اخوت، انجمن
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 30 مهر 1404
https://cgie.org.ir/fa/article/272147/اخوت،-انجمن
پنج شنبه 8 آبان 1404
چاپ شده
3
اخوت، انجمن \anjoman-e oxovvat\، نخستین مجمع سازمانیافتهای که با عنوان «انجمن» در ایران اواخر دورۀ ناصرالدین شاه پدید آمد و در ایام مظفرالدین شاه تشکیلات آن رسمی و علنی شد. بنیادگذار این انجمن، علی خان ظهیرالدوله (1281-1342 ق/ 1864-1924 م)، وزیر تشریفات دربار قاجار، فرزند محمدناصر خان ظهیرالدوله، و یکی از مریدان و سرسپردگان صفی علیشاه، پیشوا و قطب سلسلۀ نعمتاللٰهی بود. اندیشۀ تأسیس این انجمن هنگامی به وجود آمد که صفی علیشاه در 1303 ق/ 1886 م، از سفر هند و حجاز به ایران بازگشت و در تهران (صفایی، رهبران ... ، 136-137)، جلسات مرتبی تشکیل داد که در آنها گروه کثیری از رجال و مردم عادی شرکت میکردند. در این زمان، ظهیرالدوله هم در حلقۀ مریدان و پیروان صفی علیشاه درآمد و بهزودی، یکی از نزدیکترین مریدان وی شد و از طرف او لقب صفا علیشاه یافت و بعدها از جانب صفی علیشاه به جانشینی وی منصوب شد (مدرسی، 153). گروه برگزیدهای که در اطراف صفی علیشاه گرد آمده بودند و در خانۀ او جلسات خود را تشکیل میدادند، بهتدریج متشکل شدند و هستۀ مرکزی انجمن اخوت را بهطور پنهانی از 1305 ق/ 1888 م پدید آوردند. بهجز ظهیرالدوله، معاون پلیس تهران، نظمالدوله، که در آغاز، ناصرالدین شاه او را مأمور نظارت بر کارها و فعالیتهای صفی علیشاه کرده بود، خود مجذوب وی شد و در سلک مریدان نزدیک او درآمد (همانجا؛ امینالملک، 1/ 66؛ رائین، 3/ 487- 488).ناصرالدین شاه بار دیگر نسبتبه فعالیت اطرافیان صفی علیشاه بدگمان شد و در 1313 ق/ 1895 م، دستور تبعید او را صادر کرد، اما پیش از اجرای این دستور، خود به تیر میرزا رضای کرمانی کشته شد (امینالملک، 1/ 68)؛ ازاینرو، جلسات پنهانی انجمن اخوت همچنان در منزل صفی علیشاه با شرکت چند تن از خواص او چون سیفالدوله، میرزا محمود کرمانی، ظهیرالدوله و میرزا نصرالله خان دبیرالملک تا هنگام مرگ صفی علیشاه در 24 ذیقعدۀ 1316 ق/ 5 آوریل 1899 م، ادامه یافت. پس از مرگ او، برحسب نوشتهای که دبیرالملک ارائه داد، ولایت و ریاست طایفۀ نعمتاللٰهی برعهدۀ ظهیرالدوله صفا علیشاه قرار گرفت (افضلالملک، 372). ظهیرالدوله چون به مقام ارشاد رسید، با اینکه داماد مظفرالدین شاه و وزیر تشریفات بود، با لباس رسمی وزارت در انظار ظاهر نشد (سپهر، 95-96). او 7 ماه پس از فوت صفی علیشاه در 1317 ق/ 1899 م، نظر موافق شاه را نسبتبه تشکیل «انجمن اخوت» کسب کرد (امینالملک، همانجا؛ بامداد، 2/ 369). سپس قسمت شمالی باغ خانۀ خود را که در خیابان علاءالدوله (فردوسی کنونی) قرار داشت، به مرکز انجمن اختصاص داد و برای آن تشکیلاتی برقرار کرد. در این ساختمان تالاری بود که جلسات انجمن در آنجا تشکیل میشد. در وسط تالار مجسمۀ نیمتنۀ صفی علیشاه قرار داشت. نیز ظهیرالسلطان، فرزند بزرگ ظهیرالدوله، که نقاشی زبردست و از سالکان طریق بود، شبیهی از صفی علیشاه ساخت و آن را به انجمن اهدا کرد. این پرده سالها زینتبخش انجمن بود (معیرالممالک، 110).اعضای اصلی انجمن نخست 110 تن بودند که ظهیرالدوله آنان را برگزیده، و نامشان را بر 110 صندلی همانند، نوشته بود و هر عضو موظف بود در جای مخصوص خود جلوس کند (عرفان، 504-505). انجمن آنگاه به عضوگیری پرداخت و با قبول درخواستنامهای به نام «ورقۀ تمنّا» افرادی را که دو معرف داشتند، به عضویت میپذیرفت و برای آنان تعرفه صادر میکرد.ظهیرالدوله ادارۀ انجمن اخوت را برعهدۀ هیئت مشاورهای مرکب از 11 تن واگذارد که اعضای آن را خود انتخاب کرده بود (امینالملک، همانجا؛ همایونی، 325). این هیئت همۀ امور انجمن را اداره میکرد و ریاست آن تا پایان عمر ظهیرالدوله برعهدۀ خود او بود (علوی، 329) و سید محمد خان انتظامالسلطنه هم سالها سمت نیابت داشت (همایونی، 324). ظهیرالدوله نشانهای نیز برای انجمن تعیین کرد که بالای اوراق آن به چاپ میرسید و معمولاً پشت جلد کتابهایی هم که انجمن طبع میکرد، در جایی مخصوص منقوش میشد (همو، 325).ظهیرالدوله میکوشید شاهزادگان و رجال دولتی را وارد انجمن کند. گذشته از آنکه برای پذیرش اعضای جدید ترتیباتی نهاد، اگر خطایی از اعضا میدید، آنان را تنبیه میکرد؛ چنانکه مظفرالملک حاکم همدان را که عامل قتل سید جمالالدین اصفهانی شناخته شد، از انجمن اخراج کرد (افشار، 1/ 60)؛ ازاینرو باید گفت هرچند، این انجمن مجمعی مرکب از سالکان طریق تصوف به شمار میآمد، گویای باورهای سیاسی ظهیرالدوله نیز بود که عقیده داشت در ایران خدمات اجتماعی از این راه میسرتر است (همو، 1/ 50). او همچنین نظامنامهای برای انجمن اخوت تدوین کرده بود که نسخههایی از آن در اختیار هریک از اعضا قرار داشت (نک : دنبالۀ مقاله). آنان موظف بودند ضمن رعایت مواد آن، از ارائۀ نظامنامه به اشخاص غیرعضو خودداری کنند (صفایی، رهبران، 138- 139). عضویت در هیئت مشاورۀ 11نفرهای که انجمن را هدایت میکرد، مادامالعمر بود و در صورت فوت یکی از اعضا، جانشینی از میان دیگر اعضای انجمن برای او انتخاب میشد (همایونی، همانجا؛ مدرسی، 153-154). از این زمان، روزبهروز بر شهرت انجمن اخوت افزوده میشد و گروه بسیاری از میان افراد خوشنام و آزاده، طالب عضویت آن شدند، بهگونهای که دربار قاجار بیمناک شد و به دورکردن ظهیرالدوله از تهران کوشید؛ چنانکه در ربیعالآخر 1324/ ژوئن 1906 به هنگام اوج حرکات مشروطهطلبی، ظهیرالدوله با آنکه رسماً وزیر تشریفات بود، مأمور حکومت همدان شد و بهروایتی، مأمور بر سر او گماشتند که سریعتر به همدان رود (افشار، 1/ 18).هرچند انجمن اخوت اعضای خود را از فعالیتهای سیاسی برضد دولت بازمیداشت، اما به هر حال تحرکات انجمن، پسند خاطر دولت نبود. چندی بعد در دورۀ استبداد صغیر به دستور محمدعلی شاه، قزاقان تحت فرماندهی لیاخوف روز چهارشنبه 24 جمادیالاول 1326 ق/ 24 ژوئن 1908 م («وقایع ... »، 268) به محل انجمن حملهور شدند و آنجا را غارت کردند (عرفان، 546). با اینکه گفته میشد که شاه فقط دستور بازرسی مقر انجمن را داده بود، کار به غارت و انهدام انجمن انجامید. در این حمله، کتابخانۀ نفیس ظهیرالدوله به غارت رفت و پردههای نفیس نقاشی را دریدند (معیرالممالک، 112). کتابها سهم لیاخوف شد («وقایع»، همانجا). پس از ویرانی انجمن، قزاقان به منزل ظهیرالدوله که در آن زمان، خود در رشت بود و همسرش «ملکۀ ایران»، دختر ناصرالدین شاه، در آن زندگی میکرد، حمله بردند. بهگفتۀ یکی از شاهدان، نتیجۀ این غارت برای تاراجکنندگان از همۀ هجومها و دزدیها بیشتر بود (شریف، 192). ملکۀ ایران شرح این ماجرا را به تفصیل در مکتوباتی که به ظهیرالدوله نوشته، آورده است. متن کامل این نامهها چندبار در مجموعۀ اسناد و مدارک ظهیرالدوله منتشر شده است.ظاهراً بهانۀ حمله به انجمن اخوت آن بود که قزاقان گزارش دادند از محل انجمن به آنان تیراندازی شده است. این گزارش البته ساختگی و بیپایه بود و تنها برای دستـاویز حمله، پرداخته شـده بود (نک : کسروی، 657). حمله به انجمن 3 ربع ساعت طول کشید و به گزارش مأموران سفارت انگلیس، که در نزدیکی محل واقعه بودند، حمله با مقاومت طرفداران انجمن مواجه نشد (معاصر، 2/ 768؛ کتاب ... ، 1/ 239-240)؛ همچنین میگفتند که در انجمن، بمب نگهداری میشود؛ اما این گزارش هم صحیح نبود و ظهیرالدوله آن را تکذیب کرد (1/ 365). در انجمن البته فعالیتهای ادبی و هنری بهسود مشروطهطلبان انجام میشد. بهگفتۀ مترجم کتاب انقلاب ایران، پیش از حمله به انجمن، نمایشی تخیلی (فانتوم) به مدت چند شب در انجمن ترتیب یافت که در آن از شاه تلویحاً انتقاد میشد. گزارش این شبها را موقرالسلطنه از اعضای انجمن به آگاهی محمدعلی شاه رساند و خشم او را برانگیخت (پژوه، 451-453).ظهیرالدوله خود نیز گاه بیپروایی نشان میداد و از شخص محمدعلی شاه انتقاد میکرد؛ چنانکه در نامهای که در 10 جمادیالاول 1326 ق/ 10 ژوئن 1908 م، به او نوشت و در مجموعۀ اسناد او درج است (1/ 332-333)، به صراحت، از کارهای اخیر شاه انتقاد کرد و باعث کینهورزی شاه نسبتبه خود شد. بااینهمه، پس از غارت و ویرانی مرکز انجمن و خانۀ ظهیرالدوله، محمدعلی شاه از این حادثه، اظهار تأسف کرد و از ملکۀ ایران رسماً عذرخواهی نمود (همو، 1/ 366). معذرتخواهی شاه شاید از آن جهت بود که میترسید با شیوع خبر حمله به انجمن، درویشان و اعضای انجمن سر به شورش بردارند و اوضاع را از آنچه هست، نابسامانتر کنند؛ او ظهیرالدوله را هم از احتمال وقوع چنین تحرکاتی برحذر میداشت (همو، 1/ 375-377). بهرغم این عذرخواهیها، شاه از اینکه ظهیرالدوله در نهان و آشکار، از مشروطهطلبان جانبداری میکرد، دلخوش نبود (افشار، 1/ 22).ساختمان ویرانۀ انجمن سالها به همان صورت باقی ماند و فعالیتهای آن موقتاً تعطیل شد (علوی، 329-330)؛ اما چون محمدعلی شاه کشور را ترک کرد و مشروطهطلبان پیروز شدند، انجمن بار دیگر گشایش یافت و به شکرانۀ آن جشنی مفصل برپا شد. این جشن، که «جشن نصرت ملی» نام گرفت، چند شب ادامه داشت و درآمد آن به مصارف ملی رسید. در آغاز جشن، ارکستر انجمن نخست سرود انجمن و پس از آن، سرود پیروزی را اجرا کرد؛ نیز گروهی از رجال ازجمله نایبالسلطنه در آنجا حضور یافتند و از فعالیتهای انجمن تقدیر به عمل آمد (صفایی، رهبران، 162-163؛ افشار، 1/ 26). سپس انجمن اخوت صورت دخلوخرج جشن نصرت ملی را بهصورت جزوه منتشر کرد. این رساله بعدها در خاطرات و اسناد ظهیرالدوله تجدید چـاپ شد (1/ 443- 448، 453 بب ). هم در این زمان محمدحسن میرزا ولیعهد به دستور احمد شاه جزو اعضای انجمن درآمد و ورقۀ تعرفه دریافت داشت (امینالملک، 1/ 69).ظهیرالدوله پس از چندی از سوی حکومت مشروطه به حکمرانی کرمانشاه رفت و در آن شهر هم در شعبان 1327/ اوت 1909، جشنی در دارالحکومه برپا کرد و درآمد آن را به مصرف مجاهدان مجروح و خانوادۀ شهیدان مشروطه اختصاص داد و انجمن اخوت تهران را مأمور کرد تا آن را به این مصارف برسانند (فریدالملک، 327). ظهیرالدوله در سال آخر زندگی خود، هفتهای چندبار در محل انجمن اخوت حضور مییافت و با دراویش و فقرا ملاقات میکرد و به مسائل و مشکلات آنان میپرداخت (صفایی، همان، 167).ظهیرالدوله انجمن اخوت را بهصورت یک مکتب تعلیمات اخلاقی و کانون برادری یا سازمان اداری منظمی درآورد. در انجمن، همۀ طبقات اجتماع در یک صف جای میگرفتند. اسامی افرادی که با معرفی دو نفر به عضویت پذیرفته میشدند، در دفتری ثبت میشد و این دفتر، که معرف اعضا و شمار آنان بود، تا سالها بعد، در دفتر انجمن موجود بود (همایونی، 325). بنابر روایتی، شمار اعضا در زمان ظهیرالدوله در تهران 13هزار تن و در ایران 800هزار تن بود (سپهر، 95)؛ البته، این آمار مبالغهآمیز به نظر میرسد. بنا به روایت صحیحتر، شمار اشخاصی که ظهیرالدوله با امضای خود برای آنان ورقۀ عضویت صادر کرد، 321‘31 تن در آخرین سال زندگی او بود. ظهیرالدوله همچنین مدرسهای به نام «معرفت» در کنار انجمن تأسیس کرد (صفایی، ده نفر ... ، 82؛ افشار، 1/ 61، حاشیۀ 108). انجمن در زمینههای هنری هم فعالیت داشت و درآمد آن را به مصارف عامالمنفعه میرساند. در آتشسوزی بزرگ شهر آمل که در 1318 ق/ 1900 م، روی داد، انجمن برای گردآوری اعانه، برنامهای هنری ترتیب داد و همۀ درآمد آن را به مصرف ترمیم آتشسوزی رساند (رائین، 3/ 496). ظهیرالدوله در زمان ریاست خود بر انجمن، بر پیروان و دراویش گروه خود نفوذ بسیار داشت و کوشش بسیار کرد تا بسیاری از آنان را به کار کسب بگمارد و برای دیگران هم کاری درخور و مناسب پیدا کند (افضلالملک، 377- 378).
انجمن نظامنامهای داشت که دستور کار و شرح وظایف اعضا بود و ظهیرالدوله شخصاً آن را تدوین کرد و در کتابچهای با عنوان دستور ظاهری انجمن اخوت در 15 صفحه در تهران به چاپ رساند. محتوای این نظامنامه چیزی بهجز دستورهای اخلاقی ساده نبود و از مسائل سیاسی و اجتماعی مطلبی در آن به چشم نمیخورد. این دستور مشتمل بر 52 ماده و 6 فصل بود؛ فصل اول حاوی مقصد انجمن با اصول ششگانۀ آن بود، یعنی: تعظیم امرالله، شفقت خلقالله، خدمت اهلالله، بذل نفس فی سبیلالله، کتمان سرالله، و اطاعت ولیالله (صفایی، رهبران، 138- 139). فصل دوم شامل تشرف به انجمن. فصل سوم ادارۀ انجمن و تکالیف آن. فصل چهارم شعبههای انجمن بود؛ برحسب یکی از مواد این فصل، در هر شهری که 11 تن از پیروان اتفاق نمایند، انجمن مرکزی اخوت اجازۀ تأسیس شعبه را در آن شهر خواهد داد. در فصل پنجم حقوق انجمن، و در فصل ششم، تکالیف انجمن، مورد بحث قرار گرفته بود. براساس مفاد این دستورنامه، اعضای انجمن مکلف نبودند الزاماً اعانهای بپردازند («دستور ... »، 1/ 550-557). این نظامنامه تنها به کسانی داده میشد که عضو انجمن باشند؛ ازاینرو، سالها کسی از مفاد آن بهطور دقیق اطلاعی نداشت، تا اینکه در 1317 ش/ 1938 م، مقارن با جشن 50سالگی انجمن، تجدید چاپ شد (همانجا). غیر از آن، انجمن برای ادارۀ امور داخلی خود آییننامهای تنظیم کرد و برای اعضا مقررات سختی در نظر گرفت؛ همۀ اینها را ظهیرالدوله شخصاً تنظیم و تدوین میکرد (رائین، 3/ 496 بب ). نشـانهای که وی بـرای انجمن ابداع کرد و بهصورت علامت رسمی انجمن باقی ماند، شامل دو تبرزین مقابل هم و کشکولی آویخته در محل تقاطع تبرزینها و در پایین کشکول، تسبیحی متصل به انتهای دوتبرزین است. بالای کشکول سال 1317 [ق] و در بالای آن، حرف «ص» که نشانۀ صفا ست، ثبت شده است (مدرسی، 159).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید