صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه زبانها و گویشهای ایرانی / رودبار الموت /

فهرست مطالب

رودبار الموت


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 16 تیر 1403 تاریخچه مقاله

رودبارِ الموت / rudbâr-e ʔalamut/ ، گویشی متعلق به شاخۀ آذری (گویش قدیم آذربایجان) که گاه تاتی نیز خوانده می‌شود. شاخۀ آذری از گروه گویشهای شمال غربی ایران به شمار می‌رود (حسن‌دوست، 1/ هفده).
در تقسیمات جغرافیایی کشوری، منطقۀ الموت از توابع استان قزوین است. از نظر طول و عرض جغرافیایی، این منطقه بین °36 و ´18 تا °36 و ´35 عرض شمالی از خط استوا و °50 و ´18 تا °50 و ´51 طول شرقی از نیمروز گرینویچ (مبدأ انتخابی) واقع شده است. منطقۀ الموت به دو بخش الموت شرقی به مرکزیت معلم‌کلایه و الموت غربی به مرکزیت رازمیان تقسیم می‌شود. رودبار الموت شرقی از شمال به دهستانهای دوهزار و سه‌هزار تنکابن، از شرق به قلۀ شاه‌‌البرز و طالقان، از جنوب شرقی به طالقان، از جنوب به آبیک و از غرب به رودبار الموت غربی محدود می‌شود. رودبار الموت غربی نیز از شمال به مرز استانهای مازندران و گیلان، از شرق به الموت شرقی و از جنوب به شهر قزوین محدود می‌شود (دقیقی، 9؛ «درگاه ... »، بش‍ ). الموت و رودبار الموت و کوهپایه در شرق و شمال شرقی قزوین و دامنۀ کوهستان البرز قرار دارند و به یکدیگر متصل‌اند (یارشاطر، 413). «درۀ الموت شامل دهستانهای الموت و رودبار است که جزو بخش رودبار الموت از شهرستان قزوین‌اند که مرکز آن معلم‌کلایه است. دره‌های رودبار و الموت را از هر سو کوهستان فراگرفته، و قله‌های سیاه‌لان در شمال و کوههای قزوین در جنوب بر آنها مشرف‌اند. بخش رودبار الموت شامل 6 دهستان است: بالارودبار، پایین‌رودبار (دهکدۀ هَوانَک)، فشان، آقاق، چهارناحیه و اَندَجرود. دیه‌های مهم‌ آن عبارت‌اند از: اندج، دیک، کوچْنان، وَسنگ، ملاکلایه» (ماسیوزاک، 158).
دربارۀ زبان یا گویشی که در بخش رودبار الموت رواج دارد پژوهشهای اندکی صورت گرفته است و دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. یارشاطر لهجه‌های این نواحی را بازماندۀ زبان مادها می‌داند: «ازآنجاکه سرزمین رواج این زبانها در جغرافیای ماد قدیم قرار دارد و قواعد صوتی و دستوری آ‌نها نیز منافی با آنچه از زبان مادها می‌دانیم نیست، به‌جا خواهد بود اگر این زبانها را به جای تاتی، که نارسا ست و ظاهراً ترک‌زبانها مصطلح کرده‌اند، مادی بخوانیم» (ص 412). به نظر ویندفوهر (ص 294-295)، الموتی به گروه «10 گویش خویشاوند»ی تعلق دارد که سخنگویان تالشی و تاتی در شمال و شمال غربی، در محیطی ترک‌زبان به آنها سخن می‌گویند. لُکوک پیشنهاد می‌دهد که نام آذری بر گروهی از گویشها نهاده شود که الموتی و رودباری بدان تعلق دارند (نک‍ : ماسیوزاک، 159). بسیاری بر این باورند که گویش مردم رودبار الموتْ تاتی است. طاهرخانی به دیلمی اشاره می‌کند و می‌نویسد: «با توجه به استیلای دیلمیان در الموت در دورۀ اسلامی، ممکن است زبان فعلی الموت زبان دیلم باشد» (ص 27).
پرمون از زبان مراغیان می‌گوید که آنها گویش خود را «مراغی»، و گویشهای اطراف خود را «تاتی» می‌نامند و نزدیکی گویش خود به تاتی تاکستان و بویین‌زهرا را بیشتر از ارتباط‌ آن با تاتی رودبار و الموت می‌دانند («گوناگونیها ... »، 45)؛ درحالی‌که استیلو مراغی را گونه‌ای از تاتی می‌داند و آن را به این صورت وصف می‌کند: «زبان مراغی صورتی از زبان تاتی است و برای گویشوران پشایی، تاتی کاملاً نامفهوم است» (ص 175). مراغیها بیشتر در آبادیهای دیکین، گرمارود علیا و سفلا، زناسوج، پراچان، تلو (ابیرک)، وشته و سنبل‌آباد ساکن‌اند. همان‌گونه که می‌دانیم، «گویشهای گوناگون زبان پهلوی (فارسی میانه) تا قرن دهم تقریباً در تمام مناطق غرب ایران، به‌استثنای مناطق کردنشین، رایج بود. با ورود زبان ترکی به آذربایجان و اطراف همدان و قزوین، این گویشها رفته‌رفته از بین رفتند و جای خود را به ترکی و گاهی فارسی دادند. در الموت و بعضی روستاهای اطراف اردبیل هنوز اهالی به این گویشها تکلم می‌کنند» (صادقی، 10). افزون‌براین، گویشهای گوناگونی از کردی و ترکی به‌سبب سکونت طوایف دیگری چون کردهای مافی، رشوند، بهتویی و قراگزلو (ترک‌زبان) در این ناحیه رواج دارند. رشوندها که در آبادیهای هرانک، مدان، کافرکش، سفیددر و بخشی از کوشک‌دشت سکونت دارند، افزون‌بر زبان تاتی، در میان خودشان با زبان ترکی گفت‌وگو می‌کنند.

پیشینۀ پژوهش

یارشاطر در 1348 ش در مقالۀ «زبانهای ایرانی الموت ... » با ترسیم موقعیت جغرافیایی این منطقه، دربارۀ گویش‌ آن آورده است: «در نواحی شمال غربی ایران، زبان رایج اکثر ایرانیان ترکی است، ولی در گوشه‌وکنار این نواحی هنوز گروههایی هستند که به زبان کهن‌تر این سامان سخن می‌گویند (ص 412). ماسیوزاک در 1995 م/ 1374 ش در مقاله‌ای (نک‍ : سراسر اثر) به گویش‌ این منطقه پرداخته، و آن را از وجوه مختلف واجی، صرفی و جز آن به‌دقت شرح داده است. بهرام نوازنی در 1386 ش در بررسی هویت تاتهای ایران، محل سکونت برخی از آنها را در رودبار الموت، به‌ویژه در روستای گازرخان دانسته است (ص 127). ابوالفضل پرهیزکاری در 1389 ش با بررسی گویش مراغی، ویژگیهای این گویش را به همراه نمونه‌هایی از آنها ارائه کرده است (نک‍ : مآخذ). فرنوش دقیقی در 1391 ش در پایان‌نامۀ‌ کارشناسی ارشد خود در رشتۀ فرهنگ و زبانهای باستانی، تمرکزش را بر یکی از مناطق رودبار الموت قرار داده، و به بررسی گویش روستای روچ علیا پرداخته است (نک‍ : مآخذ). محمد طاهرخانی نیز در مقاله‌ای، دربارۀ پراکنش جغرافیایی تات‌زبانهای استان قزوین، به نقل از کاظمی، نوشته است: «مردم الموت به زبان تاتی سخن می‌گویند که از نظر ریشۀ کلمات، بدون درنظرگرفتن تلفظ و گویش، با زبان طبری و گیلکی مشابهت دارد» (ص 27).

ویژگیهای آوایی

دستگاه‌ واکه‌های گویش الموتی در سنجش با زبان گفتاری قزوین یا تهران تفاوت خاصی ندارد. واکه‌های الموتی عبارت‌اند از: / a، ä، e، i، o، u/ که به این صورت خلاصه می‌شوند:
o؛(P )، مانند ow؛(P. āb) «آب» که در واژه‌هایی نیز به جای a کوتاه فارسی می‌آید: šow؛(P. šab) «شب»؛ i؛(P. e)، مانند piār؛(P. pedar) «پدر»؛ e؛(P. i)، مانند est؛(P. ist) «ایست» که همچون مثال پیشین، دنبالۀ مصوت بلند نیمه‌‌باز است.
دستگاه بی‌واکها در گویش الموتی عبارت‌ است از: چاکنایی سایشی h [ه]؛ ملازی سایشی x [خ، نرمکامی بی‌واک]؛ ɣ [غ، نرم‌کامی واک‌دار]؛ ملازی انسدادی q [ق، نرم‌کامی واک‌دار]؛ سخت‌کامی انسدادی k [کامی بی‌واک]؛ g [کامی واک‌دار].
نیم‌واکه‌ها عبارت‌اند از: نرم‌کامی سایشی y [ی] و دولبی w [و، به تلفظ عربی یا کردی]؛ لثوی روان l و r؛ لثوی سایشی š [ش، پاشیده]؛ لثوی مرکب j [ج، واک‌دار] و از نشانه‌های č [چ، بی‌واک]؛ دندانی انسدادی d [د، واک‌دار] و t [ت، بی‌واک]؛ دندانی سایشی z [ز، صفیری واک‌دار] و s [س، صفیری بی‌واک]؛ دندانی غنۀ n [ن]؛ لب و دندانی سایشی v [و، واک‌دار] و f [ف، بی‌واک]؛ دولبی انسدادی b [ب، واک‌دار] و p [پ، بی‌واک]؛ دولبی غنۀ m [م] (ماسیوزاک، 160-161).
مهم‌ترین ویژگیهای دستگاه همخوانهای الموتی را به این ‌صورت می‌توان خلاصه کرد (همو، 161):
1. حفظ s باستان، آنجاکه در فارسی h داریم، مانند: lous؛(P. rubāh) «روباه» (lopāša؛.Skt؛,؛raopi-š؛ .AV؛ ,rôbāh؛ .MP).

2. حفظ صورتهای شمالی (اوستایی و فارسی میانه) واژه‌های دارای / z/ آنجاکه در فارسی باستان به‌‌صورت d آمده است، مانند: zamä؛(P. dāmād) «داماد» (MP. dāmād, Skt. jāmātar ولی: .(AV. zāmātar
3. حفظ p باستان آنجاکه در فارسی f داریم، مانند: espi؛(P. sefid) «سفید» (MP. sepid-, Av. spaeta-) .
4. دندانی ـ لثوی روان r بیشتر به l بدل می‌شود: valg؛(P. barg) «برگ».
5. b و g آغازی گاهی به‌صورت v تلفظ می‌شوند: varg؛(P. gorg) «گرگ».
6. پیش‌کامی ž [ژ] در واژه نمی‌آید. عموماً هر جا در فارسی ž (واج بیگانه) یا z است، در الموتی ϳ می‌آید: tij؛(P. tiz) «بیژن»، bijan؛(P. bižan) «بیژن».
7. ملازی سایشی x معمولاً حذف می‌شود که ناشی از گرایش به ساده‌کردن گفتار است: detar؛(P. doxtar) «دختر».
8. b پایانی گرایش به آن دارد که مانند سایشی بی‌واک f تلفظ شود: asf؛(P. asb) «اسب».
9. t پایانی حذف می‌شود: das؛(P. dast) «دست»، یا به انسدادی واک‌دار d بدل می‌شود: daväd؛(P. davat) «دوات».
10. مشدد -mm- معمولاً به‌ جای -mb- می‌نشیند: došamme؛(P. došambe) «دوشنبه» (ماسیوزاک، 161).

ویژگیهای صرفی

1. پسوند جمع، än- و kän؛(e)- (P. ân) و با بسامد کمتری، ä-؛(P. hā) است. پسوند جمع än- که دنبالۀ پایانۀ حالت اضافیِ ((am)MP. G. PL-ān lاست، هم برای اسم جان‌دار به ‌کار می‌رود و هم برای اسم بی‌جان، مانند valg «برگ» ← valgän «برگها».
2. نداشتن ساخت اضافه به‌‌منزلۀ صورت اصیل و کاربرد پیشین اضافی (e- پایانی) که پیش از موصوف جای می‌گیرد (مانند گویشهای کرانۀ دریای خزر): jeväne zen «زنِ جوان».
3. ضمایر شخصی عبارت‌اند از: mi؛(men-i)،؛ti،؛u؛(ou)،؛mä،؛šomā،؛ušān؛(ona=P. ānān)
. حالت ملکی آنها به این ‌صورت‌ است: mi (مثل mi ketäb «کتابم»)،ti،؛ui،؛mäy،؛šomay،؛ošân؛(onäy)   .
4. در گویش الموتی انواع گوناگونی از وندها وجود دارند که در صرف فعل به ‌کار می‌روند؛ چند نمونه از آنها عبارت‌اند از:
-be: ادات فعل کامل. این وند معمولاً در وجه امری، التزامی، ترجی و دعایی، ماضی مطلق و ماضی نقلی، ماضی بعید، وجه مصدری و اسم فعل می‌آید: bedäym «دادیم».
-me: پیش از y، کامی می‌شود و به‌صورت mi- درمی‌آید؛ ادات فعل استمراری است و در مضارع، ماضی استمراری و ماضی نقلی به ‌کار می‌رود: miyeymiyam «می‌آمدم».
-hey-/ hä-/ ha: این وند هم ادات فعل کامل است: hadä «داد»، hadeym «دادیم»، haden «بده»، hamidä «می‌داد».
5. ساختن صیغۀ زمانها تابع همان قواعد زبان فارسی است. پسوندهای شخصی در مضارع عبارت‌اند از: اول‌شخص مفرد äm (om)-، دوم‌شخص مفرد ey-، سوم‌شخص مفرد ä (ad)-، اول‌شخص جمع eym-، دوم‌شخص جمع eyd-، سوم‌شخص جمع än (end)-.
6. در گویش الموتی، مضارع فعل فارسی dāštan (داشتن) به‌جای فعل اسنادی به‌ کار می‌رود: dare «هست».
7. بیشتر فعلهای باقاعده و پیشوندهای فعلی، گاه فقط با مختصر تحریف آوایی، مانند همانهایی است که در «بازاری» وجود دارد؛ مثلاً فعلهای raftan (رفتن) odanš (شدن) به‌صورت واحدِ bašiyan درآمده‌اند (ماسیوزاک، 162-164).
مشخصۀ جنس: یارشاطر در بررسی گویشهای منطقه، دربارۀ مشخصۀ جنس می‌نویسد: «زبان مراغی مانند برخی از لهجه‌های تاتی طارم علیا (هزاررودی و نوکیانی) و اشتهاردی و چالی (در رامند) و کرنی و کرلقی (در خلخال)، زبانی نسبتاً محافظه‌کار است و بسیاری از خصوصیات کهن‌تر لهجه‌های مادری را حفظ کرده است. از این خصوصیات، یکی تشخیص جنس مؤنث است. جنس نه‌تنها در اسامی و ضمایر مشخص می‌شود، بلکه چنان‌که در آن دسته از لهجه‌های مادی که تشخیص جنس را محفوظ داشته‌اند معمول است، در سوم‌شخص مفرد افعال نیز ظاهر می‌گردد؛ مثال از لهجۀ دکین: migená <می‌افتد، مذکر>، migenégâ <می‌افتد، مؤنث>؛ genestia <افتاد، مذکر>، genestéyâ <افتاد، مؤنث>» (ص 413-414).
به گفتۀ پرمون («زبان ... »، بش‍ )، «مراقی <مراغی> گویش نابی است و ازجمله مشخصه‌های آن این است که از معدود گویشهایی است که تمایز جنسیت را در آن می‌بینید، یعنی مؤنث و مذکر مجازی و حقیقی دارند. مؤنث در این گویش، الف و نون دارد. کلمات جدیدی هم که وارد زبانشان می‌شود مؤنث مجازی است. تمایزات واژگانی بسیار دقیقی دارد؛ ازجمله اینکه مثل زبان انگلیسی که در آن boy و son و girl و daughter با هم در تمایز هستند، در مراغی هم این تمایز دیده می‌شود. معنای بنوت لفظ جداگانه‌ای دارد: زوآ و زلٌه ـ کینه و کیلٌه. در این گویش ‌شناسۀ مطابقه روی مفعول می‌نشیند نه روی فعل، مثل <من علی‌ام دید> به جای <من علی را دیدم>».

واژگان

مراغی: nar šia «قوچ رفت»؛ yüyân genestân «پارو <مؤنث> افتاد»؛ em asif püsüstá «این سیب پوسیده است <سیب به‌طورکلی، مثلاً گونی سیب>»؛ em asifân püsüstiân «این سیب پوسیده است <یک سیب معین>».
کوچنانی: hasan-i zanaga boššo «زن حسن رفت»؛ hasan-i piar boššo «پدر حسن رفت».
رزه‌جردی: ?sar-et ašgâ dare «پسرت کجا ست؟»؛ ?tar-i-t ašgâ daria «دخترت کجا ست؟» (یارشاطر، 413).
بالاروچی: kače «قاشق»؛ magas «زنبورعسل»؛ Ɂadey «دایی»؛ âɁquz «گردو»؛ xwâr «خواهر» (دقیقی، 30، 31).
الموتی: xäne «خانه»؛ va'de «وعده»؛ häji «حاجی»؛ baporsiyan «پرسیدن»؛ bazen «بزَن» (ماسیوزاک، 162).
بلوک‌زهرایی: rushin «روشن»؛ brasastan «رسیدن»؛ owa «آب»؛ ostunia «افسانه» (آل‌احمد، 134، 136، 150، 151).

مآخذ

آل‌احمد، جلال، تات‌نشینهای بلوک زهرا، تهران، 1370 ش؛ پرمون، یدالله، «زبان، بنیادی‌ترین جلوۀ میراث فرهنگی <گفت‌وگو دربارۀ گويش مراغی>»، خبرگزاری میراث فرهنگی (نک‍ : مل‍ )؛ همو، «گوناگونیهای زبانی در اجتماع مراغیهای رودبار و الموت»، نامۀ پژوهشگاه میراث فرهنگی، تهران، 1382 ش، شم‍ 2؛ پرهیزکاری، ابوالفضل، بررسی گویش مراغی، تهران، 1389 ش؛ حسن‌دوست، محمد، فرهنگ تطبیقی ـ موضوعی زبانها و گویشهای ایرانی نو، تهران، 1389 ش؛ «درگاه ملی آمار: تقسیمات کشوری»، آمار (نک‍ : مل‍ )؛ دقیقی، فرنوش، بررسی گویش روستای روچ علیا (بالاروچ) در منطقۀ الموت، پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکدۀ ادبیات فارسی و زبانهای خارجی، تهران، 1391 ش؛ ‌صادقی، علی‌اشرف، «سرسخن» (نک‍ : هم‍ ، پرهیزکاری)؛ طاهرخانی، محمد، «جغرافیای تاتها: بررسی پراکنش جغرافیایی تات‌زبانها در استان قزوین»، رشد آموزش جغرافیا، تهران، 1398 ش، دورۀ 34، شم‍ 1؛ ماسیوزاک، ک.، «ملاحظاتی دربارۀ گویش ناحیۀ الموت، از گویشهای شمالی ایران»، ترجمۀ احمد سمیعی (گیلانی)، نامۀ فرهنگستان، تهران، 1374 ش، س 1، شم‍ 4؛ نوازنی، بهرام، «بررسی هویت تاتهای ایران»، مطالعات ملی، تهران، 1386 ش؛ س 8، شم‍ 1؛ یارشاطر، احسان، «زبانهای ایرانی الموت و رودبار الموت و کوهپایه»، کاوه، مونیخ، 1348 ش، شم‍ 27؛ نیز:

Amar, www.amar.org.ir/ portals/ ; Lecoq, P., «Les dialect caspiens et les dialects du nord- ouest de lُُ iran», Compendium Linguarum Iranicarum, ed. R. Schmitt, Wiesbaden, 1989; Linguist87, www. linguist87.blogfa.come/ post/ 474; Stilo, D. L., «The Tati Language Group in the Sociolinguistic Context of Northwestern Iran and Transcaucasia», Iranian Studies, 1981, vol. XIV, nos. 3-4; Windfuhr, G. L., «Western Iranian Dialects» Compendium ... (vide.:Lecoq).
سمیه شوکتی مقرب

 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: