صفحه اصلی / مقالات / فال نامه /

فهرست مطالب

فال نامه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 1 آذر 1400 تاریخچه مقاله

فالْ‌نامه، متونی برای فال‌گیری و نیز حاوی دستورالعمل انواع فال‌گیری. 
باتوجه‌به آنچه در فال‌نامه‌ها آمده است، می‌توان آنها را به‌طورکلی به دو دسته تقسیم کرد: یک دسته از آنها که برای فال‌گرفتن استفاده می‌شود و دسته‌ای دیگر که تفأل به شیوه‌های مختلف را توضیح می‌دهند. برخی فال‌نامه‌ها نیز ترکیبی‌اند و هر دو کاربرد را دارند. 
فال‌گیری به‌طور مستقیم در ارتباط با مفهوم غیب و رابطۀ آن با واقعیت معنا دارد. اساساً می‌توان چنین گفت که نابسندگی توان جسمی و معرفتی انسان در برابر طبیعت، همواره سائق پرورش ایدۀ غیب در میان انسانهای فرهنگهای گوناگون بوده است. تقریباً در تمامی اسناد تاریخی از فرهنگهای مختلف، شکلی از ایدۀ غیب حضور دارد. برای مثال، در یونان باستان، جدای از حضور دائمی پیشگویی در میـان باورهای شفاهی این فرهنگ، مسائل مرتبط با فال و پیشگویی در میان آثار مکتوب باقی‌مانده نیز وجود دارد؛ اگرچه باید گفت که پیشگویی و فال‌گویی یونانی بیشتر شفاهی بوده است (رافالز، 365؛ همچنین برای نمونه‌هایی از فال و غیب‌گویی در یونان، نک‍ : لسان، 452-465). 
در ایران پیش از اسلام نیز همچون تمامی اقوام و فرهنگهای پیش و پس از آن، فال و تطیر وجود داشته است. اگرچه هیچ روایت روشنی از فال‌نامه‌هایی در قالب کتاب وجود ندارد، باور به سعد و نحس برخی از عناصر و پدیده‌ها و فال‌زدن به آنها در میان روایات باقی‌مانده بسیار زیاد است. نمونه‌های زیادی از این نوع حکایات را در اخبار مربوط به ایرانیان در کتب تاریخی یونانیان می‌توان یافت. اما از آنچه در اسناد دوران اسلامی باقی مانده است، می‌توان چنین استنباط کرد که کتابهایی در قالب فال‌نامه نیز وجود و رواج داشته‌اند. روایتهای زیادی نیز در باب سعد و نحس پرنده‌ها و دلیل تفأل به آنها ثبت شده‌اند. بلعمی در بیان داستان کیومرث، حکایتی دربارۀ سبب شومی جغد (ه‍ م) نقل می‌کند (1 / 78- 79). نیز در همان‌جا داستانی در باب سبب فال نیک زدن به خروس (ه‍ م) و باورهای عجم در باب خروس وجود دارد (همو، 1 / 81). در داستان فریدون بعد از مرگ کاوه، فریدون تمام داراییهای کاوه را به فرزندان وی می‌بخشد، مگر عَلَم یا همان درفش کاویانی را، و آن را به جهت فال نیک در خزانه نگهداری می‌کند (همو، 1 / 106). 
ابن‌ندیم از کتابی با عنوان التاج و ما تفائلت فیه ملوکهم یاد می‌کند (ص 364). کتابهای دیگری نیز با عنوان «تاج» در ادبیات عرب و فارسی وجود دارد، اما رابطۀ این کتاب با آنها چندان مشخص نیست (نک‍ : محمدی، 1 / 72-81، 4 / 198-200). از عبارت ابن‌ندیم به‌وضوح پیدا ست که این کتاب شامل مواردی بوده که برای تفأل توسط پادشاهان به کار می‌رفته است؛ لذا اگر خود کتاب به‌واقع فال‌نامه نبوده باشد، گزارشی از چگونگی فال‌گرفتن پادشاهان بوده است. همچنین ابن‌ندیم از دو کتاب با نامهای زجر الفرس و الفأل لاهل الفرس یاد می‌کند (ص 376). از طرف دیگر، بلعمی نیز چنین می‌نویسد: «و عجم را کتابی است بیرون از این اخبار و بیرون از این کتاب تاریخ، و آن را کتاب الفال خوانند؛ هر چیزی که اندر ایام عجم فال کرده‌اند، آن جایگاه یاد کرده است» (2 / 822). به‌طورکلی چنین به نظر می‌رسد که نه‌تنها فال در میان ایرانیان پیش از اسلام مرسوم بوده است، بلکه کتابهای مدونی همچون فال‌نامه در میان ایشان شهرت داشته‌اند. همچنین حضور برخی شخصیتهای ایرانی در فال‌نامه‌های دوران اسلامی، نشان از شهرت آنها به فال و پیشگویی دارد. 
احتمالاً در زمانۀ حاضرْ معروف‌ترین و مرسوم‌ترین شکل تفأل از طریق دیوان حافظ باشد، اما پیش از آن، کتب دیگری مورد استفاده بوده‌اند. داستانها و حکایات متعددی در این زمینه وجود دارد (برای خلاصه‌ای از این اسناد، نک‍ : حاکمی، 17-26). در الفهرست عنوان 3 کتاب وجود دارد که در جست‌وجوی تبار فال‌نامه‌ها در دوران اسلامی مهم هستند: زجر الطّیر و الفأل و العیافة و القیافة و الکهانة نوشتۀ مدائنی، الفأل الفلکی نوشتۀ کندی (نک‍ : ابن‌ندیم، همانجا)، و الفأل النجومی نوشتۀ ابوسهل فضل بن نوبخت (د پس از 193 ق / 809 م) (همو، 333). باتوجه‌به این موضوع، می‌توان سنت فال‌نامه‌نویسی را دست‌کم تا اواخر سدۀ 2 ق / 8 م پی گرفت. نکتۀ مهم در مورد کتابهای ابوسهل و کندی این است که به‌وضوح، در ارتباط با تنجیم‌اند. پس از ایشان، شخصیت مهم دیگر ابومعشر بلخی (د 273 ق / 886 م)، منجم معروف است. نسخه‌ای معروف به کتاب البلهان از او در سدۀ 8 ق / 14 م کتابت شده که در کتابخانۀ بادلیان دانشگاه آکسفرد مضبوط است. نسخـۀ مذکـور پیچیدگیهای بسیـاری دارد؛ از آن جمله، می‌تـوان به‌سختی انتساب بخشهای مختلف کتاب را به ابومعشر تأیید کرد. دلایل اصلی این موضوع جدای از مخدوش‌بودن نسخه، فاصلۀ طولانی کتابت آن از زندگی ابومعشر و نبود نسخه‌های دیگر جهت مقابله است. این نسخه افزون‌بر اینکه شامل مسائلی است که یکسره به فال‌گویی و نجوم مرتبط‌اند، بخشهایی که کاملاً کارکرد فال‌نامه‌ای داشته‌اند را نیز در بر دارد. از جملۀ آنها می‌توان به فال جعفریه، منسوب به امام جعفر صادق (ع)، و فال انبیا اشاره کرد (نک‍ : سراسر اثر).
در کتب ادبی و تاریخی باقی‌مانده از دوران اسلامی، نمونه‌های دیگری در باب فال‌گویی و فال‌نامه‌ها وجود دارند. فال‌گویی و تفأل به اشکال مختلفی در این دوران مرسوم بوده است که ازآن‌میان می‌توان به فال‌زدن به قرآن کریم (یا استخاره)، و فال‌زدن به کتب و اشعار، ستارگان و اجرام سماوی، رؤیا، شانۀ گوسفند، پرندگان و تصویر اشاره کرد (برای شرح کامل دربارۀ فال و فال‌گیری در فرهنگ مردم ایران، نک‍ : ه‍ د، فال و فال‌گیری). 
از کهن‌ترین روایتهای مرتبط با تفأل به اشعار و کتب می‌توان به حکایت ابوالفتح بستی در ایام سبکتگین غزنوی اشاره کرد. او یک بار در بابِ ماندن و رفتن دچار تردید می‌شود؛ کتابی را که همراه داشته است، بر سبیل تفأل باز می‌کند که این بیت در اول سطر در آن ضبط بوده است: «و اذا انتهیتَ الی السَّلامة / فی مَداکَ فلا تُجاوِز» که ابوالفتح بستی آن را فالی صادق می‌پندارد (نک‍ : جرفادقانی، 25-26). همچنین در باب سوم کتاب فرج بعد از شدت، روایتهای زیادی دربارۀ جماعتی که به فال نیک یا به دعای خوب یا سخن خوش، شدت ایشان به فرج انجامید، وجود دارد. در روایتهای این بخش از این کتاب، حکایتهایی دربارۀ تفأل به دعا، قرآن، رقعه، دعای نوشته بر دیوار، تعویذ و صوت و آواز مغنی وجود دارد (نک‍ : دهستانی، 1 / 101-185). 
عوفی نیز در لباب الالباب دو بیت شعر را نقل می‌کند که نشان‌دهندۀ تفأل به دیوان حسن غزنوی است: «جستم برای فال کتابی و ناگهان / دستم به بحر گوهر سید حسن رسید / / با صد زبان چگونه توان گفت شکر این؟ / کانچ از خدای خواسته بودم، به من رسید» (ص 57). 
به‌طورکلی، فهرست‌کردن تمامی کتبی که با آنها فال گرفته می‌شده، به دلیل شمار زیاد آنها غیرممکن است. در جای‌جای ادب فارسی نمونه‌های اشاره به تفأل پیدا می‌شود. افزون‌بر روایتهای مذکور، روایتهای زیادی در باب تفأل به رباعیات ابوسعید ابوالخیر (نک‍ : مرادی، 259-275) و مثنوی معنوی (نک‍ : براون، 2 / 93) وجود دارند. 
معروف‌ترین و تأثیرگذارترین دیوان مورد تفأل، دیوان حافظ است. نخستین تلاش برای تفأل به دیوان حافظ را به زمان مرگ خود وی نسبت داده‌اند که احتمالاً صحت تاریخی ندارد (برای شرح بیشتر، نک‍ : ه‍ د، حافظ، فال). 
اسناد زیادی در باب استخاره (ه‍ م) و تفأل به قرآن وجود دارند. از طرفی، میان استخاره و تفأل به قرآن نیز تفاوت قائل شده‌اند. صاحب یواقیت العلوم می‌نویسد که جماعتی از این کار منع کرده‌اند و جماعتی روا داشته‌اند؛ وی سپس روش آنها را در تفأل توضیح می‌دهد (ص 269-270). روایاتی وجود دارند که پیامبر اسلام (ص) به صحابه استخاره را آموزش می‌داده است (قمی، 2 / 340). از طرف دیگر، نسخ متعددی با عنوان فال قرآن وجود دارند (نک‍ : افشار، 78). همچنین در باب سوم کتاب فرج بعد از شدت، و یا در مسامرة الاخبار ذیل پادشاهی ارغون، از تفأل شمس‌الدین صاحب‌دیوان به کلام‌الله یاد می‌شود (آق‌سرایی، 144). در شعر و ادب فارسی نیز نمونه‌های زیادی وجود دارند. خاقانی می‌نویسد: «چون فال برآرمت ز مصحف / نصراللَّه در قران ببینم» (ص 271). 
اشکال متعدد دیگری از تفأل وجود دارند که ازآن‌جمله می‌توان به تفأل به ستارگان و کواکب اشاره کرد. جدای از اینکه تفأل و خبردادن از غیب، از ابتدا با تنجیم پیوند داشته است، خود این عناصر منحصراً برای تفأل نیز به‌کار گرفته شده‌اند. کتبی چون الفأل النجومی ابوسهل فضل بن نوبخت، الفأل الفلکی کندی و یا البلهان ابومعشر به‌وضوح نقش کواکب و اجرام آسمانی را در فال‌گویی نشان می‌دهند. همچنین در ادبیات فارسی شواهد بسیار زیادی برای تفأل به اجرام آسمانی و کواکب وجود دارند. فردوسی می‌گوید: «نوشته بیاورد و بنهاد پیش / همان اختر و طالع و فال خویش» (6 / 27). یکی از نمونه‌های مهم فال‌نامه‌های نجومی، نقیضه‌ای است با عنوان «فال‌نامۀ بروج» از عبید زاکانی (نک‍ : ص 361-373؛ اسپراکمن، 224-237، 738- 749). 
یکی دیگر از اشکال مرسوم فال‌گویی، استفاده از استخوان شانۀ گوسفند است. روایتهایی نیز در کتب مختلف از این نوع فال‌گیری باقی است. برای مثال، در فرخ‌نامه فصلی به «معرفة الاکتاف» و اهمیت آن اختصاص دارد (جمالی، 243-245). همچنین به داستان فالی می‌توان اشاره کرد که در مجمل التواریخ نقل شده است (ص 103). باور به جادوکردن توسط شانه هنوز نیز باقی است، و می‌توان به رسم سوراخ‌کردن شانۀ گوسفند قربانی برای جلوگیری از جادوشدن اشاره کرد. تعدادی از فال‌نامه‌ها نیز هستند که در آنها جداول و دوایر مختلف به شکل رمزگونه وجود دارند و کسی که قصد فال‌گرفتن دارد، می‌باید در این جداول محاسبات و روشهایی را پی بگیرد تا به فال خویش دست یابد. می‌توان رد این نوع فالها را در سنت هرمسی و ارتباط آن با فیثاغورس و اهمیت اعداد و تناسبها جست. اما احتمالاً معروف‌ترین نمونه‌های این فال‌نامه‌ها منسوب به شیخ بهایی است. 
انواعی از فال‌نامه‌های مصور نیز هستند که کمتر مورد پژوهش قرار گرفته‌اند. در ادبیات فارسی اشارات زیادی دربارۀ فال‌زدن به نقش و تصویر وجود دارد. احتمالاً یکی از کهن‌ترین اشارات به این نوع فال‌نامه‌ها را می‌توان در شعر منوچهری یافت: «به‌سان فال‌گویان‌اند، مرغان بر درختان بر / نهاده پیش خویش اندر پر از تصویر دفترها» (ص 40؛ برای نمونه‌های دیگر، نک‍ : نظامی، 10؛ اوحدی، 439). از طرف دیگر، آنچه در کتاب البلهان تحت عنوان فال انبیا موجود است، به‌گونه‌ای فال‌نامۀ مصور است، زیرا هر صفحۀ فال، تصویری را در خود جای داده است. سنت فال‌نامه‌های مصور براساس اسناد زنده بوده است، اما در دوران صفوی به اوج خود می‌رسد یا دست‌کم اسناد باقی‌مانده از این دوران از باقی دورانها بیشتر و خاص‌تر است. تاورنیه در سفرنامۀ خود اشاره می‌کند که فال‌گیران کتابی باز می‌کنند تا به وسیلۀ اعداد جفت و طاق، از خوشبختی و بدبختی آگاه شوند (ص 285). همچنین آدام الئاریوس از کتب فال‌نامه‌ای پر از اشکال فرشتگان، شیطان، اژدها و انواع جانوران مهیب یاد می‌کند (ص 312-313). 
نسخه‌های متعددی از فال‌نامه‌های مصور وجود دارند. دراین‌میان می‌توان به فال‌نامۀ موجود در موزۀ توپکاپی به شمارۀ TSSM H. 1702 اشاره کرد. فال‌نامۀ دیگری با عنوان فال‌نامۀ پراکندۀ شاه طهماسبی نیز وجود دارد که برگه‌های آن در موزه‌ها و مجموعه‌های مختلف پراکنده است. فال‌نامۀ دیگری منسوب به شاه تهماسب وجود دارد که در کتابخانۀ درسدن نگهداری می‌شود (نک‍ : پوراکبر، 8- 29). دست‌کم 3 فال‌نامۀ متأخرتر دیگر هم وجود دارند (نک‍ : فرهاد، 28). ساختار این فال‌نامه‌ها بدین صورت است که صفحۀ سمت راست، نگاره‌ای در ابعاد بزرگ با موضوعی مشخص دارد و صفحۀ سمت چپ، تأویل و تفسیر آن نگاره است. البته از گزارش آدام الئاریوس می‌دانیم که این نگاره‌ها در برخی موارد بدون متن در فال‌نامه قرار داشته‌اند و فال‌گیر خود تفسیر و تأویل آنها را انجام می‌داده است. 
از دوران صفوی به بعد، نسخه‌های بسیاری از فال‌نامه‌ها وجود دارند؛ دراین‌میان فال‌نامه‌های منسوب به شیخ بهایی و فال امام جعفر صادق (ع) و فال‌نامه‌های مصحف بیشترین تعداد را دارند؛ اگرچه هم‌زمان نسخه‌های بسیاری هم در رمل و جفر تدوین می‌شوند. البته این سنت در روزگار ما نیز همچنان باقی است، اگرچه فرایند تولید فال‌نامه‌های جدید تقریباً قطع شده است و نمونه‌هایی از تاریخ فال‌نامه‌نویسی برای مصرف دوباره برکشیده شده‌اند و معروف گشته‌اند. 

مآخذ

آق‌سرایی، محمود، تاریخ سلاجقه (مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار)، به کوشش عثمان توران، آنکارا، 1944 م؛ ابن‌ندیم، الفهرست؛ ابومعشر بلخی، جعفر، البلهان، چ تصویری موجود در کتابخانۀ بادلیان، شم‍ 133؛ اسپراکمن، پ.، «فال‌نامۀ بروج»، آینده، تهران، 1358 ش، ج 5، شم‍ 4-6، 10-12؛ افشار، ایرج، «فال‌نامه»، فرهنگ مردم، تهران، 1383 ش، شم‍ 10؛ الئاریوس، آ.، سفرنامه، ترجمۀ احمد بهپور، تهران، 1385 ش؛ اوحدی مراغه‌ای، کلیات، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1340 ش؛ براون، ا.، تاریخ ادبی ایران، ترجمۀ علی‌پاشا صالح، تهران، 1358 ش؛ بلعمی، محمد، تاریخ‌نامۀ طبری، به کوشش محمد روشن، تهران، 1378 ش؛ پوراکبر، آرش، مقدمه بر فال‌نامۀ شاه طهماسبی، تهران، 1396 ش؛ تاورنیه، ژ. ب.، سفرنامه، ترجمۀ حمید شیرانی، تهران، 1389 ش؛ جرفادقانی، ناصح، ترجمۀ تاریخ یمینی، به کوشش جعفر شعـار، تهـران، 1345 ش؛ جمالی یـزدی، مطهر، فرخ‌نامـه، به کـوشش ایـرج افشار، تهران، 1346 ش؛ حاکمی، اسماعیل، «مروری بر سابقۀ تفاؤل و تطیّر و بازتاب آن در برخی تواریخ و متون ادب فارسی»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، تهران، 1382 ش، س 53، شم‍ 1؛ خاقانی شروانی، دیوان، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، 1368 ش؛ دهستانی، حسین، فرج بعد از شدت، به کوشش اسماعیل حاکمی، تهران، 1354 ش؛ عبید زاکانی، کلیات، به کوشش محمدجعفر محجوب، نیویورک، 1999 م؛ عوفی، محمد، لباب الالباب، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1335 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش م. ن. عثمانف و ع. نوشین، مسکو، 1967 م؛ قمی، عباس، سفینة البحار، تهران، 1359 ق؛ لسان، حسین، «تفاؤل و تطیر»، هشتمین کنگرۀ تحقیقات ایرانی (دفتر نخست: بیست‌وپنج خطابه)، به کوشش محمد روشن، تهران، 1357 ش؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318 ش؛ محمدی ملایری، محمد، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، تهران، 1379-1380 ش؛ مرادی (رستا)، ابوالفضل، «فال‌نامۀ رباعیات ابوسعید ابوالخیر»، میراث شهاب، تهران، 1395 ش، شم‍ 86؛ منوچهری دامغانی، احمد، دیوان، به کوشش حبیب یغمایی و علی آل‌داود، تهران، 1392 ش؛ نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، به کوشش لو الکساندرُویچ ختاقوروف، باکو، 1960 م؛ یواقیت العلوم و دراری النجوم، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، 1364 ش؛ نیز: 

Farhad, M. and S. Bağcı, Falnama: The Book of Omens, Washington, 2009; Raphals, L., Divination and Prediction in Early China and Ancient Greece, Cambridge, 2013. 
آرش پوراکبر

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: