کتره، رقص
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 28 خرداد 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273214/کتره،-رقص
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
7
کَتِرَه، رَقْصِ، یا کَتِراوِشتِن، گونهای رقص در گیلان و دیلمان.کتره در گیلان و دیلمان، و کترا در تالش، به معنای کفگیر بزرگ چوبی یـا ملاقهای کمی بزرگتر از قاشق، با لبهای پهن، که طول دستۀ آن 33 سانتیمتر، و عرض کف قاشق حدود 9 سانتیمتر است (پاینده، 68). کتره از جملۀ رقصهای بومی و سنتی گیلان و ویژۀ زنان است که در آن، رقصنده یا رقصندهها بهصورت انفرادی و با اجرای حرکات موزون بدن، دو کتره را روی سر بهحالت ضربدر و با آهنگ تَقوتُوق به هم میکوبند؛ گاه رقصنده بهجای دو کتره، یک ملاقه و یک کتره برای ضربهزدن به هم در حین رقص به کار میبرد و با آواز «حَصیره سَر، نَمِد سَر، دَدره، دیم دَدره، دام» بـا جنباندن و به حرکت درآوردن بدن میرقصد (موسوی، 272؛ نصری، 1/ 423؛ ملتپرسـت، 381). در برخی نقـاط گیلان، ایـن رقـص را قـاشوک ــ ملاقه و کتـره ــ ملاقه نیـز مینـامند (محفوظ، 186؛ نصراللهپور، 147). کاربرد کتره (قاشق چوبی) در اجرای مراسم آیینی و سنتی گیلانیها و ارتباط آن با زنان، ابزاری مهم در آشپزی گیلانی، درخور تأمل است؛ همچنین، اعتقادات و باورهای پیرامون کتره دربردارندۀ مفاهیم نمادینی چون برکتزایی و نعمت است (میرشکرایی، 446-447؛ قربانی، 33)؛ چنانکه اجرای رقص کتره در روز عروسی و قراردادن کتره در دستمـالی که به کمر عروس بسته میشود (نک : ه د، عروسی) و نیز نقش آن در برگزاری مراسم آیینی کتراگئشه (کترهای که زنان به شکل عروسک تزیین میکنند و کودکان با خواندن ترانههایی و با هدف تمنای باران در کوچه و خیابان گردانده میشود) حاکی از گونهای نیازخواهیِ باواسطه از شیئی است که از مفاهیمی چون برکتزایی و نعمت در میان گیلانیها برخوردار است (قربانی، 32؛ میرشکرایی، همانجا؛ برای آگاهی بیشتر دربارۀ رسم کتراگئشه، نک : نظام، 181؛ موسوی، 107- 109؛ بشرا، 75- 79؛ نیز نک : ه د، بارانخواهی).رقص کتره در روز عروسی و بههنگام رسیدن عروس به منزل داماد (ه م) اجرا میشود. با واردشدن عروس به حیاط خانۀ داماد، مـادر داماد با در دست داشتن دو شاخۀ شمشاد (ه م) و بـا اجرای رقص کتره و کوباندن کترهها یا ملاقه و کتره به یکدیگر، همراه خواندن آوازهای محلی، به استقبال عروس میرود و سپس کتره را، که نمادی از خیر و برکت است، همراه شاخههای شمشاد (ه م)، که نمادی از باروری، جاودانگی و بیمرگی است، به دست عروس میسپارد و وی را به داخل خانه هدایت میکند. به باور مردم محلی، کتره یعنی همیشـه پلو، و ملاقه یعنی همیشه خورش (ه م) داشته باشی (نصراللهپور، همانجا؛ قربانی، 33). گاه مادرشوهر (ه م) در هنگام رقص، کترهها را آنقدر به هم میکوبد تا یکی از آن دو بشکند؛ سپس، کترۀ شکسته را از بالای سر عروس به پشتبام خانه پرتاب میکند و کترۀ دیگر را برای برکتزایی، در دستمالی که به کمر عروس بسته شده است جای میدهد (نظام، 180؛ میرشکرایی، 446). این موضوع را میتوان نمادی از سپردن وظیفۀ خانهداری و کدبانوگری از سوی مادرشوهر به عروسش تعبیر کرد. گاه مادرشوهر به جای کتره، با کلهقند یا نبات میرقصد و قندها را با کوبیدن به یکدیگر روی سر عروس خرد میکند. در مقابل، یکی از اعضای خانوادۀ داماد با نوای سرنا و نقاره (ه مم) و اجرای رقص، کترهها را به هم میکوبد و با انجامدادن این حرکت به خانوادۀ عروس میفهماند که با رفتن عروس، برکت نیز از خانۀ شما خواهد آمد (بخشیزاده، 230). در مراسم عروسی، زنانی که مسئولیت آشپزی را بر عهده دارند نیز رقص کتره را اجرا میکنند. در خانۀ داماد، خویشان، نزدیکان و کارگرانی کـه مسئـول آشپزی و تهیۀ غذاهـای مراسماند رقص کتره را پس از پایان کار آشپزی آغاز میکنند. با ورود عروس به خانۀ داماد، آشپز با اجرای رقص کتره و کوبیدن کترهها به یکدیگر، یکی از آنها را میشکند؛ سپس، دستۀ کتره را به بالای سر عروس پرتاب میکند؛ این حرکت به معنای آن است که آشپز آنقدر آشپزی کرده، که کترهاش شکسته است (پاینده، 68؛ ملتپرست، 381).
بخشیزادۀ آلیانی، اسماعیل، سیری در زندگی تالشها، تهران، 1391 ش؛ بشرا، محمد و طاهر طاهری، جشنها و آیینهای مردم گیلان (بهجز آیینهای نوروزی)، رشت، 1387 ش؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ قربانی ریک، رضا، «مراسم عروسبران در حوزه جلگۀ شرق گیلان»، کندوج، رشت، 1386 ش، شم 5؛ محفوظ، فروزنده، «پژوهشی در رقصهای ایرانی از روزگـاران بـاستان تا امروز»، فرهنگ مردم، تهران، 1388 ش، س 8، شم 29-30؛ ملتپرست، عبدالله و فریدون پوررضا، «موسیقی گیلان»، کتاب گیلان، به کوشش ابراهیم اصلاح عربانی، تهران، 1374 ش، ج 3؛ موسوی، هاشم و دیگران، نمایشها و بازیهای سنتی گیلان، به کوشش محمود طالقانی، رشت، 1386 ش؛ میرشکرایی، محمد، «مردمشناسی فرهنگ عامه» (نک : هم ، ملتپرست)؛ نصراللهپور، علیاصغر، رقص، رامش، نیایش، کرمانشاه، ۱۳۸۶ ش؛ نصری اشرفی، جهانگیر و عباس شیرزادی آهودشتی، از آیین تا نمایش، تهران، 1391 ش؛ نظام سرمدی، میهن، «تجلی تنوع فرمی حرکات موزون مردم قاسمآباد گیلان در آثار سفالینه»، فرهنگ و انسان، تهران، 1387 ش، س 4، شم 7.
مریم محمدتبار
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید