صفحه اصلی / مقالات / طویله /

فهرست مطالب

طویله


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 28 فروردین 1399 تاریخچه مقاله

طَویله، نامی عمومی برای فضای معماری مختص حیوانات و دامهای اهلی بزرگ و کوچک. واژۀ طویله در بیشتر جاهای ایران متداول است، اما در پاره‌ای از گویشها برای آن واژه‌هایی دیگر به کار می‌برند؛ مثلاً مردم الموت قزوین و تنکابن به آن جیگاه یا جیگا و کُلام یا کُلُم (عسگری، 89؛ سادات، «تأملی ... اشکور ... »، 37؛ عیسى‌پور، 25)، ترک‌زبانان روستاهای کوهپایۀ ساوه به آن طولَه (سالاری، 56)، و در ارسنجان به آن گله‌دانی (رحیمی، 309) می‌گویند. 
واژۀ آخْوَر در روزگار ساسانیان برای بیان فضای نگهداری حیوانات به کار می‌رفته است (نک‍ : کارنامه ... ، 134)، اما امروزه در فرهنگ مردم به قسمتی از فضاهای یاد‌شده گفته می‌شود که در آن برای دامها خوراک می‌ریزند (فلاح‌فر، 16). سعدی (سدۀ 7 ق / 13 م)، در گلستان واژۀ طویله را به کار برده است (ص 59، 100، 140)؛ در تذکرة الملوک نیز که به سازمانهای اداری و حکومتی دورۀ صفوی پرداخته شده، واژۀ طوایل (جمع طویله) به این معنی به‌کار رفته که امیر آخورباشی نظم و نسق آن را عهده‌دار بوده است (نک‍ : میرزا‌سمیعا، 14-15). 
در گذشته، در بیشتر نقاط ایران، نظام معیشتی مبتنی ‌بر دامداری و کشاورزی بود، به همین سبب بخشی از فضای خانه به طویله اختصاص داشت و در آن دامهایی چون گاو، اسب، خر و قاطر نگهداری می‌شد. با توجه به اینکه در برخی از روستاهای ایران هنوز هم دامداری از مهم‌ترین منابع درآمد است، طویله یکی از فضاهای الحاقی در معماری مسکن است و فضایی برای امرارمعاش به شمار می‌رود (نک‍ : کیانی، بش‍ ؛ طاقتی، 81). 
برای این مکان در ادب فارسی، افزون‌بر طویله، واژه‌هایی چون «آغل»، بیشتر برای گوسفندان؛ اصطبل بیشتر برای اسبها؛ «پاگاه»، بیشتر برای نژادهای گاوها و اسبها؛ و «ستورخانه یا ستورگاه»، بیشتر برای استر و خر آمده است (نک‍ : برهان ... ، لغت‌نامه ... ، ذیل‌ واژه‌ها). 
در دورۀ قاجار، طویله در زندگی شهرنشینی نیز نقشی ایفا می‌کرد. در این روزگار در تهران، طویله‌ها به دو صورت خصوصی و عمومی اداره می‌شدند؛ طویله‌های خصوصی برای نگهداری اسبها و الاغهای اهل منبر، یعنی واعظان و روضه‌خوانها و علما و تجار بود، که در محلی از خانه‌هایشان قرار داشت؛ همچنین طویله‌هایی هم متعلق به اعیان و رجال بود که در آنها اسبهای درشکه‌ها و کالسکه‌هایشان نگهداری می‌شدند و آنها را «سرطویله»، به معنای سر و آقای طویله‌ها می‌گفتند. این سرطویله‌ها محل بَست‌نشینی نیز بود، یعنی هر مجرم و متهمی که توانسته بود بگریزد و به یکی از این سرطویله‌ها داخل شود، در محدودۀ حفظ و صیانت صاحب طویله قرار می‌گرفت و از تعرض به دور می‌ماند. صاحبان طویله بسته به نوع جرم و جنایت، از بست‌نشینان مبلغی می‌خواستند که نرخ آن را میرآخور و سرطویله‌دار معین و دریافت می‌کرد و با آن هزینۀ علیق، مهتر و میرآخور تأمین می‌شد. در طویله‌های عمومی هم روستاییانی که به شهر می‌آمدند، مرکوبشان را در آنجا می‌بستند و خود نیز در اتاقهای آن منزل می‌کردند. همچنین مال‌داران متفرقه مانند طوافها و دوره‌گردهای الاغی و آنهایی که عشق به مرکب داشتند، اما جای مخصوص و طویلۀ سرخانه نداشتند، چهارپایان خود را به طویله‌های عمومی می‌سپردند و نگهداری‌شان را به عهدۀ طویله‌دار می‌گذاشتند (شهری، 1 / 382، 384؛ نیز نک‍ : ناظم‌الاسلام، 1 / 430؛ وقایع ... ، 195). 
در آن دوره در تهران، خربازان و یابوبازان (کسانی که عشق خر و مرکب داشتند) در‌صورت استطاعت مالی، هر‌کدام طویلۀ سرخانه‌ای داشتند (شهری، همانجا). همچنین در هر محله، طویله‌ای دوکاره، یعنی آغل و طویله وجود داشت که هم یابو و الاغ را در آن جای می‌دادند و هم یکی ـ دو گاو شیرده را در آن نگهداری می‌کردند و شیر آنها را می‌فروختند. این نوع طویله‌ها را «خانۀ شیریها» می‌گفتند (همانجا). 
شمار دامهایی که در طویله نگهداری می‌شود، همچنین وسعت طویله گاه نشان از موقعیت اجتماعی صاحب آن دارد و بیانگر تمکن مالی وی است. معمولاً مصالحی که در بنای طویله استفاده می‌شود، مطابق با موقعیت محل و مصالح بومی است (کیانی، بش‍ ؛ عسگری، 89)؛ برای نمونه، در نقاط شمالی ایران که جنگل فراوان و چوب ارزان است، از چوب، و در شهرها، بیشتر از آجر یا خشت استفاده می‌کنند. در بعضی از روستاها، دیوار طویله را بیشتر از سنگ می‌سازند و در پاییز و زمستان، سقف آن را چادر برزنتی یا مویی می‌کشند، و در تابستانها این سقف را برمی‌دارند. در کنار این نوع طویله، چادری هم برای چوپان برپا می‌کنند که به این مجموعۀ طویله و چادرِ چوپان در ارسنجان، «کومله» می‌گویند (رحیمی، 309-310). همچنین بسته به شرایط آب‌و‌هوایی و ملاحظات فرهنگی و شیوۀ معماری، مکان طویله تفاوت دارد؛ در جاهای سردسیر، اگر خانه‌ها دو‌طبقه باشد، طبقۀ زیرین آن را به طویله اختصاص می‌دهند (حاجی‌ابراهیم، 86؛ قبادیان، 105؛ پاپلی‌ و دیگران، 17- 18، 40؛ قریب، 38). 
در بعضی از نقاط، مثل روستاهای اشکور بالا (سادات، خانه‌ام ... ، 13، «تأملی ... چندار»، 78- 79) و تایباد و باخرز (مشایخی، 45)، که شغل مردمان آنها بیشتر دامداری است، سعی می‌شود طویلۀ میشها و بره‌ها و گاوهای آبستن به محل سکونت دامدار و همچنین انبار علوفه نزدیک باشد. در برخی جاها همچون گیلان، کوشش بر این است تا فضای آلوده از دید پنهان بماند؛ از‌این‌رو طویله و اصطبل را در حاشیۀ ساختمان یا پشتِ خانه می‌سازند (برومبرژه، 45؛ خاکپور، 61). در کیش که هوا گرم است، دامها بیشتر در طویله‌ای در گوشۀ حیاط نگهداری می‌شوند، و اگر تعداد دامها زیاد باشد، آنها را در زمین محصوری به نام دربست که دامداران در نزدیکی خانۀ خود درست می‌کنند، جای می‌دهند (مختارپور، 165). اهالی جزیرۀ خارک نیز دامهای خود را در چهاردیواری بی‌در‌وپیکری نگهداری می‌کنند (آل‌احمد، 59). روستاییان شوشتر احشام خود را در طویله‌های مدوری که در کنار خانه‌های خود می‌سازند، نگهداری می‌کنند (لایارد، 235). 
در برخی از نقاط روستایی، مثلاً در اشکور، طویله نزدیک دروازۀ خانه ساخته می‌شود (سادات‌، خانه‌ام، 134). در نقاط سردسیر، درِ طویله را بیشتر به سمت جنوب می‌سازند تا سرما، دامها را آزار ندهد؛ این در همیشه به طرف بیرون باز می‌شود تا حیوانات به‌راحتی خارج شوند (نک‍ : بهرامی، 176-177). در بعضی از نقاط که زمستانهای بسیار سردی دارند، گوسفندان را در زیرِ زمین، در مکانهایی به نام زاغه (زاغا) نگهداری می‌کنند، ولی گاو، اسب و الاغ را در طویله‌ها جای می‌دهند. این طویله‌ها گودتر از سطح زمین‌اند و از گل و خشت ساخته می‌شوند و ازنظر ظاهری دو گنبد دارند. هر طویله یک آخور دارد و در کنار آخور دام را با طنابی به میخ می‌بندند (طاقتی، 81-82؛ رسولی، 93-94؛ راعی، 347). 
در گیلان که کشاورزی و دامداری ارکان اقتصاد را تشکیل می‌دهند، مردم طویله را معمولاً در مجموعۀ فضای معماری خانه‌های خود می‌سازند و برای آن بنایی مستقل در نظر نمی‌گیرند؛ فقط دهقانان مرفه طویلۀ مستقل می‌سازند که بنایی با نقشۀ مستطیل است و جزئیات معماری و مصالح آن از اصول معماری خانه‌های مسکونی تبعیت می‌کند و چوب‌بست دیوارها بیشتر از کاهگل، و بامهای چهاردامنه از گالی و یا برگ نی است. گاه طویله را برابر الگوی تلمبار (فضایی برای پرورش کرم ابریشم) می‌سازند. تلمبار مرکب از ردیفی از ستونها ست که بامی دودامنه بر آنها تکیه دارد. بیشتر اوقات طویله با خانۀ مسکونی ادغام شده است و در زیر تالار، یعنی بالکن بلند تابستانی قرار می‌گیرد و یا به‌صورت اتاقِ ضمیمه به بخش پشتی خانه تکیه دارد. گاهی پوست زبر برنج را با گِل‌ رس مخلوط می‌کنند و در کف طویله می‌ریزند. در بسیاری از موارد، دامها را به‌جای داخل طویله، در خارج از آن نگه می‌دارند. در تابستان، تنها شمار اندکی از دامها را شب به طویله می‌برند، اما در زمستان، شبها آنها را در طویله نگه می‌دارند (پورفیکویی، 14-15؛ پورهادی، 22؛ فقیه، 1 / 183). در آستانۀ اشرفیه، طویلۀ گوسفندان را از طویلۀ بره‌ها جدا می‌کنند؛ به طویلۀ گوسفندان گاچه، و به طویلۀ بره‌ها کوروس می‌گویند (همانجا). 
در برخی از مناطق شمال ایران، در طویلۀ گوسفند و بز، آخوری به‌شکل «ناو» (ناف)، در ارتفاع حدود 30 سانتی‌متر از کف زمین در نظر می‌گیرند که از چوب است و دیواره‌اش را با سنگ و گل می‌چینند. روی این آخور را چوبهایی بلند می‌خوابانند و گاه روی چوبها را نیز کاهگل می‌مالند و سوراخی می‌گذارند که تنها سرِ گوسفند یا بز می‌تواند از آن سوراخ بگذرد. در طویلۀ گاو، آخور را در کنار دیوار به‌صورت حوضی دایره‌ای‌شکل از سنگ و گل می‌سازند. در دیوار برخی از طویله‌ها، دریچه‌ای لوزی‌شکل ترتیب می‌دهند و در گودی زیر آن برای گاو یا الاغ علف می‌ریزند. طویله را گاهی به شکل فضاهای تودرتو می‌سازند و گوسفندهای آبستن را در طویلۀ اول و گوسفندهای آبستن‌نشده را در طویلـۀ دوم نگهداری می‌کنند. دیـوار طویله را بـا سنگ و خشت و گل بالا می‌برند و در آن پنجره‌ای به سمت نور می‌گذارند. بعضی از طویله‌ها پنجره ندارند و لوجنی (سوراخی در بالای بام) به‌عنوان هواکش دارند. در دیوار طویله، یک تا دو سوراخ یا بیشتر تعبیه می‌کنند تا هوای آنجا عوض شود. هنگامی که هوا سرد باشد، این سوراخها را با کاه و کهنه می‌گیرند (سادات، «تأملی ... چندار»، 78، خانه‌ام، 35-36، 80، 107- 109). 
در الموتِ قزوین، دامها تنها در فصلهای سرد در طویله نگهداری می‌شوند. طویله در آنجا بنایی مستطیل‌شکل است که از سوراخی به نام لوجَن یا خرپشت در قسمت بالای بام نور می‌گیرد. گاهی که بارش برف زیاد است، مردم برای داخل و خارج‌شدن و علوفه‌‌دادن به حیوانات از لوجن استفاده می‌کنند. آنها علوفه را در آخورهایی می‌ریزند که با کاهگل و سنگ و چوب و یا بلوکهایی سیمانی در درون طویله به‌شکل دیوارهای اصلی ساخته‌اند. برای تأمین آب مورد نیاز دامها از ظرفهایی سفالی به نام سونا، یا رویی به نام تشت و حلب یا تنۀ درختِ (ناو) استفاده می‌کنند که وسط آنها را خالی کرده‌اند. شماری نیز با تعبیۀ حوضی، آب مصرفی دامهایشان را لوله‌کشی، و علوفه را نیز در پشت‌بام طویله ذخیره می‌کنند (عسگری، 89). 
در کرمان، برای احداث طویله، محوطه‌ای وسیع را به دو بخش تقسیم می‌کنند؛ برای بخش اول سقف می‌گذارند، همچنین دری برای ورود و خروج دام تعبیه می‌کنند؛ بخش دیگر شامل فضایی است که دراصطلاح به آن باربند می‌گویند. دامها در محوطۀ باربند علوفه و آب می‌خورند. از غروب به بعد، آنها را به درون طویله می‌برند (کیانی، بش‍‌ ). 
عشایر بختیاری نیز در منزلگاههای مختلف اقدام به ساخت‌و‌سازهای خاص می‌کنند که لزوماً در کار دامداری و اسکان موقت از آنها استفاده می‌شود. آنها دامهای خود را در زمستان، در شکاف طبیعی کوهها (اشکفت) یا در پناه صخره‌ها، و در تابستان، در فضای روباز نگهداری می‌کنند. آنها به محل نگهداری بره‌هایی که هنوز شیر می‌خورند، کُله‌بره یا کُله‌برد می‌گویند (داودی، 597؛ رخش خورشید، 160). 
کوچ‌نشینان کرد خراسان شمالی هم برای دامهای خود زاغه‌هایی به نام سُم یا کُم حفر می‌کنند (پاپلی، 207). در میان برخی از این عشایر، که نیمه‌کوچ‌نشین و مالک مراتع زمستانی خود هستند، آغلهایی به‌صورت مشاع (زمین مشترک) وجود دارد. ساختن این آغلها کمتر تابع نیازهای دامپروری، و بیشتر ناشی از اجبار سیاسی است، زیرا ساختن یک آغل در یک محله، به‌مثابۀ محدودیتی برای فعالیت کوچ‌نشینی آنها تلقی می‌شود، و آنها را وادار می‌کند هرساله به زمین خود برگردند تا آغل بازده داشته باشد (همو، 212- 219). بعضی از آغلهای کوچ‌نشینانِ کرد در ترکمن‌صحرای شرقی از شکل طویله‌های ترکمنها اقتباس شده است. این طویله‌ها مستطیل‌شکل‌اند و درِ ورودی آنها در یکی از اضلاع کوچک تعبیه شده است و به حیاط بزرگ داخلی باز می‌شود. طویله به‌جز این در، راهی به خارج ندارد و روی چهارضلع این مجموعه را سقفی مسطح می‌پوشاند (همو، 221). 
در نواحی مرکزی ایران در مراسم کوسه ناقالدی، کوسه (ه‍ م) به سراغ طویلۀ گوسفندان می‌رود و با چوب‌دستی به درِ طویله ضربه می‌زند، با این اعتقاد که این کار شگون دارد و سبب خیر و برکت و باروری گوسفندان و بزها می‌شود (پهلوان، 31-32). مردم تنکابن شب عید، جلو طویله شمع روشن می‌کنند (دانای ‌علمی، 45). آنها معتقدند در فصل پاییز و زمستان، اگر گاوها از طویله خارج نشوند و یا گاوی لاغر و کم‌تحرک در طویله نزاع کند، هوا در چند روز بعد ابری و برفی خواهد شد (همو، 150). 
طویله در مثلهای ایرانی نیز بازتاب داشته است؛ برای نمونه: یک گز مطبخ به از صد گز طویله (دهخدا، 1 / 39)؛ ابلهی را که بخت برگردد، اسبش اندر طویله خر گردد (همو، 1 / 80؛ مشایخی، 112)؛ طویله کج است، گاو شیر نمی‌دهد (ذوالفقاری، 1 / 1304)؛ گاو از طویلۀ گرم نمی‌نالد (همو، 2 / 1480). 

مآخذ

آل‌احمد، جلال، جزیرۀ خارک، دُر یتیم خلیج فارس، تهران، 1361 ش؛ برومبرژه، کریستیان، مسکن و معماری در جامعۀ روستایی گیلان، ترجمۀ علاء‌الدین گوشه‌گیر، تهران، 1370 ش؛ برهان قاطع؛ بهرامی، تقی، دام‌پروری، تهران، 1334 ش؛ پاپلی ‌یزدی، محمدحسین، کوچ‌نشینی در شمال خراسان، ترجمۀ اصغر کریمی، مشهد، 1371 ش؛ همو و دیگران، «مسکن طوایف ترکمن؛ تحلیل کارکردی یک تحول تکنیکی و اجتماعی»، فصلنامۀ تحقیقات جغرافیایی، تهران، 1379 ش، شم‍‌ 58 و 59؛ پورفیکویی، علی و مارسل بازن، دامداری و زندگی شبانی در گیلان، ترجمۀ سیروس سهامی، رشت، 1383 ش؛ پورهادی، مسعود، فرهنگ خوراک مردم گیلان، رشت، 1389 ش؛ پهلوان، کیوان، فرهنگ گفتاری در موسیقی ایران، استانهای مرکزی و قم، تهران، 1393 ش؛ حاجی‌ابراهیم زرگر، اکبر، درآمدی بر شناخت معماری روستایی ایران، تهران، 1378 ش؛ خاکپور، مژگان، معماری خانه‌های گیلان، رشت، 1386 ش؛ دانای علمی، عباس، فرهنگ عامۀ مردم تنکابن، تهران، 1389 ش؛ داودی حموله، سریا، دانشنامۀ قوم بختیاری، اهواز، 1393 ش؛ دهخدا، علی‌اکبر، امثال و حکم، تهران، 1352 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ راعی ‌اسکی، مصطفى، اسک در گذر تاریخ، تهران، 1387 ش؛ رحیمی، حبیب و سهیلا هاشمی، جام ارسنجان‌نما، قم، 1388 ش؛ رخش خورشید، عزیز و دیگران، بامدی طایفه‌ای از بختیاری، تهران، 1346 ش؛ رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مـردم پیرسواران، تهـران، 1378 ش؛ سادات اشکـوری، کاظم، «تأملی در مسکن اشکور بالا»، نامۀ علوم اجتماعی، تهران، 1379 ش، شم‍ 15؛ همو، «تأملی در مسکن چندار»، هنر و مردم، تهران، 1353 ش، س 12، شم‍ 143؛ همو، خانه‌ام ابری است، تهران، 1372 ش؛ سالاری، عبدالله، فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، تهران، 1379 ش؛ سعدی، گلستان، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، 1368 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1378 ش؛ طاقتی احسن، اسدالله، «دام و دامداری در شیرین‌سو همدان»، فصلنامۀ نجوای فرهنگ، تهران، 1388 ش، س 4، شم‍ 11؛ عسگری، نصرالله، «شیوۀ دامداری در منطقۀ الموت قزوین با تکیه بر دانش بومی»، نامۀ انسان‌شناسی، تهران، 1384 ش، س 4، شم‍ 7؛ عیسى‌پور، عزیز، گالشها، دامداری، کوچ و زندگی مردم جنگل و کوهپایه‌نشین تنکابن، تهران، 1388 ش؛ فقیه محمدی جلالی، محمد‌مهدی، سیمای کوچان، قم، 1383 ش؛ فلاح‌فر، سعید، فرهنگ واژه‌های معماری سنتی ایران، تهران، 1379 ش؛ قبادیان، وحید، بررسی اقلیمی ابنیۀ سنتی ایران، تهران، 1372 ش؛ قریب، عبدالکریم، گرکان، تهران، 1363 ش؛ کارنامۀ اردشیر بابکان، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، 1369 ش؛ کیانی ‌هفت‌لنگ، کیانوش و شیوا سیف‌الدینی، «بررسی وضعیت معماری و مسکن در ایران با تأکید بر شهر کرمان»، مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی (مل‍‌ )؛ لایارد، ا. ه‍.، و دیگران، سیری در قلمرو بختیاری و عشایر بومی خوزستان، ترجمۀ مهراب امیری، تهران، 1371 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، 1387 ش؛ مشایخی، محمدجواد، فرهنگ مردم تایباد و باخرز، مشهد، 1388 ش؛ میرزاسمیعا، تذکرة‌ الملوک، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1332 ش؛ ناظم‌الاسلام کرمانی، محمد، ‌تاریخ بیداری ایرانیان، به کوشش علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، تهران، 1363 ش؛ وقایع اتفاقیه (مجموعه گزارشهای خفیه‌نویسان انگلیس)، به کوشش علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، تهران، 1361 ش؛ نیز: 

Cgie, www.cgie.org.ir / fa / news / 12606 (acc. Nov. 15, 2015). 
شیوا جعفری


 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: