کبوتربازی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 6 تیر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273199
یکشنبه 21 بهمن 1403
چاپ شده
7
کَبوتَرْبازی، یا کفتربازی/ عشقبازی، از بازیها و سرگرمیهای کهن و ویژۀ مردان.اساس این بازی بر نگهداری، تکثیر، پرورش و آموزش کبوتر (نک : سپهبدی، 39-46؛ عشقیار، 61-81؛ جعفرزاده، 26-37؛ آخرتی، 95-116) استوار است تا برای رقابت میان کبوتربازها در مسابقات از آنها استفاده شود. برخی از انواع شیوههای کبوتربازی در مناطق گوناگونی از کشور مشترک است و برخی دیگر به منطقۀ معینی اختصاص دارد (نک : عشقیار، 199-203؛ جعفرزاده، 54- 59؛ خدیش، 361-380؛ محتاط، 2/ 322؛ شاملو، 1/ 385؛ آخرتی، 57-82). کبوتربازی را عشقبازی و کبوترباز را عشقباز میگویند (نک : ابوالفضل، 1/ 154؛ آنندراج، ذیل عشقباز؛ کیا، 88)؛ اما در روزگار کنونی، میان کبوتربازها عنوان عشقباز ارزش و جایگاه خاصی دارد؛ چنانکه گروهی از کبوتربازهای حرفهای که با شمار فراوانی کبوتر در مسابقهها یا به قول خودشان در گروبندیها، شرکت میکنند برای تفکیک میان خودشان، و گروهی دیگر که تفننی به کبوتربازی میپردازند خود را عشقباز یا گروبند و دیگران را کبوتردار یا «کبوترباز» مینامند (آخرتی، 120-121) و شرط عشقبازی را داشتن خصایل اخلاقی خاصی میدانند (عشقیار، 30-32). کبوترداران کبوتر را برای هدفهای گوناگونی پرورش میدهند؛ ازجمله استفاده از گوشت کبوتر (هاشمی، 39) یا تهیۀ کود کشاورزی از فضولات آنها که در تاریخ ایران پیشینهای بسیار دارد و کبوترخانهها نیز محل تأمین کود کشاورزی بوده است (نک : شاردن، 2/ 748- 749؛ آلمـانی، 997- 998؛ ریچاردز، 73-75؛ نیـز نک : ه د، کبوترخانه). در گذشته، تربیت کبوتر نامهبر یا نامهرسان نیز از دیگر کاربردهای پرورش کبوتر به شمار میآمد (الفنون، 1/ 311- 329؛ فقیهی، 243-245)؛ اما نگهداری و پرورش کبوتر برای سرگرمی کودکان و همچنین پرورش حرفهایِ کبوتران نژادی برای شرکت در رقابتها، که در جعبه، کارتن یا در حیاط و اطراف منزل نگهداری میشد، از دیرباز در ایران مرسوم بوده است (گوشهگیر، 16؛ نیز نک : مختارپور، 225). کسانی که برای تفریح، کبوتر نگهداری میکردند خود به دو گروه تقسیم میشوند: گروهی با عنوان نقشبازان، که از رنگهای کبوتر لذت میبرند و هدفشان از نگهداری و پرورش کبوتر، دستیابی به کبوترهایی خاص با رنگها و نژادهایی هرچه زیباتر است (عشقیار، 37- 39؛ محتاط، 2/ 318-320؛ جعفرزاده، 19)؛ گروه دیگر، که همان کبوتربازان هستند، از پرواز کبوتر و تماشای کبوترهای در حال پرواز و حرکات نمایشی آنها در آسمان لذت میبرند و با آموزش و اصطلاحاً جلدکردن آنها، در انواع مسابقات و رقابتها با دیگر کبوتربازها شرکت میکنند. باور عمومی دربارۀ کبوتربازان، بیشتر دربارۀ گروه اخیر صدق میکند که مشخصات آنها عبارتاند از: گذراندن وقت بسیار برای رسیدگی به کبوترها، حضور بر پشتبام، هواکردن کبوتر با سوت و سروصدا و ایجاد مزاحمت برای همسایهها (آخرتی، 117)؛ ازاینرو، کبوتربازها از دید مردم، افرادی لاابالی، بیاخلاق و مزاحم تلقی میشوند. کبوتربازهای حرفهای به قابلیت کبوتر در پرواز به مدت طولانی و توانایی در یافتن مسیر بازگشت به خانه، بیش از زیبایی آن اهمیت میدادند (سپهبدی، 39). زمان دقیق رواج کبوتربازی در جایگاه یک سرگرمی محبوب و پرطرفدار مشخص نیست؛ ولی، برخی بر این باورند که این بازی از زمان هخامنشیان وجود داشته است (فلور، 111). بااینهمه، از سرگذشت کبوتر و زمان دقیق اهلیشدن آن اطلاعی در دست نیست (هاشمی، 17؛ دیگار، 224). برخی نیز سبب نگهداری کبوتران اهلی را استفادۀ اقتصادی از آنها برای نامهرسانی میدانند؛ مانند آنچه در ایران و مصر، از ابتدای هزارۀ اول قم انجام میگرفت؛ اما باوجوداین، هنوز هم این نوع استفاده از کبوتر ثابت نشده است (همو، 223). پس از ورود اسلام به ایران، این بازی تبدیل به یکی از سرگرمیهای معمول ایرانیان، حتى میان شماری از حکمرانان و پادشاهان شد. در متون تاریخی، به علاقۀ طاهر بن محمد بن عمرولیث (سدۀ 3 ق/ 10 م) فرمانروای سلسلۀ صفاریان ( تاریخ ... ، ص 275)، با دیدی نهچندان مثبت، اشاره شده است (همان، 279). از نشانههای دیگر میتوان به حکم صادرشده از غازان خان، حاکم اواخر سدۀ 7 ق/ 13 م، دربارۀ ممنوعیت صید کبوتر و دامگذاری در اطراف کبوترخانهها اشاره کرد (رشیدالدین، 348). همچنین سلطان حسین بایقرا، فرزند امیر تیمور به کبوتربازی علاقهمند بود (خواندمیر، 100). در خارج از ایران، اکبرشاه (سدۀ 10-11 ق/ 16-17 م)، سومین پادشاه گورکانیان هند، نیز کبوترهای خوب و باکیفیتی میپروراند (ابوالفضل، 1/ 154-155). کبوتربازی چنان پرطرفدار بود که در کتیبهای به تاریخ 6 جمادیالثانی 1047 ق/ 16 اکتبر 1637 م، یکی از منابع درآمد میرشکارباشی، مالیات کبوتربازهای استرآباد ذکر گردیده است (رابینو، 240). میان پادشاهان و شاهزادگان قاجار هم این سرگرمی طرفداران بسیـاری داشت؛ چنانکه برای ناصرالدین شاه (سل 1264-1313 ق/ 1848-1895 م) همیشه بیش از هزار کبوتر به بامداری حاجی سرایدارنامی نگهداری میشد و شاه در روزهایی که هوا صاف و آرام بود، شخصاً کبوترها را بهاصطلاح سر میداد (سپهبدی، 38؛ برای آشنایی با برخی دیگر از شاهزادگان و رجال قاجار که به کبوتربـازی علاقهمند بـودهاند، نک : معیرالممـالک، 559-561؛ جعفرزاده، 19-20). در دورۀ قاجار، کبوتربازی سرگرمی طبقۀ متوسط و برخی اعیان به شمار میآمد و آنها نگهداری از کبوترهایشان را به بومدار (بامدار) میسپردند (مستوفی، 3/ 317، حاشیه). آنها همچنین نوکرانی داشتند که برای یافتن کبوترهای زیبا و باقدرت به شهرهای مختلف سفر میکردند (معیرالممالک، 559). در حال حاضر، هم استفاده از بومدار میان کبوتربازهایی با تمکن مالی، که شمار فراوانی کبوتر نگهداری میکنند، متداول است. برخی افراد هم فقط در روزهای خاصی، که غالباً یک یا دو ماه قبل از تیر ماه است، بومدارهایی را برای رسیدگی به کبوترهایشان و آمادهسازی آنها برای «گرو» استخدام میکنند (آخرتی، 130-133). با وجود اقبال همیشگی مردم به کبوتربازی، این سرگرمی همواره با محدودیتها و حتى ممنوعیتهایی روبهرو بوده است. گاهی علمای اسلام کبوتربازی را مکروه میدانستند (بحر ... ، 207) یا شهادت کبوتردار و کبوترباز را جایز نمیدانستند (ابنقدامه، 9/ 172؛ زحیلی، 6/ 566). حاکمان نیز گاه حکم به ممنوعیت این سرگرمی میدادند. چنانکه شاه طهماسب در ربیعالاول 941، در کنار منکراتی مانند شرابخانه، بنگخانه، معجونخانه، بوزهخانه، قوالخانه، بیتاللطف و قمارخانه، حکم به ممنوعیت کبوتربازی صـادر کرد (برای متن کتیبۀ شاه طهماسب، نک : نراقی، 211-213). شاه سلطان حسین نیز طی فرمانی، کبوترپرانی را بیهودهترین مشاغل و بیفایدهترین کارها دانست که «مختص جاهلان بیکمال» است و ازاینرو، انجام آن را منع کرد (موسوی، 36). علت آن ایجاد خصومت، عناد، شورش و فساد از سوی اوباشی بود که به کبوتربازی میپرداختند (ستوده، 2/ 117؛ رابینو، 228). در 25 دی 1276، کریمخان منظمالسلطنه، وزیر نظمیۀ مظفرالدین شاه، در اعلانی برای «اهالی دارالخلافه» فرمان به «تنبیه» کبوتربازان داد (برای متن اعلامیه، نک : فلور، 1/ 62-65). این ممانعتها یـا بهسبب مشکلاتی بود که کبوتربازها به وجود میآوردند یا بهسبب صفات مذمومی بود که آنها بدان مشهور بودند؛ مانند دزدی، هیزی، قمار و بدکارگی (شهری، 4/ 94). کبوتربازی در کنار نرد، شطرنج (ه مم) و قمار (ذیل)، از اسباب لهو و عادتی ناشایست به شمار میآمد (غزالی، 2/ 12) و «کبوتربازی و بر بام شدن» را جزو 7 آفتی دانستهاند که باید فرزندان را از آن دور نگاه داشت (بحر، 116). در همۀ زمانها، مردم کبوتربازها را به گذراندن زمانی طولانی از روز برای رسیدگی به کبوترها و ناتوان در پرداختن به کاری تماموقت و مفید میشناختند (شاردن، 2/ 749) تا بدانجا که از کبوتربازی با عنوان نوعی اعتیاد خانمانسوز یاد کرده (هاشمی، 24-25)، و همچنین آن را از قماربازی، زنبارگی، همجنسبازی، سگبازی و دیگر بازیها بدتر دانستهاند (شهری، 4/ 105). در کنار وقتگیربودن کبوتربازی، باید به هزینههای سنگین نگهداری از کبوتر نیز اشاره کرد که مشکلات بسیاری برای کبوترباز و درنتیجه، معیشت خانوادۀ او ایجاد میکرد (عشقیار، 20-21)؛ بهطوری که دمیری در سدۀ 8 ق، از مرگ کبوتربازها در فقر و تنگدستی یاد کرده است (1/ 236). همچنین کبوتربازها بهسبب حضور دائمی بر پشتبام و تسلط بر حیاط و خانۀ همسایهها، همواره به چشمچرانی متهم بودهاند (شهری، همانجا)؛ این در حالی بود که بهسبب شیوۀ زندگی گذشتۀ مردم ایران، که بسیاری از خانوادهها در حیاط یا بر پشتبامها میخوابیدند، حتى روحانیان از حضور در پشتبامهـا برای گفتن اذان نیز منع شده بودند (نک : تاورنیه، 376-377). کبوتربازان این اتهام را اینگونه توجیه میکردند که کبوتر برای آنها مهمترین چیز است و آنها همواره سر به سوی آسمان و چشم در پی کبوترانشان دارند، نه خانه و خانوادۀ همسایهها. آنها مشابه این توجیه را برای رفع اتهام از دزدی هم به کار میبردند (شهری، 4/ 108). برخی حتى کبوتربازی و حضور در پشتبام خانهها برای جستوجوی کبوتر را صرفاً پوششی برای دزدی و انجام اعمال مجرمانۀ دیگر به شمار میآوردند (بدیعالزمان، 160). شاردن کبوترباز را به معنی دزد و فریبدهندۀ کبوترهای دیگران و بهطور کلی «طرار و متقلب» میداند (همانجا). هنگام وقوع دزدی از خانههایی که در همسایگی آنها کبوترباز زندگی میکرد، کبوترباز را اولین مظنون این اتفاق میدانستند (شهری، 4/ 107- 108)؛ زیرا حتى اگر خود کبوترباز هم دست به چنین کاری نزده، ازآنجاییکه پشتبام کبوترباز محل تجمع افراد بیکار و بیعار بود، بعید نمیدانستند که یکی از همراهان او دست به دزدی زده باشد (همو، 4/ 110). سروصدا و سوتزدن برای به پرواز درآوردن کبوترها یا تحریک آنها به بیشتر و بلندتر پریدن، از دیگر مزاحمتهایی بود که کبوتربازان برای همسایگان ایجاد میکردند. گاه به این سروصداها، سنگپرانی هم اضافه میشد. سنگپرانی برای به پرواز درآوردن کبوترهایی بود که بهاشتباه، بر بام خانههای مجاور مینشستند و ظاهراً این عمل سابقهای طولانی دارد؛ چنانکه عطار طی حکایتی به آزارهای همسایۀ کبوتربازِ ابوعلی ثقفی و سنگپرانی او و شکستن سر شیخ و درنهایت درگذشت شیخ اشاره کرده است (ص 751). ازاینرو، خانههایی که در اطراف خانۀ کبوترباز قرار داشت از مکانهای نامرغوب به شمار میرفت؛ زیرا ساکنان آن با انواع مشکلاتی مواجه بودند که همسایۀ کبوترباز ایجاد میکرد (شهری، 4/ 106). کبوتربازها در 3 نوع مسابقه و مبارزه با یکدیگر به رقابت میپرداختند: 1. مسابقۀ مسافتی، 2. مسابقه بر سر مدت زمان پرواز کبوترها، 3. مسابقه برای به چنگ آوردن کبوترهای دیگر. کبوتربازها در مسابقات مسافتی، کبوترهایشان را در محل معینی که گاه 10 تا 100 کیلومتر از مقصد فاصله داشت، رها میکردند و آنگاه، زمان رسیدن کبوتر به مقصد را محاسبه کرده، کبوتری که زودتر این مسافت را طی میکرد برندۀ مسابقه میدانستند. امکان برگزاری این مسابقه در شب هم وجود داشت و گاه کبوتربازها برای بردن در مسابقه به انواع حیلهها متوسل میشدند؛ ازجمله استفاده از دو کبوتر همرنگ که یکی را در مبدأ پرواز میدادند و دیگری را در خانه نگاه میداشتند و در بازگشت به خانه و به فرض بازنگشتن کبوتر رهاشده در مسابقه، کبوتر همسان را نشان میدادند. گاه نیز در مبدأ و پیش از رهاکردن کبوترها، به بهانۀ دیدن و لمسکردن کبوتر حریف، آن را در دست میگرفتند و در فرصتی مناسب آن را کمی فشار میدادند تا استخوان جناغ کبوتر حریف بشکند و پس از اندکی پرواز از حرکت بازایستد (گوشهگیر، 60-62). در مسابقه بر سر زمان پرواز، هر کبوترباز شمار معینی کبوتر را در خانۀ خود به پرواز درمیآورد و برندۀ کبوتربازی کسی بود که کبوترهایش مدت زمان بیشتری در آسمان میماند. غالباً این مسابقات را «گرو» و کبوتربازان شرکتکننده در آن را «گروبند» مینامند و گاهی نیز به مسابقات مسافتی «گرو» میگفتند (همو، 60). از الزامات برگزاری گرو آن بود که دو یا چند کبوترباز با یکدیگر بر سر این نکات به توافق میرسیدند: شمار کبوترهایی که به پرواز درمیآوردند، روزی که کبوترهایشان را هوا خواهند کرد و همچنین مبلغ گرو (براساس قانونی نانوشته، گروبندی در فصل تیرماه برگزار میشد) و قراردادی میبستند که همۀ شرایط و ضوابط در آن نوشته میشد (شاملو، 1/ 385؛ آخرتی، 127، 163). دو کبوتربازی که در سال گذشته با هم مسابقه داده بودند رقیبان بالقوۀ یکدیگر به شمار میآمدند (همو، 126) و معمولاً بازندۀ سال قبل پیشنهاد مسابقه میداد (عشقیار، 144). کبوتربازها ساعت 5 صبح کبوترهایشان را به پرواز درمیآوردند. از الزامات دیگری که ممکن است در قرارداد ذکر شود عبارت است از: اول، قانون «پا دون و آب»؛ براساس این قانون هریک از رقیبان میتوانند از 3 روز قبل از مسابقه، نمایندهای در پشتبام رقیب بگمارد که بر آب و دانه دادن به کبوترها و جلوگیری از دادن داروها یا خوراکیهای نیروزا به آنها نظارت کند. دوم، قانون «دورۀ قرق»؛ براساس این قانون در روز مسابقه، در حوالی محلی که هریک از کبوتربازها کبوترهایشان را به پرواز درمیآورند فرد دیگری حق نداشت که کبوتر هوا کند و اگر این اتفاق میافتاد و دستهای از کبوترهایی که خارج از مسابقه به پرواز درآمده بودند با کبوترهای مسابقه برخورد میکردند داورها میتوانستند گرو را خاتمه دهند و کبوتربازی که «دورۀ قرق» را رعایت نکرده بود بازنده اعلام میشد. ممکن است علاوهبر مبلغی که دو طرف برای گرو تعیین میکنند، برای هریک از «کبوترهای بعدازظهری» جایزۀ ویژهای مقرر شود. منظور از کبوتر بعدازظهری کبوتری است که بیش از 7 ساعت پرواز کرده باشد و بعد از ساعت 12 ظهر، به خانه بازگردد. همچنین روز قبل از گرو، نمایندهای از طرف هریک از رقبا به خانۀ رقیبان دیگر میرود و با مهر خودش، کبوترهای آن رقیب را مهر میکند تا در روز گرو و در جریان مسابقه، کبوترهای مهرشده شناسایی شوند و اگر کبوتر غریبهای به همراه کبوترها بنشیند، بهاشتباه محاسبه نشود. این مهر متفاوت با مهری است که برخی کبوتربازها در روزهای دیگر سال هم کبوترهایشان را با آن مهر میکنند و شمارۀ تلفن و نشانیشان را بر آن مینویسند. این عمل برای آن بود که اگر کبوتری در جایی غیر از خانه فرود آمد و به دست شخص دیگری گرفته شد، امکان بازگرداندنش وجود داشته باشد. همچنین، برخی کبوتربازها برای مشخصکردن کبوترهایشان، از انواع حلقههای رنگی، که به مچ پای کبوتر میبستند، بهره میبردند. این حلقهها گویای اصل و نسب کبوترها بود. حلقههایی که در ابتدای از تخم درآمدن کبوتر به بال کبوتر میبستند از دیگر مشخصۀ کبوترها بود و گاه برای مشخصکردن آنها، یک یا دو بند از یکی از انگشتهای کبوترها را میچیدند (آخرتی، 104، 108؛ سپهبدی، 45). در گذشته، حلقههای طلایی در پای کبوترهای باارزش قرار میدادند که به آن «سربها» میگفتند و کاربردش آن بود که اگر کسی کبوتر را میگرفت، با برداشتن حلقۀ زر، کبوتر را رها میکرد و به صاحبش بازمیگرداند (محجوب، 134-135). گاه نیز شماری حلقه برای تزیین و ایجاد صدا هنگام راهرفتن کبوتر، به پایش میبستند (گوشهگیر، 37).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید