صفحه اصلی / مقالات / سنگ‎زنی /

فهرست مطالب

سنگ‎زنی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 11 فروردین 1399 تاریخچه مقاله

سَنْگْ‎زَنی، یکی از آیینهای عزاداری در ایران. به باور برخی از مردم، این آیین واکنش به سم‎کوبی اسبان اشقیا بر بدن شهدای کربلا و کنایه از ماتم سنگ و چوب، و به‌صدا‌درآمدن آنها ست. 
آیین سنگ‎زنی با نامها و اشکال متفاوت در ایران رایج است. در زفرۀ اصفهان، جاق‎جاقی / چق‌چقی؛ در لاهیجان، کرب‎زنی / کارب‌زنی؛ در هرمزگان و استهبان فارس، چک‎چکو؛ در سامان، چاق‌چاقو؛ در آران کاشان، سنج‎زنی؛ در سمنان و سبزوار، سنگ‎زنی؛ و در نائین، چق‌چقی‌زدن، رواج دارد (نک‍ : رجایی، 194؛ دریاگشت، 114-116؛ «مراسم ... »، بش‍ ؛ سامانی، 73). در روستاهای شهرستان میبد این مراسم را جغجغه‎زنی می‌نامند و پیران و پیش‌کسوتان در کنار جوانان آن را اجرا می‎کنند (شعاع، 72). در روستای ابیانه، به آن چاق‌جاقازنی می‎گویند (نظری، 578- 579)، که صبح روز تاسوعا آن را در صف و با زدن دو چوب خراطی‌شده اجرا می‎کنند (اعظم، 4 / 295). مردم زفرۀ کوهپایۀ اصفهان به سنگ‎زنی، جاق‌جاقی یا چق‌چقی می‎گویند و تا اوایل دهۀ 1330 ش این آیین را با دو قطعه چوب خراطی‌شده، به شکل نیم‌گوی، اجرا می‎کردند (شعاع، 69).
دهخدا در توصیف این مراسم چنین آورده است: «دسته‎ای از دسته‎های عاشورا مقابل سینه‎زن که دو چوب یا دو سنگ تراشیده به دو دست داشته و به‌اصول به‌منظور تعزیه به یکدیگر می‎زنند» (نک‍ : لغت‎نامه ... ، ذیل سنگ‎زن). در گیلان به چوب سنگ‎زنی «کارب»، و به افراد دسته «کارب‌زن» می‎گویند. کارب‎زدن نیاز به قدرت بدنی دارد. زمانی‌ که کارب‌زن توانش رو به ضعف می‎رود، جای خود را به دیگری می‎سپارد (دریاگشت، 115).
این مراسم سنتی به گواهی اسناد تاریخی، قدمتی طولانی دارد. پیترو دلا واله، جهانگرد ایتالیایی، در گزارشی از ایران مربوط به سالهای 1026-1032 ق / 1617-1623 م، اشاره به کسانی دارد که در ماه محرم، به نشانۀ خون شهدا، بدن خود را به رنگ قرمز در می‌آورند و همه با ‌هم در مصائب حسین (ع) آهنگهای غم‌انگیز می‌خوانند و دو قطعه چوب یا استخوانی را به یکدیگر می‌کوبند که صدای حزن‌انگیزی از آن خارج می‌شود (ص 124). عبدالله مستوفی (1 / 398) گزارش این رسم را در عهد قاجار، غروی نخجوانی (نک‍ : رجایی، 191) نقد آن را در دعات الحسینه، و هانری ماسه (1 / 220) گزارش اجرای آن را ارائه ‎داده است.
در بیشتر مناطق ایران، در عصر روز عاشورا، سنگ‎زنی انجام می‎گیرد. در زفرۀ اصفهان این مراسم در روز عاشورا، 28 صفر و 21 رمضان (رجایی، 194)، و در سبزوار در رمضان انجام می‎شده است (وکیلیان، 1 / 86). در استان سمنان، مراسم سنتی سنگ‎زنی همه‌ساله در عصر روز عاشورا در روستای کهن‎آباد گرمسار، روستاهای جزن و صالح‎آباد، دامغان، اعلاء سمنان، بیارجمند شاهرود و شهر بسطام برگزارمی‎شود (ذوالفقاری). منحصر‌به‌فرد‌بودن شکل عزا، صدای حاصل از رفتار و گفتار عزاداران و صدای برخورد سنگها و چوبها، نوعی موسیقی در دستگاه نوا را که بسیار مهجور بوده است، یادآور می‎شود. زمان برگزاری آن در سامان، سالی یک بار و آن هم در سپیده‎دم عاشورا ست (سامانی، همانجا). سنگ‎زنان در این مراسم، دو چوب خراطی‎شده و یا به گفتۀ هانری ماسه، دو دندۀ کوچک حیوانی (همانجا) را، که به شکل نیمکرۀ کوچک به اندازۀ کف دست است، به دست می‌گیرند و با هدف عزاداری، همراه با آهنگ نوحه و در دو شیوۀ تک‌ضرب و سه‌ضرب به هم می‎زنند (رجایی، همانجا؛ نظری، 578). اصطلاح سنگ برگرفته از مهره‎های مکعب‌شکل چوبی است که بندی چرمی دارد که انگشت میانی در آن جای می‎گیرد و تسمه‎ای دارد که دور مچ می‎پیچند. سنگ‎زنی مستلزم نیروی جسمانی قابل توجه از سوی مجریان است. ظاهراً به‌سبب ضایعات ناشی از پرتاب تکه‎های سنگ، به‎تدریج چوب جای سنگ را گرفته، و به جای «سنگ‎زنی»، عبارت جغجغه‎زنی جایگزین آن شده است (درویش، 157- 158).
در هنگام اجرای مراسم، هر نفر در هر دست یک سنگ دارد که با آهنگ نوحه بدن را یک بار به جلو خم می‎کند و دو سنگ را به هم می‎زند؛ بار دیگر در طرف چپ، بار سوم در طرف راست و سرانجام در بالای سر سنگها را به هم می‎زند. هر حرکت دست با حرکت بدن هماهنگ است؛ اگر دست به چپ رفت، بدن نیز به چپ متمایل می‎شود. به‌همین‌ترتیب، وقتی که به جلو می‎روند، پای راست به جلو می‎رود و وقتی دستها را بالای سر بردند، پاها جفت می‎شود و سنگ‎زنان بیش از یک متر از زمین برمی‌خیزند و سنگها را در بالای سر می‎کوبند (نک‍ : رجایی، 193). هانری ماسه حرکت سنگ‎زنان را به رقص تعبیر می‎کند (1 / 220).
در استهبان، عزاداران سنگها یا چوبها را بالا می‎برند و در بالای سر، دو سنگ یا دو چوب را به هم می‎زنند و بعد هم‌زمان با ضرب‌آهنگ نوحه، خم می‎شوند و سنگها را میان دو پایشان به یکدیگر می‎زنند؛ سپس به‌صورت هماهنگ، یک گام به جلو و یک گام به عقب برمی‎دارند و دم یا بیت ترجیع نوحه را تکرار می‎کنند («مراسم»، بش‍ ‎‎).
رجایی دربارۀ اجرای مراسم سنگ‎زنی در زفرۀ اصفهان چنین نوشته است: سنگ‎زنان دو‌به‌دو مقابل هم پیرامون دایره‎ای در حسینیه می‎ایستند. اگر سنگ‎زنان بیش از 70-80 تن باشند، دو دایرۀ متحد‌المرکز تشکیل می‎دهند. شخصی که مرثیه می‎خواند «واقعه‎خوان» نامیده می‎شود. او در وسط دایره است و با تکان‌دادن دست خود یا بر‌سینه‎زدن، سنگ‎زنان را هدایت می‎کند. طبال و علم‌دار نیز در وسط دایره‎اند. علم یا کتل چوب بلندی است به طول حدود 5 متر که نخست آن را کفن می‌کنند و سپس در فاصله‎های معین، به آن چارقد الوان می‌بندند و وقتی علم را تکان می‌دهند، چارقدها چین‎دار می‎شود. علم‌دار شالی به کمر می‎بندد و پایۀ علم را بر روی شال در جلو شکم می‎گذارد و آن را با دو دست می‎گیرد و بالای سر سنگ‎زنان می‎گرداند. ممکن است سنج‎زن هم باشد که در وسط دایره قرار می‎گیرد. سنگ‌‎زنان در هر بند از واقعه‎خوانی، دوبه‎دو مقابل هم، سنگ را به هم می‎کوبند و چون بند تمام شد، به هوا می‎جهند و سنگها را یک‌ بار بالای سر خود به هم می‎کوبند و در برگشت، به حالت اول می‎ایستند. سنگ‎زن این بار روبه‎روی کسی می‎ایستد که وقتی بندی (ابیاتی) از واقعه را می‎خواندند، پشت به او بود. باز در این بند، سنگ به هم می‎زنند تا بند مرثیه تمام شود و باز هم می‎جهند و یک ‌بار بالای سر خود سنگها را به هم می‌کوبند و باز عقب‎گرد می‎کنند (پشت به کسی می‎ایستند که در این بند روبه‎روی هم بودند). در بیشتر بندهای یک واقعه که خوانده می‎شود، سنگها را معمولی به هم می‎کوبند. هر بند واقعه وزن مخصوص دارد و معمولاً هر مصراع 2 یا 3 یا 4 ضربه است؛ یعنی در هر مصراع، 2 یا 3 یا 4 بار سنگها را به هم می‎کوبند. واقعه‎خوانی 3 نوع، و هر‌کدام به مناسبت شهادت امامی است که در آن روز به شهادت رسیده است (عاشورا، 28 صفر، و 21 رمضان)؛ واقعه‎ها نیز دو نوعِ مفصل و مختصر دارد: اگر وقت مناسب نباشد، از نوع مختصر استفاده می‎کنند که حدود 30-40 بیت است (ص 194-195).
نوحه‎خوان با چوب یا عصا، نظم سنگ‎زنی را به ‎عهده دارد، به‌طوری‌که همراه با پایین‌آمدن عصا، سنگها یکنواخت به هم می‎خورد (واعظ، 183). نوحه‎خوان شعری را در دستگاه نوا به‌صورت بریده‎بریده و مقطع می‎خواند. آهنگ نوحه تنها شامل دو میزان موسیقایی از نوع  8/ 6 است. از‌آنجا‌که هر میزان 8/ 6  دارای دو ضرب است، در‌نتیجه، هر مصراع شعر طی 4 ضرب ادا می‎گردد. در 3 ضرب نخست، موسیقی همراه شعر است، ولی از ضرب چهارم، موسیقی قطع می‎شود و کلام همچنان ادامه دارد، البته با شدت کمتر و به‌‌صورت خفیف؛ به ‌عبارتی، هجای پایانی همۀ مصراعها شنیده نمی‎شود؛ کلمات «فاطمه»، «واهمه»، «کربلا» و «خیمه‎ها» نیز به‌صورت ناقص «فا»، «وا»، «کر» و «خی» شنیده می‎شود که شاید نمادی از شدت تأثر و اندوه باشد و نوحه‎خوان با این طرز خواندن که تعمدی هم هست، می‎خواهد با مصیبت‎دیدگان آن واقعه همراه گردد (سامانی، 73). 
در هرمزگان، این مراسم در کوچه‎ها و محله‎ها انجام می‎شود و به هنگام رسیدن به در خانه‎ای، همه یک‌صدا، در‌حالی‌که سنگها یا چوبها را در بالای سر و بین پاها به هم می‎زنند و گامی به جلو و گامی به عقب برمی‎دارند، می‎گویند: «چک‌چکو ماه محرم رسید»؛ صاحب‌خانه با شنیدن این نوا خبردار می‎شود و این روند ادامه پیدا می‎کند تا همۀ محله را بگردند («چک‌چکو ... »، بش‍‌ ). در بندرعباس، گروهی در طول دو ماه، به در منازل مردم می‎روند و با سنگ‎زنی، از آنان طلب پول می‎کنند (تنیده، 11).
سنگ‎زنی گاه مختص برخی اصناف بوده است، چنان‌که در قم، صنف کلاه‎مالها این مراسم را اجرا می‌کردند (عباسی، 208). این رسم در میان برخی اصناف فارس نیز دیده شده است (نک‍ : رجایی، 191). گویا در گذشته، لباس آنان نیز مخصوص بوده است. نوشته‎اند که در اواخر دورۀ قاجار، دسته‎‎ای از سنگ‎زنان کاشی با لباس متحدالشکل نمودار می‎شدند؛ لباس آنها ارخالق اَلِجه و یک شال کرمانی حمایل و کلاهی شبیه کلاه شاطرها بود و هر‌یک دو تکه چوبِ هشت‎گوشۀ قطوری را با تسمه به کف دستهای خود می‌بستند. نوحه‎‎خوان می‎خواند و اینها به جای پاضرب نوحه، چوبهای کف دست خود را به هم می‎زدند. وقتی جلو غرفۀ شاه توقف می‌کردند، نوحه سه‎ضربی می‌شد. کاشیها ضربۀ اول را محاذی سینه و ضربۀ دوم را محاذی سر می‌زدند و در ضربۀ سوم خیز برمی‌داشتند، دو دست را بالای سر به هم می‎کوفتند و صدایی گوش‎خراش از این ضربه ایجاد می‎کردند (مستوفی، 1 / 398)؛ گاه برخی از اعضای دسته از کمر به بالا برهنه بودند (بنجامین، 447).

مآخذ

 اعظم واقفی، حسین، میراث فرهنگی نطنز، تهران، 1386 ش؛ بنجامین، سمیوئل گرین ویلر، ایران و ایرانیان، ترجمۀ رحیم رضازادۀ ملک، تهران، 1363 ش؛ تنیده، خلیل، «چه می‎خواهی ای اشک ... »، روزنامۀ ایران، تهران، 1376 ش، س 3، شم‍ 660؛ «چک‌چکو، آیین مردم هرمزگان در ماه محرم»، مهر‌نیوز (مل‍‌ )؛ درویش، محمدرضا، «موسیقی آیینی و مذهبی ایران»، فصلنامۀ هنر، تهران، 1376 ش، شم‍ 34؛ دریاگشت، محمدرسول، «آیینهای سوگ محرم در لاهیجان»، ماهنامۀ کلک، تهران، 1375 ش، شم‍ 73-75؛ ذوالفقاری، حسن، تحقیقات میدانی؛ رجایی زفره‎ای، محمدحسین، «سنگ‎زنی»، فصلنامۀ تئاتر، تهران، 1370 ش، شم‍ 18- 19؛ سامانی، هومن، «آیینهای موسیقایی / چاق‎چاقو یا نغمه‎های صبح عاشورا»، ماهنامۀ مقام موسیقایی، تهران، 1381 ش، شم‍ 19؛ شعاع، اصغر و دیگران، محرم و صفر در فرهنگ مردم ایران، تهران، 1393 ش؛ عباسی، مهدی، تاریخ تکایا و عزاداری قم، تهران، 1371 ش؛ لغت‎نامۀ دهخدا؛ ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشن‎ضمیر، تبریز، 1355 ش؛ «مراسم چک‌چکو در استهبان»، استهبان (مل‍‌ )؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1324 ش؛ نظری داشلی‌برون، زلیخا و دیگران، مردم‎شناسی روستای ابیانه، تهران، 1384 ش؛ واعظ تقوی، محمدتقی، فرهنگ اصطلاحات کرمان، قم، 1366 ش؛ واله، پیترو دلا، سفرنامه، ترجمۀ شعاع‌الدین شفا، تهران، 1348 ش؛ وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، 1386 ش؛ نیز:

Estahban,www.estahban-city-mihanblog.com / post / tag (acc. 28 / 7 / 1395); Mehrnews, www.mehrnews.com.news / 1476740 (acc. 28 / 7 / 1395).

حسن ذوالفقاری

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: