صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادیان و عرفان / رفاعیه /

فهرست مطالب

رفاعیه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 4 اسفند 1401 تاریخچه مقاله

رِفاعیّه، طریقه‌ای در تصوف که سلسلۀ مشایخ آن به ابوالعباس احمد بن علی بن احمد رفاعی (د 578 ق/ 1182 م) می‌رسد. 
احمد رفاعی از سادات حسینی موسوی بود و بنابر برخی روایتها، نیاکان وی از قبیلۀ بنی‌رفاعه بودند. وی در ناحیۀ بطائح عراق، و در روستای ام‌عبیده زندگی می‌کرد و در طریقت، پیرو دایی خود، شیخ منصور زاهد بود. برخی نیز او را مرید عبدالقادر گیلانی دانسته‌اند. به‌هرروی، وی در آنجا به سیدی احمد کبیر شهرت داشت و به‌همین‌سبب، طریقۀ او را به نامهای رفاعیه، بطائحیه یا احمدیه نیز می‌شناسند (نک‍ : ه‍ د، ابن‌رفاعی). برخی این طریقه را به نیای بزرگ احمد رفاعی، یعنی ابوالمکارم رفاعه منسوب کرده‌اند؛ اما پیروان رفاعیه، ابوالعباس احمد رفاعی را بنیان‌گذار طریقۀ خود می‌دانند و نه تنها آن را ادامه یا شاخۀ طریقۀ دیگری نمی‌شمرند، بلکه صوفیان نامداری چون سید احمد بدوی (بنیان‌گذار بَدویّه، ه‍‌ م)، شیخ ابراهیم دسوقی (بنیان‌گذار دسوقیه، نک‍ : ه‍ د، دسوقی‌)، و ابوالحسن شاذلی (بنیان‌گذار شاذلیه) را هم از تربیت‌یافتگان رفاعیه به شمار می‌آورند (ابن‌تغری‌بردی، 6/ 92؛ ابن‌عمـاد، 4/ 259-260؛ رفاعی، 14؛ تریمینگام، «طریقه‌ها ... »، 38؛ دمشقیه، 11، 33-34). 

پیشینه

پس از درگذشت ابن‌رفاعی، از میان مریدان پرشمارش، برخـی گرد علی بـن عثمـان ــ یکـی از بستگان نـزدیک وی ــ جمع شدند و برخی نیز به‌منظور ترویج این طریقه در سرزمینهای دیگر، عراق را ترک کردند. این نهضت تبلیغی که ظاهراً از زمان خود رفاعی آغاز شده بود، در سدۀ 7 ق/ 13 م، با کوششهای مریدان وی ادامه یـافت، چنان‌که برای نمونه، ابـوالفتح واسطی (د ح 639 یا 642 ق/ 1241 یـا 1244 م) رفاعیه را به‌عنـوان نخستین طریقۀ صوفیانه به مصر برد و آن را در میان طبقات پایین جامعه ترویج نمود (گرهُلم، 139؛ کُرنل، 148؛ هیسکت، 59؛ بازورث، 525). از آن هنگام به بعد، زاویه‌های مختلفی به‌عنوان شاخه‌های این طریقه در مصر فعال بوده‌اند که بیشتر با نام بنیان‌گذارشان شناخته می‌شوند؛ ازآن‌جمله می‌توان به بیت مالکی (منسوب به شمس‌الدین قبایی مالکی) و بیت بنفیری (منسوب به محمود بنفیری) اشاره کرد. حضور رفاعیه در مصر، مقدمۀ نفوذ آن را به دیگر مناطق افریقا ازجمله سودان، سومالی، لیبی، مغرب، و حتى در دورۀ جدید، به افریقای جنوبی و شهر کیپ‌تاون فراهم آورد و استقرار این طریقه در سرزمینهای افریقایی، موجب سازگاری ویژگیهای آن با نیازهای اسلام افریقایی شد (نوده، 389؛ درنیقه، 116؛ تریمینگام، «اسلام در اتیوپی»، 236، «اسلام در سودان»، 193، 147؛ یونگ، 18-19؛ بازورث، 526). 
در دورۀ ایوبیان، رفاعیه از مصر به سوریه و لبنان راه یافت و به‌سرعت در آنجا گسترده شد. محمدعلی حریری (د 645 ق/ 1247 م) یکی از چهره‌های سرشناس رفاعیه، شاخۀ حریریه را در حلب بنا نهاد، که تعالیم او و برخی مریدانش آمیزه‌ای از آموزه‌های رفاعیه با روشهای ملامتیه و قلندریه بود. چندی بعد، عزالدین احمد صیاد (د 670 ق/ 1272 م) شاخۀ صیادیه را در همین نواحی به وجود آورد و در ادامۀ این جریان، سعدالدین جباوی شاخۀ سعدیه یا جِباویه را در دمشق بنیان گذاشت (گولپینارلی، 32؛ تریمینگام، «طریقه‌ها»، 39-40؛ بازورث، 525؛ بریتانیکا). 
با آنکه به نظر می‌رسد رفاعیه از طریق مریدان حریری به آناتولی وارد شده باشد؛ اما شواهدی نیز در دست است که نشان می‌دهد تاج‌الدین، نوادۀ بزرگ رفاعی، مستقیماً از عراق به قونیه رفت و در آنجا زاویه‌ای تأسیس کرد. رفاعیه در آناتولی با نام احمدی لیک یا بطائحیه شناخته می‌شود و بیشتر در آماسیه، ازمیر و استانبول رواج داشته است. این طریقه از آناتولی به بالکان (بوسنی و کرانه‌های دریای سیاه) نیز رسید و به باور برخی، در این مسیر با سنتهای کهن شمنی نیز درآمیخت. در سدۀ 8 ق/ 14 م، و در پی کوششهای سید سیف‌الدین رفاعی و فرزندانش، رفاعیه در مناطقی از چین و ترکستان نیز گسترش یافت (رواس، تنویر ... ، 39؛ تریمینگام، همان، 40؛ بریتانیکا؛ هیسکت، همانجا؛ بازورث، 525-526). 
اوج فعالیت رفاعیه را باید همان سدۀ 7 ق/ 13 م دانست، زیرا از آن پس گسترش طریقۀ قادریه در بسیاری از سرزمینهای اسلامی، از میزان رونق و فعالیت این طریقه کاست. البته جنبش تبلیغی رفاعیه از طریق ارتباط با مسلمانانی که به هدف زیارت و یا تحصیل به مکه و مدینه می‌آمدند، این امکان را یافت تا به مناطق دوردستی چون اندونزی نیز راه یابد و در آن نواحی پیروان بسیاری پیدا کند. گفتنی است که این طریقه امروزه در آمریکا هم فعالیت دارد (سوانبرگ، 391؛ عذرا، 675؛ بروینسن، 706، نیز حاشیۀ 2؛ تریمینگام، همانجا؛ برای شرح‌حال جامعی از مشایخ بزرگ رفاعیه تا سدۀ 14 ق/ 20 م، نک‍ : رواس، همان، سراسر کتاب). 

آموزه‌ها

رفاعیه همچون دیگر مسلمانان در مواضع کلامی خود، از هرگونه بحث و تفکر در ذات الٰهی می‌پرهیزند و خداوند را (در مراتب ذات و صفات) منزه از حدوث می‌شمرند. آنان خیر و شر را از جانب خداوند می‌دانند و ضمن ایمان به قَدَر، وجوب اسباب را نیز لازم می‌شمارند و در کنار تأکید بر شریعت، به اعتماد بر عقل و بهره‌گیری از آن هم تأکید می‌ورزند. از نظر ایشان، ایمان متشکل از اقرار به زبان و عمل به ارکان است و از دیدگاه نظری، نزد آنان وحدت و حلول به هیچ شکل پذیرفته نیست (همو، «الطریقة ... »، 17، 27- 28؛ برهانی، 875؛ سامرایی، 40-43). 
ابن‌رفاعی فقیهی شافعی بود و در آن مذهب، تألیفاتی داشت؛ اما مشایخ رفاعیه تقلید از هریک از فقهای چهارگانۀ اهل سنت را مجاز می‌شمرند و اصل طریقۀ خود را مبتنی‌بر قرآن و سنت پیامبر (ص) می‌دانند و از تفسیر به رأی می‌پرهیزند. تأکید بر محبت پیامبر (ص) و اولیای الٰهی را باید مهم‌ترین محور اعتقادی رفاعیه دانست. ایشان پیوندها و اشتراکات قابل‌توجهی نیز با شیعیان دارند، زیرا از ائمۀ شیعه (ع) با احترام بسیار یاد می‌کنند و مدایحی غالیانه در وصف علی (ع) دارند. افزون‌براین، ابن‌رفاعی را هم خاتم اولیا می‌دانند و در انتظار ظهور مهدی شیعیان هستند (دمشقیه، 18، 129- 130، 134، 149، 153-154، 156، 160؛ رواس، همان، 16، 17، 22؛ درنیقه، 118؛ ابن‌عماد، 4/ 259؛ سامرایی، برهانی، همانجاها؛ سبکی، 6/ 24). 

مراتب سیروسلوک

مریدان طریقۀ رفاعیه باید مراحل و مقامات گوناگونی را طی کنند تا با تهذیب نفس و کسب اخلاق حمیده، در نهایت به فناءِ فی الله نائل شوند. شمار این مقامات 7 منزل است که ضمن انطباق با مدارج نفس، با مراتب عوالم وجود نیز تناظر دارد. هر مقامی ذکر خاصی دارد که از جانب مرشد به مرید تلقین می‌شود و مرید متعهد به تکرار مداوم آن است. باور بر آن است که هر ذکر نتیجۀ خاصی را به وجود می‌آورد و برخی از اذکار فارغ از مقام فرد، توسط همۀ مریدان به‌طور دائم تکرار می‌شوند. ازآن‌جمله، صلوات بر پیامبر (ص)، استغفار، و اسم «الله» است که بین یا پس از نمازهای یومیه گفته می‌شوند و یا اوراد مهمی که با عناوینی چون حزب سیف‌القاطع، جوهره، مددالمسترشد و روح‌الطالب شناختـه می‌شونـد (درنیقـه، 72-73؛ دمشقیـه، 186- 188، 192-194؛ بحطاوی، 17- 18، 21، 31، 42، 68- 69؛ رواس، «القواعد ... »، 84؛ بنرث، 22). 
مریدان در هر مقام، عنوانی خاص دریافت می‌کنند و باید آداب ویژه‌ای را در ارتباط با شیخ و برادران طریقتی خود رعایت کنند. همچنین باید به عبادتهای شبانه و تقلیل نوشیدنیها و خوردنیها پایبند باشند و چند دورۀ خلوت را پشت سر بگذارند که شامل ریاضتها و پرهیزهای مختلف‌اند و در زندگی روزمره حتماً به حرفه‌ای مشغول باشند. در طریقۀ رفاعیه بر زهد و فقر تأکید بسیار می‌شود و اعضای طریقه یکدیگر را با عنوان «فقیر» خطاب می‌کنند (دمشقیه، 183-190؛ برهانی، همانجا؛ بحطاوی، 16-17، 20-21، 25، 57، 122؛ تریمینگام، «طریقه‌ها»، 38؛ ابن‌عماد، 4/ 260؛ درنیقه، 132؛ رواس، «الطریقة»، 48؛ شعرانی، 1/ 141). 

آیینها

در طریقۀ رفاعیه، همچون دیگر طریقه‌های صوفیانه، برای پذیرش مریدان جدید، مراسم تشرف برگزار می‌شود که متشکل از وضوداشتن، دو رکعت نمازگذاشتن، توبه، نشستن در برابر مرشد، قرائت قرآن، استغفار و سپس بیعت و خواندن عهدنامه است. مراسمی نیز برای ارتقای مریدان به مراتب بالاتر برگزار می‌شود؛ اما مهم‌ترین آیین جمعی رفاعیه، برپایی مجلس ذکر است که در آنها مریدان باید شرایط و آداب خاصی را پیش، در جریان و پس از ذکر رعایت کنند. اوراد هم به‌صورت جهری (جلی، آشکار)، و هم به‌صورت خفی (پنهان)، و به‌طور جمعی یا انفرادی، نشسته یا ایستاده ادا می‌شوند و در حین ادای ذکر، مریدان ممکن است دستخوش وجد و حتى خلسه شوند. گاه نیز در این حالت با خواندن دعاهای مخصوص، دست به انجام کراماتی می‌زنند که در دیگر طریقه‌های صوفیه چندان جایگاهی ندارند. جلسات ذکر جلی که در قالب سماعی خاص و متفاوت با دیگر طریقه‌های صوفیه بر پا می‌شوند، در غرب شهرت یافته‌اند و به‌همین‌سبب در آنجا به ایشان لقب «دراویش عربده‌کش» داده‌اند. این‌گونه مراسم بیشتر در شبهای دوشنبه و جمعه برگزار می‌شوند و در برخی زوایا، موسیقی نیز آن را همراهی می‌کند (درنیقه، 75، 118، 131؛ برهانی، 875؛ بحطاوی، 43، 46-47؛ رواس، «القواعد»، 81، 91، 101؛ شیمل، 301؛ بریتانیکا؛ گرهلم، 139). 
مریدان رفاعیه باید در هر سال، 7 روز (غروب عاشورا تا 17 محرم) را در خلوت سپری کنند. این سنت شرایط و آداب خاصی دارد و هر روزِ آن دارای ذکری ویژه است. محبت‌ورزی به اولیای الٰهی، و کوشش برای تقرب‌جستن به ارواح طاهره سبب شده است تا سنتهای زیارت و توسل در این طریقه، بسیار رایج و مورد تأکید باشد. دراین‌میان، به‌ویژه زیارت قبر ابن‌رفاعی در ام‌عبیده جایگاهی ویژه دارد. افزون‌براینها، احکام و آداب خاصی برای تمامی اعمال مریدان، اعم از تأکید بر قرائت قرآن تا التزام به تغذیه و نظافت وجود دارند که به‌ویژه در کتابهای مرجعی چون قواعد الساعی، هدایة المرعیة و قلادة الجواهر آمده‌اند (درنیقه، 127؛ بحطاوی، 57؛ دمشقیه، 120-121، 173، 186، 188؛ رواس، «فصل ... »، 190-192، «الطریقة»، 40-41، 55، 62، «القواعد»، 90؛ برهانی، همانجا). 

ساختار تشکیلاتی و زوایا

رفاعیه هیچ‌گاه و در هیچ‌جا تشکیلات مرکزی و فراگیری نداشته‌اند، چنان‌که برای نمونه، قدیمی‌ترین مرکز آنها در جوار مرقد ابن‌رفاعی در عراق نیز ارتباط منسجمی با کانون این طریقه در آناتولی یا مصر ندارد. مریدان رفاعیه، مجالس خود را در اماکنی موسوم به «زاویه» برگزار می‌کنند. ادارۀ هر زاویه بر عهدۀ شیخ یا مرشدی است که سلسلۀ مشایخ او به ابن‌رفاعی می‌رسد. افزون‌براین، در برخی از شاخه‌های رفاعیه مشایخ با یکدیگر رابطۀ نسبی و فامیلی هم دارند. شیوخْ اغلب تحصیلات فقهی دارند و باید در عین التزام به فضایل اخلاقی، بـا آداب و ارکان طریقـه نیز آشنـایی کامل داشته باشند. در این طریقه، مرید باید به‌طور کامل تسلیم شیخ باشد و سیروسلوک را با راهنمایی و زیر نظر شیخ به انجام برساند. باور بر آن است که شیخ در عوالم پس از مرگ نیز از مرید دستگیری می‌کند و به‌همین‌سبب، خدمت به شیخ از هر عبادتی بالاتر شمرده می‌شود (درنیقه، 63-64؛ دمشقیه، 205-215؛ رواس، «الطریقة»، 73؛ بحطاوی، 9، 13، 46، 70؛ یونگ، 62, 104). 
به‌جز شیخ، دیگر اعضای زاویه معمولاً در یکی از 4 مرتبۀ درویش، شاویش، نقیب و خلیفه‌اند. ارتقای مریدان از یک مرتبه به مرتبه‌ای دیگر با نظر شیخ است و در مراسمی با حضور شیخ و بزرگان صورت می‌گیرد که در ضمن آن، خرقه‌ای نیز به مرید اعطا می‌شود، البته وابستگان به طریقۀ رفاعیه لباس خاصی نمی‌پوشند و تنها عمامه‌ای سیاه بر سر می‌گذارند. مشایخ رفاعیه اغلب دارای تألیف و تصنیف‌اند و در آثار آنان مدح و مرثیه نیز بسیار است. زوایای رفاعیه، که در مصر به «بیت» و یا «تکیه» شهرت دارند، محلی برای آموزش مبانی دینی و عرفانی هستند و ازآنجاکه گاه مشایخ پیشین نیز در همان مکان مدفون‌اند، برخی از زوایا، زیارتگاه نیز به شمار می‌آیند (درنیقه، 117، 127؛ بحطاوی، 21-22، 48؛ رواس، همان، 35، «القواعد»، 91؛ یونگ، 19, 29, 62). 

رویکردهای اجتماعی

رفاعیه در طول تاریخ خود مشارکت چندانی در امور اجتماعی نداشته‌اند و درمجموع، رویکرد منفعلانه‌ای به سیاست دارند. تنها یکی از مشایخ آنها در دورۀ عباسی به صدارت بصره رسید و شاخۀ سعدیۀ این طریق هم، که به‌سبب تبلیغ مؤثر در سودان موفقیتهای قابل توجهی به دست آورد، پس از اندک‌زمانی به‌وسیلۀ جنبش مهدیه ناکام ماند. محمد مهدی صیادی، معروف به روّاس، مشهورترین شخصیت دوران اخیر این طریقه بود که تا مقام مشاور سلطان عبدالحمید عثمانی ارتقا یافت (دمشقیه، 174، 222؛ فـان‌اس، 38؛ تـریمینگـام، «اسـلام در سـودان»، 200، حاشیۀ 1؛ رواس، «فصل»، 186). 
در بسیاری از مناطق، اعضای این طریقه را با کراماتی چون خبردادن از امور آینده، بلعیدن مار و شمشیر، رفتن در تنور آتش، ایجاد تحول سریع و مثبت در افراد زشت‌خو، عروج به آسمان، دفع بلاهای طبیعی، شفای بیماران، سخن‌گفتن با حیوانات و حتى زنده‌کردن مردگان می‌شناسند. این کرامات در کنار جلب‌نظر عامۀ مردم، همواره زمینه‌های سرزنش مخالفان را نیز فراهم آورده‌اند. منتقدان رفاعیه طیف گسترده‌ای از ابن‌تیمیه تا رشید رضا، محمد عبده و شرق‌شناسان را در بر می‌گیرند و برخی از آنها بر این باورند که این سنتها تحت‌تأثیر آیینهای شمنی مغولی، به جریان رفاعیه راه یافته‌اند. در مقابل، شیوخ این طریقه، اظهار کرامات را نزد کسانی که به اصول دین کافر شده‌اند و منکر طریقه یا طالب برهان باشند، روا می‌دانند و به‌ویژه بر نقش رفاعیه در مسلمان‌کردن مغولها تأکید می‌کنند (ابن‌عماد، 4/ 260؛ دمشقیه، 51-64، 74، 111، 230-236؛ رواس، تنویر، 39؛ بحطاوی، 41؛ بریتانیکا؛ هیسکت، 59). البته بازتاب منفی این‌گونه کرامتها در میان اروپاییها و بالارفتن سطح تحصیلات در میان مریدان رفاعیه سبب شده است که در دورۀ اخیر، این‌چنین کارهای خارق‌العاده کمتر به نمایش گذاشته شوند. افزون‌براینها، در خود این طریقه نیز اختلاف‌نظرهایی بر سر حضور زنان در مجالس سماع، جانشینی موروثی مشایخ و منع انجام کرامات برای خودنمایی یا دریافت پول رخ نموده‌اند (دمشقیه، 199؛ بحطاوی، 70؛ یونگ، 104؛ بازورث، 526). 

مآخذ

ابن‌تغری‌بردی، النجوم؛ ابن‌عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، 1350 ق/ 1931 م؛ بحطاوی، عبدالحی، الدرر المرضیة فی کیفیة سلوک الطریقة الرفاعیة، به کوشش عاصم ابراهیم کیالی، بیروت، 2006 م؛ برهانی، هشام، «رفاعیه <الطریقة>»، الموسوعة العربیة، دمشق، 1998 م بب‍ ، ج 9؛ درنیقه، محمد، الطرق الصوفیة و مشایخها فی طرابلس، طرابلس، 1984 م؛ دمشقیه، عبدالرحمان، الرفاعیة، ریاض، 1410 ق/ 1990 م؛ رفاعی، احمد، البرهان المؤید، به کوشش حسین ناظم حلوانی، دمشق، مکتبة الحلوانی؛ رواس (صیادی)، محمد مهدی، تنویر الابصار فی طبقات السادة الرفاعیة الاخیار، قاهره، 1306 ق؛ همو، «الطریقة الرفاعیة»، «القواعد المرعیة فی اصول الطریقة الرفاعیة»، الطریقة الرفاعیة، به کوشش احمد فرید مزیدی، بیروت، 2006 م؛ همو، «فصل الخطاب فیما تنزلت به عنایة الکریم الوهاب»، الحقیقة الباهرة فی اسرار الشریعة الطاهرة، به کوشش احمد فرید مزیدی، بیروت، 2005 م؛ سامرایی، یونس ابراهیم، السید احمد الرفاعی، حیاته ـ آثاره، بغداد، 1390 ق/ 1970 م؛ سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبرى، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، قاهره، 1918 م؛ شعرانی، عبدالوهاب، الطبقات الکبرى، قاهره، 1374 ق/ 1954 م؛ شیمل، آ.، ابعاد عرفانی اسلام، ترجمۀ عبدالرحیم گواهی، تهران، 1384 ش؛ گولپینارلی، عبدالباقی، ملامت و ملامتیان، ترجمۀ توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، 1378 ش؛ نیز:

Azra, A., «Opposition to Sufism in the East Indies in the Seventeenth and Eighteenth Centuries», Islamic Mysticism Contested, eds. F. de Jong and B. Radtke, Leiden, 1999; Bannerth, E., «La Rifāʿiyya en EgypteL, Mélanges, Cairo, 1970, no.10; Bosworth, C. E., «Rifāʿiyya», EI2, vol. VIII; Britannica, micropaedia, 1986; Bruinessen, M. van, «Controversies and Polemics Involving the Sufi Orders in Twentieth-Century Indonesia», Islamic ... (vide: Azra); Cornell, V. J., Realm of the Saint, Power and Authority in Moroccan Sufism, Austin, 1998; Gerholm, «The Islamization of Contemporary Egypt», African Islam and Islam in Africa, eds., E. E. Rosander and D. Westerlund, Ohio, 1997; Hisket, M., The Course of Islam in Africa, Edinburgh, 1994; Jong, F. de, Ṭuruq and Ṭuruq-Linked Institutions in Nineteenth Century Egypt, Leiden, 1978; Naudé, J. A., «A Historical Survey of Opposition to Sufism in South Africa», Islamic ... (vide: Azra); Svanberg, I., «The Nordic Countries», Islam Outside the Arab World, eds. D. Westerlund and I. Svanberg, London, 1999; Trimingham, J. S., Islam in Ethiopia, London, 1965; id., Islam in the Sudan, London, 1952; id., The Sufi Orders in Islam, London, 1971; Van Ess, J., «Sufism and its Opponents, Reflections on Topoi, Tribulations, and Transformations», Islamic ... (vide: Azra). 
علیرضا ابراهیم

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: