در حال حاضر تنها صفحات ابتدا و انتهای نسخه قابل نمایش است.
از مرتضی قلیخان شاملو پسر حسن خان، از امیران صفوی. در «جنگ مرتضی قلیخان» (نک : هف ) با دیباچهای به نثر، که در آن از خود به مرتضی قلی متولی درگاه شیخ صفی یاد میکند، که به جا دید، سخنان خواجه عبدالله انصاری (نک : هف) را به نظم درآورد، و هر فقره را با یک رباعی موشح کند. نخستین رباعی: آنـان کـه تـرا چنانکه هستی داننـد عنقــا صفتــانـنـد وز نظـر پنهــاننـد یا رب که ز لطف خویش بر من بنما جمعی کـه تـرا بروز و شب میخوانند آغاز (دیباچه): سپاس بیقیاس خداوندی را سزاست، که سرمستان بادیۀ حیرت را. آغاز (متن): الهی این چه فضل است که با دوستان کرده که هر که ایشان را شناخت ترا یافت... الهی این چه فضل است دوستان را ـ طفیل راه تو سازند جان را... .
خرید فایل اسکن
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید