رمادی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 29 بهمن 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/268310/رمادی
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
25
رَمادی، یوسف بن هارون، شاعر اندلسی سدۀ 4 ق/ 10 م. کنیهاش در بیشتر منابع ابوعُمر است (حمیدی، 2/ 589؛ فتح بن خاقان، 69؛ ضبّی، 493؛ ابنبشکوال، 1/ 674) و تنها در یتیمة الدهر ثعالبی (2/ 114) و بلدان یاقوت (2/ 813) بهخطا، ابوعمرو آمده است؛ یاقوتْ ابوبکر نیز ضبط کرده است (نک : ادبا، 20/ 62). دربارۀ شهرت وی به «رمادی» دو نظر وجود دارد: برخی رماده را جایی در مغرب یا اندلس (حمیدی، ضبّی، نیز یاقوت، بلدان، همانجاهـا؛ نیز نک : همو، المشترک، 209)، و یا روستـایی از توابع شِلب در جنوب غربی اندلس (ضیف، 277) دانستهاند که زادگاه یکی از پدرانش بوده است. برخی نیز گفتهاند که رمادی دراصل Elceniciento، و برگردان عربیِ لقب او «جنیش» یا «جنیس» بوده، که در رمـانسی (نک : چگنی، 390) به معنای خـاکستر است (گنثالث، 68؛ هیکل 283؛ فروخ، 4/ 339)؛ سخن برخی مورخان که گفتهاند او به ابوجنیش (نک : ابنحیان، 74) و یا شکل تصحیفشدۀ آن، «ابوسبیح» (ثعالبی، همانجا) معروف بود و سپس به رمادی نامور گشت (ابنبشکوال، همانجا)، مؤید این نظر است. تبار رمادی از قبیلۀ کِنده، و خودْ اهل قرطبه بود (حمیدی، ضبّی، ابنبشکوال، یاقوت، ادبا، همانجاها)، و در منابع کهن تنها در یک جا (ابنحیان، همانجا) از او با نسبت بطلیوسی یاد شده است.از جزئیات زندگی رمادی آگاهی اندکی در دست است و حتى سال تولد او دانسته نیست؛ تنها میدانیم که او کتاب النوادر ابوعلی قالی بغدادی (د 356 ق/ 967 م) را روایت کرده است (ابنبشکوال، همانجا؛ مقری، 4/ 36)، نیز نخستین رویداد تاریخدار زندگیاش آن است که در مراسم استقبال از او در قرطبه قصیدهای بلند خوانده است (ثعالبی، همانجا؛ حمیدی، 2/ 590). از آنجا که قالی در 330 ق/ 942 م به قرطبه وارد شد (همانجا؛ مقری، 3/ 71)، و باتوجهبه اینکه رمادی در میان شاعران دربار شکوهمند عبدالرحمان ناصر (حک 300-350 ق/ 913-961 م) این اجـازه را یافت که قصیدهاش را بخواند و در همین قصیده است که به چند تار سپید مویش اشاره میکند (نک : ثعالبی، همـانجـا)، میتوان چنین گمـانهزنی کرد کـه رمادی در آن زمان دستکم حدود 30 سال داشته، و بنابراین از موالید آغاز سدۀ 4 ق بوده است (نیز نک : هیکل، 284). رمادی که در روزگار حَکم دوم، ملقب به المستنصر باللٰه (حک 350-366 ق/ 961-976 م)، پیشوای شاعران قرطبه و ستایشگر خلیفه بود (عنان، 1/ 703؛ عباس، 206) و با شعرش روزگار میگذراند (فروخ، 4/ 340)، در 361 ق/ 972 م به همراه شماری از شاعران ناراضی به زندان افتاد؛ اما به نوشتۀ ابنحیان (ص 73-75) پس از مدتی کوتاه از سوی حَکم بخشیده، و آزاد شد. البته این نیز گفته شده است که او یا بهسبب سعایت بدخواهان (فتح بن خاقان، 72)، و یا شعری که در نکوهش المستنصر سرود، به زندان افتاد و هرچه در محبس اعتذاریه میسرود، کارگر نیفتاد و تا پس از مرگ حَکم نیز در بند ماند (حمیدی، 2/ 593؛ یاقوت، همان، 20/ 63؛ عباس، 207- 209). برخلاف سخن عنان (همانجا)، روشن است که این حبس با حبس پیشین تفاوت دارد؛ زیرا زمان این دورۀ حبس رمادی چنان دراز بود که او در این مدت، کتاب الطیر را در چند جزء نگاشت؛ کتابی به شعر در وصف پرندگان که هر بند آن با مدح هشام، ولیعهد حَکم، پایان مییافت تا مگر موجب رهاییاش گردد (حمیدی، همانجا؛ فتح بن خاقان، 71). حمیدی نسخهای از این کتاب را به خط رمادی دیده، و از روی آن دستنوشتی برای خود برداشته است (2/ 591؛ نیز نک : ضبّی، 496)؛ امـا افسوس که از این کتـاب نومضمون، تنها لامیهای در وصف شاهین بر جای مانده است که در برلین نگهداری میشود (GAL, S/ I/ 478; GAS, II/ 692-693).پس از مرگ حَکم (صفر 366 ق/ اکتبر 976 م)، رمادی قرطبه را رها کرد و راهی شَنترین در غرب اندلس شد. آن زمان فرحون بن عبدالله والی آنجا بود. اگرچه رمادی در اشعاری، از بیتوجهی او به آمدنش به این شهر گلایه میکند؛ اما والی با فرستادن هدایایی چند از وی عذر میخواهد (ابنابار، 1/ 280-281؛ عباس، 209-210). در همین زمان بود که رمـادی ابنقُرشیه عبدالعزیز بن منذر ــ برادر حکم المستنـصر ــ را مدح کـرد، نیـز به جمع ستـایشگران ابنابیعامر منصور پیوست؛ چندانکه او را در شمار نزدیکان ابنابیعامر، و گاه نزد وی مییابیم (ابنابار، 1/ 211-212؛ مقری، 3/ 364-366؛ عباس، 210؛ مونس، 279). احتمالاً در همین زمان رمادی به قرطبه بازگشته است، اما این دوستی در جنگ قدرت میان ابنابیعامر منصور و عثمان مُصحَفی به تیرگی گرایید؛ گرچه رمادی در این نبرد در کنار عثمان ایستاد. منصور که بر رقیبش پیروز شد (شعبان 367 ق/ مارس 978 م)، خواست رمادی را تبعید کند؛ اما با میانجیگری برخی، موافقت کرد که او در قرطبه بماند، به شرط آنکه هیچکس حق گفتوگو و رفتوآمد با وی را نداشته باشد. بدینترتیب، رمادی در قرطبه در تنگدستی، و چونان مردهای در میان زندگان زیست (مراکشی، 26-27؛ عباس، 211-212؛ مونس، همانجا). مراکشی تصریح میکند که رمادی تا هنگام مرگ خویش در اواخـر دوران ابـنابـیعـامر (حک شـوال 366 ـ رمضـان 392/ ژوئن 977 ـ ژوئیۀ 1002)، در چنین وضعی زیسته است (همانجا؛ نیز نک : ابنبشکوال، 1/ 674)، اما اینکه او در چنین وضعیتی طولانی زیسته باشد، منطقی نمینماید (عباس، 212-213)؛ زیرا اولاً رمادی را از ستایشگران ابنابیعامر دانستهاند (ابنسعید، المغرب ... ، 1/ 394، رایات ... ، 135)، و مقری نیز حکایتی را گزارش کرده، که گویای ارجمندی رمادی نزد منصور است (همانجا)؛ ثانیاً رمادی در حملۀ منصور به برشلونه (376 ق/ 986 م) همراه سپاه او بوده است (ابنخطیب، 2/ 106؛ دوزی، II/ 136؛ گنثالث، 68). بنابراین، قطعاً منصور مدتی پس از آن تصمیم، رمادی را بخشیده بوده است. درضمن، غالب مورخان تصریح کردهاند که رمادی در سالهای فتنۀ قرطبه، و در 22 ذیحجۀ 403 ق/ 4 ژوئیۀ 1013 م از دنیا رفته، و در گورستان کَلَع به خاک سپرده شده است (نک : حمیدی، ابنبشکوال، یاقوت، ادبا، فروخ، همانجاها).گنثالث پالنثیا با اشاره به ارتباط نزدیک رمادی با مسیحیان، گفته که او به زندقه متهم بوده (ص 156)، اما برای این ادعا مستندی ارائه نکرده است. درضمن، ابیاتی از او در دست است که در آن به امام علی و امام حسین (ع) اشاره شده (ثعالبی، 2/ 116)، و هیکل براساس همین ابیات، از تمایل وی به مذهب تشیع سخن به میان آورده (ص 287)؛ اما دراینباره نیز به ادلۀ بیشتری نیاز است. رمادی از شاعران طبقۀ سوم اندلس بود (مراکشی، 25) که در عصر خلافت یا همان سدۀ 4 ق میزیستند. اشعار بسیار داشت و بیشتر آنها نیکو بود (حمیدی، 2/ 589، 592؛ مراکشی، همانجا). سرعت رمادی در بداههسرایی و توانایی و طبع روانش در فنون و اغراض گوناگون شعری، او را زبانزد خاص و عام کرده بود (حمیدی، همانجا؛ فتح بن خاقان، 69). هرچند بیشتر اشعار او از میان رفته است، اما از شعرهای باقیماندهاش برمیآید که بخش قابلتوجهی از آنها حاصل بداهه نبوده، و با تأمل سروده میشده است؛ تأملی که در مبالغهها و اغراقهای فراوان و نیز در کوشش وی برای آفرینش معانی نو بازتاب یافته است (عباس، 196). ابنعبدالبر که خود قطعهای از شعر رمـادی را روایـت کرده است (نک : ابنبشکـوال، همانجا؛ یاقوت، همانجا)، او را پیشوای شاعران اندلس میدانست (ابندحیه، 3؛ نیز نک : ابنبشکوال، همانجا)، و شماری از ادبای بزرگ روزگارش میگفتند که «شعر با کنده آغاز شد و با کنده پایان یافت»؛ مرادشان امرؤالقیس در آغاز، و متنبّی و رمادی در پایان بود که با یکدیگر همروزگار بودند (حمیدی، 2/ 590). چنین جایگاهی بلند برای رمادی چندان دور از ذهن نیست؛ زیرا نزد ابوعلی قالی ادب آموخته (ابنبشکوال، یاقوت، همانجاها)، و در فنون شـاعری نزد ابوبکر یحیی بن هذیل نابینا (د 386 ق/ 996 م) شاگردی کرده بود (مقری، 4/ 36). ابنهذیل که متنبّیِ مغرور و دشوارپسند، او را سرآمد شـاعران اندلس میدانست (نک : ابنبسام، 3/ 347)، حلقۀ اتصال رمادی به مکتب شعری ابنعبدربه (د 328 ق/ 940 م) بود (عباس، 186). بیشتر شعرهای موجود رمادی، در موضوع غزل و خمر است که نشان میدهد این دو از مهمترین اغراض شعری وی بودهاند (هیکل، 289). رمادی بهرغم دلباختگی به کنیزی «خَلوة» نام، که او را تا سرقسطه کشاند (حمیدی، 2/ 590-591؛ ابنحزم، 1/ 120-122)، و با اینکه شیفتۀ جوانی مسیحی بود و در زندان نیز غزل مذکّر میسرود (فتح بن خاقان، 71، 74)، چنانکه خود در شعری گفته است (نک : ابنبسـام، 2/ 141)، از حد پاکدامنی تجـاوز نمیکرد و حقیقتاً اهل مُجون و هرزهدرایی نبود (عباس، 219؛ ضیف، 278). خمریات رمادی گویای تعمدش در پیروی از سبک ابونواس در تجاهر به بادهنوشی و خوشگذرانی است (عباس، 218- 219؛ قس: ضیف، همانجا). او در وصفْ صاحب سبک بود و برخی شاعران، پیرو سبک وی بودند (ابنبسام، 3/ 821). شاید شیفتگیاش به صور غریب و زیبای شعری و معانی نوساخته، که او را به «متنبّی اندلس» نامور کرد (فروخ، 4/ 340)، سبب شده است تا ادیب همروزگارش، ابنکتانی (د ح 420 ق/ 1029 م)، بیش از 90 بار در کتاب خود از ابیات رمادی برای نشاندادن تشبیهات زیبا بهره بگیرد (برای نمونه، نک : ص 36-37، 54، 131-132، 339). رمادی در تحول موشحات نقشی مهم داشت و نخستین کسی بود که تضمین (= تغصین) را در مراکز موشحه (= اقفال) بهفراوانی بـه کـار بـرد (نک : ابنبسـام، 1/ 469؛ هیـکـل، 291). او پیشـوای دومین مرحله از مراحل سهگانۀ تحول موشحه بود (عباس، 200-201)؛ گرچه چیزی از موشحاتش به دست ما نرسیده است.بهطورکلی، میتوان گفت که در شعر رمادی هم اثر طبع دیده میشود و هم تکلف (ضیف، فروخ، همانجاها). همچنین بخشی از شعر او بسیار سطحی و نزدیک به نثر است و بخشی دیگر، مرتبتی والا دارد و این بخش به احتمال بسیار، مربوط به دهههای آخر عمر او ست (هیکل، همانجا) که عاطفۀ شعریاش در اثر حبس صیقل خورده بود و اشعار صادقانهتری میسرود (عباس، 166). چنین مینماید که او در موضوعاتی چونان لهو و مزاح و پردهدری به نوگرایی، و در موضوعات جدی به نومحافظهکاری تمایل داشته است (هیکل، 289). از اشعار رمادی مجموعهای در دست نیست؛ اما ابنکتانی (ص 339 <فهرست>) و فتح بن خاقان (ص 69-75) بیشترین شعرش را آوردهاند.
ابنابار، محمد، الحلة السیراء، به کوشش حسین مونس، قاهره، 1963 م؛ ابنبسام شنترینی، علی، الذخیرة فی محاسن اهل الجزیرة، به کوشش احسان عبـاس، تونس، 1981 م؛ ابنبشکوال، خلف، الصلة، قاهره، 1966 م؛ ابنحزم، علی، رسائل، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1987 م؛ ابنحیان، حیان، المقتبس، به کوشش عبدالرحمان علی حجی، بیروت، دارالثقافه؛ ابنخطیب، محمد، الاحاطة، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، 1394 ق/ 1974 م؛ ابندحیه، عمر، المطرب من اشعار اهل المغرب، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، 1954 م؛ ابنسعید مغربی، علی، رایات المبرزین و غایات الممیزین، به کوشش محمد رضوان دایه، دمشق، 1987 م؛ همو، المغرب فی حلی المغرب، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، 1955 م؛ ابنکتانی، محمد، التشبیهات من اشعار اهل اندلس، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1966 م؛ ثعالبی، عبدالملک، یتیمة الدهر، به کوشش مفید محمد قمیحه، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛ چگنی، ابراهیم، فرهنگ دائرةالمعارفی، زبان و زبانها، تهران، 1382 ش؛ حمیدی، محمد، جذوة المقتبس فی تاریخ علماء الاندلس، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، 1410 ق/ 1989 م؛ ضبّی، احمد، بغیة الملتمس، قاهره، 1967 م؛ ضیف، شوقی، عصر الدول و الامارات الاندلس، قاهره، بیتا؛ عباس، احسان، تاریخ الادب الاندلس: عصر سیادة قرطبة، بیروت، 1969 م؛ عنان، محمد عبدالله، دولة الاسلام فی الاندلس، قاهره، 1408 ق/ 1988 م؛ فتح بن خاقان، مطمح الانفس، قسطنطنیه، 1302 ق؛ فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1984 م؛ گنثالث پالنثیا، آنخل، تاریخ الفکر الاندلسی، ترجمۀ حسین مونس، قاهره، 1955 م؛ مراکشی، عبدالواحد، المعجب، به کوشش محمد سعید عریان و محمد عربی علمی، قاهره، 1368 ق/ 1949 م؛ مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1388 ق/ 1968 م؛ مونس، حسین، حاشیه بر الحلة السیـراء (نک : هم ، ابنابـار)؛ هیکل، احمد، الادب الاندلسی، قـاهره، 1986 م؛ یاقوت، ادبا؛ همو، بلدان؛ همو، المشترک، بیروت، 1406 ق/ 1986 م؛ نیز:
GAL, S; GAS; Dozy, R., Historia de los Musulmanes de Espãna, Leiden, 1946.علیرضا قربانی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید