صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / اقطاع /

فهرست مطالب

اقطاع


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 18 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

در دورۀ ایلخانان‌ به‌جز اصطلاح‌ اقطاع‌، بر بعضی‌ از انواع‌ آن‌ اصطلاحات‌ مقاصه‌، مقاصۀ ادرار، معیشت‌ و گاه‌ سیورغال‌ نیز اطلاق‌ می‌شد (قس‌: همو، «تکامل»، 60). «ادرار» اصلاً به‌ معنای‌ مقرری‌ نقدی‌، و در این‌ دوره‌ اهدای‌ بهرۀ مالكانه‌ یعنی‌ خراج‌ و تمغا یا دیگر مالیاتهای‌ یك‌ موضع‌ به‌ مأموران‌ كشوری‌ یا فضلا و دانشمندان‌ بوده‌؛ و «مقاصه‌» آن‌ است‌ كه‌ «در عوض‌ آن‌ وجه‌ موضعی‌ دیوانی‌ به‌ تملیك‌ ابدی‌ بر صاحب‌ ادرار و اولاد و احفاد او نسلاً بعد نسل‌ مسلم‌ دارند». مقاصۀ ادرار آن‌ است‌ كه‌ درآمد ملك‌ یا روستایی‌ را به‌ طور دائم‌ به‌ كسی‌ حواله‌ كنند. در این‌ موارد عمال‌ دولتی‌ حق‌ تصرف‌ در ملك‌ یا دیه‌ مذكور را نداشتند و باید آنها را از دفاتر دیوانی‌ حذف‌ می‌كردند. حتى‌ اگر درآمد آنها از ادرار مقاصه‌گیرنده‌ بیشتر می‌شد، حق‌ تعرض‌ و مطالبه‌ نداشتند. در عوض،‌ اگر آفتی‌ به‌ محصول‌ می‌رسید و حاصلی‌ نمی‌داد، مقاصه‌گیرنده‌ نمی‌توانست‌ از دیوان‌ چیزی‌ طلب‌ كند (نخجوانی‌، 2 / 260- 265). گویا ادرار به‌تدریج‌ جانشین‌ مقاصه‌ شد و بر املاكی‌ كه‌ مقرری‌ بدان‌ حواله‌ می‌شد، نیز اطلاق‌ گردید. بنابر شواهدی‌ این‌ ادرارها به‌ فروش‌ می‌رفته‌، و به‌ میراث‌ می‌رسیده‌ است‌ (نصیرالدین‌، 31). 
چنین‌ می‌نماید كه اصطلاح «سیورغال‌» در همین‌ دوران‌ كاربرد داشته‌ است‌. سیورغال‌ در آغاز به‌معنای‌ اقطاع‌ یا نوعی‌ از آن‌ نبوده‌، بلكه‌ ظاهراً به‌ مفهوم‌ عطا، هدیه‌ و بخشش‌ نقدی‌ و غیر نقدی، و گاه‌ مرادف‌ با ادرار به‌ كار می‌رفته‌ (مثلاً نک‍ : نخجوانی، 1(1) / 166، 268، 1(2) / 251، 253، 423، 490)، و سپس‌ در اواخر دوران‌ مغولان‌ و از عصر تیمور، در بسیاری‌ جاها جانشین‌ نوعی‌ اقطاع‌ شده‌ است‌. 
گاه‌ اصطلاح‌ اقطاع‌، تیول‌ و سیورغال‌ در كنار هم‌ به‌ كار رفته‌ است (حافظ ابرو، زبدة ... ، 1 / 150)، بی‌آنكه‌ تفاوت‌ آنها معلوم‌ باشد. گاهی‌ نیز از واگذاری‌ ولایات‌ و شهرهایی‌ به‌ امرا و شاهزادگان‌ با تمام‌ شرایط اقطاع‌ سخن‌ رفته‌، بی‌آنكه‌ بر آن‌ نامهای‌ اقطاع‌ و سیورغال‌ و تیول‌ اطلاق‌ شده‌ باشد. 
در دورۀ تركمانان‌ آق‌قویونلو و قراقویونلو، سنت‌ اقطاع‌داری‌ مبتنی‌ بر همان‌ شیوه‌های‌ دورۀ ایلخانان‌ و تیموریان‌ بود و نخستین‌ امرای‌ این‌ خاندانها خود از تیموریان‌ املاكی‌ را به‌ اقطاع‌ داشتند. 
به‌ روزگار تیموریان‌ هند افزون بر اقطاع‌، تیول‌ و سیورغال‌، اصطلاح‌ عمومی‌ برای‌ واگذاری‌ املاك‌ یا حق‌ بهره‌برداری‌ از آن‌ «جاگیر» بود كه‌ به‌ منصب‌داران‌ داده‌ می‌شد «تا محصول‌ آن‌ را از كشت‌وكار هرچه‌ پیدا شود، متصرف‌ گردند» (بهار عجم‌، 1 / 276؛ غیاث اللغات، 141). در منابع‌ این‌ دوره‌ از «جاگیر دیوانی‌» یعنی‌ جواز جمع‌آوری‌ مالیات‌، و «جاگیر خدمتی‌» یعنی‌ تعیین‌ زمین‌ برای‌ صاحب‌منصبان‌ یاد شده‌ است‌ (ویلسن‌، 225). چنین می‌نماید كه جاگیر ــ زمین‌ اقطاعی ــ از اراضی‌ خالصه‌ بوده‌، یا می‌بایست‌ باشد، زیرا وقتی‌ محمد شاه‌ خلجی خواست‌ جاگیری‌ به‌ امیر بهادر بدهد، نخست‌ نواحی‌ و اطراف‌ رود اتك‌ و سند را تبدیل‌ به‌ خالصه‌ كرد و آن‌گاه‌ آن‌ را به‌ جاگیر او داد و مأموران‌ دیوان‌ را گفت‌ كه‌ در درآمد این‌ اراضی‌ مداخله‌ نكنند (نهاوندی‌، 1 / 470). 

اقطاع‌ در عصر عثمانیان‌ و صفویان

برای‌ بررسی‌ پدیدۀ اقطاع‌ و انواع‌ آن‌ در دولت‌ درازمدت‌ عثمانی‌ توجه‌ به‌ این‌ نكته‌ ضروری‌ است‌ كه‌ بخش‌ بزرگی‌ از قلمرو عثمانیان‌ در واقع‌ متشكل‌ از اقطاعات‌ جنگی‌ بود كه‌ اغلب‌ به‌ اقطاع‌ سردارانِ فاتح‌ آن‌ ولایات‌ و ایالات‌ داده‌ می‌شد. رسم‌ اقطاع‌داری‌ و محاسبات‌ مالی‌ درآمد اراضی‌ و رسوم‌ نیز از طرق‌ مختلفی‌ به‌ویژه‌ از سلجوقیان‌ آسیای‌ صغیر و آق‌قویونلو در شرق‌، و ممالیك‌ مصر در غرب‌ پس‌ از فتح‌ قلمرو ایشان‌ توسط عثمانیان‌ به‌ دولت‌ اخیر منتقل‌ شد (پاكالین‌، III / 238؛ اوزون‌چارشیلی‌، 48- 49). گسترش‌ و اهمیت‌ اقطاع‌ نظامی‌ در دولت‌ عثمانی‌ از آنجا پیدا ست‌ كه‌ متصرفات‌ آنان‌ در سرزمینهای‌ اروپایی‌ و عربی‌ غالباً در اقطاع‌ امرا و سرداران‌ آنان‌ قرار داشت‌. مثلاً لله‌ شاهین‌، بیگلربیگی‌ متصرفات‌ اروپایی‌ عثمانی،‌ در فیلیپ‌ (فلبه‌) كه‌ ایالت‌ آنجا را به‌ اقطاع‌ داشت‌، حكومت می‌كرد و دامنۀ قلمرو خود را تا صربستان‌گسترش‌ داد (هامرپورگشتال‌، 1 / 164). بعدها نیز پس‌ از جنگ‌ مجارستان،‌ سلطان‌سلیمان شماری‌ قلعه‌ و اراضی‌ متعلق‌ به‌ آنها را در این‌ منطقه‌ به‌ عنوان‌ سیورغال‌ به‌ سردار خویش‌ اعطا كرد (همو، 2 / 1047). در مصر به‌ روزگار سلطان ‌سلیم‌ دفاتر دیوانی‌ سوخت‌ و در 933 ق / 1527 م سلیمان‌پاشا، حاكم‌ آن‌ دیار، یكی‌ از امرا را مأمور تجدید مساحی‌، تقویم‌ و ثبت‌ اراضی‌ اقطاعی‌ و سلطانی‌ و اوقاف‌ كرد (منوفی‌، 150). بعضی‌ از اراضی‌ اوقاف‌ نیز در ایام‌ سیطرۀ عثمانیان‌ بر مصر منحل‌ گردیده‌، به‌ اقطاع‌ داده‌ می‌شد. 
عثمانیان، به‌ویژه‌ در قلمرو اصلی‌ خویش‌، به‌جای‌ اقطاع اصطلاحات‌ ویژه‌ای‌ به‌ كار می‌بردند كه‌ «تیمار» رایج‌ترین‌ و مشهورترین‌ آنها ست‌. تیمار در اصطلاح‌ بر منابع‌ مالی‌ و مالیاتی‌ نواحی‌ معینی‌ كه‌ به‌عنوان‌ حقوق‌ و مستمری‌ به‌ نظامیان‌ و مأموران‌ دولتی‌ واگذار می‌شد، یا سهمی‌ از حق‌ بیت‌المال‌ از اراضی‌ «میریه‌» كه‌ به‌عنوان‌ حق‌ شمشیر به‌ سپاهیان‌ اعطا می‌گردید، اطلاق‌ می‌شد (IA, XII(1) / 286؛ پاكالین‌، همانجا، به‌ نقل‌ از قوانین‌ آل عثمان‌، نیز برای‌ بررسی‌ واژۀ تیمار، نک‍ : III / 497-498؛ نیز IA,XII(1) / 287). 
به‌جز تیمار، انواع‌ دیگری‌ از اقطاعات‌ به‌ نام‌ «زعامت‌» و «خاص‌» نیز برحسب‌ مقدار درآمد آنها رایج‌ بود و اراضی‌ را با این‌ عناوین‌ تقسیم‌ می‌كردند. زمینهایی‌ كه‌ درآمد آنها از 3 تا 20 هزار آقچه‌ بود، تیمار نام‌ داشت‌ كه‌ به‌ سواران‌ مسلح‌ آمادۀ جنگ‌ اختصاص‌ می‌یافت‌؛ زمینهایی‌ كه‌ درآمد آنها از 20 تا 100 هزار آقچه‌ بود، «زعامت‌» خوانده‌ می‌شد كه‌ به‌ افسران‌ سوار اعطا می‌گردید؛ و زمینهایی‌ با درآمد بیش‌ از 100 هزار آقچه‌، یعنی‌ «خاص‌» به‌ حاكم‌ و خاندان‌ او داده‌ می‌شد (پاكالین‌، III / 498). صاحب‌ تیماری‌ كه‌ اقطاع‌ او تا 3 هزار آقچه‌ بود، برای‌ ادای‌ وظیفۀ نظامی‌ خود در جنگ‌ شركت‌ می‌كرد و اگر بیش‌ از آن‌ بود، در ازای‌ هر 3 هزار آقچه‌ یك‌ نفر را نیز بسیج‌ كرده‌، به‌ جنگ‌ می‌فرستاد. صاحبان‌ زعامت‌ و خاص‌ در ازای‌ هر 5 هزار آقچه، یك‌ سپاهی‌ به‌ جنگ‌ می‌فرستادند (همانجا). كسانی‌ را كه‌ بدین طریق‌ مأمور جنگ‌ می‌شدند، اشكنجی‌ (ه‍ م‌) و جبه‌لو می‌نامیدند. 
امپراتوران‌ عثمانی‌ برای‌ «اخی‌»ها و دراویش‌ نیز كه‌ به‌ گونه‌ای‌ در تقویت‌ تشكیلات‌ دولت‌ مؤثر بودند، زمینهایی‌ با حق‌ ادارۀ آزاد اختصاص‌ داده‌ بودند (IA, XII(1) / 295-296). بهره‌برداری‌ از اراضی‌ تیمار نیز به‌ دو گونه‌ متصور بود: زمینهایی‌ كه‌ طبق‌ سند مالكیت‌، به‌ اشخاص‌ واگذار شده‌ بود و صاحب‌ تیمار فقط عُشر دیگر رسومات‌ را دریافت‌ می‌كرد؛ و زمینهایی‌ كه‌ صاحب‌ تیمار خود در آن‌ كشت‌ می‌كرد كه‌ آن‌ را «مزرعۀ خاصه‌» یا «زمین‌ خاصه‌» می‌گفتند. تیماردارها حق‌ انتقال‌ رعایا را به‌ تیمارهای‌ دیگر دارا بودند و نیز می‌توانستند جزیه‌، حقوق‌ گمركی‌، مالیات‌ معادن‌، و جز آنها را گردآوری‌ كنند (پاكالین‌، III / 502-504، نیز برای‌ انواع‌ تیماردارها، نک‍ : 506).
دورۀ نسبتاً طولانی‌ دولت‌ صفوی‌ هم‌ برای‌ بررسی‌ تحولات‌ اقطاع‌ در شرق‌ قلمرو اسلام‌ حائز اهمیت‌ است‌. چه‌، از یك‌سو،‌ اقطاع‌ به‌تدریج‌ جای‌ خود را به‌ تیول‌ و سیورغال‌ داد و اصطلاحات‌ و اشكال‌ دیگری‌ از آن‌ مانند ادرار و اُلكا رواج‌ یافت‌ و مفهوم‌ و مدلول‌ بعضی‌ دیگر مانند سیورغال‌ روشن‌تر گردید؛ و از سوی‌ دیگر، گروه‌ بسیاری از خاندانهای تیول‌دار در این‌ عصر پدید آمدند كه‌ برخی‌ از آنها بیش‌ از دو سده‌ قدرت‌ و ثروت‌ خویش‌ را حفظ كردند. همچنین حكومتهای ولایاتی‌ چون‌ گیلان‌، مازندران‌، استراباد، گرجستان‌، داغستان‌، كردستان‌ و خوزستان‌ غالباً در دست‌ خاندانهای‌ اقطاع‌دار قدیمی قرار داشت‌ كه‌ از اختیارات‌ وسیعی‌ برخوردار بودند و برای دولت‌ مركزی‌ خدمات‌ نظامی‌ انجام‌ می‌دادند (مثلاً نک‍ : اسكندربیك‌، 1 / 322؛ نیز لمتن‌، مالك، 215). 
مفهوم‌ اقطاع‌ در گزارشهای‌ مورخان‌ این‌ دوره‌ (مثلاً اسكندربیك‌، 1 / 103، 279، 2 / 812)، اعم‌ از آنكه‌ از بعضی‌ مناصب‌ دولتی‌ مانند وزارت‌ یا قوللر آقاسی‌باشی‌ كه‌ اقطاعات‌ خاص‌ داشتند، حكایت‌ كند (رهربرن‌، 49، 82)، یا این‌ معنی‌ را كه‌ امرای‌ بزرگ‌ و شاهزادگان‌ و خوانین‌ از اقطاعات‌ برخوردار بودند، نشان‌ دهد، تفاوتی‌ با آنچه‌ به‌ روزگار پیشین‌ به‌ كار می‌رفت‌، ندارد؛ جز آنكه‌ منحصر در امرای‌ لشكری‌ نبود. اما از بعضی‌ شواهد پیدا ست كه‌ تیول‌ به‌عنوان‌ اصطلاحی‌ كه‌ از دورۀ ابوسعید ایلخان‌ به‌ كار می‌رفته‌ (حافظ ابرو، ذیل ... ، 141)، ظاهراً مرادف‌ با اقطاع‌ به‌تدریج‌ جای‌ خود را بازمی‌كرده‌، و در كنار هم‌ به‌ كار می‌رفته‌ است‌. 
تیول‌ به‌ همۀ طبقات‌ كارگزاران‌ دربار و دولت‌ از قورچی‌باشی‌ و قوللر آقاسی‌ و امیرشكار و توپچی‌باشی‌ تا حكام‌ و خوانین‌ و وزرا و مستوفیان‌ و كلانتران‌ تعلق‌ می‌گرفت‌ و هر یك‌ از اینان‌ به‌ تیولهای زیردستان‌ نظارت داشتند؛ اما مستوفی‌الممالك‌ به‌عنوان‌ ناظر كل‌ همۀ تیولها و سیورغالها می‌بایست‌ این‌ واگذاریها را تأیید و تصدیق‌ می‌کرد تا ارزش‌ قانونی‌ می‌یافت (میرزارفیعا، 416 بب‍‌ ). 
اما سیورغال‌ كه‌ از عهد ایلخانان‌ به‌تدریج‌ مصطلح‌ شده بود (نک‍ : اهری‌، 139، 145، 163)، در این‌ دوره‌ اهمیت‌ بیشتری‌ یافت‌ و در غالب‌ منابع‌ عصر تركمانان‌ آق‌قویونلو و قراقویونلو و صفوی،‌ در كنار اقطاع‌ و تیول‌ به‌ كار می‌رفت‌. برخی‌ از نویسندگان‌ سیورغال‌ را كامل‌ترین‌ شكل‌ اهدای‌ زمین‌ به‌ افراد لشكری‌ و كشوری‌ و روحانیان‌ دانسته‌اند (نعمانی‌، 229). درواقع‌ نیز یكی‌ از مهم‌ترین‌ تحولات‌ اقطاعی‌، ورود علمای‌ دین‌ و روحانیان‌ در زمرۀ اقطاع‌داران‌ بود و چنان‌كه‌ در صدر این‌ مقاله‌ اشاره‌ شد، برخی كشمكشها دربارۀ مشروعیت‌ استفاده‌ از اقطاعات‌ میان علما نیز درگرفته‌ بود. اما این‌ پدیده‌ منحصر به‌ عصر صفویه‌ نبود، و در ایام‌ مغول‌ و تیموریان‌ و تركمانان‌ و برخی‌ سلسله‌های‌ محلی‌ ایران‌ نیز اعطای‌ سیورغال‌، مقاصه‌، معیشت‌ و ادرار به‌ علما و شیوخ‌ مرسوم‌ بود (مثلاً شرف‌الدین‌، گ‌ 193 آ، گ 449 ب‌؛ نخجوانی‌، 2 / 260-267؛ مدرسی‌، فرمانها ... ، 25-26). 
از سیورغالهای‌ دورۀ صفوی‌ اطلاع‌ بیشتری‌ در دست‌ است‌. در این‌ عصر امرا، شاهزادگان، سادات،‌ روحانیان‌ و دیوانیان‌ سیورغالهای‌ دائم‌ داشتند (برای‌ بعضی‌ از سیورغالهای‌ روحانیان‌ و سادات‌، نک‍ : اسكندربیك‌، 1 / 44، 144، 145، 149-150، 153، 182، 228). این‌ سیورغالها معمولاً از اراضی‌ موات‌ یا خالصه‌ها داده‌ می‌شد. 
اصطلاح‌ دیگری‌ كه‌ از اواخر عصر تیموری‌ به‌عنوان‌ یكی‌ از انواع‌ اقطاع‌ به‌ كار می‌رفت‌، «اُلكا» است‌ كه‌ گفته‌اند به‌ مفهوم‌ واگذاری‌ چراگاهها یا اراضی‌ ییلاق‌ و قشلاق‌ طوایف‌ بوده‌ است‌. در منابع‌ صفوی‌ هم‌ الكا به‌ معنای‌ قلمرو كوچ‌ ایل‌ و هم‌ مالكیت‌ مرتع‌ به‌ كار رفته‌ (نعمانی، 199)، و گاه‌ برخی‌ شهرها كه‌ به‌ رسم‌ هدیه‌ و عطا داده‌ می‌شد، ظاهراً مصداق‌ همان‌ الكا بوده‌ است‌؛ چنان‌كه‌ ابهر و زنجان‌ و سلطانیه‌ كه‌ شاه‌ طهماسب‌ در 961 ق / 1554 م‌ به‌ خلیل‌خان‌ داد، بدان‌ شرط كه‌ 3 هزار تن‌ سپاهی‌ به‌ اردو روانه‌ كند، از این‌ مقوله‌ است‌ (پیگولوسكایا، 2 / 509). 
نكتۀ اصلی‌ در تطابق‌ یا اختلاف‌ اقطاعات‌ در سرزمینهای‌ اسلامی‌ با نظام‌ فئودالیسم‌ اروپایی‌ (برای‌ بعضی‌ از وجوه‌ اشتراك‌ و افتراق‌، نک‍ : لوكه‌گارد، 65-67)، درك‌ ماهیت‌ اقطاع‌داری‌ و چگونگی‌ تحول‌ آن‌ به‌ اقطاعات‌ موروثی‌ نظامی‌ و حدود اختیارات‌ مقطع‌ نهفته‌ است‌. كسانی‌ كه‌ آن‌ را بدون‌ قیدی‌ همانند فئودالیسم‌ اروپایی‌ دانسته‌اند، ماهیت‌ و تفاوت‌ اقطاع‌داری‌ دیوان‌سالارانه‌ و اداری‌ را با اقطاع‌داری‌ نظامی‌ مورد توجه‌ قرار نداده‌اند. یعنی‌ نخست‌ خصایص اقطاعات‌ نظامی‌ را به‌ همۀ انواع‌ و شیوه‌ها و مصادیق‌ اقطاعات تعمیم‌ داده‌، آن‌گاه‌ كوشیده‌اند كه‌ آن‌ را با فئودالیسم‌ تطبیق‌ دهند. در حالی‌ كه‌ پیدا ست‌ اقطاع‌ از آغاز اساساً اداری‌ و دیوان‌سالارانه‌ بوده‌ است. 

مآخذ

ابن‌اثیر، الكامل؛ ابن‌اسفندیار، تاریخ‌ طبرستان؛ ابن‌جماعه، محمد، تحریر الاحكام‌ فی‌ تدبیر اهل‌ الاسلام، به‌ كوشش‌ فؤاد عبدالمنعم‌ احمد، دارالثقافه، 1408 ق / 1988 م؛ ابن‌خلكان، وفیات‌؛ ابن‌ساعی‌، علی‌، الجامع‌ المختصر، به‌ كوشش‌ مصطفى جواد، بغداد، 1353 ق / 1934 م؛ ابن‌طقطقى، محمد، الفخری، بیروت‌، 1400 ق‌؛ ابوعبید قاسم‌ بن‌ سلام‌، الاموال، به‌ كوشش‌ عبدالامیر علی‌ مهنا، بیروت‌، 1988 م؛ ابوعلی‌ مسكویه‌، احمد، تجارب‌ الامم، به‌ كوشش ه‍ . ف. آمدرز، قاهره، 1333 ق / 1915 م؛ ابویوسف‌، یعقوب‌، الخراج‌، قاهره‌، 1382 ق؛ احمدزرکوب، شیرازنامه، به کوشش اسماعیل واعظ جوادی، تهران، 1350 ش؛ اسكندربیك‌ منشی‌، عالم‌‌آرای‌ عباسی، تهران‌، 1350 ش؛ اشپولر، برتولد، تاریخ‌ مغول‌ در ایران، ترجمۀ محمود میرآفتاب‌، تهران‌، 1351 ش؛ اصطخری‌، ابراهیم‌، المسالك‌ و الممالك، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1927 م؛ اقبال‌ آشتیانی‌، عباس‌، تاریخ‌ مفصل‌ ایران، تهران‌، 1341 ش؛ اوزون‌ چارشیلی‌، اسماعیل‌ حقی‌، «نگاهی‌ به‌ تشكیلات‌ دولتهای‌ قراقویونلو و آق‌قویونلو»، ترجمۀ وهاب ولی، تحقیقات‌ تاریخی‌، تهران‌، 1372 ش، شم‍ 8؛ اهری‌، ابوبكر، تاریخ‌ شیخ‌ اویس، به‌ كوشش وان‌لون‌، لاهه‌، 1373 ق؛ بازورث‌، ك‌. ا.، تاریخ‌ غزنویان، ترجمۀ حسن‌ انوشه‌، تهران‌، 1356 ش؛ برتلس، ی. ا.، ناصرخسرو و اسماعیلیان، ترجمۀ یحیى آرین‌پور، تهران‌، 1346 ش؛ بلاذری‌، احمد، فتوح‌ البلدان، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1865 م؛ بنداری، فتح، تاریخ دولة آل‌ سلجوق‌ (زبدة النصرة)، بیروت‌، 1400 ق‌ / 1980 م‌؛ بهاءالدین‌ بغدادی‌، محمد، التوسل‌ الی‌ الترسل، به‌ كوشش‌ احمد بهمنیار، تهران‌، 1315 ش؛ بهارعجم، لاله تیك چندبهار، لكهنو، 1334 ق / 1916 م؛ بیهقی‌، تاریخ‌؛ پتروشفسكی‌، ا. پ‌.، كشاورزی‌ و مناسبات‌ ارضی‌ در ایران‌ عهد مغول، ترجمۀ كریم‌ كشاورز، تهران‌، 1344 ش؛ پیگولوسكایا، ن‌. و. و دیگران‌، تاریخ‌ ایران‌، ترجمۀ كریم‌ كشاورز، تهران‌، 1346 ش؛ تسف‌، ولادیمیر، نظام‌ اجتماعی‌ مغول‌، ترجمۀ شیرین‌ بیانی‌، تهران‌، 1345 ش‌؛ حافظ ابرو، عبدالله‌، ذیل‌ جامع‌ التواریخ‌ رشیدی، به‌ كوشش‌ خانبابا بیانی‌، تهران‌، 1317 ش؛ همو، زبدة التواریخ‌، به‌ كوشش‌ كمال‌ حاج‌ سید جوادی‌، تهران، 1372 ش‌؛ حسن‌، حسن‌ ابراهیم‌، تاریخ‌ الدولة الفاطمیة، قاهره‌، 1964 م‌؛ حسین‌، محسن‌ محمد، الجیش‌ الایوبی‌ فی‌ عهد صلاح‌الدین، بیروت‌، 1980 م؛ حمدالله‌ مستوفی‌، نزهة القلوب‌، به‌ كوشش‌ لسترنج‌، لیدن‌، 1331 ق‌ / 1913 م؛ حمید ابن‌ زنجویه‌، الاموال، به‌ كوشش‌ شاكر ذیب‌ فیاض‌، ریاض‌، 1406 ق / 1986 م؛ خوارزمی‌، محمد، مفاتیح‌ العلوم، به‌ كوشش‌ فان‌ فلوتن‌، لیدن‌، 1895 م؛ راوندی‌، محمد، راحة الصدور، به‌ كوشش‌ محمد اقبال‌، تهران‌، 1333 ش؛ رشیدالدین‌ فضل‌الله‌، مكاتبات‌ رشیدی‌، به‌ كوشش‌ محمد شفیع‌، لاهور، 1364 ق / 1945 م؛ ریس‌، محمد ضیاءالدین‌، الخراج‌ و النظم‌ المالیة، قاهره‌، 1977 م؛ رهربرن، ک. م.، نظام ایالات در دورۀ صفویه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1357 ش؛ زمخشری‌، محمود، اساس‌ البلاغة، بیروت‌، 1404 ق‌؛ سالم‌، عبدالعزیز، تاریخ‌ المسلمین‌ و آثارهم‌ فی‌ الاندلس‌، بیروت‌، 1981 م‌؛ سمعانی‌، عبدالكریم‌، الانساب‌، حیدرآباد دكن‌، 1396 ق‌ / 1976 م‌؛ شبانكاره‌ای‌، محمد، مجمع‌ الانساب‌، به‌ كوشش‌ هاشم‌ محدث‌، تهران‌، 1363 ش‌؛ شرف‌الدین‌ علی‌ یزدی‌، ظفرنامه‌، به‌ كوشش‌ عصام‌الدین‌ اورونبایف‌، تاشكند، 1972 م‌؛ صولی‌، محمد، ادب‌ الكتاب‌، به‌ كوشش‌ محمد بهجت‌ اثری‌، قاهره‌، 1341 ق‌؛ طبرسی‌، فضل‌، المؤتلف‌ من‌ المختلف‌، به‌ كوشش‌ مهدی‌ رجایی‌، مشهد، 1410 ق‌؛ طوسی‌، محمد، الخلاف‌، تهران‌، 1382 ق‌؛ همو، المبسوط، به‌ كوشش‌ محمدباقر بهبودی‌، تهران‌، مكتبة المرتضویة‌؛ ظهیرالدین‌ نیشابوری‌، سلجوق‌نامه‌، به‌ كوشش‌ اسماعیل‌ افشار، تهران‌، 1332 ش؛ عبداللطیف بغدادی، «ذیل فصیح ثعلب»، همراه فصیح ثعلب و الشروح التی علیه، بـه کوشش محمد عبـدالمنعم خفـاجی، قـاهره، 1368 ق / 1949 م؛ عتبی‌، محمد، تاریخ‌ یمینی‌، ترجمۀ ناصح‌ جرفادقانی‌، به‌ كوشش‌ جعفر شعار، تهران‌، 1345 ش‌؛ علی‌زاده‌، عبدالكریم‌، «بحثی‌ دربارۀ مراحل‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ در دوران‌ سلطنت‌ سلجوقیان‌»، ایران‌ شناسی‌، تهران‌، 1345 ش‌، شم‍ 9؛ همو، مقدمه‌ بر دستور الكاتب‌ (نک‍ : هم‍ ، نخجوانی‌)؛ عنصرالمعالی‌ كیكاووس‌، قابوس‌نامه‌، به‌ كوشش‌ غلامحسین‌ یوسفی‌، تهران‌، 1364 ش‌؛ غیاث اللغات‌، غیاث‌الدین‌ محمد رامپوری‌، بمبئی‌، 1349 ق‌؛ فرای‌، ریچارد، بخارا، ترجمۀ محمود محمودی‌، تهران‌، 1365 ش‌؛ فضل‌الله بن‌ روزبهان‌، سلوك‌ الملوك‌، به‌ كوشش‌ محمدعلی‌ موحد، تهران‌، 1362 ش‌؛ فهد، بدری‌ محمد، تاریخ‌ العراق‌، بغداد، 1973 م‌؛ قاسم‌، عبده‌ قاسم‌، «اثر الحروب‌ الصلیبیة فی‌ العالم‌ العربی‌»، موسوعة الحضارة العربیة الاسلامیة، بیروت‌، 1987 م‌؛ قلقشندی‌، احمد، صبح‌ الاعشى‌، قاهره‌، 1383 ق‌ / 1963 م‌؛ قمی‌، حسن‌ بن‌ محمد، تاریخ قم‌، ترجمۀ حسن‌ بن‌ علی‌ قمی‌، به‌ كوشش‌ جلال‌الدین‌ طهرانی‌، تهران‌، 1313 ش‌؛ گروسه‌، رنه‌، «نخستین‌ سلسلۀ پادشاهان‌ ایرانی‌»، تاریخ‌ تمدن‌ ایران‌، ترجمۀ جواد محیی‌، تهران‌، 1336 ش‌؛ لمتن‌، ا. ك‌. س‌.، «اقطاع‌ و فئودالیته‌»، راهنمای‌ كتاب‌، تهران‌، 1356 ش‌، س‌ 20؛ همو، «تكامل‌ نظام‌ اقطاع‌ در ایران‌ قرون‌ وسطى‌»، ترجمۀ عطاءالله‌ مرزبان‌، نگین‌، تهران، 1346 ش‌، شم‍ 34؛ همو، مالك‌ و زارع‌ در ایران‌، ترجمۀ منوچهر امیری‌، تهران‌، 1362 ش‌؛ ماوردی‌، علی‌، الاحكام‌ السلطانیة، به‌ كوشش‌ محمد فهمی‌ سرجانی‌، قاهره‌، 1393 ق‌ / 1973 م‌؛ محقق‌ كركی‌، علی‌، جامع‌ المقاصد، قم‌، 1410 ق‌؛ مدرسی‌ طباطبایی‌، حسین‌، زمین‌ در فقه‌ اسلامی‌، تهران‌، 1362 ش‌؛ همو، فرمانهای‌ تركمانان‌ قراقویونلو و آق‌قویونلو، قم‌، 1353 ش‌؛ مسعودی‌، علی‌، مروج‌ الذهب‌، به‌ كوشش‌ یوسف‌ اسعد داغر، بیروت‌، 1385 ق‌ / 1966 م‌؛ مقریزی‌، احمد، الخطط، بولاق‌، 1270 ق‌؛ همو، السلوك‌، به‌ كوشش‌ محمد مصطفى زیاده‌، قاهره‌، 1956-1970 م‌؛ منتجب‌الدین‌ بدیع‌، علی‌، عتبة الكتبة، به‌ كوشش‌ محمد قزوینی‌ و عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، تهران‌، 1329 ش‌؛ منوفی‌، محمد، اخبار الدول‌، قاهره‌، 1281 ق‌؛ میرزا رفیعا، «دستور الملوك‌»، به‌ كوشش‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌، مجلۀ دانشكدۀ ادبیات‌، تهران‌، 1348 ش‌، س‌ 16، شم‍ 4؛ نخجوانی‌، محمد بن‌ هندوشاه‌، دستور الكاتب‌، به‌ كوشش‌ عبدالكریم‌ علی‌زاده‌، مسكو، 1964 م‌؛ نصیرالدین‌ طوسی‌، رسائل‌، تهران‌، 1355 ش‌؛ نظام‌الملك‌، حسن‌، سیاست‌نامه‌، به‌ كوشش‌ هیوبرت‌ دارك‌، تهران‌، 1364 ش‌؛ نعمانی‌، فرهاد، تكامل‌ فئودالیسم‌ در ایران‌، تهران‌، 1358 ش‌؛ نویری‌، احمد، نهایة الارب‌، قاهره‌، 1342-1362 ق‌؛ نهاوندی‌، عبدالباقی‌، مآثر رحیمی‌، كلكته‌، 1924 م‌؛ هامرپورگشتال‌، یوزف‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌، ترجمۀ میرزا زكی‌ علی‌آبادی‌، تهران‌، 1367 ش‌؛ همدانی‌، محمد، تكملة تاریخ‌ الطبری‌، بـه‌ كوشش‌ آلبرت‌ یوسف‌ كنعان‌، بیروت‌، 1958 م‌؛ یعقوبی‌، احمد، البلدان‌، لیدن‌، 1981 م‌؛ همو، تاریخ‌، بیروت‌، 1379 ق‌ / 1960 م‌؛ یونینی‌، موسى‌، ذیل‌ مرآة الزمان‌، حیدرآباد دكن‌، 1375 ق‌ / 1955 م‌؛ نیز: 

Ashtor, E., A Social and Economic History of the Near East in the Middle Ages, London, 1976; Ayalon, D., «Studies on the Structure at the Mamluk Army», Bulletin of the School of Oriental and African Studies, Cambridge, 1953, vol. XV; Bosworth, C. E., «Military Organization Under the Būyids of Persia and Iraq», Oriens, Leiden, 1967, vol. XVIII-XIX; Bulliet, R. W., The Patricians of Nishapur, Cambridge, 1972; Cahen, C., «L’Evolution de l’iqta’du IXe au XIIIe», Annales, Economies, sociétés, civilisation, 1953, vol. VIII; id, Pre-Ottoman Turkey, tr. J. Jones-Williams, London, 1988; Doerfer, G., Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen, Wiesbaden, 1965; EI2; IA; Lambton, A. K. S., «The Internal Structure of the Saljuq Empire», The Cambridge History of Iran, vol. V, ed. J. A. Boyle, London, 1968; Lokkegaard, F., Islamic Taxation, Copenhagen, 1950; Pakalιn, M. Z., Osmanlι tarih deyimleri ve terimleri sözlüğü, Istanbul, 1979; Poliak, A. N., «La Féodalité islamique», Revue des études islamiques, Paris, 1936; Wilson, H. H., A Glossary of Judicial and Revenue Terms, Delhi, 1968. 
صادق‌ سجادی (دبا)
 

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: