صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادیان و عرفان / رکن الدین یزدی /

فهرست مطالب

رکن الدین یزدی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 6 اسفند 1401 تاریخچه مقاله

رُکْنُ‌‌الدّینِ یَزْدی، محمد بن قوام‌‌الدین محمد بن نظام حسینی یزدی (د 732 ق/ 1332 م)، قاضی یزد در سدۀ 8 ق/ 14 م و از رجال نامدار آن شهر و بانی موقوفات پرشمار. از جزئیات زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست؛ تنها می‌دانیم که خاندان او به سلسلۀ سادات عُریضی تعلق داشتند و پدرش که ظاهراً ریاضی‌دانی برجسته بوده، از ثروتمندان شهر خود به شمار می‌رفته است (ابن‌عنبه، 147- 148؛ آیتی، 113-114).
رکن‌‌الدین مردی نیکوکار بود و در طول عمر خود خدمات عام‌‌‌المنفعۀ بسیاری انجام داد. وی با ثروتی که از پدر برایش بر جا ماند، از آغاز جوانی همۀ همت خویش را صرف امور خیریه و ساختن بناهای عمومی، همچون مسجد، مدرسه، حمام و داروخانه، و حفر چاه و قنات کرد.
از جملۀ بناهایی که رکن‌الدین در یزد احداث کرد، می‌توان از اینها نام برد: مسجد جمعۀ نو (آغاز ساخت: 724 ق/ 1324 م)؛ مسجد مصلای عتیق (پایان ساخت: 725 ق)؛ مدرسۀ رکنیه، مناره‌های رصد وقت و ساعت در مقابل درگاه مدرسه، و کتابخانه، مسجد و داروخانه در کنار این مدرسه (پایان ساخت مجموعۀ بناها: 725 ق)؛ خان ندافان؛ باغ نزدیک مزار شیخ‌ تقی‌‌الدین دادا؛ حمامها و خانقاههای متعدد؛ بازار؛ کاروان‌سرا؛ قنات وقف‌آباد و جز اینها (نک‍ : جـامع ... ، سراسر کتاب؛ کاتب، 115، 117- 118، 123- 129). رکن‌‌الدین همچنین برای هریک از این بناها منبع درآمدی را از املاک پرشمار خود در یزد و مناطق اطراف آن وقف کرد و اوقافی را هم برای حرمین مکه و مدینه، نیز حرم امام حسین (ع) قرار داد و منابع درآمد ثابتی را نیز برای فرزندان، خویشان، و حتى کنیزان، غلامان و خدمتکاران خویش و سادات ساکن یزد وقف کرد و چگونگی صرف درآمدها و تولیت اوقاف را به‌دقت مشخص نمود (نک‍ : جامع، 10 بب‍ ، جم‍ ‌). 
شرح ابنیه و موقوفات پرشمار رکن‌‌الدین چنان گسترده است که در وقف‌نامۀ مبسوطی در حد و اندازۀ یک کتاب، به نام جامع الخیرات آمده است. این وقف‌نامه که افزون‌بر موقوفات رکن‌‌الدین، اوقاف پسرش، شمس‌‌الدین را نیز فهرست کرده، و اطلاعات جغرافیایی و تاریخی بسیاری در مورد یزد و توابع آن آورده است، از نظر بررسی اوضاع تاریخی و اجتماعی و جغرافیای شهر یزد اهمیت ویژه‌ای دارد و به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه و ایرج افشار به چاپ رسیده است. بااین‌همه، به‌رغم همۀ دوراندیشیها و پیش‌بینیهای رکن‌‌الدین برای ادارۀ این موقوفات، چنین به نظر می‌رسد که بازماندگان او و متولیان آن موقوفات در حفظ و نگاهداری آنها موفق نبوده‌اند و به همین سبب، به‌جز مسجد جامع و مسجد محلۀ مصلای عتیق، و گنبدی از مدرسۀ رکنیه که بر فراز محل دفن او ست، بیشتر ساختمانها به‌تدریج رو به ویرانی نهاده، و از میان رفته‌اند (بافقی، 3/ 558، 660؛ افشار، یادگارها ... ، 1/ 142، 2/ 558).
از میان بناهای متعدد ساخته‌شده توسط رکن‌‌الدین، مدرسۀ رکنیه با مناره‌های رصد وقت و ساعت، بیش از همه توجه مورخان را به خود جلب کرده است؛ چندان‌که در آثار خود به‌تفصیل به شرح آن پرداخته‌اند. بنابر آنچه در این آثار آمده است، این مدرسه از بناهای بزرگ و باشکوه زمان خود به شمار می‌آمد. در مقابل درگاه مدرسه، رصدخانه‌ای با دو مناره در دو جانب آن، با ابزارها و آلاتی بر سر آنها ــ برای رصد اوقات شرعی و تعیین ساعت و جز آن ــ ساخته شده بود که در آن هنگام نوآوری علمی بزرگی به شمار می‌رفت. 
این مجموعه که با نام «رصد وقت و ساعت» شهرت یافت، نام «وقت و ساعت» را نیز به‌یادگار به همان محلۀ شهر یزد و میدان واقع در آن محله داد که تا امروز نیز به همان نام خوانده می‌شود. رکن‌‌الدین همچنین برای این مدرسه کتابخانه‌ای ساخت که 3هزار جلد کتاب در زمینه‌های گوناگون داشت و در کنار آن، بنایی به نام بیت‌الادویه یا دارالشفا بنا کرد که نوعی داروخانه یا درمانگاه بود و پزشکان در آن به مداوای بیماران می‌پرداختند (کاتب، 122-125؛ جعفری، 81-83؛ آیتی، 114 بب‍ ؛ بـافقی، 3/ 558؛ افشار، همان، 2/ 561).
بنابر روایت مورخان، در آن ایام حکومت یزد در دست اتابک یوسف‌ شـاه (حک‍ 673-690 ق/ 1274-1291 م)، از اتابکان یزد، بود. با احداث مدرسۀ پررونق رکنیه، مدرسۀ محمودشاهی یا صفوتیه، که از آثار اجداد یوسف‌ شاه به شمار می‌آمد و در نزدیکی مدرسۀ رکنیه قرار داشت، اهمیت و جاذبۀ خود را از دست داد و دشمنی یوسف شاه را نسبت به رکن‌‌الدین برانگیخت. به همین سبب، یوسف‌ شاه در توطئه‌ای، رکن‌الدین را به قتل مسیحی ثروتمندی از اهالی یزد متهم کرد، و پس از دستگیری او، به آزار و شکنجۀ وی پرداخت و او را در چاه قلعۀ خورمیز زندانی کرد (کاتب، 125-126؛ جعفری، 83-84؛ بافقی، 3/ 544). یوسف شاه پس از آن، در پی دستگیری شمس‌‌الدین محمد، پسر رکن‌‌الدین برآمد، اما او را نیافت، زیرا شمس‌الدین در خانه‌ای در یزد مخفی شده بود و در همان هنگام، شبانه یزد را ترک کرد و به تبریز، نزد سلطان ابوسعید بهـادر (حک‍ 717-736 ق/ 1317-1336 م) گریخـت. وی در آنجـا به خـانۀ غیـاث‌‌الدین محمد، فرزند رشیدالدیـن فضل‌‌الله همـدانی و وزیـر ابوسعید، راه یافت و از او در دادخواهی از ایلخان یاری خواست. غیاث‌‌الدین محمد نیز او را نزد ابوسعید برد. ایلخان پس از آگاهی از ظلم و تعدی اتابک یوسف‌ شاه، شماری ایلچی را برای رهایی رکن‌‌الدین و مؤاخذۀ یوسف‌ شاه به یزد فرستاد. ابوسعید همچنین پس از آزادشدن رکن‌‌الدین، وی را بر مسند قضای یزد نشاند و وزیرش، غیاث‌‌الدین محمد، نیز شمس‌‌الدین را نایب وزارت خود ساخت (کاتب، 125- 128؛ جعفری، 83-86؛ آیتی، 116- 119؛ بافقی، 3/ 543-554).
بااین‌همه، روایت این مورخان در برخی از زمینه‌ها با شواهد و واقعیتهای تاریخی همخوانی ندارد. با توجه به اینکه اتابک یوسف شاه از 673 تا 690 ق در یزد حکومت می‌کرده، و نیز با درنظرگرفتن این نکته که ساخت مدرسۀ رکنیه در حدود سال 725 ق به پایان رسیده است، می‌توان دریافت حتى اگر ساخت این مدرسه 20 سال طول کشیده باشد، باز هم با دوران حکومت اتابک یوسف ‌شاه معاصر نبوده است و به همین سبب، نمی‌توان زندانی‌شدن و آزار رکن‌‌الدین را به دست اتابک یوسف شاه دانست. همچنین دورۀ زمامداری اتابک یوسف شاه نیز به‌هیچ‌روی با حکومت ابوسعید بهادر (717-736 ق) همپوشانی ندارد و ممکن نیست که ابوسعید ایلچیان خود را برای مؤاخذۀ اتابک یوسف شاه فرستاده باشد.
از سوی دیگر، با توجه به اشارۀ حمداللٰه مستوفی (ص 622-623) به وزارت غیاث‌‌الدین محمد و انتصاب شمس‌الدین، پسر رکن‌‌الدین به نیابت وزارت او، و با درنظرگرفتن این نکته که غیاث‌‌الدین محمد در 728 ق/ 1328 م به وزارت ابوسعید منصوب شده بود، می‌توان بخش دوم این روایتها را مطابق با واقعیتهای تاریخی دانست و دریافت که به‌طور منطقی، واقعۀ پناه‌آوردن شمس‌‌الدین به ابوسعید پس از 728 ق رخ داده است، زیرا پیش از آن تاریخ، غیاث‌‌الدین محمد در دربار ایلخان مغول منصبی نداشته است و این تاریخ، با زمان اتمام ساخت مدرسۀ رکنیه نیز هماهنگی دارد. به‌این‌ترتیب، روایتهای ذکرشده دربارۀ رکن‌‌الدین در تواریخ یزد، مربوط به اوایل دورۀ حکومت آل‌مظفر در این شهر، یعنی حکومت مبارزالـدین محمـد (حک‍ 718- 759 ق) است و دور نیست که حسادتها و تنگ‌نظریهای برخی از صاحب‌منصبان دستگاه او موجب شکل‌گیری چنین روایتهایی شده باشد.
به‌هرروی، رکن‌‌الدین پس از خلاصی از بند، به سفر حج رفت و پس از بازگشت، در 732 ق درگذشت و در مدرسۀ رکنیه به خاک سپرده شد. از این مدرسه، امروزه تنها گنبد بقعۀ سید رکن‌الدین بر جای مانده است که از زیارتگاههای مردم یزد به شمار می‌آید (خوافی، 3/ 43؛ کاتب، 129؛ جعفری، 87؛ بافقی، 3/ 558، 655؛ افشار، تعلیقات ... ، 208- 209، یادگارها، 2/ 558- 559).

مآخذ

آیتی، عبدالحسین، تاریخ یزد، یزد، 1317 ش؛ ابن‌عنبه، احمد، الفصول الفخریة، به کوشش جلال‌الدین محدث ‌ارموی، تهران، 1347 ش؛ افشار، ایرج، تعلیقات بر تاریخ یزد (نک‍ : هم‍ ، جعفری)؛ همو، یادگارهـای یزد، تهران، 1348 ش؛ بـافقی، محمدمفید، جامع مفیدی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1340 ش؛ جامع الخیرات، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه و ایرج افشار، تهران، 1341 ش؛ جعفری، جعفر، تاریخ یزد، تهران، 1338 ش؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1339 ش؛ فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، 1339 ش؛ کاتب، احمد، تاریخ جدید یزد، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345 ش. 

غزال رادبان تهرانی
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: