صفحه اصلی / مقالات / سینما و فرهنگ مردم /

فهرست مطالب

سینما و فرهنگ مردم


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 12 فروردین 1399 تاریخچه مقاله

6. حسین کرد شبستری

 حسین کرد شبستری، به‌عنوان اثری حماسی با مایه‌های مذهبی، تنها داستان سنتی ایرانی است که زمان و مکان در آن مشخص است. ماجراها در دورۀ صفویه، و در اصفهان، شبستر و چند شهر دیگر می‌گذرند و شمشیر برّان و زور بازوی حسین کرد در راه ترویج مذهب جعفری، و کشتن و به راه راست هدایت‌کردن نااهلان به کار می‌افتد (محجوب، ادبیات، 1057). 
در اقتباس سینمایی از این داستان عامیانۀ مذهبی، کماکان، اسماعیل کوشان پیش‌قدم بود. ایلوش خوشابه، قهرمان اسبق زیبایی‌اندام، که پیش از این نقش امیر ارسلان، و در فیلمهای درجه‌دوی ایتالیایی، نقشهای ولکان خدای جنگ، علی‌بابا، هرکول، سامسون، اولیس و ماسیست را ایفا کرده بود (بهارلو، عباس، دانشنامه ... ، 62)، در نقش حسین ظاهر شد. انتخاب او برای فیلمی که فقط کلیت مأخذ اصلی محور آن بود، حسین کرد شبستری را به فیلمی صرفاً حادثه‌ای بدل ساخت، که جزو فیلمهای «بند تنبانی» ارزیابی شده است (غفاری، «زندگی»، 123)، اما با اقبال مخاطبان هم مواجه شد و در نمایش نوروز 1345 (بهارلو، عباس، فیلم‌شناخت، 1 / 192) بیش از 13میلیون و 500هزار ریال فروش داشت. 

7. آیینهای عیاری و افسانه‌های پهلوانی

 بسیاری از فیلمهای سینمای ایران را ــ حتى آنهایی که زمینۀ تاریخی ندارند ــ می‌توان ذیل این عنوان دسته‌بندی کرد؛ شاید به‌این‌سبب که ساختار افسانه‌های پهلوانی برگرفته از افسانه‌های مستقل، پهلوانهای مستقل و دوره‌های جداگانه‌اند، اما درعین‌حال با یکدیگر مرتبط‌اند (سیپک، 41). راست است که از بیشتر آیینهای عیاری و افسانه‌های پهلوانی، به‌تدریج به‌عنوان مایۀ اصلی آثار نمایشی استفاده شد (همو، 53) و سینما نیز به این آیینها و افسانه‌ها بی‌اعتنا نماند. واردشدن به جزئیات این فیلمها و مآخذشان، مسلماً سبب اطالۀ کلام خواهد شد؛ اما با وجود این، لازم است که به پاره‌ای از آنها اشاره شود: 
در سال 1346 ش، اسماعیل کوشان فیلم نسیم عیار را براساس داستان سمک عیار نوشتۀ فرامرز ارجانی ساخت، که در آن به داستان گروهی از عیاران در دورۀ سلطنت شاه عباس پرداخته شده است (نک‍ : بهارلو، عباس، همان، 1 / 227). همو در همان سال گوهر شب‌چراغ را نیز با اعتنا به آیینهای عیاری دورۀ صفویه کارگردانی کرد (نک‍ : همان، 1 / 215). 
پس از او ناصر ملک‌مطیعی در 1347 ش، جادۀ زرین سمرقند را براساس نمایشنامۀ هزارویک‌شبی نوشتۀ جیمز اِلروی فلِکِر ساخت. این نمایشنامه در حدود سال 1926 م در لندن با استفاده از مینیاتورهای ایرانی برای تزیین صحنه، و در تهران در فاصلۀ 18-21 مرداد 1324 به همت اعضای انجمن نمایش ایران و انگلیس اجرا شده بود (فلکر، «ج»، «و»). فیلمی که از این نمایشنامه اقتباس شده بود، در اول فروردین 1347 در سینماهای تهران نمایش داده شد (نک‍ : بهارلو، عباس، همان، 1 / 238). 
در سال 1350 ش، امان منطقی فیلم پهلوان مفرد را با الهام از کتابهای نقش پهلوانی و نهضت عیاری نوشتۀ کاظم کاظمینی و تاریخ زورخانه نوشتۀ حسین بیضایی ساخت، و در آن زندگی مرشد و پهلوانی را واگو کرد که برای حفظ آبروی دختری که راهزنها به او هتک حرمت کرده‌اند، با وی ازدواج می‌کند (نک‍ : همان، 1 / 337). 
علی حاتمی نیز در سالهای 1350 و 1351 ش، به‌ترتیب فیلمهای باباشمل و قلندر را دربارۀ لوطیها و قلندرها ساخت. باباشمل تجربه‌ای بود در آمیختن مایه‌های فرهنگ بومی با بیان سینمایی (صافاریان، 310)، و ویژگی قلندر تأکید بر نقش فرهنگ مردم (فولکلور) در به‌سامان‌رساندن ساختار روایی فیلم (صلح‌جو، 313). باباشمل داستان مرید و مراد است، که به گفتۀ حاتمی، شخصیت اصلی فیلم به آن رنگ و لعاب عرفانی می‌زند (بهارلو، عباس، علی حاتمی، 40)، و قلندر حکایت علاقۀ بیمارگونۀ برادری قلندرنام به خواهر خود، یا آن‌طور که نسخۀ نهایی فیلم می‌گوید، خواهرخوانده‌اش عشرت است و این دل‌بستگی تا به آنجا پیش می‌رود که قلندر انجام وظایف زناشویی شوهرخواهرش را نوعی هتک حرمت به ناموس خانواده تلقی می‌کند (همان، 44). 
مسعود کیمیایی نیز در 1350 ش، براساس داستان کوتاهی از صادق هدایت، داش آکل را ساخت، که در آن به گوشه‌ای از زندگی داشها و لوطیها پرداخته شده است (نک‍ : همو، فیلم‌شناخت، 1 / 343). 
در سال 1353 ش، محمدرضا اصلانی و باربد طاهری مجموعۀ تلویزیونی سمک عیار (در 26 قسمت) را براساس نسخۀ تصحیح‌شدۀ پرویز خانلری از «قدیمی‌ترین افسانۀ ایرانی»، که در سدۀ 6 ق / 12 م، به وجود آمده و از گزند هجوم تاتار و یورش تیمور مصون مانده بود (محجوب، «سمک ... »، 667) ساختند که با اقبال عمومی مواجه نشد (نک‍ : جهانگیریان، 110). 
در همۀ این فیلمها و مجموعه‌های تلویزیونی، پاره‌ای از رفتارهای اجتماعی گذشتگان به تصویر کشیده شده است؛ اما ارزیابی کلی گویای آن است که ساخت‌وپرداخت نمایشی این فیلمها به گونه‌ای بود که تهیه‌کنندگان و کارگردانها هرآنچه را که به امکانات محدودتری نیاز داشت، به تصویر درمی‌آوردند و از کنار هرآنچه تدارکات وسیع‌تر و هزینۀ هنگفت‌تری لازم می‌آورد، به سادگی می‌گذشتند. این موضوع موجب شد که به‌تدریج از نیمۀ دوم دهۀ 1340 ش، اقتباس از داستانهای کهن و سنتی کاهش یابد و اقتباس از داستانهای معاصر مورد توجه بیشتری قرار بگیرد. 

8. داستانهای هزارویک‌شب

 به تعبیر لوی‌استروس، قصه‌ها دارای جنبه‌های عمومی جهانی نیرومندی‌اند و در هر جایی از جهان، هرقدر هم که آنجا از حیث زبان و فرهنگ محدود و ناشناخته باشد، قابل درک‌اند؛ زیرا جوهر قصه‌ها نه در سبک یا نحو آنها، بلکه در روایتی است که به دست می‌دهند (بهارلو، محمد، 48). هزارویک‌شب یکی از مجموعه‌داستانهایی است که در 1704 م، پس از آنکه گالان آن را به زبان فرانسوی ترجمه کرد، شهرت جهانی یافت (مارتسلف، 7). مهم‌ترین و اصلی‌ترین ترجمۀ هزارویک‌شب را به فارسی در 1259 ق / 1843 م، عبداللطیف طسوجی، با سروده‌های سروش اصفهانی، به پایان برد (همو، 10) که این ترجمه تا به امروز مکرر به شکلهای متفاوتی انتشار یافته است. 
در سالهای اخیر نیز ترجمه‌های دیگری از این کتاب صورت گرفته است. موضوع اصلی کتاب داستان‌گویی برای نجات از مرگ است. کتاب ساختاری تودرتو یا داستان‌درداستان دارد و طی آن بیش از 200 داستان نقل می‌شود (نک‍ : ه‍ د، هزارویک‌شب). 
به خلاف کارگردانهای هالیوود که بارها از داستانهای هزارویک‌شب برای فیلمهای سینمایی و مجموعه‌های تلویزیونی اقتباس کرده‌اند، در سینمای ایران به‌ندرت از این داستانها برای نوشتن فیلم‌نامه استفاده شده است. از فیلمهایی که در سینمای ایران براساس داستانهای هزارویک‌شب ساخته شده‌اند، به‌جز یکی بود، یکی نبود، که به آن اشاره شد، داستان علی‌بابا و دوستش یاقوت است که امین امینی در 1346 ش آن را ساخت، که در آن رضا بیک‌ایمان‌وردی نقش علی‌بابا را بازی می‌کرد، و فیلم‌نامه‌ای که احمد نجیب‌زاده نوشته بود، فقط در کلی‌ترین رئوس به این داستان از هزارویک‌شب وفادار بود (نک‍ : بهارلو، عباس، فیلم‌شناخت، 1 / 218). 
مهم‌ترین اقتباس از هزارویک‌شب فیلم شب قوزی (1343 ش) است، که جلال مقدم فیلم‌نامۀ آن را از «حکایت خیاط و احدب و یهودی و مباشر و نصرانی» (براساس داستانهای شبِ 26-33) اقتباس کرده، و فرخ غفاری در فضای تهران دهۀ 1340 ش، به بازسازی آن پرداخته است (نک‍ : همان، 1 / 161). هدف آنها این بود که ضمن وفاداری به اصل متن، مایۀ نهفته در آن را نیز براساس وضعیت اجتماعی معاصر نشان دهند (مرادی، 31-32). 
غفاری به‌رغم آنکه حکایتهای مورد نظرش را در اختیار داشت، مدت 3 سال با جلال مقدم برای نوشتن فیلم‌نامه همکاری کرد (غفاری، «گفت‌وگو»، 162) تا جزئیاتی را در فیلمش درج کند که به همکاران ساده‌پسندش نشان دهد که برای داستانهای عامیانه ارزش و اهمیت قائل است. غفاری به‌جز اقتباس نوآورانه و بدیع از داستانهای هزارویک‌شب، که به نوبۀ خود منحصربه‌فرد بود (بهارلو، عباس، «گامها ... »، 62)، عناصری از فرهنگ مردم را در فیلمش درج کرد که پیش از آن سابقه نداشت. عنوان‌بندی فیلم با الهام از رقص دیگ‌به‌سر ساخته شده است. صورتک مضحکی بر شکم رقاص نقاشی می‌شود و با حرکت شکم و کمرِ رقاص، که با موسیقی ریتمیک هماهنگ است، صورتک مدام تغییر حالت می‌دهد؛ لحظه‌ای عبوس و لحظه‌ای دیگر خندان می‌شود (همو، تراژدی ... ، 122). این رقص شبیه بازی «خاله دیگ‌به‌سر» یا «خاله غربالی» است، که در فرهنگ مردم شناخته شده است (نک‍ : ه‍ د، دیگ‌به‌سر). 
بعد از شب قوزی بود کـه پاره‌ای از منتقدان سخت‌گیر ــ کـه اغلب فیلمهایی را که تا قبل از آن ساخته شده بود، جزو سینما محسوب نمی‌کردند ــ اعلام کردند با شب قوزی «سینمای ایران شروع شد» و «شروع خوبی» هم هست (داریوش، 106-107). 

9. داستانهای شفاهی

 فیلمهایی که با الهام و اقتباس از داستانهای شفاهی و زبانزدهای عامه ساخته شده‌اند، اندک‌اند؛ ماه‌پیشونی (اسماعیل کوشان، 1350 ش)، مرغ تخم‌طلا (مهدی رئیس‌فیروز، 1351 ش) و حسن‌کچل (علی حاتمی، 1349 ش) نمونه‌هایی از این فیلمهایند. 
شاملو با نقل قصه‌های «ماه‌پیشونی» و «مرغ تخم‌طلایی» ذیل قصۀ نخست، دربارۀ مآخذ آن چنین نوشته است: قصه محصول مقایسۀ 3 نسخۀ متفاوت با نسخۀ فضل‌الله صبحی مهتدی (نک‍ : ص 229-252) است؛ 3 نسخۀ دیگر عبارت‌اند از: «متل ماه‌پیشانی» (نک‍ : کوهیار، 34-36)، «قصۀ فاطیَکو» (نک‍ : لاریمر، 151-157) و «قصۀ ماه‌پیشونی» (شاملو، 334). صبحی در توضیحات خود نوشته است این قصه متعلق به پیش از اسلام است و آن را با مقایسۀ حدود 50 نسخه، که از شهرهای کشور برایش فرستاده‌اند، تنظیم کرده بوده است. در بیشتر نسخه‌ها اسم ماه‌پیشانی را فاطمه ذکر کرده‌اند که از تصرفات بعدی است (نک‍ : همانجا). در فیلم کوشان، اسم ماه‌پیشانی ستاره است و نازی (فیلیز آکین)، بازیگر سینمای ترکیه، نقش وی را ایفا کرده است. شاملو برای قصۀ «مرغ تخم‌طلایی» مأخذی قدیمی ذکر نکرده، اما به‌طورقطع می‌توان پی این قصه را هم در داستانها و زبانزدهای کهن جست. 
فیلم حسن‌کچل در میان برداشتهای آزاد از داستانهای «مادربزرگها» نمونه‌ای ممتاز است. قبل از آنکه فیلمی از متن حسن‌کچل ساخته شود، نمایشی از آن در فروردین 1348 به کارگردانی داوود رشیدی و با بازی پرویز فنی‌زاده، اسماعیل داورفر، یدالله شیراندامی، عصمت صفوی و مهین شهابی در تالار 25 شهریور اجرا شده بود. ساختار حسن‌کچل از دیگر نمایش‌نامه‌های عامیانۀ حاتمی مثل شهر آفتاب و مهتاب و آدم و حوا پرورده‌تر، و شخصیتها، سنخها و گفت‌وگوهای آن کمابیش نظرگیر است. درون‌مایه و عناصر آن ملهم از روایتها و قصه‌های شفاهی است، و هدف او این بوده است که با اجرای آن، تحت عنوان «تئاتر عامه»، پای تماشاگران بیشتری به تالارهای نمایش باز شود (رشیدی، 36). تلاش حاتمی معطوف به خلق اثری بود که از حیث صورت و معنی، به‌ویژه مایه و موضوع، دارای امتیاز و تازگیهایی باشد که خود او تحت عنوان «فرهنگ مردم، فرهنگ ایرانی» از آن یاد کرده است (ص 22). در روایت حاتمی، قصۀ «حسن‌کچل» و «چهل‌گیس» چنان است که به نظر می‌رسد قصۀ مستقل آنها در ادبیات شفاهی وجود دارد؛ اما تعبیر خود او این است که حسن‌کچل و چهل‌گیس هر دو از کاراکترهای مشهور قصه‌های ما هستند، اما هیچ‌وقت در یک قصه کنار هم نبوده‌اند (ص 21)؛ درواقع می‌توان گفت که قصۀ عاشق‌شدن حسن‌کچل بر چهل‌گیس، زادۀ تخیل حاتمی است که با شخصیتهای کچل، که دهها روایت از آنها در افسانه‌ها وجود دارد، تلفیق شده است (نک‍ : انجوی، 90؛ سادات، 50، 116؛ هنری، 70؛ جعفری، 175، 187). 
حسن‌کچل بعد از نمایش سازوآوازدار شهر قصه (نوشته و کار بیژن مفید)، که مأخذ آن پاره‌ای از داستانهای شفاهی با شخصیتهای حیوانی است، معروف‌ترین نمایش ایرانی است که براساس ترانه و تصنیف و گفت‌وگوهای آهنگین و شوخی‌آمیز نوشته شده است. حاتمی علاوه‌بر استفاده از زبان هجایی، که مشخصۀ حسن‌کچل است، عمدۀ تلاش خود را صرف پروردن ترانه‌ها و تصنیفهایی کرده بود که گفت‌وگوهای آدمهای قصه نیز با آن بیان شود (بهارلو، عباس، علی حاتمی، 21). درواقع قصۀ حسن‌کچل با عناصری مانند ترانه، تصنیف، بحر طویل، موسیقی ضربی و حرکات هماهنگ و موزون آدمها نقل می‌شود و حاتمی در مقام کارگردان، نقال این نقل است. 
پس از موفقیت کم‌نظیر حسن‌کچل در نمایش عمومی، منوچهر انور فیلم شهر قصه را در 1352 ش، و با استفاده از نمایش‌نامۀ مفید ساخت (نک‍ : همو، فیلم‌شناخت، 1 / 416) که البته به اندازۀ اجرای تئاتری آن موفق نبود. همچنین در 1380 ش، بهروز غریب‌پور فیلم افسانۀ تنبل‌قهرمان را براساس فیلم‌نامه‌ای از خودش ساخت و هدفش این بود تا بر بستر افسانه، فرهنگ نقاط مختلف ایران‌زمین را معرفی کند (ص 7) که توفیقی نیافت (معتمدی، 35). 

مآخذ

آشوری، داریوش، «نقد داستان سیاوش»، ماهنامۀ فیلم، تهران، 1362 ش، شم‍ 5؛ اته، هرمان، تاریخ ادبیات فارسی، ترجمۀ صادق رضازادۀ شفق، تهران، 1356 ش؛ اسکولز، رابرت، درآمدی بر ساختارگرایی در ادبیات، ترجمۀ فرزانه طاهری، تهران، 1383 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، قصه‌های ایرانی، ج 2، تهران، 1353 ش؛ بصاری، طلعت، چهرۀ شیرین، اهواز، 1350 ش؛ بهارلو، عباس، تراژدی سینمای کمدی ایران، تهران، 1370 ش؛ همو، خاطرات و خطرات فیلم‌برداران سینمای ایران، تهران، 1376 ش؛ همو، دانشنامۀ سینمای ایران، به کوشش شهناز مرادی کوچی، تهران، 1383 ش؛ همو، «در فاصلۀ دو کودتا (از 1299 تا 1332 ش)»، تاریخ تحلیلی صد سال سینمای ایران، تهران، 1379 ش؛ همو، «سینما و شاهنامۀ فردوسی»، سینمای ایران، برداشت ناتمام، تهران، 1370 ش؛ همو، سینمای فردین به روایت محمدعلی فردین، تهران، 1379 ش؛ همو، علی حاتمی، تهران، 1379 ش؛ همو، فیلم‌شناخت ایران، تهران، 1384 ش؛ همو، «گامهایی بر روی خاک پوک»، ماهنامۀ فیلم، تهران، 1364 ش، شم‍ 32؛ بهارلو، محمد، «شگردهای شهرزاد، مادربزرگ قصه‌گوی ما»، گفت‌وگو با احمد وکیلیان، فصلنامۀ فرهنگ مردم، تهران، 1383 ش، س 3، شم‍ 11-12؛ پراپ، و. ی.، ریخت‌شناسی قصه‌های پریان، ترجمۀ فریدون بدره‌ای، تهران، 1368 ش؛ جعفری (قنواتی)، محمد، قصه‌ها و افسانه‌هایی از گوشه‌وکنار ایران، تهران، 1386 ش؛ جهانگیریان، عباس، «فرهنگ مجموعه‌های تلویزیونی در ایران از آغاز تا امروز»، ماهنامۀ فیلم، تهران، 1378 ش، شم‍ 245؛ حاتمی، علی، «گذشته و حال»، گفت‌وگو با ایرج صابری، سینما 6، تهران، 1355-1356 ش، شم‍ 28؛ حکمت، علی‌اصغر، «ادارۀ جریدۀ شریفۀ اطلاعات»، اطلاعات، تهـران، 18 / 11 / 1313 ش، شم‍ 408‘2؛ حمیدیـان، سعیـد، درآمدی بـر اندیشه و هنـر فردوسی، تهران، 1372 ش؛ خالقی مطلق، جلال، «بیژن و منیژه و ویس و رامین»، ادب پهلوانی محمدمهدی مؤذن جامی، تهران، 1379 ش؛ خانلری، پرویز، «نثر فارسی در دورۀ اخیر»، نخستین کنگرۀ نویسندگان ایران، تهران، 1325 ش؛ داریوش، هژیر، «بررسی تاریخی نقدنویسی در سینمای ایران»، مجلۀ هنر و سینما، تهران، 1343 ش، شم‍ 27؛ دوایی، پرویز، «سینمای فارسی و امیر ارسلان نامدار»، ماهنامۀ ستارۀ سینما، تهران، 1345 ش، شم‍ 1؛ ذوالفقاری، حسن، یک‌صد منظومۀ عاشقانۀ فارسی، تهران، 1392 ش؛ رشیدی، داوود، «تئاتر عامه»، گفت‌وگو، ماهنامۀ فردوسی، تهران، 1348 ش، شم‍ 912؛ رهنما، فریدون، «گفت‌وگو»، مجلۀ نگین، تهران، 1350 ش، شم‍ 82؛ ریاحی، محمدامین، سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی، تهران، 1372 ش؛ سادات اشکوری، کاظم، افسانه‌های اشکور بالا، تهران، 1352 ش؛ سپنتا، ساسان، «آثار سینمایی عبدالحسین سپنتا»، مجلۀ فرهنگ و زندگی، تهران، 1354 ش، شم‍ 18؛ همو، «چگونه برای اولین‌بار خسرو و شیرین بر روی پرده آمد»، ماهنامۀ موزیک ایران، تهران، 1319 ش، شم‍ 3؛ سپنتا، گوهرتاج، مقدمه بر اشعار عبدالحسین سپنتا، اصفهان، 1349 ش؛ سقایی، بهمن، «امیر ارسلان ... »، نگاه نو، تهران، 1378 ش، شم‍ 42؛ سلحشور، فرج‌الله، وبلاگ شخصی (مل‍‌ )؛ سلیمی جرونی، شیرین و فرهاد، به کوشش نجف جوکار، تهران، 1382 ش؛ سیپک، ییری، ادبیات فولکلوریک ایران، ترجمۀ محمد اخگری، تهران، 1389 ش؛ شاملو، احمد، قصه‌های کتاب کوچه، تهران، 1379 ش؛ «شاهزادۀ ایرانی»، ماهنامۀ فیلم، تهران، 1384 ش، شم‍ 342؛ صافاریان، روبرت، «باباشمل، صدای یکنواخت ضرب و قربان‌صدقه‌های بی‌پایان»، معرفی و نقد فیلمهای علی حاتمی، به کوشش عباس بهارلو، تهران، 1375 ش؛ صبحی مهتدی، فضل‌الله، افسانه‌ها، به کوشش حمیدرضا خزاعی، مشهد، 1385 ش؛ صفا، ذبیح‌الله، حماسه‌سرایی در ایران، تهران، 1363 ش؛ صلح‌جو، تهماسب، «شب و قلندر تنها»، معرفی ... (نک‍ : هم‍ ، صافاریان)؛ غریب‌پور، بهروز، افسانۀ تنبل قهرمان، تهران، 1378 ش؛ غفاری، فرخ، «زندگی و سینما در ایران»، ماهنامۀ تلاش، تهران، 1345 ش، شم‍ 2؛ همو، «گفت‌وگو»، ماهنامۀ فرهنگ و زندگی، تهران، 1349 ش، شم‍ 2؛ فلکر، جیمز الروی، حسن یا جادۀ زرین سمرقند، ترجمۀ حسین‌علی سلطان‌زادۀ پسیان، تهران، شورای فرهنگی بریتانیا؛ کاوسی، هوشنگ، «بیژن و منیژه»، مجلۀ فردوسی، تهران، 1337 ش، شم‍ 360؛ کوهیار، خسرو، «متل ماه‌پیشانی»، مجلۀ پیام نو، تهران، 1325 ش، شم‍ 7- 8؛ لاریمر، د. ل. ر.، فرهنگ مردم کرمان، به کوشش فریدون وهمن، تهران، 1353 ش؛ مارتسلف، اولریش، «رابطۀ بین هزارویک‌شب و فرهنگ ایرانی»، ترجمۀ جهانگیر کازرونی، فصلنامۀ فرهنگ مردم، تهران، 1383 ش، س 3، شم‍ 11-12؛ محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانۀ ایران، به کوشش حسن ذوالفقاری، تهران، 1382 ش؛ همو، «روشهای عیاری و نفوذ کار و کردار عیاران در شاهنامه»، شاهنامۀ فردوسی و شکوه پهلوانی، به کوشش مهدی مداینی، تهران، 1357 ش؛ همو، «سمک عیار، ستایش‌نامۀ دلیریها و جوانمردیها»، ماهنامۀ سخن، تهران، 1339 ش، شم‍ 5؛ همو، مقدمه بر امیر ارسلان نامدار (نک‍ : هم‍ ، نقیب‌الممالک)؛ محسنی، حسین (مدیرتولید و بازیگر)، گفت‌وگو با مؤلف، 1378 ش؛ مدقق، حمیدرضا، «تصویر ایران کهن در سینمای جهان»، ماهنامۀ فیلم، تهران، 1386 ش، شم‍ 367؛ مرادی، شهناز، اقتباس ادبی در سینمای ایران، تهران، 1368 ش؛ مسکوب، شاهرخ، داستان ادبیات و سرگذشت اجتماع، تهران، 1373 ش؛ معتمدی، علیرضا، «شانزدهمین جشنوارۀ اصفهان؛ سوار تشنه و باد آواره»، ماهنامۀ فیلم، تهران، 1380 ش، شم‍ 277؛ مینوی، مجتبى، «کتاب هزارۀ فردوسی و بطلان انتساب یوسف و زلیخا به فردوسی 1»، ماهنامۀ سیمرغ، تهران، 1355 ش، شم‍ 4؛ ناصر خسرو، سفرنامه، به کوشش نادر وزین‌پور، تهران، 1362 ش؛ نقیب‌الممالک، محمدعلی، امیر ارسلان، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1340 ش؛ هاشمی نائینی، محمد، «طریقۀ عملی نمایشهای اخلاقی»، روزنامۀ اطلاعات، تهران، 23 / 11 / 1313 ش، شم‍ 412‘2؛ هنری، مرتضى، اوسونگون، تهران، 1352 ش؛ یاسمی، سیامک، «حرفهایی برای 24 ماه»، مجلۀ فیلم و هنر، تهران، 1349 ش، شم‍ 299؛ «یوسف و لؤلؤ»، مجلۀ ستارۀ سینما، تهران، 1335 ش، شم‍ 91؛ نیز: 

Fsalahshur, www.fsalahshur.blogfa.com / post-16.aspx (acc. 2009 / 01 / 09). 

عباس بهارلو

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: