1393/1/30 ۱۰:۰۱
«گابریل گارسیا مارکز» نویسنده برجسته کلمبیایی و برنده نوبل ادبیات پنجشنبه (28 فروردین) در هشتاد و هفت سالگی درگذشت. مارکز نویسنده برنده نوبل ادبیات و خالق رمان ماندگار «صد سال تنهایی» در خانه خود در مکزیک بدرود حیات گفت و به شایعاتی که در ماههای گذشته در مورد سلامتیاش وجود داشت، پایان داد.
«گابریل گارسیا مارکز» نویسنده برجسته کلمبیایی و برنده نوبل ادبیات پنجشنبه (28 فروردین) در هشتاد و هفت سالگی درگذشت.
مارکز نویسنده برنده نوبل ادبیات و خالق رمان ماندگار «صد سال تنهایی» در خانه خود در مکزیک بدرود حیات گفت و به شایعاتی که در ماههای گذشته در مورد سلامتیاش وجود داشت، پایان داد.
«کریستوبل پرا» ویراستار او در انتشارات «رندم هاوس» خبر درگذشت این غول ادبیات جهان را تایید کرد. گابو که چندی پیش به سبب عفونت ریه در یکی از بیمارستانهای شهر مکزیکوسیتی بستری شده بود، سرانجام 10 روز پیش از بیمارستان مرخص شد اما خانواده او در بیانیهای کوتاه اعلام کردند وضعیت سلامتیاش بسیار حساس است.
در سال 1999 بود که خبر رسید نویسنده «پاییز پدرسالار» به سرطان غدد لنفاوی مبتلاست. سال گذشته نیز برادرش خبر داد «گابو» با بیماری آلزایمر دست و پنجه نرم میکند و دچار اختلال مشاعر شده است. انتشار این خبر جنجالهای بسیاری را در رسانههای بینالمللی به پا کرد.
به گزارش نیویورک تایمز، مارکز از حدود سه دهه قبل در مکزیکوسیتی زندگی میکرد و در سالهای اخیر به ندرت در انظار عمومی ظاهر شد.
مهمترین اثر مارکز که در سال ۱۹۸۲برنده جایزه نوبل ادبیات شد به نام «صدسال تنهایی» در سال ۱۹۶۷منتشر شد. بیش از ۵۰میلیون نسخه از این کتاب به فروش رفته و به ۲۵زبان ترجمه شده است. از دیگر آثار او میتوان به «عشق سالهای وبا»، «خاطره دلبرکان غمگین من»، «پاییز پدرسالار» و «کسی به سرهنگ نامه نمینویسد» اشاره کرد.
تسلیت چهره های فرهنگ و هنر و سیاست
با اعلام خبر درگذشت «گابریل گارسیا مارکز»، نویسنده مطرح کلمبیایی و برنده نوبل ادبیات، سیل پیامهای تسلیت از جانب چهرههای عرصه فرهنگ و هنر و سیاست در رسانههای بینالمللی منتشر شده است.
نویسندگان صاحبنامی چون «ماریو بارگاس یوسا» رماننویس پرویی برنده نوبل ادبیات و «ایزابل آلنده» نویسنده معروف اهل شیلی و رؤسایجمهور کشورهای آمریکا، برزیل و کلمبیا از جمله شخصیتهای جهانی هستند که اظهار تاسف خود را از شنیدن خبر درگذشت نویسندهی «صد سال تنهایی» ابراز کردهاند.
یوسا که آثار مطرحی چون «سور بز» و «گفتوگو در کاتدرال» را در کارنامه کاریاش دارد، در اینباره گفت: نویسنده بزرگی که کارهایش، دانش و اعتبار گستردهای برای ادبیات زبان ما به ارمغان آورد، از دست رفته است. رمانهای او پس از او هم زنده خواهند ماند و به جذب خوانندگان از سرتاسر جهان ادامه خواهند داد.
«ایزابل آلنده» نویسنده شیلیایی کتابهایی چون «داستانهای اوالونا»، «اینس روح من» و «خانه ارواح» نیز در پیام تسلیت خود آورده است: آثار ادبی کمی از گذر بیرحمانه زمان جان سالم بهدر میبرند و یاد نویسندگان معدودی جاودانه میشود، اما جایگاه گارسیا مارکز در مقبره استادان کلاسیک است. من به منظور جلوگیری از گریستن برای او، به مطالعه مداوم آثارش میپردازم.
«پائولو کوئیلو» نویسنده مطرح برزیلی هم در مطلبی که بدین منظور منتشر کرده، نوشته است: مارکز دیوار بین واقعیت و خیال را شکست و راهی را برای نسلی از نویسندگان آمریکای جنوبی باز کرد.
«باراک اوباما» رییسجمهور ایالات متحده آمریکا هم درباره مرگ «گابو» گفت: جهان یکی از بزرگترین نویسندگان رویاگرایش را از دست داد، او یکی از محبوبترین نویسندگان من در جوانی بود. او که میان میلیونها هوادارش به نام محبتآمیز «گابو» شناخته میشد، با خلق شاهکارش «صد سال تنهایی» به شهرت بینالمللی رسید. اولینبار افتخار داشتم او را در مکزیک ملاقات کنم؛ جایی که نسخه امضاشده کتابش را به من هدیه کرد و من تا امروز آن را عزیز و گرامی داشتهام ... من همدردیام را به خانواده و دوستان او تقدیم میکنم و امیدوارم آنها با این واقعیت که کارهای گابو برای نسلهای آینده ماندگار خواهد بود، تسلی پذیرند.
«بیل کلینتون» رییسجمهور پیشین آمریکا نیز از دیگر سیاستمدارانی است که برای درگذشت مارکز پیام ارسال کرده است: من از شنیدن خبر فوت گابریل گارسیا مارکز ناراحت شدم. از بیش از 40 سال پیش که «صد سال تنهایی» را خواندم همچنان مسحور تخیل بیهمتا، شفافیت ذهن و صداقت احساسی او هستم. او رنج و شادی مشترک ما انسانها را، هم در فضای واقعی و هم جادویی، مسخر کرده است. مفتخرم که بیش از 20 سال با او سابقه دوستی داشتم و قلب بزرگ و ذهن درخشانش را میشناختم.
به گزارش فرانس پرس، «خوان مانوئل سانتوس» رییسجمهور کلمبیا نیز در سوگ از دست دادن مارکز نوشت: صد سال تنهایی و اندوه برای مرگ بزرگترین کلمبیایی تاریخ ... به مرسدس همسر گابو و خانوادهاش تسلیت میگویم. غولها هرگز نمیمیرند.
روسایجمهور مکزیک، برزیل و ونزوئلا هم از دیگر فعالان عرصه سیاست بودند که برای فقدان گابریل گارسیا مارکز پیام تسلیت منتشر کردند.
تشییع پیکر مارکز
پیکر «گابریل گارسیا مارکز» نویسنده فقید کلمبیایی برنده نوبل ادبیات پنجشنبه (28 فروردین) در میان انبوه جمعیت هواداران و اصحاب رسانه تشییع شد.این مراسم با حضور صدها خواننده آثار مارکز که گلهایی زردرنگ به دست داشتند، صورت گرفت.
به گزارش رویترز، مارکز که عنوان بزرگترین نویسنده ادبیات اسپانیولیزبان را یدک میکشید، در آخرین سالروز تولدش با کتی که یک گل زردرنگ در جیبش قرار داده شده بود، از خانه بیرون آمد و از هواداران و گزارشگرانی که به دیدارش آمده بودند، تشکر کرد.
تصوير نويسي
هوشنگ مرادي كرماني، نويسندهاي كه تصويرسازي يكي از مولفههاي غالب آثارش است، به عنوان يكي از سينماييترين نويسندگان ايران، درباره «رئاليسم جادويي» گابريل گارسيا ماركز به خبرنگار ما گفت: معتقدم كه هيچكس نميتواند سبكي را فيالبداهه ايجاد كند. به نظرم سبك، پيش از عيان شدن، ريشههايش در زير خاك بوده و نويسنده و هنرمند، باغبان اين جوانه است. نمونه آن در رئاليسم جادويي نيز ديده ميشود. در ادبيات جهان و شرق چنين سبكي را ما به ياد داريم. مسلماً داستان امير ارسلان نامدار، حتي داستانهاي هزار و يك شب طسوجي و داستانهاي ديگر، قبل از شناسايي رئاليسم جادويي ماركز، در ايران، شكل يافته بودند. پيكره و ساخت آنها از درهمآميزي، تخيّل و افسانه و باورهاي عاميانه بومي است. ميتوان درباره رئاليسم جادويي ماركز گفت كه او با ترجمههايي از ادبيات بومي آمريكاي لاتين و شرق، توانست اين پديده را رو كند. ما در بين نويسندگان معاصر خود، غلامحسين ساعدي را شاهد هستيم كه بسيار شيوه بيانش نزديك به رئاليسم جادويي است. اينكه او از تخيل و باورهاي مردم معجوني ميساخت، شبيه كار ماركز و نويسندگان مكتب ماركز است. كساني كه با ادبيات غني آمريكاي لاتين سروكار داشتند در واقع با مَثَلها و باورهايي سروكار داشتند كه به چشم نميآِمدند و بسيار شنيده ميشدند و سماعي بودند. در سرزمينهايي كه ناديدههاي تفكرآميز وجود دارند، باورهاي مردم دستمايه و سرمايه خوبي براي نويسندگان آن سرزمينها، ايجاد ميكنند.
وي در پاسخ به اين سئوال كه اعتبار، جايگاه «تصوير» و «خيال» يا به تعبيري «ايماژ» در سبك و كار شما و ماركز، چه آبشخور و بستر مشتركي دارد، گفت: اقتباس هاي زيادي از آثار ماركز شده است و او با سينما اصلاً بيگانه نبود. همزيستي ذهني من و او، در اين است كه هردو شيفته سينما هستيم. نويسندگاني كه با تصوير در آثار خود سر وكار دارند به اين ترتيب مينويسند كه، تصوير را تشريح كلامي ميكنند و آن را روي كاغذ بسط و توسع ميدهند. در اين روش، تصاوير، به صورت ما به ازاي واژگان وارد ادبيات ميشود. اين نويسندگان تصويرنويس هستند. تا آنجا كه خبر دارم، ماركز، فيلمنامهنويسي تدريس ميكرد و حتي نقدهاي سينمايي نيز مينوشت. كتابي را به يادميآورم كه زندهياد بهمن فرزانه آن را ترجمه كرده بود به نام يادداشتهاي پنجساله، كه در آن نگاه ماركز هويداست. تعبير خودم از شيوه بيانم عكس نوشتن است و اصولاً فيلمنامه را قصهاي ميدانم كه بتوان از آن عكس گرفت.
ماركز تا آخر عمر خود نويسندهاي سياسي بود
اسدالله امرایی درباره جايگاه سينمايي مارکز، برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ كه او را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان صد سال تنهاییاش میشناسند، گفت:حيطه سينما، چيزي نبود كه براي ماركز ناشناخته باشد.كتاب« سفر پنهانی میگل لیتین به شیلی» Clandestine in Chile: The Adventures of Miguel Littínكه درباره زندگي ميگئل ليتين بود- كه توسط باقر پرهام ترجمه شده است –مصداق اين مدعا ست.
این مترجم در گفتوگو با خبرنگاراطلاعات در ادامه افزود: بیشتر آثار این نویسنده به فارسی ترجمه شده است و تقریبا چیزی از آثار او نیست که به فارسی ترجمه نشده باشد. بیشتر داستانها، آثار عاشقانه، آثار سیاسی و حتا آثار غیرداستانی مارکز مثل مقالات روزنامهها و گزارشهایش نیز به فارسی ترجمه شد.اين آثار علاوه بر زنده ياد بهمن فرزانه ،توسط جاهد جهانشاهي ، لیلی گلستان، صفدر تقیزاده، و بنده به فارسي ترجمه شده است.
وي در پاسخ به استشمام شميم استشراق در آثار ماركز در بين مخاطبان آثارش افزود:«در ادبيات كشورهاي اسپانيولي زبان شاهد هستيم كه بي تاثير از ادبيات شرق و آندلس نيستند.البته چون در اين حيطه مطالعه كافي ندارم اظهار نظر را شايسته افراد ارجح مي دانم.
مترجم «خزان خودکامه» مارکز سپس درباره عملكرد ظلم ستيزي و متعهدانه ماركز،خارج از قلمرو كشورهاي اسپانيولي زبان ،تصريح كرد:ماركز تا آخر عمر خود نويسنده اي سياسي بود.او عقايد سياسي خودش را حفظ كرد واز جنبش هاي جهاني عليه ديكتاتوري ،استعماري واستثماري،حمايت مي كرد و چه بسا هميشه در صف اول اين گونه حركت ها بود. كتابي از او را به ياد دارم كه به نام گزارش یک آدمربایی Noticia de un secuestro،كه از جمله آثار خوب او در اين زمينه به شمار ميآيد.
امرايي درباره رئاليسم جادويي Magic Realism ماركز نيز گفت: ماركز خود به اين تعريف معتقد نبود.بنابر مصاحبه اي كه با Paris Reviewگفته بود كه من واقعياتي كه ديده ام را با كلمات منتقل مي كنم و عدهاي به آن رئاليسم جادويي مي گويند. خيليها نيز قبل و بعد از او به اين شيوه مي نوشتند مثل فوئنتس ، ماريو بارگا يوسا و آلخو کارپانتیه Alejo Carpentierكه جنبش بزرگي به اسم بوم راه انداختند.
«گابريل گارسيا مارکز» برنده نوبل ادبيات درگذشت
امرايي درباره رئاليسم جادويي Magic Realism ماركز نيز گفت: ماركز خود به اين تعريف معتقد نبود.بنابر مصاحبه اي كه با Paris Reviewگفته بود كه من واقعياتي كه ديده ام را با كلمات منتقل مي كنم و عدهاي به آن رئاليسم جادويي مي گويند. خيليها نيز قبل و بعد از او به اين شيوه مي نوشتند مثل فوئنتس ، ماريو بارگا يوسا و آلخو کارپانتیه Alejo Carpentierكه جنبش بزرگي به اسم بوم راه انداختند.«گابريل گارسيا مارکز» برنده نوبل ادبيات درگذشت
«گابریل گارسیا مارکز» نویسنده برجسته کلمبیایی و برنده نوبل ادبیات پنجشنبه (28 فروردین) در هشتاد و هفت سالگی درگذشت. مارکز نویسنده برنده نوبل ادبیات و خالق رمان ماندگار «صد سال تنهایی» در خانه خود در مکزیک بدرود حیات گفت و به شایعاتی که در ماههای گذشته در مورد سلامتیاش وجود داشت، پایان داد. «کریستوبل پرا» ویراستار او در انتشارات «رندم هاوس» خبر درگذشت این غول ادبیات جهان را تایید کرد. گابو که چندی پیش به سبب عفونت ریه در یکی از بیمارستانهای شهر مکزیکوسیتی بستری شده بود، سرانجام 10 روز پیش از بیمارستان مرخص شد اما خانواده او در بیانیهای کوتاه اعلام کردند وضعیت سلامتیاش بسیار حساس است. در سال 1999 بود که خبر رسید نویسنده «پاییز پدرسالار» به سرطان غدد لنفاوی مبتلاست. سال گذشته نیز برادرش خبر داد «گابو» با بیماری آلزایمر دست و پنجه نرم میکند و دچار اختلال مشاعر شده است. انتشار این خبر جنجالهای بسیاری را در رسانههای بینالمللی به پا کرد. به گزارش نیویورک تایمز، مارکز از حدود سه دهه قبل در مکزیکوسیتی زندگی میکرد و در سالهای اخیر به ندرت در انظار عمومی ظاهر شد. مهمترین اثر مارکز که در سال ۱۹۸۲برنده جایزه نوبل ادبیات شد به نام «صدسال تنهایی» در سال ۱۹۶۷منتشر شد. بیش از ۵۰میلیون نسخه از این کتاب به فروش رفته و به ۲۵زبان ترجمه شده است. از دیگر آثار او میتوان به «عشق سالهای وبا»، «خاطره دلبرکان غمگین من»، «پاییز پدرسالار» و «کسی به سرهنگ نامه نمینویسد» اشاره کرد.
تسلیت چهره های فرهنگ و هنر و سیاست با اعلام خبر درگذشت «گابریل گارسیا مارکز»، نویسنده مطرح کلمبیایی و برنده نوبل ادبیات، سیل پیامهای تسلیت از جانب چهرههای عرصه فرهنگ و هنر و سیاست در رسانههای بینالمللی منتشر شده است. نویسندگان صاحبنامی چون «ماریو بارگاس یوسا» رماننویس پرویی برنده نوبل ادبیات و «ایزابل آلنده» نویسنده معروف اهل شیلی و رؤسایجمهور کشورهای آمریکا، برزیل و کلمبیا از جمله شخصیتهای جهانی هستند که اظهار تاسف خود را از شنیدن خبر درگذشت نویسندهی «صد سال تنهایی» ابراز کردهاند. یوسا که آثار مطرحی چون «سور بز» و «گفتوگو در کاتدرال» را در کارنامه کاریاش دارد، در اینباره گفت: نویسنده بزرگی که کارهایش، دانش و اعتبار گستردهای برای ادبیات زبان ما به ارمغان آورد، از دست رفته است. رمانهای او پس از او هم زنده خواهند ماند و به جذب خوانندگان از سرتاسر جهان ادامه خواهند داد. «ایزابل آلنده» نویسنده شیلیایی کتابهایی چون «داستانهای اوالونا»، «اینس روح من» و «خانه ارواح» نیز در پیام تسلیت خود آورده است: آثار ادبی کمی از گذر بیرحمانه زمان جان سالم بهدر میبرند و یاد نویسندگان معدودی جاودانه میشود، اما جایگاه گارسیا مارکز در مقبره استادان کلاسیک است. من به منظور جلوگیری از گریستن برای او، به مطالعه مداوم آثارش میپردازم. «پائولو کوئیلو» نویسنده مطرح برزیلی هم در مطلبی که بدین منظور منتشر کرده، نوشته است: مارکز دیوار بین واقعیت و خیال را شکست و راهی را برای نسلی از نویسندگان آمریکای جنوبی باز کرد. «باراک اوباما» رییسجمهور ایالات متحده آمریکا هم درباره مرگ «گابو» گفت: جهان یکی از بزرگترین نویسندگان رویاگرایش را از دست داد، او یکی از محبوبترین نویسندگان من در جوانی بود. او که میان میلیونها هوادارش به نام محبتآمیز «گابو» شناخته میشد، با خلق شاهکارش «صد سال تنهایی» به شهرت بینالمللی رسید. اولینبار افتخار داشتم او را در مکزیک ملاقات کنم؛ جایی که نسخه امضاشده کتابش را به من هدیه کرد و من تا امروز آن را عزیز و گرامی داشتهام ... من همدردیام را به خانواده و دوستان او تقدیم میکنم و امیدوارم آنها با این واقعیت که کارهای گابو برای نسلهای آینده ماندگار خواهد بود، تسلی پذیرند. «بیل کلینتون» رییسجمهور پیشین آمریکا نیز از دیگر سیاستمدارانی است که برای درگذشت مارکز پیام ارسال کرده است: من از شنیدن خبر فوت گابریل گارسیا مارکز ناراحت شدم. از بیش از 40 سال پیش که «صد سال تنهایی» را خواندم همچنان مسحور تخیل بیهمتا، شفافیت ذهن و صداقت احساسی او هستم. او رنج و شادی مشترک ما انسانها را، هم در فضای واقعی و هم جادویی، مسخر کرده است. مفتخرم که بیش از 20 سال با او سابقه دوستی داشتم و قلب بزرگ و ذهن درخشانش را میشناختم. به گزارش فرانس پرس، «خوان مانوئل سانتوس» رییسجمهور کلمبیا نیز در سوگ از دست دادن مارکز نوشت: صد سال تنهایی و اندوه برای مرگ بزرگترین کلمبیایی تاریخ ... به مرسدس همسر گابو و خانوادهاش تسلیت میگویم. غولها هرگز نمیمیرند. روسایجمهور مکزیک، برزیل و ونزوئلا هم از دیگر فعالان عرصه سیاست بودند که برای فقدان گابریل گارسیا مارکز پیام تسلیت منتشر کردند.
تشییع پیکر مارکز پیکر «گابریل گارسیا مارکز» نویسنده فقید کلمبیایی برنده نوبل ادبیات پنجشنبه (28 فروردین) در میان انبوه جمعیت هواداران و اصحاب رسانه تشییع شد.این مراسم با حضور صدها خواننده آثار مارکز که گلهایی زردرنگ به دست داشتند، صورت گرفت. به گزارش رویترز، مارکز که عنوان بزرگترین نویسنده ادبیات اسپانیولیزبان را یدک میکشید، در آخرین سالروز تولدش با کتی که یک گل زردرنگ در جیبش قرار داده شده بود، از خانه بیرون آمد و از هواداران و گزارشگرانی که به دیدارش آمده بودند، تشکر کرد.
تصوير نويسي هوشنگ مرادي كرماني، نويسندهاي كه تصويرسازي يكي از مولفههاي غالب آثارش است، به عنوان يكي از سينماييترين نويسندگان ايران، درباره «رئاليسم جادويي» گابريل گارسيا ماركز به خبرنگار ما گفت: معتقدم كه هيچكس نميتواند سبكي را فيالبداهه ايجاد كند. به نظرم سبك، پيش از عيان شدن، ريشههايش در زير خاك بوده و نويسنده و هنرمند، باغبان اين جوانه است. نمونه آن در رئاليسم جادويي نيز ديده ميشود. در ادبيات جهان و شرق چنين سبكي را ما به ياد داريم. مسلماً داستان امير ارسلان نامدار، حتي داستانهاي هزار و يك شب طسوجي و داستانهاي ديگر، قبل از شناسايي رئاليسم جادويي ماركز، در ايران، شكل يافته بودند. پيكره و ساخت آنها از درهمآميزي، تخيّل و افسانه و باورهاي عاميانه بومي است. ميتوان درباره رئاليسم جادويي ماركز گفت كه او با ترجمههايي از ادبيات بومي آمريكاي لاتين و شرق، توانست اين پديده را رو كند. ما در بين نويسندگان معاصر خود، غلامحسين ساعدي را شاهد هستيم كه بسيار شيوه بيانش نزديك به رئاليسم جادويي است. اينكه او از تخيل و باورهاي مردم معجوني ميساخت، شبيه كار ماركز و نويسندگان مكتب ماركز است. كساني كه با ادبيات غني آمريكاي لاتين سروكار داشتند در واقع با مَثَلها و باورهايي سروكار داشتند كه به چشم نميآِمدند و بسيار شنيده ميشدند و سماعي بودند. در سرزمينهايي كه ناديدههاي تفكرآميز وجود دارند، باورهاي مردم دستمايه و سرمايه خوبي براي نويسندگان آن سرزمينها، ايجاد ميكنند. وي در پاسخ به اين سئوال كه اعتبار، جايگاه «تصوير» و «خيال» يا به تعبيري «ايماژ» در سبك و كار شما و ماركز، چه آبشخور و بستر مشتركي دارد، گفت: اقتباس هاي زيادي از آثار ماركز شده است و او با سينما اصلاً بيگانه نبود. همزيستي ذهني من و او، در اين است كه هردو شيفته سينما هستيم. نويسندگاني كه با تصوير در آثار خود سر وكار دارند به اين ترتيب مينويسند كه، تصوير را تشريح كلامي ميكنند و آن را روي كاغذ بسط و توسع ميدهند. در اين روش، تصاوير، به صورت ما به ازاي واژگان وارد ادبيات ميشود. اين نويسندگان تصويرنويس هستند. تا آنجا كه خبر دارم، ماركز، فيلمنامهنويسي تدريس ميكرد و حتي نقدهاي سينمايي نيز مينوشت. كتابي را به يادميآورم كه زندهياد بهمن فرزانه آن را ترجمه كرده بود به نام يادداشتهاي پنجساله، كه در آن نگاه ماركز هويداست. تعبير خودم از شيوه بيانم عكس نوشتن است و اصولاً فيلمنامه را قصهاي ميدانم كه بتوان از آن عكس گرفت.
ماركز تا آخر عمر خود نويسندهاي سياسي بود اسدالله امرایی درباره جايگاه سينمايي مارکز، برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ كه او را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان صد سال تنهاییاش میشناسند، گفت:حيطه سينما، چيزي نبود كه براي ماركز ناشناخته باشد.كتاب« سفر پنهانی میگل لیتین به شیلی» Clandestine in Chile: The Adventures of Miguel Littínكه درباره زندگي ميگئل ليتين بود- كه توسط باقر پرهام ترجمه شده است –مصداق اين مدعا ست. این مترجم در گفتوگو با خبرنگاراطلاعات در ادامه افزود: بیشتر آثار این نویسنده به فارسی ترجمه شده است و تقریبا چیزی از آثار او نیست که به فارسی ترجمه نشده باشد. بیشتر داستانها، آثار عاشقانه، آثار سیاسی و حتا آثار غیرداستانی مارکز مثل مقالات روزنامهها و گزارشهایش نیز به فارسی ترجمه شد.اين آثار علاوه بر زنده ياد بهمن فرزانه ،توسط جاهد جهانشاهي ، لیلی گلستان، صفدر تقیزاده، و بنده به فارسي ترجمه شده است. وي در پاسخ به استشمام شميم استشراق در آثار ماركز در بين مخاطبان آثارش افزود:«در ادبيات كشورهاي اسپانيولي زبان شاهد هستيم كه بي تاثير از ادبيات شرق و آندلس نيستند.البته چون در اين حيطه مطالعه كافي ندارم اظهار نظر را شايسته افراد ارجح مي دانم. مترجم «خزان خودکامه» مارکز سپس درباره عملكرد ظلم ستيزي و متعهدانه ماركز،خارج از قلمرو كشورهاي اسپانيولي زبان ،تصريح كرد:ماركز تا آخر عمر خود نويسنده اي سياسي بود.او عقايد سياسي خودش را حفظ كرد واز جنبش هاي جهاني عليه ديكتاتوري ،استعماري واستثماري،حمايت مي كرد و چه بسا هميشه در صف اول اين گونه حركت ها بود. كتابي از او را به ياد دارم كه به نام گزارش یک آدمربایی Noticia de un secuestro،كه از جمله آثار خوب او در اين زمينه به شمار ميآيد. امرايي درباره رئاليسم جادويي Magic Realism ماركز نيز گفت: ماركز خود به اين تعريف معتقد نبود.بنابر مصاحبه اي كه با Paris Reviewگفته بود كه من واقعياتي كه ديده ام را با كلمات منتقل مي كنم و عدهاي به آن رئاليسم جادويي مي گويند. خيليها نيز قبل و بعد از او به اين شيوه مي نوشتند مثل فوئنتس ، ماريو بارگا يوسا و آلخو کارپانتیه Alejo Carpentierكه جنبش بزرگي به اسم بوم راه انداختند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید