صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / علوم / رهاوی /

فهرست مطالب

رهاوی


آخرین بروز رسانی : سه شنبه 8 فروردین 1402 تاریخچه مقاله

رُهاوی، اسحاق ‌بن علی، پزشک و مؤلف کتاب ادب الطبیب در سدۀ 3 ق/ 9 م. 
آگاهی ما از زندگی و احوال وی اندک، و بیشتر برآمده از تنها اثر باقی‌ماندۀ او، ادب ‌الطبیب، در موضوع اخلاق پزشکی است. تاریخ تولد و وفات وی دانسته نیست. به ‌نظر می‌رسد در اواخر سدۀ 3 ق می‌زیسته، چنان‌که بارها در ادبالطبیب، به اقوالی از پزشکان این دوره، همچون یوحنا بن ماسویه و به‌ویژه عیسی ‌بن ماسه اشاره کرده است (نک‍ : ابن‌ابی‌اصیبعه، 1/ 215، 234، 242، 247، 346؛ GAS, III/ 264؛ نیز دنبالۀ مقاله). رهاوی گویا از شاگردان عیسی ‌ابن ماسه بوده است؛ چه، بنابر عیون الانباء، رهاوی طب را مستقیماً از او آموخته، و در ادب ‌الطبیب نیز بی‌واسطه به ذکر اقوالی از وی اشاره کرده است (نک‍ : ابن‌ابی‌اصیبعه، همانجاها). 
در آثار تراجم‌نویسان متقدم، به رهاوی و آثارش اشاره نشده، و تنها ابن‌ابی‌اصیبعه با عناوینی چون طبیبی برجسته، عالم به آراء جالینوس، و مؤلف آثار سودمندی در طب، به او و 7 بار به کتابش، ادب ‌الطبیب، اشاره کرده است (نک‍ : 1/ 191، 215، 225، 234، 241، 242، 342). به نوشتۀ خود رهاوی، او در مناطق مختلفی از شام و عراق به طبابت پرداخته، و از تجربیات دیگران بهره‌ جسته است (نک‍ : 1/ 11، 186؛ نیز GAS، همانجا،). 

آثـار

ادب‌ الطبیب. این کتاب از کهن‌ترین آثار اخلاق پزشکی در تمدن اسلامی است (نک‍ : لِوی، «اخلاق ... »، 17؛ سویج ـ اسمیت، 938). این اثر به زبان عربی، و دو مقاله به ترتیب در 7 و 13 باب است (نک‍ : رهـاوی، 20-22؛ نیـز دنبـالۀ مقـاله). تنهـا نسخۀ خطی یافت‌شده از این اثر در کتابخانۀ سلیمانیۀ ادرنه به شمارۀ 658‘1 نگهداری می‌شود که در 748 ق/ 1347 م استنساخ شده، و به کوشش فؤاد سزگین در 1405 ق/ 1985 م به‌صورت نسخه‌برگردان منتشر شده است. 
یوهان کریستف بورگل نخستین‌ بار این کتاب را بررسی و معرفی، و مـارتین لـوی آن را به زبـان انگلیسی ترجمه کرد (نک‍ : بورگل، «تعلیم‌وتربیت ... »، 337-360، «ادب ... »، 90-102؛ لوی، همان، 1 ff.). کمال سامرائی و داود سلمان علی نیز این نسخه را در 1413 ق/ 1992 م تصحیح، و در بغداد به چاپ رساندند. این کتاب در 1390 ش در تهران، زیر نظر محمدصادق شریعت‌پارسا به فارسی ترجمه و انتشار یافته است. 
آشنایی مسلمانان با علوم مختلف و مبادی اخلاقی، در اثر ترجمۀ آثار پهلوی، هندی و یونانی، سبب تغییر معنایی واژۀ ادب نزد آنان شد (لوی، «وظیفه‌شناسی ... »، 358-361). همچنین، تألیف آثاری با موضوع ادب، از اواخر سدۀ 2 ق، سرآغازی برای نگارش آثاری چون ادب ‌الطبیب در سدۀ بعد بود (نک‍ : کرامتی، 169). در این کتاب، رهاوی (ص 8، 10، 19) پزشکان را به داشتن اخلاق پسندیده و تأدیب نفس مکلف دانسته، و همین موضوع را از اهداف خود برای نگارش آن برشمرده است. به نوشتۀ وی (ص 11، 96، 97)، پزشک باید خداترس باشد، اخلاق را مقدم بر نفس بداند و پس از رفع نیاز مردم، به رفع نیازهای جسم خود بپردازد. 
رهاوی از آراء حکمای یونانی، به‌ویژه بقراط و جالینوس، تأثیر پذیرفته بود. چنان‌که در ادب ‌الطبیب بارها از اقوال و آثار آنها سخن می‌گوید (ص 52، 53، 67، 69). او جالینوس را استاد خویش دانسته (ص 47، 65)، و مطالعۀ آثار وی، ازجمله المزاج، اسطقسات، تشریح، منافعالاعضاء و تدبیر الاصحاء را به پزشکان تأکید کرده است (ص 47، 56، 61، 105، 178-180). به عقیدۀ لوی (نک‍ : همان، 361ادبالطبیب بیشتر مبتنی‌بر دو کتاب متافیزیک ارسطو، و دربارۀ روح افلاطون است؛ البته برخی از نقل‌قولها که به این دو کتاب نسبت داده شده، نادرست، و بیشتر همخوان با عقاید مسلمانان است. رهاوی (ص 152-157) همچنین از اقوال و آثار حکمای دورۀ اسلامی، ازجمله یوحنا بن ماسویه، عیسی ‌بن ماسه، حنین‌ بن اسحاق، سلمویه، اسرائیل ‌بن زکریای طیفوری، جورجس، جبرائیل، کندی و ابوعیسى، در کتابش بهره برده است. 
رهاوی در باب اول کتاب بارها به وحدانیت خداوند، اعتقاد به شریعت و نیز ثواب و عقاب اخروی اشاره می‌کند و به آوردن مصادیقی دراین‌‌باره از کتابهای کون الجنین بقراط، ما بعد الطبیعه و سمع الکیان ارسطو و فی النفس افلاطون می‌پردازد (ص 29-31، 145-146). او همچنین پزشکان را از شنیدن آراء مذاهب دهری و ملحدانه منع می‌کند (ص 60). 
رهاوی در باب دوم این کتاب، که مفصل‌ترین باب آن به شمار می‌رود، پیش از ورود به موضوع اصلی، به موضوعاتی از این قبیل پرداخته است: خواب و بیداری؛ حواس و مزاج؛ خوردنیها و نوشیدنیها؛ تشریح شکل و وظایف اعضای اصلی بدن شامل مغز، قلب، کبد و نیز اعضای خادم آنها شامل معده، روده‌ها، طحال، کیسۀ ‌صفرا، کلیه‌ها، مثانه، ریه و سینه؛ همچنین تأثیر شغل و محل زندگی بر بدن (ص 40- 109). در گفتار آخر این باب، برنامۀ روزانه‌ای برای پزشکان ارائه داده، که شامل رعایت موارد بهداشتی، مطالعۀ کتب طبی و مذهبی، و عیادت از بیماران است (ص 105- 109). 
رهاوی از باب سوم تا پایان کتاب، بیشتر به مسائل اخلاقی همچون نحوۀ رفتار پزشکان، بیماران، پرستاران، عیادت‌کنندگان و همراهان بیمار می‌پردازد و رعایت مواردی را به پرستاران، داروسازان، حاکمان و عیادت‌کنندگان بیمار دربارۀ آداب عیادت یادآور می‌شود (ص 110-205). به ‌نظر وی، عیادت‌کننده، ازجمله پزشکی غیر از پزشک معالج بیمار، نباید غذا یا دارویی را به بیمار تجویز کند (ص 117). در سدۀ سوم، پزشک باید گیاه‌شناس، داروساز و داروشناس نیز می‌بود (لوی، «وظیفه‌شناسی»، 364). چنان‌که در باب ششم (ص 118-124) از مقالۀ اول، به شرح انواع داروها و طرز نگهداری آنها پرداخته، و بر پرهیز از فروش داروهای فاسد و تقلبی تأکید کرده است. او دراین‌باره به فردی اشاره کرده (ص 120)، که به‌جای طباشیر، به داروفروشان زاج فروخته بود. به گواه وی (ص 135)، در شهر حلب، پرستاری به‌اشتباه و برخلاف تجویز پزشک، زراوند را به‌جای راوند به بیماری خورانده، و سبب مرگ بیمار شده بود. همچنین، گاه افیون (شیرۀ حاصل از میوۀ خشخاش) را با افتیمون خلط می‌کردند و مواردی از این قبیل. رهاوی در بخش دیگری (ص 4-5) ناآگاهی پرستار از طرز تهیه و میزان مصرف دارویی را که او به بیمارش تجویز کرده بود، عاملی برای به‌خطر‌افتادن جان بیمارش دانسته است. به عقیدۀ وی (ص 125- 128)، پزشک برای تشخیص بیماری و درمان آن باید به معاینه و پرسش از بیمار و شخص همراه و مراقب وی بپردازد و برای مثال، به نحوۀ تشخیص و شرح درمان بیماری ذات‌الجنب یکی از بیمارانش اشاره کرده است. 
رهاوی (ص 144-147) باب دوازدهم را به شرح منزلت پزشکی اختصاص داده است. او (ص 148- 158) حاکمان جامعه را به تشویق پزشکان متعهد، و ممانعت از رشد پزشک‌نمایان ترغیب کرده، و در باب سیزدهم نیز با آوردن حکایاتی به این موضوع پرداخته است. 
او (ص 169-170) آزمودن پزشکان را به دلایلی‌، ازجمله رسوایی سودجویان و نیرنگ‌بازان، حفظ ارزش انسان، که موضوع صناعت پزشکی است، و نیز بیدارکردن پزشکان غافل، امری ضروری می‌دانست. رهاوی (ص 170) در نامه‌ای به یکی از صاحب‌منصبان شهر رقّه لزوم آزمایش پزشکان را یادآوری کرده است. به نوشتۀ وی (ص 185-186)، در یونان، پزشکان باسابقه پزشکان جدید را می‌آزمودند و این آزمون در روزگار رهاوی همچنان در شام برقرار بود. رهاوی (ص 188-195) دربارۀ پزشک‌نمایان هشدار داده، و باب هجدهم از مقالۀ دوم کتابش را به این موضوع اختصاص داده است. 
از دیگر ویژگیهای این کتاب، می‌توان به شرح رهاوی از برخی ابزارهای جراحی، چگونگی فصد و موارد آزمون فاصد اشاره کرد (ص 173-176). رهاوی همچنین درج شرح‌حال بیمار را برای پیگیری بهبود یا وخامت حال وی لازم می‌دانست (ص 186). 
آنچه ادب ‌الطبیب را خواندنی‌تر می‌کند، حکایتهایی است که برای توضیح دقیق‌تر موضوع بیان کرده است؛ ازجمله اثبات جایگاه رفیع پزشکان و تقدم آنان بر دیگر اهل صنایع، با آوردن حکایتهایی مانند: مأمون و پزشک مخصوص وی، جبرئیل (ص 14)؛ داستان پی‌بردن ارسطو به بیماری پسر پادشاه، از روی تپش قلب او (ص 151-152)؛ تشخیص بارداری مادر موسى و هارون عباسی پیش از تولد این دو، از روی ادرار مادر، توسط اسرائیل بن ذکریا (ص 154-155)؛ کج‌فهمی بیماران از تجویز اطبا و بهبودنیافتن آنها و اشـاره بـه تجربۀ خود دراین‌‌بـاره در حلب (نک‍ : ص 161، 147، 149، 151-163، 193-195). 
از 4 عنوان دیگر از آثار رهاوی نیز خبر داریم که نسخه‌ای از آنها تاکنون به دست نیامده است و عبارت‌‌اند از: 
1. کناش، که برگرفته از 10 مقالۀ جالینوس، معروف به المیامر فی ترکیب الادویة بحسب امراض الاعضاء من الرأس الی القدم است (نک‍ : ابن‌ابی‌اصیبعه، 1/ 342). 
2. جوامع، که برگرفته از 4 کتاب الفرق، الصناعة الصغیرة، النبض الصغیر و الی اغلوقن اثر جالینوس است و اطبای اسکندرانی آنها را گردآوری کرده بودند (رهاوی، 179؛ ابن‌ابی‌اصیبعه، همانجا). 
3. کیف ینبغی ان یُمتَحَن الطبیب، دربارۀ کیفیت آزمودن پزشکان است. رهاوی در ادب ‌الطبیب از آن یاد کرده، و باب شانزدهم در مقالۀ دوم را به این موضوع اختصاص داده است (ص 169-182؛ III/ 264 , GAS). 
4. المدخل الی علم الجدل، که در ادب ‌الطبیب توضیحاتی دربارۀ آن ارائه شده است (رهاوی، 129، 142؛ GAS، همانجا). 

مآخذ

ابن‌ابی‌اصیبعه، احمد، عیون الانباء، به کوشش نزار رضا، بیروت، دار مکتبة الحیاة؛ رهاوی، اسحاق، ادب‌ الطبیب، به کوشش کمال سامرائی و داوود سلمان علی، تهران، 1387 ش؛ کرامتـی، یونس، «ادب ‌الطبیب»، فرهنگ آثـار ایرانی ـ اسلامی، تهران، 1385 ش، ج 1؛ نیز: 

Bürgel, J. Ch., «Adab und i‘tidāl in ar-Ruhāwīs Adab aṭ-Ṭabīb», ZDMG, 1967, vol. CXVII, no. 1; id. «Die Bildung des Arztes: Eine arabische Schrift zum ärztlichen Leben aus dem 9. Jahrhundert», Sudhoffs Archiv, JSTOR, 1966, vol. L; id., GAS; Levey, M., «Medical Deontology in Ninth Century Islam», Journal of the History of Medicine and Allied Sciences, Oxford, 1966, vol. XXI, no. 4; id., «Medical Ethics of Medieval Islam», Transactions of the American Philosophical Society, Philadelphia, 1967, vol. LVII, no. 3; Savage-Smith, E., «Medicine», Encyclopedia of the History of Arabic Science, ed. R. Rashed, London/ New York, 1996 vol. III.
سارا فرض‌پور ماچیانی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: