صفحه اصلی / مقالات / علامت /

فهرست مطالب

علامت


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 11 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

فرایند ساخت

علامت‌سازان هم با الگوهای قالبی و از پیش تعیین‌شده کار می‌‌کنند، و هم کار سفارشی انجام می‌‌دهند. آنها در طول سال، قطعات علامت را می‌‌سازند و در هفته‌های نزدیک به محرم کار اتصال آنها را آغاز می‌‌کنند. همۀ قطعات در یک کارگاه ساخته نمی‌‌شوند. مجسمه‌ها و تمثالها معمولاً در شهرهایی مثل اصفهان و یزد ساخته می‌‌شوند. یکی از سازندگان می‌‌گوید: کار اصلی ما سرمایه‌گذاری و مونتاژکاری علامت است؛ درواقع، 10 تا 15 درصد کار را که آهنگری و برش‌کاری است انجام می‌‌دهیم؛ بقیۀ کارها بیرون از اینجا، در خانه‌ها انجام می‌‌شود (همو). آنها برای ساخت تیغه‌ها، روی یک ورقۀ فلزی مستطیل‌شکل تصویر شاه‌تیغ را با لاک و رنگ می‌کشند و آیات قرآن را با خط خوش می‌نویسند. اسم خطاط هم وسط آیه‌ها دیده می‌‌شود. خوش‌نویسْ کار روی 17 تیغه را در مدت 5 روز انجام می‌‌دهد و 160هزار تومان دستمزد می‌‌گیرد (در 1387 ش)، به اضافۀ 40هزار تومان به‌عنوان شیرینی که زودتر کار را تحویل دهد. سپس باید با قلم و چکش، تیغه را از داخل ورق دربیاورند و شاسی و تیغه‌های علم را با جوش به هم وصل کنند. در علمهای معمولی کلمات را با اسید روی فلز درمی‌‌آورند. در این نوع علمها که ارزان‌تر هستند، استاد خوش‌نویسی با لاک و رنگ، آیات و کلمات را روی تیغه می‌‌نویسد. سپس تیغۀ فولادی را داخل اسید می‌‌گذارند تا لاک و رنگ خورده شود و کلمه‌ها به‌صورت حک‌شده خود را نشان دهند، اما در علامت شبکه، کار بیشتری انجام می‌‌شود؛ لذا گران‌تر است (همو).

علامت شبکه

یعنی علم مشبک و سوراخ‌دار. در ساخت این علامتها چکش و قلم و سنگ و ارّه‌مویی به کار می‌‌رود. خمهای میله‌ها و ورقها هم با دست انجام می‌‌شود. آیه‌های قرآن را با اره‌مویی از داخل فلز درمی‌‌آورند. این کار، صنعتی شبیه معرق‌کاری است؛ ابتدا با قلم و چکش دور کلمات را خالی می‌‌کنند تا آنها خودشان را نشان دهند؛ سپس از اره‌مویی استفاده می‌‌کنند. یک علامت نزدیک به 30هزار سوراخ دارد و ساخت آن یک سال زمان می‌برد.

علامتهای فاخر

طلاکوبی یا نقره‌کوبی علامت که قیمت آن را تا چندین برابر افزایش می‌‌دهد و جلوه و زیبایی بیشتری به آن می‌‌بخشد، در برخی از کارگاهها انجام می‌‌شود. شال، ترمه، پَر، آویز و تزیینات دیگر با کیفیتهای مختلف ارزان یا گران‌قیمت هم به آن افزوده می‌‌شود. طلاکوبی یکی از شیوه‌های تزیین اشیاء و آثار فولادی است که در شهر اصفهان رواج دارد. بر روی تیغه‌های علم، به‌ویژه تیغۀ میانی، اسماء مبارکه طلاکوبی می‌‌شود. در حال حاضر، طلاکوبی بر روی مجسمه‌های پرندگان و حیواناتی نظیر طاووس، کبوتر، آهو، شیر و جز آن نیز صورت می‌‌گیرد.
زمانی که علامت آماده شد، طی مراسمی به نام ناهارخوران، آن را به خریدار تحویل می‌‌دهند. در این مراسم معمولاً به سازندگان علم، ناهار یا پولی به‌عنوان شیرینی می‌‌دهند.
روی هر تیغه، نوشته‌ها و تصاویری منقوش است. از نکات جالب این است که باوجود اینکه برخی از فقها کشیدن تصویر امامان را حرام می‌‌دانند (نک‍ : ه‍ د، شمایل و شمایل‌گردانی)، اما در این علامتها قرنها ست که تصاویری از حضرت محمد (ص) و امامان (ع) نقش شده، و هیچ منعی نسبت به آن صورت نگرفته است. یکی از دلایل عدم ممانعت این است که غالباً کسی به نوشته‌های روی علامتها توجهی نمی‌‌کند (باقی). روی برخی تیغه‌ها تصویری از حضرت محمد (ص) با قرآن در دست، و روی برخی دیگر، تصاویری از حضرت علی و حضرت زینب (ع) و جز آن منقوش است. در رأس هر تیغه هم «بسم الله الرحمٰن الرحیم» حک شده است. آیاتی از سورۀ «و ان یکاد» و «آیة الکرسی»، سورۀ حمد، زیارت عاشورا و اسماء پنج‌تن و نیز اسماء خداوند مانند یا یا قاضی‌الحاجات، یا سامع، یا رحمان، یا کریم، یا رب‌العالمین، یا مقلب‌القلوب، هوالفتاح و غیره، و نیز نامهای پیشوایان دینی مانند یا فاطمه (س)، یا سیدالشهداء، یا اباعبدالله (ع)، یا قائم (ع) و جز آن در قسمتهای دیگر تیغه‌ها نقش شده است.

شمار علامتها

سازندگان و فروشندگان علمها مانند فروشندگان دیگر وسایل به‌سختی آماری از تولید یا فروش ارائه می‌‌دهند و عموماً از بیم اینکه این اطلاعات مورد سوءاستفادۀ مأموران مالیاتی یا شهرداری قرار بگیرند، از دادن اطلاعات خودداری می‌کنند، اما به‌سبب بزرگی و مشخص‌بودن علمها، امکان دستیابی به آمار نسبی از آنها وجود دارد. مثلاً در مراسم عاشورای 1390 ش در مسیر دسته‌ها از میدان اختیاریه، خیابان ملاصدرا، علامۀ شمالی، سعادت‌آباد، سپس بازگشت به مسیر خیابان طالقانی، میدان سرباز، ده‌متری ارامنه، 33 علم مشاهده شد. به‌این‌ترتیب، می‌توان تخمین زد که شمار علامتها در تهران به صدها عدد می‌‌رسد (باقی).

احکام علم و علامت

علم و علامت نه تنها ازنظر تاریخی، بلکه ازنظر مذهبی مـورد مناقشه قـرار گرفته‌اند. برخی از علمای بزرگ شیعه چون علامه محسن امین فتوا به حرمت استفاده از وسایل سوگواری چون علامت داده‌اند، اما بیشتر آنها با توده هم‌نوایی کرده‌اند. آیت‌الله خمینی در پاسخ این سؤال که: «بسیاری از تکایا در ایام عزاداریهای مذهبی، اقدام به حمل علامتهایی می‌‌کنند که به قیمت گزافی خریداری شده، و حمل آنها نیز موجب اشکال است؛ این وسایل از نظر شرعی چه حکمی دارند؟»، پاسخ می‌‌دهد: «اشکال ندارد» (10 / 639).
آیت‌الله فاضل لنکرانی در پاسخ به این سؤال: «حکم علمها (علامتها)یی که در مراسم عزاداری امام حسین (ع) از آنها استفاده می‌‌شود و بعضی دارای نقش و نگارهایی نیز هستند، چیست؟»، می‌‌گوید: «استفاده از آنها در عزاداری جایز است» (1 / 582)؛ و نیز در جواب این سؤال: «آیا جایز است پارچه و دستمالهایی را که در ایام محرم بر روی علم می‌‌بندند، به فروش برسانند و در عزاداری و تعمیر حسینیه مصرف کنند؟»، آورده است: «اگر در مراسم عزاداری محل حاجت نباشد و زاید بر متعارف باشد، می‌‌توانند بفروشند و به مصارف عزاداری و احتیاجات حسینیه‌ها برسانند» (1 / 583-584).

و علامت در زندگی روزمره

1. نمادسازی

وجه نمادین در علامتها بسیار نیرومند است و حکایت از نگاه پدیدآورندگان نخستین آن و تفسیر نمادین عاشورا دارد. هم خود علامت و هم اجزاء و قطعات آن را می‌توان تفسیر نمود. وجود چند نماد حیوانی در علامت از بارز‌ترین ویژگیهای آن است. کاربرد نمادهای جاندار و حیوانی برای مفاهیم مذهبی البته پیشینه‌ای درازتر از اسلام دارد. مسیحیان برای بیان هنری گوردخمه‌ها، بازنمایی نمادهایی نظیر لنگر، ماهی، بره و نمونه‌هایی از این دست را در نظر داشتند (اسپنسکی، 26). وجود بره در نمادهای مسیحی با برخی آیات کتاب مقدس ارتباط دارد، مثل: «من شبان نیکو هستم، شبان نیکو جان خود را در راه گوسفندان می‌‌نهد» (یوحنا، 10: 11)، «او در جواب گفت: فرستاده نشده‌ام مگر به‌جهت گوسفندان گم‌شدۀ خاندان اسرائیل» (متى، 15: 24). عیسى مسیح (ع) در نقش کبوتر، از دیگر نمادهای صدر مسیحیت بود که به مراسم تعمید اشاره داشت. این نماد به آیه‌ای از انجیل متى توجه دارد: «اما عیسى چون تعمید یافت، فوراً از آب برآمد که در آن هنگام آسمان بر وی گشوده شد و روح خدا را دید که مثل کبوتری نزول کرده، بر وی می‌‌آید» (3: 16). کبوتر نماد قوم اسرائیل نیز بود. ازآنجاکه در میان آن قوم، کبوتر سفید به‌عنوان مظهر پاکی تلقی می‌‌شد، آن را به معابد هدیه می‌‌دادند. کبوتر در جهان یونانی ـ رومی نیز نشانۀ زئوس بود (کوپر، 287- 288). در نمادهای علامت نیز چند حیوان دیده می‌‌شوند. خود علامت، نماد طاووس قلمداد می‌شود که در روز عاشورا پرهایش را می‌گشاید و روی سینۀ امام حسین (ع) پهن می‌‌کند تا به مثال سایبانی آن را از آفتاب سوزان کربلا در امان نگه دارد. برخی از سازندگان هم علامت را نشانۀ جلال و جبروت حضرت ابوالفضل می‌‌دانند (عمادی).
همچنین دو تفسیر رایج دربارۀ علم وجود دارد که یکی تمثیل درخت سرو به نشانۀ راست‌قامتی، استواری و پایداری است و دیگری الهام‌گرفته از صلیب مسیحیان است که با فرهنگ اسلامی سازگاری ندارد. در تفسیر نخست، نقش سرو بر صفحۀ پیشین نخلهای عزا در حوزۀ کویر ایران، نقش بارزی است و به‌احتمال، صورت تحول‌یافتۀ خود درخت سرو است که به نشانۀ پیکر شهید همراه دستجات عزاداری حمل می‌‌شده، و امروزه نخل جای آن را گرفته، و سرو بر پیشانی نخل نشسته است. توجه به این نکته که مقطع عمودی همۀ این‌گونه نخلها و ازجمله صفحۀ پیشین آنها به‌شکل کلی سرو ساخته شده است، این گمان را به یقین نزدیک می‌‌کند؛ همچنین نقشهای سرو خمیده، به نشانۀ سوگواری، بر روی سفالینه‌ها و نقاشیها و نگاره‌های بازمانده از دوره‌های مختلف تاریخی شاهد دیگری بر این مدعا ست. «وجه دلالت درخت بر اینکه در جایگاه نماد شهید نشسته و علم شده، به دو سبب است: یکی اینکه بالای بلند درخت نشان از عروج شهید دارد، و دیگر اینکه افکنده‌شدن درخت به معنی از بین رفتن آن نیست، باز سرمی‌‌زند و برجای آن پاجوشهای بیشتر قامت می‌‌کشند، چنان‌که شهادت نیز پایان زندگی نیست، خون شهید می‌جوشد و رمز حیات و تداوم مقاومت حق و نیکی و روشنی در برابر باطل و پلیدی و تاریکی است» (میرشکرایی، «محرم ... »، 14-17).
دربارۀ اجزاء علامت نیز تفاسیر گوناگونی وجود دارد که در برخی مقالات و کتابها به‌شرح، رمزگشایی و بررسی شده‌اند (برای مثال، نک‍ : الٰهی، 177-202؛ میرشکرایی، همانجا؛ بهار، 105- 109) که همۀ آنها مبتنی بر قراین و گمانه‌زنیها ست و نصی وجود ندارد.
برخی از سازندگان و حاملان علم، دربارۀ تیغۀ میانی که در گرانیگاه علم قرار می‌‌گیرد، می‌گویند: این تیغه نشانۀ شمشیر امام دوازدهم (ع) است که پایین آن شبیه توپ گرد است؛ این توپ نمادی از کرۀ زمین است و تیغۀ برآمده از آن (شمشیری که دسته و قاعدۀ آن شبیه توپ است) به معنای نبرد امام موعود برای تحقق عدالت در سراسر گیتی است. سروْ نماد راست‌قامتی، استواری، سرفرازی، موزون‌بودن و جوانی است، و گفته شده است که انتساب صفات انسانی به درخت بیانگر این است که ایرانیان درخت را مانند انسان، موجودی زنده و دارای روح و شعر به شمار می‌آورند و بیش از هر موجود دیگری با درخت همسان‌پنداری می‌‌کنند. ظهور خدا در درخت، مضمونی رایج در هنر تجسمی شرق باستان است و در سراسر خطۀ هند، بین‌النهرین و مصر این واژه یافت می‌‌شود (الٰهی، 177- 178؛ الیاده، 269).
برخی گفته‌اند مجسمۀ فلزی کبوتر که بر قاعدۀ افقی علامت نصب می‌شود، نماد خبررسانی این پرنده از صحنۀ جنگ و شهادت حضرت ابوالفضل (ع) به پیروان و طایفۀ خاندان امام حسین (ع) در مدینه است؛ به سخن دیگر، تنهایی و بی‌پناهی شهدا در روز عاشورا را نشان می‌‌دهد. کبوترهای سفیدی که پرهایشان آغشته به خون یا به رنگ قرمز است، در دیگر مراسم مثل تعزیه‌ها و دسته‌های گردان بر پشت اسب یا شتر نمایش داده می‌‌شوند (فربد، 77).
یکی از سازندگان علامت می‌‌گوید: طبق تیغه و خود تیغه نماد زیبایی است، چون روی آن آیات قرآنی و اسماء الٰهی نوشته می‌‌شود. از مجسمه‌هایی که بیشتر روی علم کار می‌‌شود، یکی مرغ صلوات است که مرغی بهشتی است و در پرده‌های تعزیه‌خوانی هم دیده می‌‌شود و فقط صلوات می‌‌فرستد. اژدها در چین، سمبل قدرت و ثروت و در کتاب حضرت داود، نماد نگهبان بهشت است، اما در ایران نماد زشتی و پلیدی است و از دیدگاه ما زشتیها همیشه زیباییها را احاطه می‌‌کنند. شیر سمبل قدرت و شجاعت، طاووس نشان زیبایی، و کبوتر نماد آزادی است. معمولاً روی علم پرندگانی به کار می‌‌روند که دارای زیبایی و یکرنگی باشند؛ هیچ‌وقت پرنده‌ای که نماد دورنگی باشد، مثل بوقلمون، روی کار نمی‌‌بندند (بهرام، 10).

2. نشان‌وارگی محلی‌گرایی

چنان‌که پیش از این نقل شد، در فرهنگ‌نامه‌ها نیز در تعریف علم به جنبۀ محلی‌گرایی آن اشاره شده است (نک‍ : دایرةالمعارف ... ). علامتها نیز به‌جز جنبه‌های نمادین مذهبی‌شان، نوعی نشانۀ محلی به شمار می‌‌رفتند. در تهران قدیم، هر علامت، نشانۀ دسته‌ای از سینه‌زنان بود و هر دستۀ سینه‌زن متعلق به حسینیه، تکیه، کوچه و محله‌ای بود (شهری، 2 / 384؛ نیز قس: مستوفی، 1 / 278). حتى نشان‌وارگی از محلی‌گرایی نیز محدودتر، و به نشانۀ تکیه یا هیئت تبدیل می‌‌شود، چنان‌که مثلاً در میناب هر تکیه علم مخصوص خود را دارد که از دیگر علمها متمایز است (سعیدی، 369).

3. منزلت‌یابی

علم و علامت در گذشته به شکل‌گیری نامها و منزلتها و گروهها نیز می‌انجامیده است. در میان ایرانیان شمار زیادی به نام علم‌دار یا علم‌داری معروف هستند، که نشان می‌‌دهد چون علم‌داری سنت خانوادگی آنها بوده است، به این نام شناخته می‌‌شدند. این نام برای اجداد آنها تثبیت شده، و امروزه در شناسنامۀ نوادگانشان آمده است. اشخاصی نیز وجود دارند که علم‌داری می‌کنند و آن را میراث نیاکان خود می‌دانند (باقی).
علامت در جایی نشانه و معرف شخصی است که بانی ساختن آن شده است. این‌گونه علمها گاهی در نسلهای بعدی معرف فرزندان و طایفۀ بانیان آنها می‌‌شوند؛ چنین است در تجریش و تفرش و برخی نقاط دیگر. در جایی نیز نشانۀ گروه و تکیه و محله است. در گیلان، به‌ویژه در روستاها، علمهای قدیمی نشانۀ روستا و محله‌اند. به‌هرحال، علم با هرگونه تعلق و نشانه، نماد علم و علم‌دار کربلا است؛ اما در برخی نقاط، علم به‌جای چهره‌های مقدس دیگری هم می‌‌نشیند، چنان‌که در میناب علمها نماد چهارده‌معصوم‌اند و گردش علمها و تقدم و تأخر ورود آنها به مراسم و در روزهای خاص روایتی آیینی و نمادین از تاریخ، ‌اندیشه و آرمان تشیع است (میرشکرایی، 16-17).

مآخذ 

الٰهی، محبوبه، «بررسی، طبقه‌بندی و ریشه‌یابی نمادهای موجود بر روی علامتهای مذهبی»، مجموعۀ مقالات نخستین همایش ملی ایران‌شناسی، تهران، 1383 ش، ج 1؛ الیاده، میرچا، رساله در تاریخ ادیـان، ترجمۀ جلال ستاری، تهـران، 1372 ش؛ باقی، عمادالدین، تحقیقات میدانی؛ بروگش، هاینریش، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمۀ محمدحسین کردبچه، تهران، 1367 ش؛ بهار، مهری، «تحلیل مردم‌شناختی نمادها در عزاداری عاشورای حسینی»، همایش بین‌المللی محرم و فرهنگ مردم، تهران، 1383 ش؛ بهرام نیاکان، صفرعلی، «علم‌کشی از لشکر سلطان محمـود تـا عـزاداری حسینی»، گفت‌وگو، جام‌جـم، تهـران، 30 آبـان 1391، شم‍ 563‘ 3؛ خمینی، روح‌الله، استفتائات، تهران، 1392 ش؛ دایرةالمعارف فارسی؛ سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، 1386 ش؛ شریعتی، علی، تشیع علوی و تشیع صفوی، تهران، بی‌تا؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ عباسی، مهدی، تاریخ تکایا و عزاداری در قم، تهران، 1371 ش؛ «علامت‌کشی هم ممنوع شد»، اعتماد، تهران، 1385 ش، شم‍ 318‘1؛ عمادی، احسان، «گزارش از ساخت علمهای عزاداری در تهران»، دعبل نیوز (مل‍‌ )؛ عهد جدید؛ فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، تهران، 1383 ش؛ فربد، محمدصادق، کتاب ایران: سوگواریهای مذهبی در ایران، تهران، 1386 ش؛ کوپر، ج. س.، فرهنگ مصور نمادهای سنتی، ترجمۀ ملیحه کرباسیان، تهران، 1386 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، قم، 1391 ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1341 ش؛ مظاهری، محسن‌حسام، رسانۀ شیعه، تهران، 1387 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1363 ش؛ میرشکرایی، محمد، «محرم و نشانه‌ای نمادین»، مجموعۀ مقالات نخستین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، تهران، 1379 ش؛ نجمی، ناصر، طهران عهد ناصری، تهران، 1364 ش؛ نیازمند، رضا، شیعه در تاریخ ایران، تهران، 1383 ش؛ هراتی، محمدمهدی، «علم تجلی هویت ملی و مذهبی ایرانیان»، کتاب ماه هنر، تهران، 1380 ش، شم‍ 39-40؛ نیز:

Deabelnews, www. deabelnews. ir / article / 1740 (acc. 01 / 05 / 2019); Ouspensky, L. and V. Lossky, The Meaning of Icons, tr. G. E. H. Palmer and E. Kadloubovsky, New York, 1999.
عمادالدین باقی

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: