صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / رکاب‎دار /

فهرست مطالب

رکاب‎دار


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 6 اسفند 1401 تاریخچه مقاله

رِکابْ‌دار، عنوان یکی از مشاغل و مناصب درباری در قلمرو ایران، و سپس در مصر و عثمانی.
واژۀ مرکب عربی ـ فارسی رکـاب‌دار، برگرفته از واژۀ رکاب از ریشۀ «رکب»، و به ‌معنی حلقه‌ای فلزی است که در دو طرف زین اسب آویخته می‌شود و شخص هنگام سوار و پیاده ‌شدن، پای در آن می‌گذارد. رکاب به معنی شترانی که با آنها سفر می‌کنند و مـانند آن نیـز آمده است (نک‍ : خلیل ‌بن ‌احمد، 5/ 362-364؛ نیز نک‍ : لغت‌نامه ... ). همراهان پادشاهان نیز رکاب خوانده می‌شده‌اند؛ چنان‌که در ایران در منابع تاریخی دوره‌های مختلف، عناوینی چون رکاب عالی، رکاب همایونی و رکاب ظفر‌قرین برای اشاره به موکب سلطان، ملازمان و همراهان او به ‌کار رفته است (نک‍ : راوندی، 226، 338؛ بیهقی، 1/ 11، 34؛ بیات، 4). 
رکاب‌دار که گاهی در متون عربی، به‌صورت «رکب‌دار» نیز آمده، به ملازمان و همراهان پادشاهان، وزیران و فرماندهان اطلاق می‌شده، که وظیفۀ آنها نگه‌داشتن رکاب اسب پادشاهان و بزرگان بوده است، تا ایشان بر اسب سوار یا پیاده شوند. افزون‌بر ‌آن، حفاظت، یراق‌کردن، سَرّاجی (زین‌سازی) و سوارکردن وسایل مورد نیاز پادشاهان بر پشت اسب نیز بر عهدۀ رکاب‌دار بوده است (ابن‌کثیر، 13/ 160؛ طیارزاده، 2/ 85؛ عطیة‌الله، 2/ 563؛ سامرایی، 65).
به ‌نظر می‌رسد در ایران پیش از اسلام، شبیه به این منصب، عنـوانهـایی چـون آخـوربد و ستـوربـان وجـود داشتـه (نک‍ : ه‍ د، آخورسالار)، که بعدها به تشکیلات حکومتی در دورۀ اسلامی راه یافته است؛ ولی دانسته نیست که از نظر وظایف و مراتب سازمانی تا چه اندازه با یکدیگر منطبق بوده‌اند. 
در منابع دورۀ اسلامی و در تشکیلات حکومتی خلفای اموی اندلس، تعابیری مانند رکابی و صاحب‌الرکاب به ‌چشم می‌خورد (نک‍ : مقری، 1/ 92، 2/ 218، 7/ 115؛ نیز نک‍ : خطیب، 212). ابن‌طویر (2/ 124، 163)، از صاحب‌منصبان عالی‌رتبۀ عهد خلفای فاطمی، از گروهی با ‌نام صبیان الرکاب‌ الخاص و رکابیة یاد کرده، که شمارشان بیش از دو هزار تن بوده است. آنها عناوینی مانند سلاح‌دار و تبردار هم داشته‌اند که در مواکب، سلاح ویژۀ خلیفۀ فاطمی مصر را حمل می‌کردنـد (نیز نک‍ : قلقشندی، 3/ 470، 502، 506). همچنیـن، قلقشندی از گروهی از ملازمان خلیفه به‌ نام صبیان‌الخاص نام برده، که 500 تن از آنان جزو امرا بوده‌اند. به تعبیر برخی مورخان، رکاب‌داران در این دوران، گروهی از نظامیان یا از ارباب‌السیوف بودند که در انباری به ‌نام الرکاب‌داریة، الرکاب‌خاناة و خزانة‌السروج تمام ابزار و وسایل مربوط به اسب و اصطبل را نگهداری می‌کردند و رئیس آنهـا «مهتر» نـامیده می‌شد (3/ 473، 477، 4/ 7؛ نیـز نک‍ : EI², VIII/ 529-530).
در منابع تاریخی مربوط به ایران، اصطلاح رکاب‌دار از روزگار سلجوقیان به‌بعد متداول بوده است (نک‍ : ابن‌بی‌بی، 150-151؛ بیهقی، 1/ 22؛ جوینی، 2/ 227؛ رشیدالدین، 97). رکاب‌داران که از میان افراد مورد اعتماد انتخاب می‌شدند، افزون‌بر وظیفۀ اصلی، گاهی نیز مأموریتهایی مانند رساندن نامه‌های محرمانه داشتند (تاریخ ... ، 109؛ عبدالرزاق، 2(2)/ 967).
به‌ نظر می‌رسد عنوان رکاب‌دار همانند عنوانهایی ازاین‌دست، به تشکیلات حکومتی ایوبیان، و سپس ممالیک راه یافته باشد (نک‍ : ابن‌کثیر، همانجا). در منابع دورۀ صفویه، گاهی به‌ جای رکاب‌دار، عنوانهای ترکی و مغولی اوزنگو قورچی‌باشی (قورچی‌سی)، قورچی‌رکاب، ازنگه‌دارباشی یا رکاب‌دارباشی به‌ کار می‌رفته است. در این دوره، افزون‌بر رکاب‌دارباشی، از مشاغل و سمتهایی مربوط به این منصب، نظیر میرآخورباشی، جلودارباشی و زین‌دار‌باشی نیز یاد شده است که میرآخورباشی بر چند صاحب‌منصب دیگر، ازجمله جلودارباشی فرمان می‌راند. جلودارباشی به‌منزلۀ میرآخور اول بود. و اوزنگو قورچی‌باشی یا رکاب‌دارباشی یا مهتر رکاب‌خانه به‌مثابۀ نایب میرآخور، و نخستین کسی بود که سوار بر اسب در پشت شاه حرکت می‌کرد و وظیفۀ نگهداری لباسها و وسایل وی را بر عهده داشت (شاردن، 8/ 256؛ میرزا سمیعا، 65؛ میرزا رفیعا، 258؛ واله، 345؛ مینورسکی، 87، حاشیۀ 1، نیز 94-95؛ روشن، 2391). مواجب رکاب‌دارباشی سالیانه مبلغ 489 تومان و 006‘1 دینار، و 50 تومان انعام بوده است (میرزا رفیعا، همانجا). 
تشکیلات اداری، نظامی و آداب‌و‌رسوم دربار دولتهای قراقویونلو و آق‌قویونلو همانند تشکیلات امیرنشینهای آناتولی، و آن نیز خود برپایۀ تشکیلات سلجوقیان آناتولی استوار بود؛ با‌این‌همه، از تشکیلات ایلخانیان و جغتاییان هم تأثیر می‌پذیرفت. در تشکیلات آنان اصطلاحاتی نظیر رکاب‌دار، میرآخور، چوخه‌دار و سلاح‌دار وجود داشت (اوزون‌چارشیلی، 37- 38، 42، 57؛ نیز نک‍ : پیربوداق، 199، 200). 
به عقیدۀ برخی از پژوهشگران، عثمانیان عنوان رکاب‌دار را از سلجوقیـان آنـاتولی وام گرفته‌اند (نک‍ : «دائرة‌المعارف ... »، XXXV/ 111). به‌ نظر می‌رسد منصب رکاب‌داری در تشکیلات عثمـانی را اورخان غـازی (سل‍ 726-761 ق/ ‍1326-1360 م) ایجاد کرد و احتمالاً ملّا الیاس نخستین کسی بود که بدین منصب گمارده شد (گونگُر، 71؛ نیز نک‍ : طیارزاده، 4/ 98). رکاب‌دار آغا در حکومت عثمانی، از ارکان مهم و چهارمین رکن «خاص اودا» (اتاق ویژه) بود و به‌طور مستقیم زیر نظر سلطان قرار داشت، اما در قانون‌نامۀ سلطان محمد فاتح رکاب‌دار به‌عنوان سومین رکن ارتقا یافت (اوزون‌چارشیلی، «تشکیلات کاخ ... »، 350؛ هامر پورگشتال، II/ 231,V/ 464؛ آلتین‌داغ، 99). 
بعدها، مواضع و ترتیب قرارگرفتن رکاب‌دار آغا تغییر کرد و پس از چوخه‌دار آغا، به ردیف چهارم منتقل شد (نک‍ : گونگر، همانجا؛ نیز نک‍ : طیارزاده، 2/ 85). رکاب‌داران مانند دیگر اعضای «خاصْ‌ اودا»؛ از نزدیکان و معتمدان سلطان بودند؛ چنان‌که در شرایط و موقعیتهای خاص از مطلعان امور دربار به ‌شمار می‌رفتند (برای آگاهی بیشتر، نیز دربارۀ ماجرای درگذشت سلیمان قانونی در سیگِتوار، واقع در مجارستان امروزی، و پنهان‌نگهداشتن مرگ او و اطلاع مصطفى آقـا رکاب‌دار از این مـاجرا، نک‍ : اوزون‌چارشیلی، «تـاریخ ... »، II/ 414).
رکاب‌دار در مواقع غیبت اربابانِ رکاب همایون در سفرهای خصوصی، به هنگام سوارشدن سلطان بر اسب، موظف به نگهداشتن رکاب اسب سلطان بود. او زینهای مخصوص اصطبل را تهیه، و صندلی مخصوص را که سلطان موقع سوارشدن بر اسب، پای بر آن می‌نهاد، حمل می‌کرد (همو، «تشکیلات کاخ»، 351؛ گونگر، همانجا؛ آلتین‌داغ، 104). صاحب این منصب سلطان را حتى در سفرهای دریایی همراهی می‌کرد. گاهی نیز در برخی جشنها، مولدها، اعیاد و سلام جمعه حضور داشت؛ مثلاً در مراسم خرقۀ شریف، رکاب‌دارها در حضور سلطان با اسفنج آغشته به گلاب، درها، دیوارها، پنجره‌ها، کتابها و جز اینها را غبارروبی می‌کردند (بایکال، 63). افراد زیر فرمان رکاب‌دار و چوخه‌دار یکسان بودند. به هنگام غیبت سلاح‌دار، چوخه‌دار به نیابت از او، وظیفۀ سلاح‌داری را بر عهده داشت، و در غیاب چوخه‌دار، رکاب‌دار وظایف سلاح‌داری را انجام می‌داد (همانجاها؛ پاکالین، III/ 46). 
دستمزد رکاب‌دار در نیمۀ اول سدۀ 9 ق/ 15 م، 20 آقچه و در سال، 4 بارِ پارچه و لباس بود، اما در نیمۀ دوم سدۀ 9 ق دستمزد آنان به 35 آقچه افزایش یافت. افزایش حقوق آنان در دوره‌های بعد نیز ادامه داشت. در سدۀ 12 ق، شخصی که به‌تازگی به منصب رکاب‌داری رسیده بود، 600‘10 آقچه دستمزد داشت که در اواخر همین سده، به 300‘11 آقچه افزایش یافت و مبلغ 000‘1 غروش هم به‌‌عنوان تجهیز اتاق به آنان تعلق گرفت (هزارفن، 61؛ اوزون‌چارشیلی، همانجا؛ پاکالین، III/ 45؛ آلتین‌داغ، همانجا). رکاب‌دار گاهی ارتقا می‌یافت و به منصب چوخه‌داری می‌رسید. گاهی به آنان مسئولیتهایی چون چاشنی‌گیر و یا رئیس نگهبانان دربار نیز داده می‌شد (گونگر، 72). رکاب‌داران به منصب بیگلربیگی و یا وزارت هم می‌رسید‌ند (نک‍ : هامر پورگشتال، III/ 35-36). در سدۀ 19 م، به هنگام اخراج رکاب‌دارها از کاخ، به آنان مقام «تولیت‌داری» داده می‌شد (گونگر، همانجا). به ‌نظر می‌رسد که منصب رکاب‌داری در زمان محمود دوم ملغا شده باشد («دائرة‌المعارف»، XXXV/ 111). 
در منابع عثمانی، به عنوانهایی چون رکابِ همایون، رکابْ‌دفترداری و رکابْ‌آغالَری هم اشاره شده است (پاکالین، III/ 44-47)؛ هنگامی‌که صدراعظم در سفرهای نظامی و سیاسی بود، شخصی که از طرف او رسیدگی امور را بر عهده داشت، قائم‌مقام صدارت یا قائم‌مقام رکاب همایون خوانده می‌شد. گزارشهایی که سردار اکرم از جبهۀ نبرد می‌فرستاد، به قائم‌مقام رکاب همایون داده می‌شد تا آن را برای مهر و صدور دستور لازم به سلطان تقدیم کند (نک‍ : اوزون‌چارشیلی، «تشکیلات مرکز ... »، 373,134؛ پاکالین، III/ 45). رکاب‌دفترداری به هنگام ‌حضور سردفتردار در اردوی جنگ، به‌‌عنوان وکیل سردفتردار منصوب می‌شد (همانجا). رکابْ صولاقلَری نیز که لباسهای مخصوص می‌پوشیدند، محافظت از سلطان را بر عهده داشتند (اوزون‌چارشیلی، «تشکیلات کاخ»، 447؛ پاکالین، همانجا). رکاب‌آغالری نیز از مقامات تشریفات دربار بود. گاهی برخی والیان مبلغی به ‌نام رکابیه به دربار تقدیم می‌کردند (همو، III/ 44, 46).

مآخذ

ابن‌بی‌بی، الاوامر العلائیه، به ‌کوشش ژاله متحدین، تهران، 1390 ش؛ ابن‌طویر، عبدالسلام، نزهة المقلتین، به‌کوشش ایمن فؤاد سید، بیروت، 1412 ق/ 1992 م؛ ابن‌کثیر، البدایة؛ اوزون‌چارشیلی، اسماعیل حقی، «نگاهی به تشکیلات دولتهای قراقوینلو و آق‌قوینلو»، ترجمۀ وهاب ولی، تحقیقات تاریخی، تهران، 1372 ش، شم‍ 8؛ پیربوداق منشی، جواهر الاخبار، به ‌کوشش محسن بهرام‌نژاد، تهران، 1378 ش؛ بیات، بایزید، تذکرۀ همایون و اکبر، به ‌کوشش محمد هدایت‌ حسین، تهران، 1382 ش؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به ‌کوشش محمدجعفر یاحقی و مهدی سیدی، تهران، 1388 ش؛ تاریخ آل‌سلجوق در آناطولی، به ‌کوشش نادره جلالی، تهران، 1375 ش؛ جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به ‌کوشش محمد قزوینی، لیدن، 1334 ق/ 1916 م؛ خطیب، مصطفى عبدالکریم، معجم المصطلحات و الالقاب التاریخیة، بیروت، 1416 ق/ 1996 م؛ خلیل‌ بن ‌احمد، العین، به ‌کوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، 1405 ق؛ راوندی، محمد، راحة‌ ‌الصدور، به ‌کوشش محمد اقبال لاهوری، تهران، 1333 ش؛ رشیدالدین فضل‌الله، جامع التواریخ (تاریخ آل‌سلجوق)، به‌ کوشش محمد روشن، تهران، 1386 ش؛ روشن، محمد و مصطفى موسوی، حاشیه بر جامع التواریخ (نک‍ : هم‍ ، رشیدالدین فضل‌الله)؛ سامرایی، ابراهیم، المجموع اللفیف، عمان، 1407 ق/ 1987 م؛ شاردن، ژان، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1345 ش؛ طیارزاده، احمد عطا، تاریخ، استانبول، 1293 ق؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، به‌ کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1383 ش؛ عطیة‌الله، احمد، القاموس‌الاسلامی، قاهره، 1386 ق/ 1966 م؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشى، قاهره، 821 ق/ 1418 م؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مقری، احمد، نفح الطیب، به‌ کوشش احسان عباس، بیروت، 1968 م؛ میرزا رفیعا، دستور الملوک، به ‌کوشش محمداسماعیل مارچینکوفسکی، ترجمۀ علی کردآبادی، تهران، 1385 ش؛ میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، به ‌کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1368 ش؛ مینورسکی، و.، سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، همراه تذکرة ‌الملوک به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1334 ش؛ واله، محمدیوسف، ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم (خلد ‌برین)، به ‌کوشش محمدرضا نصیری، تهران، 1380 ش؛ نیز:

Altındağ, U., «Has Oda teṣkilâtı», Türk etnografya dergisi, Ankara, 1974, vol. XIV; Baykal, E., Osmanlılarda törenler, Trakya Üniversitesi, Sosyal Bilimler Enstitüsü ... , Masterʼs dissertation, 2008; EI2; Güngör, T., Enderun saray mektebi’nde Has Oda teṣkilatı, Istanbul, Marmara Üniversitesi, Sosyal Bilimler Enstitüsü, Masterʼs dissertation, 2007; Hammer-Purgstall, J., Geschichte des osmanischen Reiches, Graz, 1963; Hezarfen, H. E., Telhîsülـ Beyân fî Kavânînـ i ÂLـ i Osmân, ed. S. İlgürel, Ankara, 1998; Pakalın, M. Z., Osmanlı tarih deyimleri ve terimleri sözlüğü, Istanbul, 1971; Türkiye diyanet vakfı İslâm ansiklopedisi, Istanbul, 2008; Uzunçarṣilı, I. H., id., bahriye Teṣkilâtı, Ankara, 1984; Osmanlı Devletinin merkez ve bahriye Teṣkilâtı, Ankara, 1984; Osmanlı Devletinin saray teṣkilâtı, Ankara, 1984; id; Osmanlı tarihi, Ankara, 1983. 

شیواجعفری

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: