه انتشار كتاب هانتينگتون، يك طراحي از پيشتعيينشده توسط نهادهاي قدرت در غرب بود و نه يك نظريه علمي يا اجتماعي. غرب با طرح چنين نظريهيي سعي كرد تا آينده اين جهان و جايگاه بازيگران عرصه سياست جهاني را از قبل ترسيم كند و در اين ميان، به دليل از ميان رفتن كمونيسم، جهان اسلام را كه با پيروزي انقلاب در ايران به قدرتي بالقوه تبديل شده بود، به عنوان رقيب اصلي مطرح كرد. كارخانههاي اسلحهسازي غرب پس از سقوط شوروي به دنبال دشمن جديدي بودند تا با راهاندازي تبليغات و جنگ، به منافع مادي خود دست پيدا كنند و در اين دوره بود كه با مشاهده قدرت بالقوه جهان اسلام، سعي كردند تا جهان اسلام را به عنوان دشمن فرضي غرب مطرح كنند. پس از اين توطئهچينيها، حوادث يازدهم سپتامبر روي داد كه فرصتي مناسب براي غرب پيش آورد تا بتواند طرح اسلامهراسي را گسترش دهد. تمامي اين منازعات در چارچوب نظريه قدرت است و از آنجا كه كشورهاي اسلامي از نظر منابع اقتصادي، جغرافيايي و تمدني موقعيتي بسيار مناسب دارند، براي همين غرب سعي دارد تا از رشد و پيشرفت اين كشورها جلوگيري كند. اگر كشورهاي اسلامي در عرصه قدرت جهاني صاحب سهم واقعي شوند در حقيقت سهم غرب از منافع بازار اقتصاد جهاني كمتر ميشود و كشورهاي اروپايي و امريكا نميتوانند از دست رفتن سهم زيادشان در مناسبات بينالمللي و عرصه قدرت را بپذيرند. بنابراين طرحهاي غرب براي مقابله با اسلام و به تبع آن با پيشرفت مسلمانان در كنار عملكرد نامناسب كشورهاي اسلامي، راه را براي ترويج اسلامهراسي باز ميكند و بايد با ادامه اين روند مقابله كنيم.
نقد عملكرد دول مسلمان: عملكرد برخي كشورهاي اسلامي در زمينه معرفي اسلام بسياري از اوقات به جاي اينكه سازنده باشد باعث كجفهمي ميشود؛ كمكاري نهادهاي فرهنگي جهان اسلام در زمينه معرفي صحيح تعاليم قرآنكريم يا فعاليتهاي افراطي برخي كشورها مثل عربستان و معرفي اسلام وهابي بهجاي اسلام ناب محمدي، همگي باعث رشد و ترويج هراس از اسلام در غرب شدهاند. اغلب مساجد و مراكز اسلامي بريتانيا و اروپا توسط سعوديها اداره ميشود و مشخص است كه اسلام معرفيشده در اين مراكز نيز اسلام وهابي است كه با گفتوگو و ميانهروي، مخالف است. كمكاري در زمينه توليدات هنري، اسلامي، ساخت فيلمهاي سينمايي و انيميشنهاي مربوط به معرفي اسلام باعث شده كه ما چندان نتوانيم از زواياي مختلف به معرفي اسلام در غرب بپردازيم. من مخالف ساخت فيلمهايي چون حضرت مريم(س) يا حضرت يوسف (ع) نيستم، ولي معتقدم ساخت فيلمهايي در سطح جهاني با موضوع معرفي اسلام و تعاليم آن بايد در اولويت كارهاي كارگردانها و مسوولان هنري باشد. اين فيلمها بايد بهگونهيي ساخته شوند كه مخصوص مخاطب ايراني يا مسلمان نباشد بلكه بايد بتوانند ذهنيت يك شهروند غربي را نيز نسبت به تصورات نادرستي كه از اسلام دارد، تغيير دهند. راهكارهاي كاهش اسلام هراسي: فلسفه، عرفان و هنر اسلامي زبان مشترك قلب، عقل و زيباييشناسي ميان مردم است. آراي فلسفي ابن سينا، سهروردي، ملاصدرا در حوزه انسانشناسي وشناختشناسي و آراي عرفاني فردوسي، عطار، حافظ، شيخ صفيالدين اردبيلي و شاه نعمتالله ولي در حوزه عشق، معرفت و فتوت و آثار هنري معماري، موسيقي، سينما و ادبيات داستاني ميتواند بنيادهاي نظري و تبليغي اسلام هراسي درغرب را سست كند. هنرمندان جهان اسلام با ارائه آثار هنري خود و بهجاي تبليغ مستقيم تعاليم ديني، با استفاده از زبان هنر، ميتوانند با رشد اسلامهراسي مقابله و راه را براي گفتوگو باز كنند. ساخت فيلمهايي كه ارزشهاي اخلاقي، اجتماعي و معنوي اسلامي را نشان دهند، ميتواند تاثير بسزايي در افكار عمومي غرب داشته باشد. در عصر حاضر كه علاوه بر تبليغات منفي عليه اسلام، گروههاي تكفيري با اقداماتشان چهره اسلام را مخدوش ميكنند، تنها راه براي جلوگيري از ترويج اسلامهراسي، معرفي اسلام رحماني به روشهاي مختلف هنري و علمي است. شهروندان غرب بايد بدانند كه اسلام ناب با تفكراتي كه تكفيريها و افراطيون بهنام اسلام تبليغ ميكنند، متفاوت است. بنابراين بهكارگيري نيروهايي كه با فرهنگ اسلام و غرب آشنا هستند و ايجاد زمينه براي گفتوگو، نخستين گام براي جلوگيري از رشد اسلامهراسي است. آسيبشناسي فعاليتهاي فرهنگي خارج كشور، (صدا وسيما، مراكز اسلامي در لندن، هامبورگ، وين، واشنگتن، نيويورك، جامعه المصطفي، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، مجمع تقريب مذاهب اسلامي، معاونت سينمايي و هنري وزارت ارشاد) تدوين راهبرد، اهداف و رويكردهاي فرهنگي- هنري معرفي اسلام رحماني به غرب، تغيير برخي مديران فعلي نهادهاي فرهنگي متولي امور خارجي، بهكارگيري نيروهايي كه شناخت كافي نسبت به اسلام و غرب دارند، برگزاري سمينارهاي علمي و نمايشگاهها و برنامههاي هنري ماهيانه در شهرهاي اصلي غرب نظير، لندن، واشنگتن، پاريس، نيويورك، برلين، رم، مادريد... .، برگزاري تورهاي ايرانگردي براي تجار، اساتيد، دانشجويان، روزنامهنگاران، نويسندگان و ديپلماتهاي جهان غرب، توليد فيلمهاي سينمايي و انيميشن براي مخاطب غربي جهت معرفي فرهنگ و تمدن و ارزشهاي متعالي اسلامي از جمله راهكارهاي كاهش موج اسلامهراسي در غرب و تصحيح تصور نادرست غربيها درباره اسلام عزيز است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید