...الحمدلله که چنین شد،عجب نفس خبیثی بود، کُلِ مردم شاکرند... [یک سند] : دستخط محمد شاه و ابراز رضایت از قتل قائم مقام سه پادشاه قاجار، فتحعلی شاه، محمد شاه و ناصرالدین شاه هرسه صدراعظمهای لایق خود را به قتل رساندند، صدراعظمهایی که برای به سلطنت رسیدن اینها تلاش بسیار کرده بودند به شرح ذیل:
در سالهای آغازین حکومت پهلوی اول با همه دگرگونیهای زیربنایی و ظاهری که در ایران انجام گرفت، بسیاری از مسائل مهم زندگی مردم ایران از جمله رعایت نکردن بهداشت فردی و اجتماعی حتی در پایتخت نیز با جریانهای شتابان حکومت هماهنگی نداشت. بهطوری که اداره صحیه و بلدیه طهران هر از گاهی مجبور به صدور اخطاریهها و اعلانات مختلف جهت رعایت بهداشت عمومی از سوی مردم بودند. یکی از این اعلانات معروف، اعلان معروف به «نصایح صحی» است که در روز 4 تیر ماه سال 1314 از طرف اداره صحیه و خیریه و معاونت عمومی بلدیه طهران صادر گردیده است.
ماده یازدهم دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی یک نفر نماینده تجارتی مقیم طهران که جزو سفارت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در ایران میباشد خواهد داشت و او مطابق عادات بینالمللی دارای عنوان و رتبه و امتیازات آتاشه تجارتی سفارتخانهها خواهد بود. نماینده مزبور و قایم مقام مشارالیه که او نیز جزو سفارت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی محسوب و از امتیازات اعضاء سفارتخانه مزبور بهرهمند است در مواد ذیل در تحت عنوان نمایندگی تجارتی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در ایران نام برده میشود.
برج طغرل در شهرری از شاخصترین و باشکوهترین بناهای آرامگاهی ایران تا سده ششم هجری به شمار میآید؛ اما درباره ماهیت آن میان پژوهشگران اختلاف نظر وجود دارد. با توجه به نامگذاری این بنا به برج طغرل از دوره ناصرالدینشاه، امروزه به عنوان آرامگاه طغرل اول سلجوقی شهرت یافته است. اما بر اساس یک نظریه دیگر، مدفن و آرامگاه ابراهیم خَوّاص (درگذشته 291ق) ـ صوفی مشهور سده سوم هجری ـ دانسته شده است.
تصویری از یک تزویجنامه متعلق به اواخر سده ١٣ قمری؛ تزويجنامه، منظومه كوتاهی است كه آداب و رسوم خواستگاری را در دوره قاجار به تصوير ميكشد. این مثنوی تزویجنامه به وسيله ميرزا باقر قزوينی متخلص به ناجی كه در فاصله سالهای ۱۲۵۴ تا ۱۳۰۳ قمری میزيسته، سروده شده است. شاعر، در اين منظومه، رسم خواستگاری و ازدواج در زمان خود را ثبت كرده است
ناصرالدین شاه در مرز روس و پروس :ما آمدیم اینجا عیش کنیم، خنده کنیم ...دیگران هر درکی که می خواهند بروند به ما چه ... ناصرالدین شاه قاجار که بیش از هر چیز برای خوشگذرانی به فرنگ می رفت ، زمانی که در سفر سوم فرنگستان در سرحد روس و آلمان به سر می برد و باید از قطار روسها به واگونهای پروسها منتقل می شد ، ضمن اظهار خستگی در بخشی از خاطرات آن روز خود چنین می نویسد:
کتابخانهی مجلس گنجینهی گرانقدری از میراث اسنادی این مرز و بوم را در خود جای دارد. از اهداف مهم این کتابخانه همیشه این بوده است که این اسناد ملی و تاریخی از طریق بازخوانی، دیجیتالسازی و چاپ در دسترس پژوهشگران قرار گیرد.
امروز باید برویم به شهر وین و تماشای اکسپوزسیون exposition ، صبح برخاستم ، هوا بواسطه باران دیشب و ابر امروز که از تفضلات غیبی خداوند تعالی بود، بسیار سرد و خنک بود والا با گرمای شدید و گرد و خاک راه شهر بسیار بسیار مشکل بود رفتن به شهر . بسیار شکر خدا را کرده ، رخت پوشیدم ، سوار شده رفتم . همه شاهزاده ها و غیره بجز نصرت الدوله و علاء الدوله و عضدلاملک ، امین السلطان ، محمد علی خان ، عرفانچی و بعضی دیگر ، همه در رکاب بودند .
بدون مقدمه می نویسم ، که در جامعه ما حتی در بین طبقه تحصیل کرده ، هر جا که اسم ناصرالدین شاه می آید لبخندی روی لبها نقش می بندد و بلافاصله از حرمسرا وخوشگذرانیهای دیگر او که البته وجود هم داشته سخن به میان می آید ،ولی اینجانب بدون اینکه بخواهم از وی طرفداری کنم سندی ارائه خواهم داد که موجب شگفتی این گونه افکار خواهد بود .
1-«اغلب کوچهها پر از زباله و خاکروبه و حیوانات مرده است که سبب عفونتها میشوند و اگر هوای آنجا فوقالعاده خوب و سالم نمیبود هیچوقت طاعون نمیبایستی از آنجا خارج بشود ... در جلو هر خانه گودالی برای ریختن انواع کثافات هست ... که هر روز دهاتیها با الاغشان آمده کثافتها را بار کرده میبرند».
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید