عروسی قنات
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 7 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/258192/عروسی-قنات
جمعه 19 اردیبهشت 1404
چاپ شده
6
عَروسیِ قَنات، آیینی برای مقابله با کمآبی قناتها در دورههای خشکسالی. براساس این آیین معمولاً زنی بیوه را با آدابی خاص به عقد قنات (ه م) درمیآورند.این آیین بهنوعی با موضوع نر و مادهبودن آب قناتها ارتباط دارد. در برخی مناطق، مردم آب بعضی از قناتها را نر، و بعضی را ماده میدانند (انجوی، 210). در پارهای از نقاط ایران، قناتِ دارای آب خروشان و تند را نر، و قناتِ دارای آب ملایم و هموار را ماده تصور میکنند. در برخی مناطق، اگر پوست دست مقنی هنگام کارکردن، زبر شود و ترک بخورد، آن قنات را نر، و اگر برعکس، نرم شود، آن قنات را ماده میدانند. در برخی جاها، قناتی را که آب دیرهضم دارد ــ یعنی دارای مواد آهکی است ــ نر، و قناتی را که آب زودهضم دارد، ماده میدانند (صداقتکیش، «قناتها ... »، 100-101؛ نیز نک : فرهادی، 8؛ «آب ... »، 21).تحقیقات برخی از پژوهشگران گویای این مطلب است که در بیشتر مناطق ایران، قناتها نر تصور میشوند و برای آنها زنانی را بهعنوان همسر برمیگزینند (نک : فرهادی، 10-12؛ صداقتکیش، آبها ... ، 49-50؛ احمدپناهی، 7- 8؛ صفینژاد، 242-244).از گذشته، این رسم برای جلوگیری از کاهش آب قناتها اجرا میشده است؛ بهطوریکه اعتمادالسلطنه مینویسد: قناتی در منطقۀ سامان ]واقع در استان چهارمحال و بختیاری[ با قنات نر است، اگر زن نداشته باشد، آبش خشک میشود؛ به این معنی، زنی را که شوهر ندارد، باید برایش عقد کرد؛ وگرنه آب قناتشان خشک خواهد شد. این زن باید دستکم ماهی یک بار نام «لقدمبه» وجود دارد. مردم این منطقه باور دارند که چون این تابستان و زمستان برهنه شود و در آب قنات فرورود. اگر این کار را انجام دهد، همیشه آبِ قنات جاری است و در غیر این صورت آبش خشک میشود (4 / 1941؛ نیز نک : ودیعی، 17؛ فاضلی، 14).مردم منطقۀ رباط اسلک در اراک بر این باورند دو باری که آب قنات آنها خشک شده بوده، هر بار پس از گرفتن زن برای آن، دوباره آب آن روان گشته است (فرهادی، 11). در جَزمودق آباده، وقتی قناتی خشک میشد، در کنارۀ مظهر قنات، سفرۀ عقد را میچیدند و پیرزن یا دختری را برای آن عقد میکردند تا آب آن بازگردد (صداقتکیش، همان، 57، «حفر ... »، 83). در روستای بِن در منطقۀ لار، از مناطق چهارمحال و بختیاری، قناتی به نام زبیدهآباد وجود دارد. سکنۀ این روستا معتقدند که زبیده، همسر هارونالرشید، دستور حفر آن را داده است. نیم فرسخ پایینتر از آن نیز قناتی دیگر به نام جهانآباد وجود دارد که احداث آن را به یکی از ندیمههای زبیده، به نام جهان، نسبت میدهند. در میان مردم مشهور است که قنات زبیدهآباد نر است و گاهی آبش را سروقت قنات جهانآباد میفرستد؛ درنتیجه، قنات نر میخشکد و باید برایش زنی بگیرند؛ بنابراین بیوه یا پیرزنی را به عقدش درمیآورند. به عروس مقداری گندم و حبوبات میدهند و او هم باید در فصل گرما هفتهای یک بار، در آن قنات آبتنی کند تا دوباره به جریان بیفتد. کهنسالان محلی دربارۀ این قنات میگویند که تا به حال 3 مرتبه، برای قنات مذکور زن گرفتهاند و هر بار که قناتشان ازدواج کرده، پرآبتر شده است («آب»، 23؛ نیز نک : صفینژاد، 242؛ صداقتکیش، آبها، 50).در دلیجان اصفهان، مردم به مادهبودن قنات بهریار، و نربودن قنات علایی باور داشتند. قنات بهریار برعکس قناتهای دیگر دلیجان سابقۀ خشکشدن نداشته، اما قنات علایی طی سالیان متعدد نوسان داشته، و حتى گاهی کاملاً خشک میشده است. مردم آنجا در مواقع کمآبی، معتقد به قهرکردن این قنات بودند و برای بازگشت آب، برای او زن میگرفتند. زن قنات را از میان دوشیزگان یا بیوهزنی که همسرش را به مرگ طبیعی از دست داده و مطلقه نبوده است، انتخاب میکردند و او را طی مراسمی ــ شبیه مراسم عروسی ــ به عقد قنات درمیآوردند. زن قنات مکلف بود در برخی ایام سال، تن خود را در آب قنات بشوید و در زمستان بهسبب سردی هوا، با آب قنات وضو بگیرد و دعا کند که آب کم نشود. وی در مقابل این کار، مقداری از محصول روستا را دریافت میکرد (صفری، 216؛ «آب»، 25).در تفرش، قناتی با نـام کنارهبر وجود دارد. آب این قنـات در بهار زیاد میشود؛ ولی در دیگر فصلها کاهش مییابد. در اواخر پاییز و هنگام زمستان، که آب کنارهبر به مصرف زراعت نمیرسد، آب آن را در آبانباری به نام بلور میبندند و هنگام گرما، از آن آب استفاده میکنند. در گذشته، وقتی آب کنارهبر کاهش مییافت، بیوهزنی را برایش صیغه میکردند؛ بدینمعنیکه آن زن در مقابل دریافت چند من گندم، در مظهر قنات تن خود را میشست. کشاورزان معتقد بودند که با این کار قنات تهییج، و همین هیجان سبـب افـزایش آب آن میشود (سیفـی، 58)؛ همچنین در تفـرش، هنگامیکه آب قنات تروبار کم میشود، برای آن زن میگیرند تا آبدهی آن زیاد شود. برای این کار، هر زارع مقداری گندم نسبت به وسعت زمین مزروعیاش فراهم میکند و آنگاه گندم جمعآوریشده را که حدود یک تا یکونیم خروار میشود، به زن بیوهای میدهند و او را به عقد قنات درمیآورند و از او میخواهند که هر شب جمعه، با آن قنات همبستر شود. برای این کار، عروس باید به مظهر قنات برود و خود را به آب آن بزند (نک : صفینژاد، 244).در آشناخور، از آبادیهای الیگودرز در استان لرستان، زمانیکه آب قناتشان کم میشد، پیران منطقه بر این باور بودند که آب قنات نرشان را قنات مادۀ ده همسایه، در آن سوی کوه، ربوده است. بههمینمنظور جمع میشدند و بیوهزنی سالخورده را برای آن عقد میکردند، مراسم عروسی ترتیب میدادند، مطرب خبر میکردند، گوسفندی سر میبریدند و کنار کوه و سرچشمۀ آن آبگوشت مفصلی میپختند. عروس بعد از گرفتن زیرزبانی، بله را میگفت. ریشسفید محل هم رو به قنات، چنین میگفت: ای آب! این هم زنت، برگرد به وطنت! («آب»، 24).ژان یکی از روستاهای درود استان لرستان است که در یکفرسخی آن روستایی به نام بهرامآباد قرار دارد. ژانیها قنات بهرامآباد را ماده میدانستند و معتقد بودند این قنات هر 7 سال یک بار آب قنات نرشان را میفریبد و بدینطریق، موجب خشکشدنش میشود. زمانیکه آب قنات ژان کم میشد، عدهای به بهرامآباد میرفتند و میزان آب قنات آنجا را میسنجیدند؛ اگر آب قنات بهرامآباد افزایش پیدا کرده بود، میفهمیدند که آب قنات ژان روی آب قنات بهرامآباد ریخته است. پول جمع میکردند، ساز و نقاره میزدند و زنی آرایششده را سوار بر اسب میکردند و او را به عقد قناتشان درمیآوردند (همانجا).اهالی ده حسینچه از دهستان دِهَقِ استان اصفهان سالی یک بار برای قناتشان زن میگیرند. هر سال، که موعد زنگرفتن برای قناتشان فرامیرسد، پیرزنهای آبادی دور هم جمع میشوند تا یکی از بین خودشان را برای همسری قنات انتخاب نمایند. فرد مذکور نیز بهعنوان نفقه، مقداری از محصول روستا را، برای مخارج سالیانۀ خود میگیرد. وظیفۀ زن قنات آن است که هفتهای یک بار در تابستان، خود را در آب قنات شستوشو دهد. مردم این منطقه معتقد بودند اگر دختری را بهجای پیرزن به عقد قناتشان درآورند، آب آن قنات از میزان احتیاج مردم محل نیز بیشتر خواهد شد (نک : صفینژاد، 243؛ «آب»، 25؛ باستانی، 361).اهالی علیمآباد واقع در جنوب اراک، معتقدند که هنگام خشکسالی ناشی از کمآبی یا خشکشدن قنات، باید زنی را به عقد قنات درآورند. مراسم ازدواج قنات بدین صورت است که چند تن از معتمدان و ریشسفیدان بهاتفاق ملای ده، به خانۀ زن موردنظر میروند و ملا خطبۀ عقد را بیسروصدا و دور از چشم دیگران، به نیابت از سوی قنات جاری میکند. صبح روز بعد از جاریشدن عقد، زن قنات خودش بهتنهایی و مخفیانه، و بدون اطلاع اهالی، سر مظهر قنات میرود، عریان میشود و در آب آن مینشیند. این عمل هفتهای یا ماهی یک بار تکرار میشود. به زن قنات در هنگام عقد یک خروار گندم میدهند و همچنین هر سال در ماههای محرم و رمضان، همۀ اهالی به اندازۀ بضاعت و توانایی مالی خود، به او چیزی میدهند و زمان برداشت نیز هرکس بسته به توانش از 5 تا 10 من گندم به زن قنات میدهد؛ درواقع این زن باید حتماً بیوۀ بدون نانآور باشد تا بدینطریق، نیاز مالی وی تأمین شود (صفینژاد، 252).مراسم عروسی قنات را در بخشآباد دامغان، زنان با تشریفات بسیار مفصلتری انجام میدهند. در این منطقه، قناتی با نام فِیْخار وجود دارد که هرگاه باران نمیبارد و آب آن کم میشود، زنان روستا یکدیگر را خبر کرده، یک روز را برای دادن شیلان (نوعی خوراکی محلی) بر سر قنات معین میکنند. در این روز تنها زنان، کودکان و نوجوانان در مراسم شرکت میکنند و هیچ مردی حق حضور ندارد. در روز موعود افزونبر شیلان، خوراکی دیگری نیز با نام هَسو تهیه میشود. هریک از زنان معمولاً به فراخور توان خود، مواد این دو نوع غذا و همچنین ابزارهای پخت آنها را تهیه میکنند و بر سر مظهر قنات میآورند؛ اما پیش از پختن غذا و سفرهانداختن، پیرزنی محبوب روستا را انتخاب میکنند و یکی از زنان مؤمن روستا او را به عقد قنات درمیآورد و پیرزن بعد از عقد، در آب همان قنات آبتنی میکند. پس از پختهشدن غذا، نخستین بشقاب غذا را به عروس میدهند و قدری از آن را هم در مظهر قنات میریزند. آنگاه عروس را با دایره و تنبک شادیکنان بر سر سفره میآورند و ظرفی پر از آب را بهنشانۀ حضور آب در سفره قرار میدهند و زنان بهشوخی به عروس میگویند: آب داماد را باید خورد. عروسی تا دیرهنگام در مظهر قنات ادامه مییابد و مازاد غذا را بین همۀ اهالی تقسیم میکنند (صداقتکیش، آبها، 48- 49؛ نیز نک : احمدپناهی، 7- 8). اگر آن سال بارندگی خوبی باشد، هنگام درو، هر کشاورز مقدار قابلتوجهی گندم به عروس قنات میدهد (همو، 8).
«آب نر و ماده، آبدزدی، عروسی قنات و لوکبازی»، فرهنگ مردم، تهران، 1381 ش، شم 3-4؛ احمدپناهی سمنانی، محمد، «آب در فرهنگ عامۀ ایران»، چیستا، تهران، 1388 ش، س 27، شم 11-12؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1367 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم و محمود ظریفیان، گذری و نظری در فرهنگ مردم، تهران، 1371 ش؛ باستانی پاریزی، محمدابراهیم، خاتون هفتقلعه (مجموعۀ مقالات تاریخی)، تهران، 1363 ش؛ سیفی فمی تفرشی، مرتضى، سیری کوتاه در جغرافیای تاریخی تفرش و آشتیان، تهران، 1361 ش؛ صداقتکیش، جمشید، آبهای مقدس ایران، شیراز، 1379 ش؛ همو، «حفر قنات در آباده»، تحقیقات جغرافیایی، به کوشش محمدحسین پاپلی یزدی، مشهد، 1369 ش، س 5، شم 1؛ همو، «قناتهای مقدس ایران»، فرهنگ مردم، تهران، 1394 ش، س 14، شم 51-52؛ صفری، سعید، «عروسی قنات و تقدس و باورهای آب و قنات در دلیجان»، همان، 1393 ش، س 13، شم 49-50؛ صفینژاد، جواد، نظامهای آبیاری سنتی در ایران، تهران، 1359 ش؛ فاضلی، محمد، امثال و اصطلاحات چهارمحال، اصفهان، 1372 ش؛ فرهادی، مرتضى، «عروسی آب»، آبزیان، تهران، 1364 ش، شم 4؛ ودیعی، جمال، «آدابورسوم شهر سامان»، هنر و مردم، تهران، 1356 ش، س 15، شم 176.
سارا حسامی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید