صفحه اصلی / مقالات / سیاگالش /

فهرست مطالب

سیاگالش


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 12 فروردین 1399 تاریخچه مقاله

 سیاگالِش، نامی که مردم گیلان به موجودی وهمی، نرینه و منفرد داده‌اند که به باور آنها، در کوه و کوهپایه‌های جنگلی، پشتیبان و نگهدارندۀ چهارپایان حلال‌گوشت و سُم‌دار از هر نوع گزند و بیماری است. 
سیاگالش بیشتر به شکل پیری سال‌خورده یا در کسوت چوپانی پدیدار می‌شود و خود را به شکارچیان و صاحبان دامهای اهلی می‌نمایاند و دستورات لازم و ‌کوتاهی داده، آنگاه از نظرها پنهان می‌گردد. معمولاً سیاگالش در برابر شکارچیان بزرگ و ماهر می‌ایستد، و یا اگر کاری از کسی بخواهد و او انجام ندهد، به مقابله برمی‌خیزد (کریستن‌سن، 130؛ بالایی، 47) و به همین سبب است که در برخی روایات محلی به تحریک شکارگران، آن را موجودی زیان‌کار معرفی می‌نمایند و می‌گویند دشمن دام و دامدار است (کریستن‌سن، همانجا؛ نیز نک‍ : بالایی، 41). 
بیشترین افسانه‌های بومی سیاگالش در‌بارۀ حمایت و صیانت از گوزن است که به باور مردم حیوانی مقدس است (صفری، 17). سیاگالش را در برخی مناطق شرق گیلان، از‌جمله در حومۀ سیاهکل آگالَش / آقاگالش (بشرا، 2 / 59)، و در ارتفاعات سه‌هزار از توابع تنکابن اِشکار‌گالِش می‌گویند که معنی لغوی آن گالش پشتیبان شکار است (صالحی).
سیاگالش فرشته‌ای است که پرستاری جانوران سودمند با او است ( لغت‌نامه ... ، ذیل گوشورون؛ گزیده‌ها ... ، 6؛ بندهش، 53). به نظر برخی از پژوهشگران، سیاگالش شباهتهایی با امشاسپند بهمن (وَهمن / وهومن) دارد که پرستار جانوران سودمند و چهارپایان در آیین اهورایی است (محمودی، 43). در باور گیلانیان، سیاگالش از قدیم در برخی از مناطق جنگلیِ کوهپایه‌ای و کوهستانی مثل باباکوه، ضیاکوه و کَشَل از توابع دیلمان در شرق گیلان، که دام و دد فراوان دارد، سکنا می‌گزیند و برای شکارچیان منطقه، «شکار‌ممنوع» به وجود می‌آورد. مردم این نواحی حق نداشتند که شب‌هنگام آتش برافروزند و اگر گاوشان در شب برنمی‌گشت، حق جست‌و‌جو نداشتند، تا دچار «سیاگالش‌زدگی» نگردند (لاهیجانی، 245، 260، 264). 
در راستای چنین باوری بوده است که رابینو دو منطقۀ تَناکوه و لَشکام از توابع لاهیجان را جزو محدودۀ «شکار‌ممنوع» و سِحر‌شده دانسته، و نوشته است که هیچ‌کس جرئت نمی‌کرد شب‌هنگام در آنجا صدایش را بلند کند. با‌آنکه شکار در این مناطق فراوان است، کسی حاضر نمی‌شود به‌خاطر شکار جانش را به خطر اندازد. بُزها و زاغچه‌‌های آنجا زیادند و همه جادو‌شده و رویین‌تن‌اند و در مقابل گلوله مصونیت دارند (ص 355، حاشیۀ 3).

سبب نام‌گذاری

 در سبب نام‌گذاری سیاگالش، پژوهشگران برخی موارد را بر‌شمرده‌اند: 1. سی به معنی کوه است و همچنین سیمرغ به معنی «مرغ کوهی» است و «سی‌گالش»، در اصطلاح مردم رامسر، به معنی گالش کوهی است؛ 2. سیا در گیلکی و دیلمی قدیم به معنی کوه است که در ترکیب «سیاگالش»، به معنی «گالش کوهی»، آمده است. در گذشته به باشندگان کوهستانهای شرق گیلان لقب «سیا» می‌دادند. نام سیاحسن بامسی در نسخه‌ای خطـی مربوط بـه 983 ق، مربـوط بـه منطقۀ اِشکَوَر، آمـده است (سجادی، 478، 484)؛ نیز «سیا‌اَبرار» لقب سُرنانواز خطۀ شرق گیلان در روزگار معاصر، از اهالی کوههای دیلمان، بود. 

باورها

 در برخی از مناطق اشکور که کوهستانهای شرق گیلان و دامنه‌های قلۀ سوماموس را در بر می‌گیرد، مردم اعتقاد عمیقی نسبت به این موجود خیالی دارند و آن را مرئی و قابل رؤیت می‌‌دانند. به باور آنها، سیاگالش افزون‌بر حفاظت از دامها، گاهی آنها را تنبیه می‌کند؛ مثلاً گاه دُم گاوی را به شاخۀ درختی می‌آویزد و آن را معلق نگه می‌دارد، که دزدان گاوها از این باور سوء استفاده می‌کنند و یکی از گاوها را به همان صورت از شاخه می‌آویزند تا این باور را به وجود آورند که دزدی گاوها کار سیاگالش بوده است؛ و یا شاخ گاوی را بر زمین می‌کوبد که دو پایش در هوا می‌ماند (بالایی، 50)؛ یا اگر شاخ گاو در لابه‌لای درختان جنگل گیر کند، و یا دامی از گلۀ خود جدا افتد و طعمۀ درندگان جنگل شود، آن را به سیاگالش نسبت می‌دهند و این عمل را اصطلاحاً «سیاگالش‌زدگی» (مثل جن‌زدگی) می‌نامند (بشرا و طاهری، 32-34). مادران فرزندان خود را از سیاگالش می‌ترساندند و آنها را در اوج گرما از رفتن به جای خلوت باز‌می‌داشتند. برخی نقاط شکارخیز گیلان نیز اقامتگاه سیاگالش شناخته می‌شود و از شکار حیوانات و پرندگان در آن مناطق اکیداً خودداری می‌شود، تا مورد خشم سیاگالش قرار نگیرند، چون باور دارند که شکارچیان به ارادۀ سیاگالش به کام مرگ خواهند رفت و یا دچار فقر و علیلی خواهند شد (پژوهشگر).
سیاگالش نامیرا و سَرمَدی است، و در موقع نیاز و ضرورت می‌آید و به دامها کمک می‌کند. وقتی دامی از پرتگاه سقوط کند یا گم شود و یا گاوی در درون جنگل بزاید، این سیاگالش است که به داد گالش نومید می‌‌رسد. سیاگالش معمولاً به دو صورت دیده می‌شود: جوانی بلند‌بالا و سیه‌چرده و یا به‌صورت پیرمردی با بالاپوش چوپانی به نام چوخا یا شولا. مردم باور دارند که در مواقعی، سیاگالش به شکل حیوانات حلال‌گوشت وحشی مثل کَل (قوچ نر) درمی‌آید؛ به همین سبب، گالشها زدن کَل را گناه می‌دانند (نواییان، 38). سیاگالش چوپانی جنگلی است و با سایر مردم آمیزش ندارد و گله‌ای گاو وحشی دارد و محل زندگی او پناهگاه جانوران است، و در آنجا مردم نباید به حیوانی آزار رسانند یا شکار کنند. مردم بر این باورند که چه‌بسیار دیده شده است که شکارچیان بی‌اعتقاد به جانوری آزار رسانیده‌اند و بدبختی دامن‌گیرشان گشته است. معروف است در روز جمعه‌بازار، سیاگالش به شکل پیرمردی کره می‌فروشد؛ هرکس از کرۀ او بخرد، هرگز تمام نمی‌شود و پیوسته آن کره «ری» می‌کند، ولی به محض اینکه کسی ابراز کند که کرۀ او ری می‌کند یا مال سیاگالش است، فوراً کرۀ او خشک می‌شود (هدایت، 134). از ویژگیهای سیاگالش متبرک‌بودن دستهایش است؛ به باور گالشها، دستهای سیا‌گالش متبرک است و به هر فراوردۀ دامی که دست بزند، تمام نمی‌شود؛ آنها می‌گویند: سیاگالش به آن دست زده است (محمودی، 42). 
در روایت جنوب گیلان، کوهستانهای پیرامون شهرستان رودبار زیتون، سیاگالش را چوپانی خیالی می‌دانند که شیر بزهای کوهی را می‌دوشد و از آنها حفاظت می‌کند. اگر بزی از او نافرمانی کند، آن را نفرین می‌کند و همین بز نصیب شکارچی می‌شود (جعفری، 71). در باور مردم برخی از نقاط غرب گیلان، سیاگالش زن‌گریز و زن‌ستیز است و از مردان زن‌ذلیل هم متنفر است. او عاشق گاوان نر قوی‌هیکل و خوش‌نعره، و گوزنان نر بزرگ است. همچنین سیاگالش مامایی نامرئی است که به هنگام زایمانِ دامها و تخم‌گذاری پرندگان به آنها کمک می‌کند. بر‌اساس این باور، دامداران بـه حیـوان در حـال زایش نمی‌نگرند، چـون خلاف میـل سیاگالش است. در بیشتر نقاط گیلان، او را مردی سیه‌چهره و قوی‌هیکل می‌دانند که پشمینۀ سیاه‌رنگ بر تن دارد و ریسمانی بافته از کاه برنج بر کمر بسته است. همۀ جانوران تحت حمایت و فرمان‌بر اویند. سیاگالش وظایفی بر عهدۀ دامداران نهاده است و در صورت سرپیچی، دامداران خطاکار را مجـازات می‌کند. آنـان برای بهره‌بردن از برکت‌بخشی سیاگالش و مصون‌ماندن از قهر و خشم او، باید شایستها را در نظر داشته باشند. سیاگالش بیشتر در تاریکی شب، روشنایی سحرگاه، و یا هنگام غروب دیده می‌شود. مهربانی با دام و تیمار آن، رعایت بهداشت و پاکیزگی در نگهداری دام و فراورده‌های دامی و ارج‌نهادن آن، پاک‌نگه‌داشتن طویله و ظرفهای شیر و ماست و پنیر، و به خانه آوردن و کنار طویله قرار‌دادن قطعه‌چوبی که گاوها را با آن می‌رانند، از وظایف گالشها است؛ اگر این کار را نکنند، گاوها دچار «سیاگالش‌زدگی» می‌شوند (بشرا و طاهری، 31-32).
رفتارهایی نیز هست که موجب خشم سیاگالش می‌شود: ازجمله، بیرون‌دادن شیر گاو تازه‌زا تا 40 روز و خوردن افراد بالغ از آن (در منطقۀ سَنگر از توابع رشت)؛ جدا‌کردن گوسالۀ تازه‌زاییده‌شده از مادرش، قبل از اینکه مادر او را بلیسد و خشک کند که اگر چنین کنند، سیاگالش گوسالۀ مورد نظر را با گوساله‌ای ضعیف و بیمار عوض می‌کند (در سنگر)؛ سر‌رفتن و ریختن شیر در آتش هنگام جوشیدن (در کوهستانهای سیاهکل در شرق گیلان)؛ به‌زور روانه‌کردن گاوها به علف‌چر و یا به‌زور نمک‌دادن به آنها در روزهای شنبه و چهارشنبه. مردم باور دارند که در این دو روز، سیاگالش خود به چهارپایان نمک می‌دهد (در بازنشین از توابع رحیم‌آباد شهرستان رودسر)؛ ریختن شیر روی زمین به هنگام دوشیدن در صورت بی‌دقتی، که سیاگالش شیر گاو را کم می‌کند (در خاله‌سرای املش در شرق گیلان)؛ ناشکری‌کردن و بدوبیراه‌گفتن به دام کم‌شیرده (در حومۀ سیاهکل در شرق گیلان)؛ خوردن شیر گاو تازه‌دوشیده‌شده و دادن آن حتى به بچه‌های بیمار (در حومۀ کوهستانهای سیاهکل)؛ دادن و فروختن شیر در شب (در بیشتر نقاط گیلان)؛ و شیر‌دادن به گربه و سگ به همراه غذا (در شرق و غرب گیلان) (پژوهشگر). 
دامها نیز باید شایستها را رعایت کنند تا موجب نارضایی سیاگالش نشوند؛ رفتارهایی چون: سرکشی و نافرمانی نکردن، خراب‌نکردن پرچین باغ و شالیزار، تسلیم‌شدن به هنگام شیر‌دوشی، و رفتن به طویله و چراگاه (همو). 
کیفرهایی که سیاگالش به دام و صاحبان آن می‌دهد، اینهایند: نگه‌داشتن گاو در جنگل و ممانعت از بازگشت او به طویله و گره‌زدن دم گاو به شاخۀ درخت یا خار‌بته‌ (در حومۀ سیاهکل)؛ گیر‌دادن سر گاو بین دو درخت (در شاندَرمن)؛ فرو‌کردن سر گاو در سوراخ درخت، موسوم به «دار لَپی» یا «دار خولَه» (در گالَش‌کولام و شلمان از توابع جلگه‌ای شهرستان لنگرود)؛ شکستن یکی از شاخهای گاو (در حومۀ رشت)؛ پَرت‌کردن «مال» از صخره‌های کوهستان (در حومۀ شاندر‌من)؛ کشتن گاو نافرمان و سرکش و آویختن لاشۀ آن از درختان کهن‌سال (در پَرَه‌سَر و برخی از نقاط ییلاقی رضوان‌شهر در غرب گیلان)؛ کندن دم گاو از بیخ، که اگر چنین گاوی را ذبح نکنند یا نفروشند، می‌میرد (در شیر‌محله و گَسکَر‌محله در حومۀ شهرستان رودسر)؛ بستن یک دست گاو به شاخش با ریسمانی کوتاه، که حیوان در هنگام راه‌رفتن دچار کندی و لنگی مفرط می‌شود و در تنگنا قرار می‌گیرد (در حومۀ رودسر) (بشرا و طاهری، 33-34).
گاه گاوها در طویله نعره‌های غیرعادی می‌زنند و بی‌قراری می‌کنند. باور دارند این حالت نشان از ورود سیاگالش به طویلۀ گاوها ست؛ در این حین، بلافاصله به طویله می‌روند و با گاو بی‌قرار و نعره‌زن حرف می‌زنند و دست بر سر و گوشش می‌مالند و تیمارش می‌کنند، زیرا می‌گویند که در این حالت سیاگالش گاو را می‌ترساند تا دریابد که صاحبش به فکر دامهایش هست یا نه (بشرا، 2 / 52).

زبانزدها

 در زوال گرما بیرون از خانه نروید، سیاگالش شما را می‌زند: خطاب مادران و بزرگ‌ترها به فرزندان خردسال؛ سیاگالش‌زدگی به انواع بیماریهای دامی و انسانی که اضطراب و بهت‌زدگی و حالتی از روان‌پریشی در آن مشاهده می‌گردد، اطلاق می‌شود، همانند جن‌زدگی: الٰهی سیاگالش تو را بزند، که نفرینی است که در صورت سر‌زدن خطا، به مال یا انسان می‌کنند؛ تالشها می‌گویند: فلانی آن‌قدر خوش‌شانس است که سیاگالش گاوهایش را از چراگاه به حیاط خانه‌اش باز‌می‌گرداند؛ در غرب گیلان به کسی که سکندری بخورد و بیفتد، می‌گویند: سیاگالشت زده که افتادی؟!؛ اهالی ماسال به کسی که در دیگ کوچک، پلو یا خورشت می‌پزد، به‌کنایه می‌گویند: مگر پاتیلت پاتیل سیاگالش است که غذا در آن ری ‌کند، یعنی برکت‌افزا و پر‌حجم ‌شود. اهالی رستم‌آباد گیلان، سیاهکل، دیلمان، ماسال، شاندرمن و رودسر قصه‌هایی نیز دربارۀ سیاگالش دارند که برای هم نقل می‌کنند (پژوهشگر). 

مآخذ

 بالایی لنگرودی، علی، گنج‌نامۀ ولایت بیِه‌پیش، تهران، 1380 ش؛ بشرا، محمد، افسانه‌ها و باورداشتهای مردم‌شناختی جانوران و گیاهان در گیلان، رشت، 1383 ش؛ همو و طاهر طاهری، باورهای عامیانۀ مردم گیلان، رشت، 1386 ش؛ بند‌هش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1385 ش؛ پژوهشگر، ابوالقاسم، تحقیقات میدانی؛ جعفری دو‌آبسری، محمدعلی، فرهنگ عامۀ رودبار، رشت، 1388 ش؛ رابینو، ی.‌ ل.‌، ولایات دارالمرز ایران (گیلان)، ترجمۀ جعفر خمامی‌زاده، رشت، 1366 ش؛ سجادی، محمد‌تقی، تاریخ و جغرافیای تاریخی رامسر، تهران، 1378 ش؛ صالحی دَرجانی، برزو (شکارچی)، گفت‌وگو با مؤلف؛ صفری لاسکی، علی، «سیاگالش»، ماهنامۀ گیله‌وا، رشت، 1373 ش، شم‍ 24-25؛ کریستن‌سن، آرتور، آفرینش زیانکار در روایات ایرانی، ترجمۀ احمد طباطبایی، تبریز، 1355 ش؛ گزیده‌های زادسپرم، به کوشش محمد‌تقی راشد ‌محصل، تهران، 1366 ش؛ لاهیجانی، م. م‌.‌، جغرافیای گیلان، نجف، 1969 م؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ محمودی اُطاقوَری، حسین، «سیاگالش»، ماهنامۀ گیله‌وا، رشت، 1388 ش، شم‍ 107؛ نواییان، میثم، «گالشها چه کسانی هستند؟»، همان، 1385 ش، شم‍ 91؛ هدایت، صادق، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، تهران، 1381 ش.

ابوالقاسم پژوهشگر

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: