صفحه اصلی / مقالات / بابا، لقب /

فهرست مطالب

بابا، لقب

بابا، لقب

نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 26 مرداد 1401 تاریخچه مقاله

بابا، لقب شماری از مشایخ، عارفان و متصوفه که دست‌کم از اوایل سدۀ 5 ق/ 11 م به کار می‌رفته است.

بابا واژه‌ای فارسی، به معنی پدر و نیا است (برهان ... ، آنندراج، ذیل واژه) که امروزه در فارسی محاوره‌ای گاه به مفهوم پیر و کهن‌سال استفاده می‌شود (ثروت، 81). این واژه در زبانهای اردو، ترکی، عربی و بربری هم به معنی پدر به کار رفته است (مهذب، 2/ 155؛ اردولغت، 2/ 508؛ بخاری، 1/ 66؛ سامی، 257؛ دوزی، I/ 47؛ قس: دورفر، II/ 228). مولوی در مثنوی، آدم ابوالبشر (ع) را بابا لقب داده اسـت (نک‍ : گوهرین، ذیل واژه). در صبح الاعشى هم که در روزگار ممالیک مصر و شام (آغاز سدۀ 9 ق/ 15 م) تألیف شده، واژۀ بابا به‌عنوان لقب اعضای طشت‌خانۀ سلطان به کار رفته است (قلقشندی، 5/ 470).

در هر بخش از عالم اسلام، بزرگان صوفیه را به لقبی می‌خواندند و لقب بابا نیز مانند باب، شیخ، خواجه، باله، آتا و پیر از این جمله است (ابن‌کربلایی، 1/ 48). کلمۀ باب نیز که کوتـاه‌شدۀ بـابـا ست و در فـارسی به معنی پـدر هـم آمده (نک‍ : نخجوانی، 35؛ برهان، آنندراج، همانجاها)، در برخی از مناطق عالم اسلام برای مشایخ بزرگ صوفیه مصطلح بوده است (خواجه عبدالله، 236، 589؛ هجویری، 301؛ جامی، 8 28؛ ابن‌کربلایی، همانجا؛ نیز نک‍ : بارتولد، 162).

واژۀ بابا به سرکردۀ طایفۀ قلندران و به پیران کامل نیز اطلاق می‌شده است (نک‍ : برهـان، آنندراج، همانجاهـا، نیـز نک‍ : مـدرس، 1/ 212-217؛ تربیت، 58-62). چنان‌که در روزگار ابوسعید ابوالخیر (د 440 ق/ 1048 م)، امامت متصوفه را عارفی به نام بابا حسن عهده‌دار بود (محمد بن منور، 1/ 204).

از برخی بابایان شوریده‌حال گاه کلمات، و خرق‌عادات روایت شده، و گاه رفتارهایی بی‌پروا و سخنانی گستاخانه از این صوفیان مجذوب سر می‌زده است. ازجمله، دربارۀ بابا کمال جَندی، بابا فرج تبریزی، بابا محمود طوسی، بابا حامد و بابا علیشاه روایاتی عجیب نقل است. این شوریدگان، گاه سروپابرهنه، در کوی و بازار ظاهر می‌شده‌اند و عریان‌خواندن باباطاهر نیز از همین جا ست (جامی، 435، 450؛ ابن‌کربلایی، 2/ 44-45؛ معصوم‌علیشاه، 2/ 105-106، 337- 338؛ زرین‌کوب، دنباله ... ، 44-45).

بابایانْ مورد توجه و احترام مردمان و حتى فرمانروایان بوده‌اند. دربارۀ باباطاهر نقل است که چون طغرل سلجوقی در همدان به دیدار او آمد، وی سلطان را پند داد و به عدل و احسان فراخواند (نک‍ : راوندی، 98- 99). عارفی به نام بابا حسن که پیشوای مشایخ زمان خود بود، «بابای هفتادبابا» خوانده می‌شد. گویا در روزگار وی، 70 تن از صوفیان و شوریدگان که بیشتر ایشان لقب بابا، و برخی از آنها لقبهایی دیگر داشته‌اند، در خدمت بابا حسن بوده‌اند (نک‍ : ابن‌کربلایی، 1/ 49-50). شهرت و محبوبیت شمـاری از این عارفان و شوریدگان در میان مردم سبب شده است که عامه حتى نام برخی از آنها را به‌تدریج تحریف کنند و تغییر بدهند؛ چنان‌که باباکوهی لقبی است که یکی از مشایخ متقدم بدان شهرت یافته است (نک‍ : قزوینی، 2/ 3- 9)؛ امـا سخنـان نکته‌آموزی که از برخی از این بابایان نقل شده است، احوال ایشان را از دیگر عقلای مجانین متمایز می‌سازد. به نظر می‌رسد این دسته از عرفا، بدین‌ترتیب می‌توانسته‌اند از آزار عوام در امان بمانند (زرین‌کوب، همان، 44)؛ همچنین، این نکته که اشخاصی مانند باباطاهر، بابا جعفر و بابا حمشاد در کتابهای صوفیۀ متقدم شناخته نشده‌اند، می‌بایست به‌سبب انتساب آنها به فرقه‌ای مخفی بوده باشد (همو، جست‌وجو ... ، 192).

در جریان یورش مغول به ماوراءالنهر و ایران، شماری از صوفیان و باباها به آسیای صغیر پناه بردند و به‌تدریج در آنجا پراکنده شدند. به‌طوری که ترکها، زاهدان گوشه‌نشین را به‌سبب تقوای آنان، بابا یا دَده می‌خواندند (هامرپورگشتال، 1/ 112) و هر کس را که در کار خود بزرگ می‌بود، از روی احترام، بابا لقب می‌دادند ( آنندراج، ذیل واژه). شیخ بابا مرندی از صوفیانی بود که در اواسط سدۀ 7 ق/ 13 م در دربار سلاجقۀ روم نفوذ یافت (افلاکی، 1/ 146-147). جنبش باباییان (638 ق/ 1240 م) نیز که در آسیای صغیر روی داد و قدرت سلجوقیان روم را به‌شدت تهدید کرد، به وسیلۀ بابا اسحاق رهبری می‌شد که او را «بابا رسول‌الله» می‌گفتند و به قولی، ادعای نبوت می‌کرد. شاید صوفی خراسانی، بابا الیاس نیز در پیدایش و تحریک این جنبش نقشی داشته است (نک‍ : سبط ابن‌جوزی، 2(8)/ 733؛ مختصر ... ، 227-231؛ افلاکی، 1/ 381؛ متیکا، 13).

بابا افزون‌بر آنکه لقب برخی از شیوخ بکتاشیه بوده، یکی از مراتب این طریقه نیز به شمار می‌رفته است (سامی، 257). در طریقت بکتاشیه، 5 مرتبه وجود دارد که سومین آنها، بابا ست. اگر بابا از نسل پیامبر (ص) باشد، بر روی کلاه خود شال سبز، و اگر چنین نباشد، شال سفید می‌بندد. بابا به تربیت محب و درویش، یعنی مراتب پایین‌تر از خود می‌پردازد (هاشم‌پور، 527- 528). ورود طالبان جدید به این طریقت هم، در جریان مراسمی مفصل به‌وسیلۀ بابا صورت می‌گیرد (نک‍ : همو، 529-531).

لقب بابا در روزگار صفویه نیز در ایران متداول بوده است (نک‍ : نصرآبادی، 140-141، 211، 426). یکی از این بابایان، باباسلطان قلندر بود که شاه عباس اول، باباییِ تکیۀ حیدر در چهارباغ اصفهان را به او سپرد (همو، 284). مدفن برخی از بابایان اصفهان که بیشتر آنها در سده‌های 8 و 9 ق/ 14 و 15 م می‌زیسته‌اند، هنوز در اصفهان باقی است (همایی، 509-510). از میان بابایان متأخر می‌توان از قلندر شاه بابا، بابا ‌چماقلو مازندرانی و میرزا بابا گرگانی نام برد (معصوم‌علیشاه، 3/ 239، 252، 417- 418؛ زرین‌کوب، دنباله، 46).

 

مآخذ

آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1335 ش؛ ابن‌کربلایی، حافظ حسین، روضات الجنان، به کوشش جعفر سلطان‌القرایی، تهران، 1344 ش؛ اُردولغت، به کوشش مولوی عبدالحق و ابولیث صدیقی، کراچی، 1979 م؛ افلاکی، احمد، مناقب العارفین، به کوشش تحسین یازیجی، تهران، 1362 ش؛ بارتولد، و. و.، تاریخ ترکهای آسیای مرکزی، ترجمۀ غفار حسینی، تهران، 1376 ش؛ بخاری، سلیمان، لغت چغتای و ترکی عثمانی، استانبول، 1298 ق؛ برهان قاطع؛ تربیت، محمدعلی، دانشمندان آذربایجان، تهران، 1314 ش؛ ثروت، منصور و رضا انزابی‌نژاد، فرهنگ لغات عامیانه و معاصر، تهران، 1377 ش؛ جـامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، 1370 ش؛ خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیه، به کوشش محمدسرور مولایی، تهران، 1363 ش؛ راوندی، محمد، راحة الصدور، به کوشش محمد اقبال، تهران، 1333 ش؛ زرین‌کوب، عبدالحسین، جست‌وجو در تصوف ایران، تهران، 1363 ش، چ 2؛ همو، دنبالۀ جست‌وجو در تصوف ایران، تهران، 1362 ش؛ سامی، شمس‌الدین، قاموس ترکی، استانبول، 1317 ق؛ سبط ابن‌جوزی، یوسف، مرآة الزمان، حیدرآباد دکن، 1371 ق/ 1952 م؛ قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1334 ش؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشى، قاهره، وزارة الثقافة؛ کربلایی، حافظ حسین، روضات الجنان، به کوشش جعفر سلطان‌القرایی، تهران، 1344- 1349 ش؛ گوهرین، صادق، فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی، تهران، 1338 ش؛ متیکا، رائول، «جنبش باباییان در آناتولی»، ترجمۀ عباس زارعی مهرورز، کیهـان فرهنگی، تهران، 1368 ش، س 6، شم‍ 6؛ محمد بن منـور، اسرار التوحید، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، 1366 ش؛ مختصر سلجوق‌نامۀ ابن‌بی‌بی، به کوشش م. ه‍ . هوتسما، لیدن، 1902 م؛ مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، تهران، 1369 ش؛ معصوم‌علیشاه، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1345 ش؛ مهذب لکهنوی، محمد میرزا، مهذب اللغات، لکهنو، 1978 م؛ نخجوانی، محمد بن هندوشاه، صحاح الفرس، به کوشش عبدالعلی طاعتی، تهران، 1355 ش؛ نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره، به کوشش حسن وحید دستگردی، تهران، 1317 ش؛ هاشم‌پورسبحانی، توفیق و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تبریز، 1355 ش، س 28، شم‍ 120؛ هامرپورگشتال، یوزف، تاریخ امپراتوری [ض: امپراطوری] عثمانی، ترجمۀ زکی علی‌آبادی، به کوشش جمشید کیان‌فر، تهران، 1367 ش؛ هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، 1358 ش؛ همایی، جلال‌الدین، «بابا رکن‌الدین شیرازی»، نامۀ مینوی، به کوشش حبیب یغمایی و دیگران، تهران، 1350 ش؛ نیز:

Doerfer, G., Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen, Wiesbaden, 1965; Dozy, R., Supplément aux dictionnaires arabes, Beirut, 1968.

روزبه زرین‌کوب

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: