صفحه اصلی / مقالات / عکس و عکاسی /

فهرست مطالب

عکس و عکاسی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 11 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

در این میان، توجه به پشت‌نویسیهای عکسها از نظر بررسیهای مردم‌شناسانه و فولکوریک مهم می‌نماید؛ زیرا، نه تنها نوعی کاربرد متون خاص ادبی و احساسی با موضوع عکس را نشان می‌دهد، بلکه به‌نوعی نمایانگر تفکرات مردم دربارۀ ماهیت عکسها و ویژگی جاودانگی‌شان است. بررسی این‌گونه ارتباطات و اینکه تفکر مزبور نسبت به عکسها چگونه به فرهنگ عکاسی مردم وارد شده است، مهم می‌نماید. این نوشته‌ها از جملۀ پشت‌نویسیهای مردمی بر عکسها ست:
«غروب غمها و طلوع شادیهایت را آرزومندم ... باشد که در آتی با نیم‌نگاهی به این عکس قلبت به یاد ما بلرزد ... شاد باشی ... برادرت ... امضا ... »؛ «تنها خاطرات است که انسانها را به یاد گذشته وامی‌دارد و می‌توانی با نگاه پر مهرت بر این سایۀ خاموش، گذشته‌ها را یادآور شوی. خواهان سلامتی تو، برادرت ... امضا ... »؛ «این قطعه عکس ناقابل را به مناسبت واژگون‌ساختن کاخ فراموشی و یادآوری روزهای تحصیلی به دوست عزیزم تقدیم می‌دارم ... اسم امضا ... »؛ «با داشتن عکس ما را فراموش نمی‌کنید ... امضا»؛ «برای تقویت پیوند برادری به یاد خاطرات شیرین دانش‌سرا، تقدیم به شما، عکس خود هدیه نمودم که مرا یاد کنی / نقش بی‌روح مرا با نظری شاد کنی ... امضا ... ».

عکسهای زیارت به‌مثابۀ عکسهای یادگاری

عکاسی زیارتی یا حرم‌بارگاهی از مردمی‌ترین انواع عکاسی به شمار می‌آید که در شهرهای زیارتی، به‌ویژه مشهد پا گرفت. شاید بتوان نخستین عکسهای آقارضا عکاس‌باشی از حرم مطهر امام رضا (ع)، در سفر اول ناصرالدین شاه به خراسان، را سرآغاز عکاسی زیارتی به شمار آورد؛ اما گونه‌ای از عکاسی زیارتی که عموم مردم بدان توجه کردند، بیشتر از ابتدای دورۀ پهلوی (1305 ش) با رشد روزافزون عکاس‌خانه‌ها و افزایش عکاسان فوری و دوره‌گرد در اطراف حرم مطهر رضوی رواج پیدا کرد (ترابی، «عکاسی ... »، 52).
 «عکاسان قدیمی در ابتدا با قراردادن زائر در مقابل مجموعۀ حرم مطهر رضوی، از آنان عکس یادگاری می‌گرفتند. ]اما[ با توجه به تغییراتی که در اطراف حرم روی داد و همچنین پیشرفت ابزار نورپردازی و امکان عکاسی در آتلیه، کشیدن پرده از حرم و بارگاه شایع شد» (همو، 53). این روند با پیشرفت فناوریهای ظهور، و نرم‌افزارهای ادیت عکس به جایی رسید که عکاسان برای جلب توجه مشتری و عقب‌نماندن از قافلۀ پیشرفت عکاسی، از فتومونتاژ برای قراردادن افراد در زمینۀ حرم استفاده می‌کردند.

عکاسی و عکسهای مردم‌شناسی در ایران

افزون‌بر تمامی عکسهایی که توسط عکاسان درباری و یا عکاس‌خانه‌ها با کاربردهای حکومتی و شخصی در این دوره تهیه می‌شد، عکاسان داخلی و خارجی نیز عکسهایی را با هدف ثبت اوضاع اجتماعی و فرهنگی برای بررسی پژوهشگران تهیه می‌کردند. از جملۀ این عکاسان که به‌سبب عکسهایی که در انقلاب مشروطه ثبت کرده بود، در شمار نخستین عکاسان خبری در ایران به شمار می‌آید، آنتوان سوروگین است. او در حدود دهۀ آخر سدۀ 13 ق / 19 م به ایران آمد و عکاس‌خانۀ خود را نخست در تبریز، و بعد در تهران دایر کرد. وی در نخستین سالهای حضورش در تبریز، به سِمَت عکاس مظفرالدین شاه منصوب شد (ذکاء، 136). او عکاسی پرکار بود و برای کامل‌کردن مجموعه‌عکسهای خود، همۀ ایران را زیر پا گذاشت. جهانگردان و پژوهشگران زیادی در این سده و آغاز سدۀ بعد به ایران سفر کردند و ازآنجاکه خودْ عکاس نبودند، عکسهای مورد نظرشان را برای چاپ در سفرنامه‌ها و کتابهایشان در ایران تهیه می‌کردند. سوروگین از معروف‌ترین افرادی است که در این راه، شهرت بسزایی داشته، و عکسهای بسیار زیادی از این عکاس به سفرنامه‌ها، گزارشها و کتابها راه یافته است (سمسار، 271).
«آثار سوروگین نشان می‌دهد که وی توانست تصویری از جامعۀ سنتی ایران و آغاز ورود آن به دنیای نو را ضبط کند. گذشته از اینکه آثارش با چه هدفی تهیه شده‌اند، او از پیش‌گامان مردم‌شناسی تصویری در ایران است که به مستندسازی اوضاع اجتماعی، ارزشهای فرهنگی، آیینها، چهره‌ها، وضعیت زنان، پوشاک، معماری، بازارها و زندگی روزمرۀ شهری و روستایی ایرانیان در پایان قاجاریه و آغاز پهلوی پرداخت» (نک‍ : ه‍ د، سوروگین).


در کنار این‌گونه افراد، جهانگردان، پژوهشگران و مردم‌شناسان غربی نیز بودند (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : شیخ، «نقدی ... »، 5) که با هدف ترسیم جوامع انسانی اطراف و اکناف جهان دوردست برای بینندۀ غربی در کتابها و نمایشگاههای خود به ثبت یا خرید عکسهایی در کشورهای مختلف ازجمله ایران اقدام می‌کردند. در این زمینه می‌توان به عکسهای صحنه‌پردازی‌شدۀ سوروگین از زنان، درویشان و رعیت کوچه و بازار اشاره کرد که با هدف تجاری و یا تهیۀ کارت‌پستال گرفته شده‌اند، که به‌وضوح می‌توان مفاهیم اوریانتالیستی و نگرش مردم‌شناسانه را از آنها برداشت کرد. در بیشتر این عکسها نیز اشخاص هویت و شخصیت فردی ندارند و به‌نوعی می‌توان گفت این‌گونه عکسها بیشتر نمایانگر هویتی کلی‌تر و فرهنگی‌شناختی‌اند. 

 

افزون‌بر این جریان، شاید بتوان کاربرد علمی و هدفمند عکاسی در تحقیقات مردم‌شناسی در ایران را از حدود دهۀ 1340 ش و بازگشت و فعالیت افرادی همچون نادر افشارنادری به ایران دانست. افشارنادری پس از پایان تحصیلاتش در 1343 ش، از فرانسه به ایران بازگشت و هم به سمت ریاست مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران و هم ریاست دانشکدۀ علوم اجتماعی این دانشگاه منصوب شد. در حدود نیمـۀ دهـۀ 1340 ش او همراه بـا بهمسرش، الویا رسترپو، که او نیز مردم‌شناس بود، با کمترین امکانات عکاسی، گردآوری اسناد تصویری از زندگی و وضعیت فرهنگی ـ اجتماعی عشایـر ایران ازجمله عشایر ترکمن، شاهسون، کرد، بلوچ، بختیاری و لر را آغاز کرد (فکوهی، بش‍‌ ).
تقریباً هم‌زمان با این فعالیتها، در ادارۀ فرهنگ عامه نیز پژوهشگرانی که برای مطالعات میدانی به مناطق مختلف اعزام می‌شدند، براساس آیین‌نامه‌ای ویژه موظف شدند که از موضوع مورد پژوهش عکس تهیه کنند؛ بدین‌ترتیب، پژوهشگران این مرکز تا 1357 ش / 1978 م چندهزار قطعه عکس از مناطق مختلف، با موضوعات متفاوت تهیه کردند که در پژوهشکدۀ مردم‌شناسی سازمان میراث فرهنگی نگهداری می‌شود (ورهرام، 14). این سنت در بعد از انقلاب در پژوهشکدۀ مردم‌شناسی نیز ادامه یافت. برخی عکاسان مستقل نیز با سفر به نقاط مختلف ایران عکسهایی با ارزشهای مردم‌شناسانه و فولکلوریک تهیه کردند که شاخص‌ترین آنها نصرالله کسراییان است. او بخشی از عکسهای خود را با طبقه‌بندی منطقه‌ای ـ فرهنگی و گاه موضوعی منتشر کرده است که از جملۀ آنها می‌توان به اینها اشاره کرد: بلوچستان، خوزستان، جنوب از بوشهر تا جاسک، ترکمنهای ایران، کردهای ایران، شمال، ماسوله، ابیانه، قشقاییها، بازارهای ایران و عشایر ایران.
 
 
در ادامۀ فعالیتهای افشارنادری، با تأسیس «مؤسسۀ پژوهشهای دهقانی و روستایی» ایران در 1355 ش و راه‌اندازی بخش فیلم و عکس این مؤسسه، به‌طور نظام‌مند حرکتی برای عکاسی و گردآوری تصاویر مردم‌شناسانه از وضعیت اجتماعی ـ فرهنگی و به‌طورکلی، زندگی روستاییان و عشایر ایران آغاز شد. این روند به‌گونه‌ای بود که در تمامی سفرهای مطالعاتی محققان این مؤسسه، از موضوع مطالعه در بخشهای مختلف عکس و اسلاید تهیه می‌شد و تا اواخر سال 1357 ش بیش از 10هزار فریم نگاتیو در آرشیو این مؤسسه موجود بود (همانجا).
افزون‌بر تهیۀ عکسهای مردم‌شناسانۀ زندگی اقوام و عشایر ایران در مؤسسۀ پژوهشهای دهقانی و روستایی، فیلمهای مستندی در همین موضوع نیز ساخته شده است. از جملۀ مهم‌ترین و نخستین این فیلمها در تاریخ مردم‌شناسی تصویری ایران می‌توان به فیلمهای مشک، بلوط (ه‍ م‌م)، خرابه‌های دهدشت، گلاب و شب صلح اشاره کرد که همگی را افشارنادری تهیه و تولید کرد (ورهرام، همانجا).

کاربرد عکسها در انعکاس رویدادها

همان‌طور که دربارۀ انقلاب مشروطه نیز بیان شد (نک‍ : قسمتهای پیشین مقاله)، تحولات اجتماعی و سیاسی تأثیری بی‌واسطه بر عمومی‌شدن عکاسی میان مردم داشته است و این روند در تحولات مهم دیگر نیز ادامه یافت که جنبش ملی شدن نفت طی سالهای 1329-1332 ش و انقلاب اسلامی 1357 ش از جملۀ آنها ست.
در میان وقایع این دوران، عکسها و کاربرد بازنمایانه‌شان در کنار شعارها و تظاهرات اعلام موضع می‌کردند. در این سالها، پرتره‌ها و عکسهای چاپ‌شدۀ احمد قوام، آیت‌الله کاشانی و مصدق در تظاهرات خیابانی و صحنۀ درگیریها در دستان مردم بود و آنها با این کار پشتیبانی و ارادت خود را به یکی از این اشخاص نشان می‌دادند. از سوی دیگر، در 28 مرداد 1332، در خیابانهای تهران، عکسهای شاه در دستان عوامل کودتا بود (خدادادی، 50).
با آغاز تغییرات و تحولات سالهای 1356 و 1357 ش و مسائلی همچون تظاهرات، درگیری، اعتصاب همگانی، و صفهای بلند نفت و بنزین امکان دیگری برای عمومی‌شدن عکس و عکاسی فراهم شد. در این دوره، عکاسان نقشی بسیار فعال و برانگیزاننده میان آحاد مردم داشتند. «عکسهای تکثیرشده که از طریق برخی جراید رسمی و غیررسمی، شب‌نامه‌ها، پوسترها و نمایشگاههای خیابانی عرضه می‌شد، آگاهی درخور اعتمادی را از وضعیت موجود برای مردم فراهم آورد» (همو، 56-57). 
در سال 1359 ش، روند تغییرات فشردۀ چندساله با تجربۀ جنگ همراه شد. با توجه به تداوم هشت‌سالۀ جنگ، کارکرد خبری و استنادی عکاسی بسیار مورد توجه قرار گرفت و این شکل از عکاسی در فرهنگ ایران نهادینه شد. در دوران جنگ، عکاسی به رشتۀ مستقل دانشگاهی تبدیل شد و از حدود سال 1362 ش، 3 دانشگاه در این رشته دانشجو جذب کردند و این رشته را در مقطع کارشناسی آموزش دادند. «کارکرد عکاسی در جریان انقلاب و جنگ زمینه را برای دانشگاهی‌کردن آن، به‌ویژه با ماهیت فنی و هنری، فراهم کرده بود. آموزش عکاسی در دانشگاه به‌منزلۀ یکی از شاخه‌های هنرهای تجسمی تغییری چشمگیر در روند حیات اجتماعی آن پدید آورد» (همو، 60).

مآخذ

افشار، ایرج، گنجینۀ عکسهای ایران همراه با تاریخچۀ ورود عکاسی، تهران، 1370 ش؛ همو، «ورود عکاسی به ایران»، ایران و مدرنیته، ترجمۀ حسین سامعی، تهران، 1379 ش؛ امامی، کریم، «پیوست»، سیر تحول عکاسی در ایران (نک‍ : هم‍ ، ذکاء)؛ بلوری، زانیار، ریشه‌یابی فراز و فرودهای سرآغاز عکاسی در ایران، پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد عکاسی دانشکدۀ هنرهای تجسمی، تهران، 1392 ش؛ ترابی، نسرین، عکاس‌خانۀ ایام، به کوشش هاشم جوادزاده، تهران، 1383 ش؛ همو، «عکاسی زیارت»، کتاب ماه هنر، تهران، 1387 ش، شم‍ 125؛ حافظ، دیوان، به کوشش رشید عیوضی و اکبر بهروز، تهران، 1356 ش؛ خدادادی مترجم‌زاده، محمد، کارکردهای فرهنگی ـ هنـری عکاسی در ایـران (1330-1380 خورشیـدی)، تهران، 1393 ش؛ ذکاء، یحیى، تاریخ عکاسی و عکاسان پیش‌گام در ایران، تهران، 1376 ش؛ رسترپو، الویا، زنان ایل بهمئی، ترجمۀ جلال‌الدین رفیع‌فر، تهران، 1387 ش؛ زنگی‌آبادی، نازنین، اخبار عکاسی در عهد ناصری، تهران، 1393 ش؛ ستاری، محمد، «عکاسی ایران»، سیر تحول عکاسی از پتر تاسک، ترجمۀ همو، تهران، 1388 ش؛ همو، «میزان تأثیرپذیری اولین عکاس حرفه‌ای ایران از معاصرین اروپایی‌اش»، نامۀ هنرهای تجسمی و کاربردی، دانشگاه هنر، تهران، 1387 ش، شم‍ 1؛ سمسار، محمدحسن، «میراث فرهنگی: نگاهی به آثار آنتوان سوریوگین»، بخارا، تهران، 1381 ش، شم‍ 23؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1378 ش؛ شیخ، رضا، «افول تمثال همایونی: نقدی بر عکسهای دورۀ مشروطیت»، تاریخ معاصر ایران، تهران، 1378 ش، س 3، شم‍ 10؛ همو، «انقلاب مشروطه: هویت ملی و خرد تاریخهای تصویر»، ترجمۀ احمدرضا تقاء، عکس‌نامه، تهران، 1386 ش، س 6، شم‍ 26؛ همو، «ظهور شهروند صد سال اول عکاسی چهره در ایران (1850-1950 م)»، ترجمۀ فرهاد صادقی، همان، س 5، شم‍ 19؛ همو، «نقدی بر ادوار نخستین عکاسی مستند مردم‌شناسی»، همان، س 2، شم‍ 6؛ طهماسب‌پور، محمدرضا، ناصرالدین شاه عکاس، تهران، 1387 ش؛ عباسی، اسماعیل، فرهنگ عکاسی، تهران، 1375 ش؛ فکوهی، ناصر، «يك دوربين و يك ماشين»، انسان‌شناسی و فرهنگ (مل‍‌ )؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1360 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ ورهرام، فرهاد، «آرمان‌شهر»، شرق، تهران، 13 / 04 / 1390 ش، شم‍ 285‘1؛ عدل، شهریار، «آشنایی با سینما و نخستین گامها در فیلم‌برداری و فیلم‌سازی در ایران»، طاووس (مل‍‌ )؛ نیز: 

Anthropology, www.anthropology.ir / article / 11591.html (acc. Mar. 6, 2019); Tavoos Online, www.TavoosOnline.com / articles / articledetailfa. aspx? sre=68&page 1 (acc. Mar. 6, 2019); Marien, M. W., Photography: A Cultural History, London, 2010.
محمد زرقی

صفحه 1 از4

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: