استرابادی تهرانی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 28 دی 1402
https://cgie.org.ir/fa/article/272310/استرابادی-تهرانی
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
3
استرابادی تهرانی \estarābādī-ye tehrānī\، محمدجعفر (شریعتمدار)، عالم، فقیه و مرجع تقلید نامدار سدۀ 13 ق/ 19 م.محمدجعفر استرابادی تهرانی حائری فرزند سیفالدین مشهور به شریعتمدار و متخلص به والی در 6 رمضان 1198 ق/ 24 ژوئیۀ 1784 م (قس: حسینی، 2/ 643، که تاریخ تولد او را 1195 ق ذکر است) در روستای نوکنده از بلوک انزان از توابع استراباد، شهری میان ساری و گرگان، زاده شد (استرابادی، 1/ 28؛ آقابزرگ، طبقات ... ، 2/ 253؛ معلم، 1/ 84؛ کحاله، 9/ 151).محمدجعفر در کودکی به تشویق پدرش که از پرهیزکاران و نیکوکاران زمان بود، علوم مقدماتی را در زادگاه خویش گذراند، سپس برای تکمیل تحصیلات به بارفروش (بابل کنونی) رفت و در مدرسۀ حاج ابراهیم تفلیسی درس خواند (فرخ، 23) و تا جمادیالاول 1217/ سپتامبر 1802 آنجا بود و کتاب المطول را در این سال به رشتۀ تحریر درآورد (استرابادی، 1/ 32). پس از آن، به عتبات رفت و در 1231 ق، به مجلس درس علامه سید علی طباطبایی حائری کربلایی، صاحب کتاب الریاض، حاضر شد و با نوشتن کتاب ملاذ الاوتاد فی تقریر بحث الاستاذ در علم اصول و عرضه بر استاد خویش ــ درحالیکه بیش از 30 سـال نداشت ــ اجـازۀ اجتهـاد دریافت کرد (همو، 1/ 29).محمدجعفر دو سال پیش از درگذشت استادش به شهر خود، استراباد بازگشت؛ اما بهسبب غرضورزی بدخواهان، میان او و محمدرضا استرابادی شاگرد وحید بهبهانی کدورتی ایجاد شد تاآنجاکه محمدرضا دستور داد که او اهلیت مرجعیت ندارد. بدینسبب، شیخ محمدجعفر به قزوین رفت و در آنجا مورد احترام و تکریم عبدالوهاب قزوینی قرار گرفت (همو، 1/ 32؛ معلم، 1/ 85).پس از چندی، فتحعلی شاه قاجار در قزوین به دیدار استرابادی رفت و از او خواست که به تهران بیاید. فتحعلی شاه خانهای برای وی در محلۀ ارگ، مجاور مدرسۀ حکیم هاشم معروف به مدرسۀ «مادر شاه» در نظر گرفت. وی که به عالمان و فقیهانْ بسیار احترام میگذاشت، یکبار در ماه به دیدن شیخ محمدجعفر میرفت (معطوفی، 193؛ ورهرام، 154).در سال 1241 ق/ 1826 م، شیخ محمدجعفر به هنگام جنگ دوم ایران و روسیه، همراه محمد اصفهانی، نصرالله استرابادی، محمدتقی قزوینی، ملا احمد نراقی، ملا عبدالوهاب قزوینی و تنی چند از علما در چمن سلطانیه به اردوی نظامی فتحعلی شاه پیوست و با گروهی از علما و طلاب به تفلیس رفت. وی پس از پایان جنگ به حج و سپس کربلا رفت (معلم، همانجا؛ معطوفی، 194).شیخ محمدجعفر در کربلا با شیخ احمد احسایی و شاگردش سید کاظم رشتی به منازعه پرداخت و با همراهی سید محمد مهدی و شریفالعلمای مازندرانی در 1245 ق/ 1829 م، به تکفیر شیخ احمد احسایی رأی داد. این رأی سبب تنش در کربلا شد (همو، 193) و پیروان شیخ احمد احسایی قصد جان او کردند. وی در 1246 ق، هنگامیکه طاعون در کربلا شایع شده بود، همسر و فرزندان خویش را از دست داد. پس از آن با دختر حاج محمدعلی خان از بزرگان کربلا که دارای موقوفات بسیار بود، ازدواج کرد (معلم، همانجا). دو سال بعد، هنگامیکه داوود پاشا کربلا را محاصره کرد، به قصد زیارت امام رضا (ع) با ترس از فرقۀ شیخیه که دو بار قصد جان او را کرده بودند، از کربلا خارج شد. وی مدتی را در کرمانشاه، تهران و استراباد گذراند، سپس رهسپار مشهد شد. در آنجا ملا عبدالخالق یزدی از شاگردان شیخ احمد احسایی به مجادله با او پرداخت.در سال 1255 ق/ 1839 م، محمد شاه در بازگشت از جنگ هرات وارد مشهد شد و به دیدار وی رفت. او نیز از ملا محمدجعفر خواست تا به تهران نقل مکان کند. ملا محمدجعفر نیز پذیرفت (استرابادی، 1/ 33). او در تهران به کارهای دینی مردم رسیدگی میکرد و از طرف محمد شاه قاجار به «شریعتمدار» ملقب شد. وی تا آخر عمر در تهران ماند و در مدت 20 سال به تألیف و تصنیف و تدریس مشغول بود (آقابزرگ، الذریعة، 4/ 463؛ معطوفی، همانجا؛ فرخ، 41).استرابادی در دوران تحصیل از محضر استادانی مانند علی طباطبایی و فرزندش محمد مجاهد، وحید بهبهانی، مهدی بحرالعلوم، مقدس کاظمی، محقق قمی و محمدمهدی نراقی بهره برد (استرابادی، 1/ 29). برادرش شیخ احمد استرابادی، دو فرزندش شیخ علی و شیخ محمدحسین استرابادی، یوسف هزارجریبی کرمانشاهی، نصرالله استرابادی، و میرزا محمد اندرمانی تهرانی از جملۀ شاگردان وی بودند (معلم، 1/ 91).منابعْ استرابادی را از علمای مشهوری میدانند که دارای تقوا، ورع و شدت احتیاط در عمل بود. به هدایت مؤمنان اهتمام کامل داشت و حدود الٰهی را اقامه میکرد (خوانساری، 2/ 207؛ کحاله، 9/ 151). وی همچنین از ذوق شعری برخوردار بود و شعرهایی نیز سروده است. از او تألیفات و تصنیفاتی بیش از 70 اثر در زمینههای گوناگون فقه، اصول، علوم قرآنی، فلسفه، تاریخ، ریاضیات، نجوم، اخلاق، تفسیر، حدیث، کلام، منطق و رجال بر جا مانده است. بیشتر تألیفات به خط خودش، و برخی نیز به خط دیگران بود. از جملۀ معروفترین آثار وی آب حیات به فارسی، الجامع المحمدی که به نام محمد شاه نوشت، شرح کتاب حیات الارواح در رد شیخ احمد احسایی، لب اللباب، دلائل المرام، نخبة الزائر، مصابیح الدجى، حکایات هزل و مطایبه، البراهین القاطعة، خزائن العلوم، مشارع القاصدین، موالید الاحکام و ینابیع الحکمة را میتوان نام برد (همو، 9/ 152؛ معلم، 1/ 70-86؛ معطوفی، 194؛ آقابزرگ، طبقات، 2/ 255، 7/ 266؛ خوانساری، همانجا؛ استرابادی، 1/ 34- 39).ملا محمدجعفر دو درس اصول و فقه میگفت و در هر دو درس، از تألیفات خویش استفاده میکرد. از وی موقوفاتی ازجمله قطعه زمینی در حسینآباد، و مسجدی به نام مسجد حاج رجبعلی بر جا مانده است. همچنین شمشیری متعلق به وی در موزۀ آستان قدس رضوی نگهداری می شود (تنکابنی، 100؛ فرخ، 62-63).محمدجعفر استرابادی در 10 صفر 1263 ق/ 28 ژانویۀ 1848 م بهدلیل ابتلا به بیماری سل، تنگی نفس همراه با ذاتالجنب در تهران بدرود حیات گفت (آقابزرگ، همان، 2/ 253؛ معلم، 1/ 84؛ کحاله، 9/ 151). جنازۀ او پس از انتقال به نجف در ایوانالذهبی، شمال منارۀ شمالیه، در کنار مرقد علامۀ حلی به خاک سپرده شد (آقابزرگ، همان، 2/ 255).
آقابزرگ، الذریعة؛ همو، طبقات اعلام الشیعة، بیروت، 1403 ق؛ استرابادی، محمدجعفر، البراهین القاطعة، قم، 1424 ق؛ تنکابنی، محمد، قصص العلماء، قم، 1396 ق؛ حسینی، احمد، تراجم الرجال، قم، 1414 ق؛ خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، به کوشش اسدالله اسماعیلیان، قم، بیتا؛ فرخ، علی، شرح احوال علمای خـاندان شریعتمداری، تهران، 1386 ش؛ کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ معطوفی، اسدالله، تـاریخ فرهنگ و ادب گرگان و استراباد، گرگان، 1376 ش؛ معلم حبیبآبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، اصفهان، 1337 ش؛ ورهرام، غلامرضا، نظام سیاسی و سازمانهای اجتماعی ایران در عصر قاجار، تهران، 1367 ش.
فاطمه کارگر جهرمی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید