صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه زبانها و گویشهای ایرانی / اردستانی /

فهرست مطالب

اردستانی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 27 دی 1402 تاریخچه مقاله

اردستانی / ardestānī/ ، گویش رایج در شهر اردستان، واقع در استان اصفهان، که از گروه گویشهای مرکزی ایران، شاخۀ جنوب شرقی به شمار می‌رود. این شاخه، افزون‌بر اردستانی، گویشهای انارکی، بهدینی (گویش زردشتیان یزد و کرمان)، نایینی، زفره‌ای و گویش کلیمیان یزد و کرمان را هم دربرمی‌گیرد (لکوک، 517- 518؛ رضایی باغ‌بیدی، 3-4). به عقیدۀ لُکوک (ص 387)، اردستانی در جایگاهی انتقالی بین گویشهای شمالی (از کاشان تا نطنز) و جنوبی (از نایین تا یزد) ایران قرار دارد.
اردستان با مساحتی حدود 590‘12 کمـ2 در شمال شرقی استان اصفهان، در طول جغرافیایی °52 و ´22 و عرض °33 و ´23 واقع شده است. این شهرستان از شمال به دشت کویر و درنهایت به شهرستان گرمسار، از جنوب به بخش کوهپایۀ شهرستان اصفهان و از جنوب غربی به برخوار محدود است‌ (ابراهیمی، 13، 15). براساس سرشماری سال 1390 ش، جمعیت کل شهرستان اردستان 405‘41 تن (930‘12 خانوار) بوده است («درگاه ... »، بش‍‌ ).
اردستان در گویش محلی، اَسون / äsõ/ (با حذف r و دماغی شدن o و ساییده‌شدن n) نامیده می‌شود و در میان اهالی‌ای که با لهجۀ فارسی سخن می‌گویند، اردستون (ardestun) و اردسّون (ardessun) تلفظ می‌شود (لکوک، همانجا؛ ابراهیمی، 15).
مقدسی در احسن التقاسیم، دربارۀ سبب نام‌گذاری این شهر، اردستان را مشتق از کلمۀ آرد دانسته، و نوشته است: «در سرزمینی سفید همچون آرد ساخته شده است» (2/ 581). اما فرضیۀ پذیرفته‌تر دراین‌باره را جکسن ارائه داده، و این نام را مشتق از واژۀ فارسی باستان aθagaina->) ardastāna: سنگی، ساختمان سنگی) که در کتیبه‌های هخامنشی آمده، دانسته است (ص 406- 408). کِنت (ص 171) واژۀ ardastāna را در معنای «قاب پنجره، گچ‌بری بالای پنجره، قرنیز» و مرکب از دو جزء -arda «روشن» و -stāna «مکان» آورده است.

پیشینۀ پژوهش

نخستین پژوهش مستقل دربارۀ گویش اردستانی را بیلی (ص 769-776) به چاپ رساند. پس از او، لکوک، ایرانشناس فرانسوی، دو مقاله در این باره منتشر کرد که یکی از آنها در دایرةالمعارف ایرانیکا، با عنوان «ardestāni» (ص 387-388) و دیگری، با ترجمۀ فارسی، در کتاب راهنمای زبانهای ایرانی (ص 517 بب‍‌ ) چاپ شده است (نک‍ : مآخذ). او بیشترین پژوهش را دربارۀ این گویش انجام داده است. همچنین، مسعود پورریاحی و احسان‌اللٰه هاشمی اردستانی مقالاتی دربارۀ اردستان نوشته‌اند. جدیدترین کتاب دراین‌باره، واژه‌نامۀ گویش اردستان نوشتۀ قربانعلی ابراهیمی و علیرضا عظیم‌پور اردستانی است که در آن، نویسندگان به عناوینی چون صرف و نحو و واژگان این گویش پرداخته‌اند (نک‍ : مآخذ).

ویژگیهای آوایی

همخوانها در گویش اردستانی مشابه همخوانهای زبان فارسی‌اند؛ اما واکه‌های این گویش شامل واکه‌های سادۀ / a، e، u، o، i، ā، ä، ũ، õ، ĩ، ẽ، ã، ǖ، ü، ö، ū، ō، ē/ و واکه‌های مرکب / üy، ow، āy، ey/ است ( نک‍ : لکوک، 531، نیز 387-388؛ ابراهیمی، 31-37).
/ ū/ ایرانی باستان گاه به / dūr :/ ū «دور» و گاه به / o/: ؛ (puθra->) por «پسر» بدل می‌شود. / au/ ایرانی باستان به / o/ بدل می‌شود: ro «روز». / ai/ به / ē/ بدل می‌شود: dēb «دیو». / ā/ ایرانی باستان همه‌جا (جز در برخی موارد، در هجای اول ) به / ū/ بدل می‌شود: ūt «آرد»، mūr «مار»، kūt «کارد، چاقو». / č/ ایرانی باستان جای خود را به / ǰ/ می‌دهد: ǰē «زیر»، riǰ- «مادۀ مضارع ریز از مصدر ریختن». ǰ آغازی باقی می‌ماند: ǰen «زن». / v/ آغازی بدون تغییر می‌ماند: vū «باد». / y/ آغازی باقی می‌ماند: ye «جو». / fr/ فارسی به / r/ بدل می‌شود: oroš- «مادۀ مضارع فروش، از مصدر فروختن». / h/ آغازی، معادل / x/ یا / h-/ فارسی است: hūk «خاک»: holle «حوله». / r/ هرگاه پیش از همخوان، همراه واکه‌ای کوتاه بیاید، حذف می‌شود: gäm «گَرم»، däd «درد»، käd «کَرد» (ابراهیمی، 37-52).

ویژگیهای ساخت‌واژی (صرفی)

اسم در گویش اردستانی جنس دستوری ندارد و به‌صورت مفرد و جمع به کار می‌رود؛ نشانه‌های جمع در این گویش، hā- و ā- است: gā-hā «گاوها»، boz-ā «بزها».
اسم معرفه با نشانۀ o- و اسم نکره با itā «یک» به اضافۀ ē- در پایان اسم، ساخته می‌شوند: poro bušo «پسر رفت»، itā mädē «مردی، یک مرد».
صفت تفضیلی با افزودن پسوند tar- و tä- (حذف r پایانی از ویژگیهای این گویش است) ساخته می‌شود: bä kiye mā vätar az hasane «درِ خانۀ من بهتر از حسن است». صفت عالی با پسوند terin- ساخته می‌شود: sebe terin «سفیدترین»،akbar gödterin a «اکبر بزرگترین است».
ضمایر منفصل و متصل شخصی عبارت‌اند از: مفرد، mā/ -m «ـ م/ من»؛ d-،؛to/ -t «ـ ت/ تـو»؛ ũn/ -š، ni «ـ ش/ او»؛ جمـع، homū/ -mõ «ـ مان/ ما»؛ dõ-،؛išũm-to،؛ šumũ«ـ تان/ ایشان»؛ niyā/ -šõ «ـ شان/ آنها». ضمایر اشاره عبارت‌اند از: ni «این»، niyā «اینها»، ũ «آن»، ũhā «آنها». ضمایر انعکاسی از تکواژ -xo به اضافۀ ضمایر متصل شخصی ساخته می‌شوند: xom «خودم»، xod «خودت»، xoš «خودش»، xomõm «خودمان»، xodõm «خودتان»، xošõm «خودشان».
برخی از حروف اضافۀ پیشایند عبارت‌اند از: düm «بر»، bä «در»، xo «با»، ve «بی»، vāse «برای»، ro «برای/ به‌خاطر». برخی از حروف اضافۀ پسایند عبارت‌اند از: dä «در»، rā «را»، dä...az «از»؛ dä...pēš «پیش از».
حروف ربط شامل این موارد است: o «و»، ke «که < ربط و موصول>»، ege «اگر»، mege «مگر».
برخی از اعداد اصلی عبارت‌اند از: i/ ye «یک»، bānǰ «پنج»، bũze «پانزده»، höde «هفده»، bānǰe «پنجاه». اعداد ترتیبی با افزودن پسوند am- به عدد اصلی ساخته می‌شوند، مانند: haštam «هشتم»، a:ro haftam e xordād a «امروز هفتم خرداد است». برخی از اعداد ترتیبی مانند seri «نخست» و āxe «آخر»، بدون نشانۀ -am به کار می‌روند.
مهم‌ترین قیدهای زمان عبارت‌اند از: hešӗo «دیشب»، pišim «ظهر»، pesim «عصر»، hēzē «دیروز»، a:ro «امروز». مهم‌ترین قیدهای مکان: anta «اینجا»، ūwā «آنجا»، gāre «پایین»، ǰe «زیر» و düm «رو». برخی دیگر از قیدها عبارت‌اند از: pesa:yu «پی‌در‌پی»، paškalle yu «پیاپی»، vešak «بی‌شک».
صرف فعل برپایۀ مادۀ مضارع (اخباری، التزامی، امری) و مادۀ ماضی (ماضی و ماضی استمراری) ساخته می‌شود. صفتهای فاعلی و مفعولی گذشته نیز در ساخت زمانهای ترکیبی کاربرد دارند. دو نوع پیشوند در ساخت فعل به کار می‌رود: پیشوند e- برای استمرار (در ساخت مضارع و ماضی استمراری)؛ پیشوند bi-(be-/ bo-) (در ساخت فعلهای امر، التزامی و ماضی). نکتۀ مهم این است که در ساخت زمانهای ماضی متعدی معمولاً وند ضمیر (عامل) به مفعول متصل می‌شود: to ni kār-et bekäde «تو این کار را کردی».
مضارع اخباری از پیوستن شناسه‌های مضارع اخباری به مادۀ مضارع ساخته می‌شود. شناسه‌های مضارع اخباری و التزامی عبارت‌اند از: om-،؛ e-،؛ a-؛،am،؛ẽṃ-،؛ãṃ. گاه پیشوند e- نیز قبل از فعل می‌آید: e-doše می‌دوشی. مضارع التزامی با افزودن پیشوند be- به مضارع اخباری ساخته می‌شود: boxora «بخورد»، boxorãṃ «بخورند». فعل امر در این گویش نیز دو صیغۀ دوم‌شخص مفرد و جمع دارد و از مادۀ مضارع به اضافۀ شناسۀ فعل امر ساخته می‌شود. معمولاً پیشوند -bi-/ be-/ bo نیز پیش از مادۀ مضارع می‌آید: boxo «بخور <دوم‌شخص مفرد>»، boxorẽṃ «بخورید <دوم‌شخص جمع>».
مضارع در جریان از صرف مضارع اخباری فعل کمکی «داشتن» با صرف مضارع فعل اصلی ساخته می‌شود: dāram xoram «دارم می‌خورم».
در ساخت فعل ماضی، تفاوت اساسی در صرف فعلهای لازم و متعدی است. به‌طورکلی، ماضی ساده، ماضی استمراری، صفت مفعولی گذشته و صفت فاعلی گذشته با مادۀ ماضی ساخته می‌شوند؛ مادۀ ماضی از حذف پسوندهای مصدرساز an- و āmũṃ- به دست می‌آید.
برای ساخت دیگر وجوه ماضی از صفتهای مفعولی و فاعلی گذشته استفاده می‌شود. صفت مفعولی گذشته از مادۀ ماضی متعدی و پسوند -ā/ -e ساخته می‌شود و در ساختمان ماضی نقلی، بعید و التزامی کاربرد دارد: košte «کشته <مصدر: koštan>»، pešā «پخته <مصدر: pešāmũṃ>».
صفت فاعلی گذشته از مادۀ ماضی لازم و پسوند -ā/ -e ساخته می‌شود: rasā «رسیده <مصدر: rasāmũṃ>»، made «مرده <مصدر: mädan>».
ماضی سادۀ لازم از پیشوند -bi-/ be-/ bo به اضافۀ مادۀ ماضی و شناسه‌های فعل ماضی لازم (om-،؛oy،؛ø-؛،oym-،؛oyn-،؛on-) ساخته می‌شود: bušom «رفتم»، bušoyn «رفتید».
ماضی سادۀ متعدی یا ارگتیو به کمک عامل و مادۀ ماضی ساخته می‌شود. عامل به‌صورت اسم (مفرد/ جمع) یا ضمیر شخصی (متصل/ منفصل) پیش از مادۀ ماضی می‌آید. اگر عاملْ ضمیر متصل باشد، به پیشوند bi-/ be-/ bo- یا مفعول جمله متصل می‌شود: bit sut «ساختی»، bi-šũṃ sut «ساختند <مصدر: suttan، ساختن>»؛ donde iš begez «زنبور او را گزید»؛ numu ra tu mazge bi-m ka:d «نماز را در مسجد خواندم»؛ hēzē ez vāIJū čiyerišõ birit «دیروز از بازار خرید کردند».
ماضی استمراری لازم مانند ماضی سادۀ لازم ساخته می‌شود و مفهوم استمرار دارد: šoy «می‌رفتی»، šon «می‌رفتند». ماضی استمراری متعدی از مادۀ ماضی به اضافۀ شناسه (شناسه دراصل همان عامل است) ساخته می‌شود و گاه e استمرار نیز افزوده می‌شود: مفرد: (e)suttam «می‌ساختم»، (e)suttad «می‌ساختی»، (e)suttaš «می‌ساخت»؛ جمع: (e)suttamũṃ «می‌ساختیم»، suttadũṃ (e) «می‌ساختید»، (e)suttašũṃ «می‌ساختند».
ماضی نقلی لازم از مادۀ ماضی لازم به اضافۀ صرف فعل مضارع «هستن»، که به‌صورت شناسه به فعل متصل می‌شود، به دست می‌آید: مفرد: bišiyom «رفته‌ام»، bišiyey «رفته‌ای»، bišiya «رفته است»؛ جمع: bišiyam «رفته‌ایم»، bišiyen «رفته‌اید»، bišiyan «رفته‌اند» (مصدر: bišiyāmũṃ «شدن»).
ماضی نقلی متعدی از عامل به اضافۀ صفت مفعولی گذشته ساخته می‌شود (معمولاً عامل با پیشوند bi- همراه است)؛ مفرد: bim sutta «ساخته‌ام»، bid sutta «ساخته‌ای»، biš sutta «ساخته است»؛ جمع: bimũṃ sutta «ساخته‌ایم»، bidũṃ sutta «ساخته‌اید»، bišũṃ sutta «ساخته‌اند».
ماضی بعید لازم از صفت فاعلی گذشته به اضافۀ صرف فعل ماضی سادۀ bo «بودن» ساخته می‌شود؛ مفرد: bišiye bom «رفته بودم»، bišiye boy «رفته بودی»، bišiye bo «رفته بود»؛ جمع: bišiye boym «رفته بودیم»، bišiye boyn «رفته بودید»،bišiye bon «رفته بودند».
ماضی بعید متعدی از عامل و صفت مفعولی گذشتۀ فعل اصلی با صرف سوم‌شخص مفرد ماضی سادۀ bo «بودن» ساخته می‌شود؛ مفرد: bim/ bem sutte bo «ساخته بودم»، bid sutte bo «ساخته بودی»، biš sutte bo «ساخته بود»؛ جمع: bimũṃ suttee bo «ساخته بودیم»،bidũṃ suttee bo «ساخته بودید»، bišũṃ suttee bo «ساخته بودند».
ماضی التزامی لازم از صفت فاعلی گذشته به اضافۀ صرف فعل ماضی سادۀ bo «بودن» ساخته می‌شود؛ مفرد: bišiye böm «رفته باشم»، bišiye böy «رفته باشی»، bišiye bö «رفته باشد»؛ جمع: bišiye böym «رفته باشیم»،bišiye böyn «رفته باشید»، bišiye bön «رفته باشند».
ماضی التزامی متعدی از عامل به اضافۀ صفت مفعولی گذشتۀ فعل اصلی و صرف سوم‌شخص مفرد ماضی سادۀ bo «بودن» ساخته می‌شود: مفرد: bim/ bem sutte bö «ساخته باشم»، bid sutte bö «ساخته باشی»، biš sutte bö «ساخته باشد»؛ جمع: bimũṃ sutte bö «ساخته باشیم»،bidũṃ sutte bö «ساخته باشید»، bišũṃ sutte bö «ساخته باشند».
ماضیِ درجریان از صرف ماضی فعل کمکی «داشتن» به اضافۀ صرف ماضی لازم/ متعدی فعل اصلی ساخته می‌شود: dudam šom «داشتم می‌رفتم»، dudam suttam «داشتم می‌ساختم».
فعل آینده از صرف فعل کمکی piyāmũṃ «خواستن» به اضافۀ صرف مضارع التزامی فعل اصلی ساخته می‌شود: piyešũṃ bešan «می‌خواهند بروند». فعل مجهول با افزودن -iy به مادۀ مضارع ساخته می‌شود. همۀ صیغه‌های فعلی را می‌توان با مادۀ مجهول ساخت: bosāziyo «ساخته شد»، bosāziyon «ساخته شدند».
فعل سببی با افزودن en/ -n- به مادۀ مضارع ساخته می‌شود: -täs-en «ترسانیدن».
پیشوندهای نفی عبارت‌اند از: -na و -:na،؛naha «نیست»، na:mo «نیامد». پیشوندهای فعلی نیز عبارت‌اند از: bä «بیرون»، ve «بالا، پس»، de(r) «پایین»، he (بدون معنی) (برای اطلاعات بیشتر، نک‍ : ابراهیمی، 57-65؛ لکوک، 531-537، نیز 387-388).

ویژگیهای نحوی

دربارۀ نحو، این موارد چشمگیر است: نشانۀ اضافه مانند فارسی معیار و حتى برخی از گویشهای همجوار، e است که در بیشتر موارد حذف می‌شود: ove säd «آبِ سرد»؛ dot mā «دخترِ من»؛ itā livān ō be mā de «یک لیوان آب به من بده». در ساخت ترکیبات وصفی، صفت پس از موصوف قرار می‌گیرد و از جهت شمار معمولاً با موصوف خود مطابقت نمی‌کند. کسرۀ اضافه گاه بین صفت و موصوف می‌آید و گاه حذف می‌شود: daraxt e sowz «درختِ سبز»، roxöwa pa:n «رودخانۀ پهن»، ni sandoqā čubi māle šumu a «این صندوقهای چوبی مال شما ست» (نک‍ : ابراهیمی، 49)
در اردستانی، فعل مستقلی با معنی «قادربودن/ توانستن» وجود ندارد. گویشوران به جای آن، از عبارت teq-am evune ke bekerom «می‌توانم انجام دهم» استفاده می‌کنند. همچنین، برای بیان مفهوم «خواستن و تمایل‌داشتن»، مانند ساخت فعل آینده، از -piy-/ piyā استفاده می‌شود: delam piyeš ke tanta bemune «دلم می‌خواهد تو اینجا بمونی».
مانند بسیاری از دیگر گویشها، وند ضمیری ممکن است به فعل وصل شود: tare-š «می‌آوردش»؛ حتى در ساخت فعل ماضی ساده‌ای که عامل آن به‌صورت ضمیر متصل به کار رفته است (ارگتیو)، این قاعده رعایت می‌شود: be-š-eš-vut «به او گفت».
در واژه‌سازی، مهم‌ترین پسوندهای اشتقاقی عبارت‌اند از: پسوند مصغرساز -eču، or-eču «آسیاب‌چی»؛ پسوند -in/ -(e)yn برای ساخت نام درخت، fess-in «درخت پسته»، halg-in «درخت هلو» (لکوک، 387).

واژگان

muIJa «مورچه»، xol «خاکستر»، vāIJū «بازار»، pēlu «سد»، meli «گربه»، kue «سگ»، äIJõ «ارزان»، dot «دختر»، luvā «روباه»، ānne «جمعه»، vešše «گرسنه»، mār «مادر»، ãy «دهان»، peti/ ur «برهنه»، viyu «جدا»، lart «مرتع»، kotore «توله‌سگ»، ve «به»، varang «برنج»، xuār «خواهر»، zumu «داماد»، owčen «پله»، barme «گریه»، uz «گردو» (همو، 388).

مآخذ

ابراهیمی، قربانعلی و علیرضا عظیم‌پور، واژه‌نامۀ گویش اردستان، اصفهان، 1390 ش؛ جکسن، ا. و. ویلیامز، سفرنامه، ترجمۀ منوچهر امیری و فریدون بدره‌ای، تهران، 1369 ش؛ «درگاه ملی آمار»، آمار (مل‍‌ )؛ رضایی باغ‌بیدی، حسن، معرفی زبانها و گویشهای ایران، تهران، 1380 ش؛ لُکوک، پیر، «گویشهای مرکزی ایران»، راهنمای زبانهای ایرانی، به کوشش رودیگر اشمیت، ترجمۀ آرمان بختیاری و دیگران، تهران، 1363 ش، ج 2؛ مقدسی، احسن التقاسیم، به کوشش علینقی منزوی، تهران، 1361 ش؛ نیز:

Amar, www.amar.org.ir; Bailey, H. W., «Iranian Studies: Ardistānī», Bulletin of the School of Oriental and African Studies, London, 1933, vol. VII, no. 4; Kent, R. G., Old Persian, New Haven/ Connecticut, 1950; Locoq, P. «Ardestani», Iranica, 1987, vol II, Fasc. 4.
فهیمه شکیبا

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: