صفحه اصلی / مقالات / اشتقاق، لغت /

فهرست مطالب

اشتقاق، لغت

اشتقاق، لغت

نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 19 بهمن 1400 تاریخچه مقاله

اِشْتِقاق، در لغت به معنی «گرفتن کلمه‌ای از کلمۀ دیگر» (صفی‌پوری؛ لغت‌نامه ... ). اشتقاق در دستور سنتی زبان فارسی، اصطلاحی است در مقابل جامد، و در دستور زبان امروزی، اصطلاحی است در کنار «تصریف» در صرف (ساختواژه).

 

1. اشتقاق در دستور سنتی

اصطلاح اشتقاق در برابر جامد از دیرباز یکی از مباحث دستور سنتی زبان فارسی بوده است. در بعضی آثار کهن زبان فارسی، مانند المعجم فی معاییر اشعار العجم شمس قیس رازی که دربارۀ عروض و قافیه بود، و نیز در دیگر کتابهای فارسی، ازجمله مقدمۀ فرهنگ جهانگیری، برهان قاطع، انجمن‌آرای ناصری، دستور قواعد زبان فارسی عبدالکریم ایروانی، صرف و نحو کریم‌زمانی، و دستور سخن و دبستان سخن میرزا حبیب اصفهانی، مطالبی دربارۀ مباحث دستوری و اصطلاح صرف و اشتقـاق دیـده می‌شـود (نک‍ : همـایی، 122- 128). میـرزا حبیب اصفهانی ضمن تقسیم کلمه به 10 نوع، مشتقات را برآمده از «مصدر» و «فعل امر» دانسته، و بر غیرقیاسی‌بودن برخی از مشتقات در زبان فارسی تأکید ورزیده است (نک‍ : همو، 126- 128).

از زمان میرزا حسن طالقانی (ص 32)، نویسندۀ لسان العجم، تا عصر حاضر نیز بیشتر دستورنویسان، مشتق را کلمه‌ای دانسته‌اند که از ریشۀ فعل (فعلی) گرفته شده، و جامد را واژه‌ای به شمار آورده‌اند که دارای ریشـۀ فعلی نیست (نیز نک‍ : حبیب اصفهـانی، 14، 62-63؛ قریب، 34-35؛ خیام‌پور، 33؛ خانلری، 168- 169؛ احمدی، 39 بب‍ ، نیز 81). این دستورنویسان اصل مشتق را از «مصدر»، «فعل امر»، «مصدر و اسم مصدر»، «فعل ماضی و فعل امر»، «هیئت امر» و «مصدرهای مهجور» دانسته‌، و جامد را از انواع این کلمات به‌شمار نیاورده‌اند (همایی، 135- 138). به گواهی آثار موجود در زمینۀ دستور زبان فارسی، کامل‌ترین اقسام مشتق، که ریشۀ آنها فعل است، عبارت‌اند از: اسم مصدر، مصدر (آمدن، رفتن)، امر، ماضی، مضارع، فعل دعایی، صفت فاعلی، صفت مفعولی، مصدر مرخّم یا مخفف، حاصل مصدر (خریدار، خواستار)، و اسم ابزار یا آلت (تابه، کوبال، چنگال، پوشاک، زوجه) (برای نمونه، نک‍ : قریب، 107- 122).

 

2. اشتقاق در دستور امروزی

اصطلاحی در کنار «تصریف» در صرف (ساختواژه). ازآنجاکه «اشتقاق» در کنار «تصریف» از فرایندهای بسیار مهم در صرف بـوده، در مطالعات صرفی همواره اشتقاق با تصریف همراه است. در تصریف، هدف ایجاد ساختهایی است که از پیوستن «وند» با ریشه شکل می‌گیرد و صورتی متفاوت از همان واژه به‌ دست می‌دهد. تکواژ‌ها که کوچک‌ترین واحد بسیط معنادار یا نقش‌پذیرند، در تصریف بررسی می‌شوند. از جملۀ این تکواژها، تکواژ تصریفی است (باور، 13-14, 33؛ کاتامبا، 24؛ نیز نک‍ : کلباسی، 19-21). در صرف اشتقـاقی به نقش نحوی واژه توجه نمی‌شود و تنها آن بخش از واژه مورد توجه قرار می‌گیرد که با آن، واژه‌ای جدید، با اجزاء متفاوت کلام ایجاد می‌گردد. برای مثال، ساخت اشتقاق واژۀ «گلدان»، شامل «گل» و «دان» است. تکواژ مورد مطالعه در این نوع صرف را تکواژ اشتقـاق می‌گویند (بـاور، همانجـا؛ کاتامبا، 20؛ نیز نک‍ : کلبـاسی، 20-21).

تکواژها به «آزاد» و «مقید» نیز تقسیم می‌شوند؛ تکواژهای آزادْ تنها و مستقل به کار می‌روند، مثل تکواژ «مهر»، اما تکواژهای مقید همواره به تکواژهای دیگر می‌پیوندند، مثل «ـ‌کده» در «هنرکده». وندها نیز از انواع تکواژهای مقید به شمار می‌آیند و به‌طور غیرمستقل به ریشه، یعنی به بخش فاقد وند اتصال می‌یابند و واژۀ مشتق را به وجود می‌آورند؛ چنان‌که «ـ‌کده» در واژۀ «هنرکده» وندی است که به «هنر» متصل شده، و واژۀ مشتق «هنرکده» را به وجود آورده است (باور، 17-18؛ کاتامبا، 41-44؛ کلباسی، 22). گاه، ریشه بخشی از کلمۀ مشتق است که عناصر دیگری ازجمله «وند» یا «تکواژ آزاد» بدان می‌پیوندد و ریشه بیش از یک «تکواژ» محسوب می‌شود، مثل «کارگر» در واژۀ «کارگری» (همو، 22-23).

 

وندها از نظر جایگاه

وندها 3 گونه‌اند: «پیشوند»،«پسوند» و «میـانوند». پیشوند، قبل از ریشه (مانند «نا ـ » + «دان» = نادان)؛ پسوند، پس‌از ریشه (مانند «مهر» + « ـ بان» = مهربان)؛ و میانوند درون ریشه و کلمه قـرار می‌گیرد (مـانند « ـ ا ـ » در گرماگرم) (باور، 18؛ کاتامبا، 44-45؛ کلباسی، 24). گفتنی است یکی از انواع عناصر غیرمستقل و نحوی که مانند وندها، قبل و بعد از واژه قرار می‌گیرد، اما جزو ساختمان واژه به‌ ‌شمار نمی‌آید، «واژه‌بستها» هستند. این عناصر هنگامی که پیش‌از کلمه قرار گیرند، «پیش‌بست»، و زمانی که پس‌از کلمه واقع شوند، «پی‌بست» خوانده می‌شوند (همو، 25، 32؛ صادقی، 67-70).

شقاقی (ص 514-515) دربارۀ زایایی و میزان تغییر وندها در فرایند واژه‌سازی، به نقل از کاتامبا، آنها را به «بسیار زایا»، «زایا»، «نیمه‌زایا»، «سترون» و «مرده» تقسیم کرده است: وندهای بسیار زایا بیش از وندهای زایا هستند؛ برای مثال، اگر پسوندهای اسم‌ساز « ـ دان»، « ـ نا» و « ـ ار» را با هم مقایسه کنیم، زایایی پسوند « ـ دان» از دو پسوند دیگر بیشتر است. وندهای نیمه‌زایـا محدودند؛ برای نمونه، پسوند « ـ نـا» تنهـا در کلمه‌های «تنگنـا، درازنا و فراخنا» به کار رفته است. وندهای سترون در قیاس با کلمات دیگر شناخته می‌شوند و در ساختِ واژه‌های جدید به کار نمی‌روند؛ مثلاً وند «اِم‍ـ » در واژه‌های «امسال و امروز» باقی مانده است. وندهای مرده را اهل زبان نمی‌شناسند، ولی دانشمندان تـاریخ زبـان آنهـا را درمی‌یابند؛ برای مثـال، وند «اَنـ‍ » در واژۀ «انوشه» برای اهل زبان شناخته‌شده نیست.

 

وندها از نظر صرف و اشتقاق

از منظری دیگر، وندها به «تصریفی» و «اشتقاقی» تقسیم می‌شوند: وندهای تصریفی (پیشوندها و پسوندهای تصریفی) نقش نحوی دارند. این وندها قیاسی هستند و بسامد و استثناهای آنها کمتر از وندهای اشتقاقی است؛ همچنین دور از ریشه قرار می‌گیرند و معمولاً واژه به آنها متصل می‌شود (کاتامبا، 42-47). شایان یادآوری است که برخلاف قرارداد، در واژه‌های «خسروانی، کاویانی، عملیاتی»، وند اشتقاقی «ی» پس‌از وند تصریفی «ان» و «ات» قرار گرفته است.

وندهای تصریفی در زبان فارسی بدین ‌قرارند: نشانه‌های جمع فارسی و عربی («ها»، «ان»، «ات»، «ین» و «ون»)؛ نشانه‌های اعداد ترتیبی (« ‌ـُ م» و « ‌ـُ مین»)؛ پیشوند «ب» در فعلهای مضارع التزامی و امر؛ نشانه‌های فعلهای گذشته و حـال (‌« ‌ـَ م»، « ـ ی»، « ـ Ø»، « ـَ د»، « ـ یم»، « ـ یـد» و « ـَ ند»)؛ نشـانـۀ «مـی» در فعلهای مضارع و ماضی استمراری؛ نشانۀ فعل دعایی («ا»)؛ نشانۀ تأنیث («ة»)؛ نشانۀ «ان» در فعلهای سببی؛ نشانۀ «د» در فعل ماضی و گونـه‌های دیگر آن همچـون « ـ ت»، « ـ اد» و « ـ ید» (کلباسی، 23-24، 33-34).

 

وندهای اشتقاقی

این‌گونه وندها مربوط به بحث اشتقاق، و سماعی هستند، نقش واژه‌سازی و بسامد دارند و به ریشه نزدیک‌ترند. این‌وندها مقولۀ کلمه را تغییر می‌دهند، به‌عبارتی، اسم را به صفت، یا فعل را به اسم و جز آن تغییر می‌دهند (مانند: درد <اسم> + « ـ ناک» <پسوند اشتقاقی> = دردناک <صفت>؛ پوی <فعل> + « ‌ـ ه» <پسوند اشتقاقی> = پویه <اسم>)، و سرانجام، وندهای اشتقاقی، معمولاً، از نوع پسوندهای تکیه‌پذیرند (کاتامبا، 42-43, 46-47, 224-225؛ کلباسی، 23-24؛ صادقی، 67). وندهای اشتقاقی در زبان فارسی شامل پیشوندها و پسوندها هستند. پیشوندها نیز به دو گروه پیشوندهای فعلی و غیرفعلی تقسیم می‌شوند. در پیشوندهای فعلی، عنصری غیرمستقل و غیرفعلی به فعل اتصال می‌یابد و فعلهای مشتق (= فعلهای پیشوندی زبان فارسی) را به وجود می‌آورد (بازآمدن)، و در پیشوندهای غیرفعلی، پیشوند به کلماتی همچون اسم، ضمیر، صفت، ستاک حال و ستاک گذشته متصل می‌شود و کلمات مشتق غیرفعلی همچون «بلهوس» را ایجاد می‌کند (کلباسی، 92-97).

 

پسوندهای اشتقاقی غیرفعلی

این عناصر با کلماتی چون «اسم، ضمیر، صفت، قید، عدد، ستاک حال، ستاک گذشته یا فعل تصریف‌شده» ترکیب می‌شوند و کلمات مشتق غیرفعلی را پدید می‌آورند. پسوندهای « ـ ا» (در کـارا)، « ـ ایی» (در روشنـایی)، « ـ اد» (در کهاد)، « ـ ار» (در گفتـار) و جز آنها از این مقوله‌اند (همو، 98 بب‍‌‌ )؛ اما کشانی (ص 4) در پژوهشی به این نظریه رسیده است که برخی «ماده‌های فعلی مستقل» نیز به‌عنوان پسوند در واژه‌های مشتق به کار رفته‌اند و این امر شرط «غیرمستقل بودن وندها» را منتفی می‌سازد. به‌عنوان مثال، وند «فروش» در واژۀ مشتق «فرش‌فروش» با آنکه مادۀ فعلی به شمار می‌آید، همانند پسوندهای اشتقاقی عمل کرده است.

مشتقها از نگاهی دیگر، شامل «مشتقهای فعلی» و «مشتقهای غیرفعلی» هستند. در مشتقهای فعلی، کلمه‌ای غیربسیط با یکی از پیشوندهای فعل ترکیب می‌شود، مانند «در‌رفته» و «بازجو»، و در مشتقهای غیرفعلی، ریشه به یکی از وندهای اشتقاقی غیرفعلی اتصال می‌یابد، مثل «دانا» و «گلدان» (کلباسی، 81-82).

اشتقاق همواره به‌طریق افزودن وند به ریشه (پایه) صورت نمی‌گیرد. از این منظر نیز می‌توان آن را به «صفر» و «معکوس» تقسیم کرد. در اشتقاق صفر، بی‌آنکه وندی به ریشه متصل گردد، اجزاء کلام تغییر می‌کند و معمولاً جایگاه تکیه عوض می‌شود؛ به‌عنوان مثال، «سعدی» در جملۀ «سعدی در ادبیات غنایی کم‌نظیر است»، به‌عنوان «اسم» به کار رفته است و طبق قرارداد، هجای پایانی آن تکیه‌دار است، ولی واژۀ «سعدی» در مصرع «سعدی! ز دوست شکایت کجا بری؟»، در حکم منادا ست و طبق قرارداد، تکیه بر هجای نخستین آن است (باور، 32-33؛ کاتامبا، 54-55, 120-121؛ سعدی، 453). در اشتقاق معکوس، کلمه مشتق نیست، بلکه اهل زبان، به قیاس، تصور می‌کنند که واژۀ مشتق ونددار است و با حذف «وند تصورشده»، کلمۀ جدیدی می‌سازند؛ مثل حذف «ی» در «انگشتری» (باور، 230-231).

 

مآخذ

احمدی گیوی، حسن و حسن انوری، دستور زبان فارسی، تهران، 1375 ش؛ حبیب اصفهانی، دستور سخن، استانبول، 1289 ق؛ خانلری، پرویز، دستور زبان فارسی، تهران، 1363 ش؛ خیام‌پور، عبدالرسول، دستور زبان فارسی، تبریز، 1341 ش؛ سعدی، کلیات، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، 1362 ش؛ شقاقی، ویدا، «بررسی وضعیت وندها در زبان علم»، مجموعه مقالات دومین هم‌اندیشی واژه‌گزینی و اصطلاح‌شناسی، به کوشش علی کافی، تهران، 1384 ش؛ صادقی، علی‌اشرف، «عوض‌شدن جای تکیه در بعضی از کلمات فارسی»، مسائل تاریخی زبان فارسی (مجموعۀ مقالات)، تهران، 1380 ش؛ صفی‌پوری، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، 1377 ق؛ طالقانی، حسن، لسان العجم، بمبئی، 1317 ق؛ قریب، عبدالعظیم و دیگران، دستور زبان فارسی (پنج استاد)، به‌کوشش امیر اشرف‌الکتّابی، تهران، 1363 ش؛ کشانی، خسرو، اشتقاق پسوندی در زبان فارسی امروز، تهران، 1371 ش؛ کلباسی، ایران، ساخت اشتقاقی واژه در فارسی امروز، تهران، 1371 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ همایی، جلال‌الدین، «دستور زبان فارسی»، مقدمه بر لغت‌نامۀ دهخدا، تهران، 1337 ش؛ نیز:

Bauer, L., English Word-Formation, Cambridge, 1983; Katamba, F. and J. Stonham, Morphology, London, 1993.

جمیله اعظمیان (دانا)

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: