1393/1/24 ۱۰:۵۷
دریاچه ارومیه، یا به عبارتی نگین فیروزهای کشور، در شرایطی از پیش از دهه 80 رو به خشکی نهاد که دریاچههای دیگری همچون دریاچه آرال در آسیای مرکزی و سالت لیک در آمریکا از خشکی نجات یافتند.
در حاشیه مرگ تدریجی دریاچه ارومیه
سیده پری ناز سهرابی- سبایدرخانی / دریاچه ارومیه، یا به عبارتی نگین فیروزهای کشور، در شرایطی از پیش از دهه 80 رو به خشکی نهاد که دریاچههای دیگری همچون دریاچه آرال در آسیای مرکزی و سالت لیک در آمریکا از خشکی نجات یافتند.
دریاچه آب شور آرال در آسیای میانه نیز به این وضع دچار شد،اما پس از خشکی با مدیریت کارشناسان به حالت طبیعی خود بازگشت. به طوریكه آرال اکنون چهار برابر سالهای پرآب دریاچه ارومیه آب دارد.
دریاچه سالت لیک آمریکا هم سال 1960 میلادی دچار بحران خشکی شد اما اکنون با مدیریت صحیح به وضع طبیعی خود بازگشته است.
با آغاز این بحران، قدمهایی هرچند اندک در دولتهای مختلف برای نجات دریاچه آغاز شد. در این میان ظاهرا تشکیل کارگروه نجات دریاچه ارومیه کورسوی امیدی برای خروج از بحران خشکی دریاچه ارومیه در دلها روشن کرده است.
نگین فیروزهای
دریاچه ارومیه، در شمالغرب ایران، حدفاصل دو استان آذربایجانشرقی و آذربایجانغربی، قرار دارد. دریاچهای كه تا مدتها پیش عنوان دومین دریاچه بزرگ آب شور دنیا و بزرگترین دریاچه داخلی كشور را نیز بر پیشانی داشت. حوضه آبریز دریاچه دشتهایی مانند تبریز، ارومیه، مراغه، مهاباد، میاندوآب، نقده، سلماس، پیرانشهر، آذرشهر و اشنویه را شامل میشود. آب دریاچه ارومیه با میزان نمك محلول بالایش، بسیار شور است به طوری كه هیچ ماهی و نرمتنی در آن زیست نمیكند. به دلیل همین شوری است كه آب دریاچه هیچگاه یخ نزده است.
دریاچهای كه امروز به نام «ارومیه» میشناسیم دههها و سدههای گذشته به نامهای دیگری خوانده میشد. «چیچست» به معنای درخشنده و روشن، موخرترین و شاید معروفترین نامی باشد که از نامهای گذشته آن به یاد داریم. احتمالا درخشندگی دریاچه ناشی از شوری و ذرات نمك فراوانش وجه تسمیه این نامگذاری بوده است. كبودان، مارگیانه یا مانتیانه، بحیره الشراه، شاهی و شاهوتله نامهای دیگری هستند كه به نقل از منابعی همچون شاهنامه و سفرنامهها برای دریاچه ارومیه آورده شدهاند.
سن این دریاچه را 13 هزار سال تخمین زدهاند و حوضه آبریز آن 51 هزار و 876 كیلومتر مربع است، رقمی که 3 درصد از مساحت كل كشورمان را در بر میگیرد. البته روند خشکسالیهای چند سال اخیر برخی از این اعداد و ارقام را دستخوش تغییرات بسیاری کرده است.
آغاز فاجعه
دهه شصت و پنجاهیها بهیاد دارند «كدام رودخانهها به دریاچه ارومیه میریزند؟» یكی از پرسشهای اصلی درس جغرافیا بود. تا بیش از یك دهه پیش دریاچه شور ارومیه از هشت رودخانه زرینه رود، سیمینه رود، تلخه رود، گادر، باراندوز، شهرچای، نازلو و زولا تغذیه میكرد كه اكنون سالهاست هیچ كدام به این دریاچه نمیریزند.
زرینهرود كه بزرگترین و مهمترین منبع تامین آب دریاچه به شمار میرفت از سالها پیش تا كنون برای تامین آب آشامیدنی تبریز، اردبیل و بسیاری از شهرهای اطراف مورد استفاده قرار گرفته و دیگر به دریاچه ارومیه سرازیر نمیشود. رودخانه نازلو از زمان ساخت سد نازلو برای تامین آب مورد نیاز باغهای اطراف استفاده شده و ورودی آن به دریاچه قطع شده است. همینطور دیگر رودخانههای دائمی كه روزگاری به دریاچه میریختند و آن را پر آب میكردند به سرنوشت مشابهی دچار شده اند. دریاچه سالهاست كه با تشنگی چشم به بارشهای فصلی و آبهای زیر زمینی دوخته تا به جرعهای تنها لبیتر كند.
هرچند که روند خشک شدن دریاچه ارومیه بیش از سال 80 شروع شده بود، اما تا آن زمان کارشناسان گمان میکردند این کاهش سطح آب مربوط به سیکل رفت و برگشتی طبیعی آن است، اما با رد این موضوع، از سال 81، خشکی دریاچه ارومیه جدیتر شد. از سال 85 به تدریج از عنوان «بحران» برای کاهش سطح دریاچه استفاده شد.
با توجه به این که دریاچه ارومیه در شمار دریاچههای کم عمق قرار دارد، طی 13 سال اخیر، به طور میانگین سالانه بیش از 80 سانتی متر تبخیر داشته و این میزان هر سال با كاهش عمق آب، سیر صعودیتری به خود گرفته است؛ نتیجه این تبخیرها از بین رفتن 102 جزیره موجود در این دریاچه بوده؛ به طوری که در اثر پایین رفتن سطح آب،بیشتر این جزیرهها با اتصال به خشکی هویت خود را از دست داده اند.
بر اساس شواهد موجود بیشتر حجم بخش جنوبی دریاچه ارومیه خشک شده و فقط مقدار کمی آب در اطراف پل میانگذر شهید کلانتری باقی مانده است که به گفته محمد سهرابی، فعال محیط زیست، تا 6 ماه آینده اثری از آب در قسمت جنوبی باقی نخواهد ماند.
اواخر پارسال بود كه مدیرعامل آب منطقهای آذربایجان غربی در اظهارنظری اعلام كرد با خشك شدن بیش از 94 درصد دریاچه ارومیه طی این سالها فقط حدود 6 درصد از آب آن باقی مانده است. این سرعت خشكسالی با نگاهی به پیكر كوچك و لاغر شده دریاچه بسیار ترسناكتر از اعداد و آمار روی كاغذ است. دریاچهای كه روزگاری دومین دریاچه آب شور دنیا بود امروز فقط حدود 2 میلیارد مترمكعب آب دارد. آماری كه ماه به ماه کاهش مییابد بهطوری که برای حرف زدن درباره وسعت دریاچه باید دست به دامان اطلاعات لحظه به لحظه شد.
برابر آخرین مطالعات روزهای پایانی سال 92،اكنون عمیقترین قسمتهای دریاچه ارومیه كه شامل محدودهكوچكی از بخش شمالی میشود، فقط 5/2 متر ارتفاع دارد! یعنی عمقی حتی كمتر از برخی استخرهای شهری. بخشهای عمده دیگر دریاچه به طور متوسط عمقی كمتر از یك متر دارند و در واقع تپههای نمكی در این نقاط بیشتر از آب به چشم میخورد. دریاچه ارومیه كه روزگاری كشتیهای زیبایی بر روی آبهای آن شناور بودند ماههاست كه به گورستان قایقها و كشتیهای به گِل نشسته تبدیل شده است.
نتایج مرگ دریاچه
محمد سهرابی، فعال زیست محیطی با بیان این که غلظت نمک دریاچه اکنون در حالت فوق اشباع قرار دارد، اعلام کرد: در گذشته میزان نمک دریاچه 150 گرم در هر لیتر بود، اما امروز با فوق اشباع شدن آب از نمک، این رقم به بیش از 400 گرم افزایش یافته است. در این شرایط حیات تنها گونههای جانوری دریاچه، از جمله آرتمیا به خطر افتاده است. این گونه جانوری ارزشمند نمیتواند در این حجم از نمک زاد و ولد کرده و ادامه حیات دهد. اکنون متاسفانه دیگر آرتمیای زندهای در دریاچه وجود ندارد، هرچند سیست (تخم) آرتمیا بین نمکها نهفته است و با عادی شدن شرایط میتواند دوباره به چرخه حیات در دریاچه برگردد.
در پی خشکی دریاچه، حیاتوحش حیوانات موجود در جزایر آن نیز به خطر افتاده به طوریکه محیطبانان سازمان حفاظت محیط زیست با تانکرآب مورد نیاز آنها را تامین میکنند.
اگر متخصصان و مسئولان، فورا برنامههای اجرایی کوتاه مدتی برای نجات دریاچه ارومیه ارائه ندهند قطعا بزودی شاهد اتفاق ناگوار خشک شدن کامل آن خواهیم بود. در پی وقوع یک فاجعه زیست محیطی، فاجعه انسانی بزرگتری نیز ممکن است رخ دهد؛ هوای معتدل منطقه تبدیل به هوای گرمسیری با بادهای نمکی و بارانهای نمكی شده و زیست محیط منطقه تغییر خواهد یافت. افزایش درجه غبارآلودگی هوا موجب بروز سرطانهای مختلف پوستی و خونی میشود. تخمین زده شده در این شرایط بیش از 13 میلیون نفر مجبور به ترك شهرها و استانهای مجاور دریاچه شوند.
عوامل انسانی و طبیعی خشکی
علیرغم تمام اظهار نظرهای انجام گرفته در رابطه با عوامل خشکی دریاچه، هنور در مورد این که کدام عامل نقش مهمتری در این رخداد دارد، در میان کارشناسان امر اتفاق نظری نیست. اما قدر مسلم مجموعهای از عوامل انسانی و طبیعی در این امر دخیل بودهاند.
سنتی بودن و راندمان پایین سیستم آبیاری کشاورزی، ناهماهنگی الگوی کشت با شرایط بحرانی منطقه، تخلیه سفرههای زیر زمینی و به هم خوردن تعادل بین آبهای سطحی و زیر زمینی در پی حفر بی رویه چاهها و قناتها، توسعه غیر مسئولانه سد سازی، انتقال بی رویه آبهای سطحی و زیرزمینی برای مصارف صنعتی و آبزی پروری، نبود مدیریت علمی منابع آب در شرایط بحرانی و در کل رعایت نكردن حقابه دریاچه،از جمله عوامل انسانی موثر در تشدید بحران خشکی دریاچه به شمار میروند. با افزایش سدسازی در دهه 80، به تدریج آب رودخانههای دائمی که به دریاچه سرازیر میشدند پشت سدها محبوس شده و به مصارف گوناگونی همچون بخش کشاورزی با هدر رفت 90 درصدی، رسیدند. با ایجاد سدها و بندهای متعدد که تعداد آنها به 72 میرسد حتی بیشتر روان آبها و بارشهای فصلی نیز پشت آنها مهار شده و به دریاچه نمیرسند.
وزارت نیرو آمار دقیقی از تعداد سدهای موجود ارائه نداده است، اما بی شک 72 سد و بند در حوضه آبریز دریاچه ارومیه وجود دارد. این رقم توسط کارشناسان از طریق رسانههای مختلف از جمله برنامه مناظره تلویزیونی شهریور پارسال صراحتا اعلام شده است.
همچنین تغییر اقلیم، تبخیر زیاد در پی گرم شدن هوا و کاهش بارندگی و... عواملی طبیعی هستند که به روند خشک شدن دریاچه دامن زده اند.
نقش مردم
اما در همان سالها و ماههایی كه بسیاری از تصمیمگیران و مدیران اجرایی علیرغم مشاهده پیشروی خشكسالی دریاچه ارومیه دست روی دست گذاشته بودند، جمعیتها و نهادهای مردمی در فعالیتهایی بشردوستانه و خودجوش در قالب حركاتی نمادین اجازه ندادند بحران خشكی دریاچه دقیقهای به فراموشی سپرده شود. تشكیل زنجیرههای انسانی هزاران نفر به دور دریاچه، برپایی نمكنوردی، خالی كردن آب هزاران نفر بطری آب در دریاچه تنها بخشی از این فعالیتها به شمار میرود. گویی این مردم هستند كه همواره جورِ بی تفاوتی و گاه كم توجهی برخی از مدیران را به دوش میكشند.
از گوشه و کنار
در كنار تمام نگرانیهای افكار عمومی، روند كند چاره جویی برای خشك شدن دریاچه، موجب شد در چند سال گذشته از گوشه و كنار شایعاتی میان مردم شندیده شود. کم توجهی برخی از مسئولان وقت به این فاجعه، نیز خود هیزم به آتش شایعات پیرامون این حادثه ریخت. شایعاتی که گاه از وجود تعمد در پر و بال دادن به این بحران برای دسترسی به منابع احتمالی زیر دریاچه خبر میداد. از طرفی اظهار نظرهای غیر كارشناسانه برخی مسئولان نه تنها از این شایعات نکاست، بلکه آتش آنها را نیز شعله ورتر کرد. یکی از این اظهارات، سخنان معاون امور معادن و اکتشافات معدنی سازمان صنعت، معدن و تجارت آذربایجانغربی بود که از وضع کنونی خشك شدن دریاچه ارومیه به عنوان «فرصت» یاد کرده و گفته بود: این امر فرصت مناسبی برای سرمایه گذاری برای استحصال املاح معدنی موجود درآن است.
اکبر طاهری با اشاره به وجود میلیاردها تن ذخایر و املاح معدنی در بستر دریاچه ارومیه افزوده بود: دریاچه با داشتن بیش از 50 میلیارد تن املاح معدنی به عنوان بزرگترین منبع معدنی کشور شناخته شده که حاوی حداقل 20 نوع املاح معدنی از قبیل سدیم، پتاسیم، منیزیم، بر، کادمیوم و دانادیوم است.علاوه بر این، برخی شایعات نیز چنین عنوان میکردند که خشک شدن چشمههای کف دریاچه، هر 40 سال یکبار رخ میدهد. این دست از شایعات بر این عقیده بودند كه روند خشكی چشمهها به صورت چرخشی اتفاق افتاده و عوامل انسانی در این امر دخیل نبودهاند.
نظر مسئولان
از نخستین روزهای جدی شدن بحران خشکی دریاچه ارومیه تا كنون بیش از هر چیز، اظهار نظرهای کارشناسانه و غیرکارشناسانه است كه به چشم میخورد. اظهار نظرهای گاه ضدونقیضی که نتیجهای جز سردرگمی و نگرانی بیشتر افکار عمومی را در پی نداشته است. گویی دریاچه ارومیه تبدیل به ابزاری شده بود تا هرکس با توسل به آن، خودی نشان دهد. هرچند در این میان گاه اظهارنظرهای صحیح و شایان توجه هم کم نبود.
دكتر حسن روحانی، فردی است كه یكی از امیدبخشترین سخنان را در رده مدیران بلندپایه كشور ارائه كرده؛ سخنانی كه مدتی بعد با تشكیل كارگروه نجات دریاچه ارومیه رنگ و بوی عملیاتی به خود گرفت. رئیسجمهوری در نخستین روزهای آغاز مسئولیتش دستور داد به هر قیمتی که شده، دریاچه ارومیه احیا شود.
حمید چیت چیان، وزیر نیروی دولت یازدهم نیز با اعلام اینکه وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه حاصل عملکرد مدیران، کشاورزان، صنعتگران و ساکنان آن منطقه است گفت: این تصور که دولت میتواند روشی ارائه کند که به یکباره دریاچه ارومیه نجات یابد، درست نیست.
وی در همایش هم اندیشی راهکارهای اجرایی نجات دریاچه ارومیه گفت: فرد دیگری بنا نیست دریاچه ارومیه را نجات دهد و وزارت نیرو، وزارت جهادکشاورزی، سازمان حفاظت محیط زیست، مدیران ملی و مردم باید در رفتار خود در قبال این دریاچه تجدیدنظر کنند.
از سویی، علیرغم آنکه بیشتر مسئولان و فعالان محیط زیست به فکر بازگرداندن آب به دریاچه ارومیه و دوباره زنده کردن آن هستند، مدتی پیش پدر علم کویرشناسی ایران سخنان مناقشهانگیزی را ارائه كرد كه فارغ از جنبههای اجرایی و علمی بودن یا نبودنش، نارضایتیهایی را در سطح جامعه برانگیخت. پرویز کردوانی خشک شدن این دریاچه را در شرایط فعلی به نفع مردم و محیط زیست منطقه دانسته و گفته بود: در شرایطی که دریاچه ارومیه را کشتهایم و چارهای برای دوباره زندهکردن آن نداریم، لااقل میتوانیم از آسیب بیشتر به محیط زیست و زمینهای کشاورزی جلوگیری کنیم.
وی در سخنانی با اشاره به اینکه تمام راههای بازگرداندن آب به دریاچه ارومیه به دلیل پایین رفتن سطح آب زیرزمینی دشتهای اطراف دریاچه و شور شدن این آبها منتفی است، توضیح داده بود: مسئولان یا باید زنده کردن موقتی دریاچه را انتخاب کنند یا هزاران هکتار زمینهای کشاورزی را که محل درآمد و معاش مردم منطقه است.
كشتی نجات دریاچه از كدام راه میگذرد؟
تا كنون دهها طرح و راهحل از سوی كارشناسان و نهادهای مختلف برای نجات دریاچه ارومیه ارائه شده است كه فقط برخی از آنها از پشتوانههای اجرایی لازم برخوردار بودند. در گزارش سازمان ملل در سال 1390 به راهکارهای پیشنهادی دولت ایران برای نجات دریاچه ارومیه اشاره شده است. در این گزارش به پروژه انتقال آب حوضه به حوضه اشاره و تاکید شده که سه گزینه برای انتقال آب به ارومیه مطرح است: دریای خزر، رودخانه ارس و رودخانه زاب. اما گزینه دریای خزر به دلیل فاصله 300 کیلومتری آن با دریاچه ارومیه به صرفه نیست چرا که این انتقال معادل 5/5 میلیارد دلار هزینه دارد و از طرف دیگر باید رضایت کشورهای منطقه هم جلب شود.
همچنین برای انتقال آب ارس کسب اجازه دولت جمهوریآذربایجان لازم است و هر گونه انتقال از رودخانه زاب نیز منوط به هماهنگی با کشورهای ترکیه و عراق است.
این گزینهها در داخل كشور نیز بارها مطرح شد و واكنشهایی را نیز در سطح مدیران و نمایندگان مجلس در پی داشت. فارغ از غیر عملیاتی بودن برخی از این راهحلها به دلیل مسائل بین المللی، سنگ اندازی و بیتوجهی غیر مسئولانه برخی از تصمیم گیران امر، روند خشکی دریاچه را تا به امروز کشانده است. خاطره مخالفت 94 نماینده با طرح دو فوریت انتقال آب برای نجات دریاچه هنوز در اذهان عمومی باقیست.
ردپای این کم کاری را در تخصیص بودجه برای نجات دریاچه نیز میتوان دید. به طوریکه برابر گفتههای جهانگیرزاده، نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی، از 2 700 میلیارد تومان مصوبه سفرهای استانی دولت پیشین در سال 87 برای احیای دریاچه حتی یک ریال نیز هزینه نشد؛ در حالیکه به گفته عیسی کلانتری، دبیر ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه، احیای این دریاچه به 20 میلیارد دلار هزینه و 15 تا 20 سال زمان نیاز دارد.
بارورسازی ابرها از دیگر راهکارهای ارائه شده برای نجات دریاچه بود اما علیرغم صرف هزینههای بسیار برای این طرح، نتیجه مطلوبی از آن به دست نیامد.
در کنار این راه حلها، طرحهای دیگری همچون کوچک سازی دریاچه برای کنترل بهتر و مهار خشکی آن از گوشه و کنار ارائه شده است که با مخالفتهای جدی و گسترده مردمی روبرو شد.
برخی راههای طولانی مدتی نیز همچون استفاده نكردن از زمینهای کشاورزی حوضه دریاچه ارومیه برای مدت یکسال و تخصیص حقابههای استانها و غیره در میان راهکارهای ارائه شده به چشم میخورد اما مشخص نیست با در نظر گرفتن سرعت پیشرفت خشکی، تا آن زمان دریاچهای باقی خواهد ماند یا نه؟
در این میان با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و تشکیل کارگروه نجات دریاچه ارومیه به نظر میرسد قدمهایی هرچند آهسته برای ورود به مرحله عمل برداشته شده است.
كارگروهی كه با شفافیت به مساله خشك شدن دریاچه ارومیه پرداخته و با دور هم آوردن متخصصان و گروههای مختلف فكری و عملیاتی، نوید نتایجی قابل اجرا برای نجات نگین فیروزهای كشور را با خود به همراه دارد. عیسی کلانتری در حاشیه نخستین نشست تخصصی این کارگروه آشکارا و بدون هیچ ملاحظهکاری مرسومی، اعتراف کرد: «آنگاه که حقابه بخش کشاورزی را از 1800 میلیونمترمکعب (8/1میلیاردمترمکعب) به حدود 5 میلیارد متر مکعب در طول سه دهه گذشته افزایش دادیم، دیگر اجازه نداریم تا از خشکسالی یا تغییرات آب و هوایی به عنوان مهمترین عامل بروز بحران در دریاچه ارومیه نام برده و گناه نابخردیهای مدیریتی و سکوت متخصصان هیدرولوژیست و سدساز کشور را به پای تغییر اقلیم بنویسیم و فرافکنی کنیم». با چنین رویكردهایی به نظر میرسد به جای فرار از مساله، مدیران این بار به دنبال یافتن راهی مناسب برای بحران خشكی دریاچهاند.
معصومه ابتكار، رئیس سازمان محیط زیست کشور نیز طی سخنانی از ابلاغ 19 اقدام عملی برای احیای دریاچه ارومیه به دستگاههای مربوطه خبر داده است. نتایج این كارگروه تا ماه آینده اعلام میشود؛ امروز نگاهها به اردیبهشت سرنوشت ساز دوخته شده تا اعضای کارگروه نجات دریاچه ارومیه با دستی پر در پیشگاه مردم صبور حاضر شوند.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید