صفحه اصلی / مقالات / سق برداشتن /

فهرست مطالب

سق برداشتن


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 1 آذر 1400 تاریخچه مقاله

سَقْ‌بَرْداشْتَن، عملی سنتی که بر روی کام نوزادان اعمال می‌شود و آن عبارت است از آغشتن نوک انگشت شست یا سبابه به تربت کربلا، و در درجات بعد به عسل یا خرما، نمک و جز اینها، و فشردن آن به کام نوزاد به طرف بالا، با این باور که هم سلامت نوزاد تأمین گردد، هم شیر مادر را به‌راحتی بمکد و هم در بزرگ‌سالی، کلمات را به‌خوبی ادا کند و دچار لکنت زبان نشود. 
صاحب آنندراج ضمن آنکه «کام‌برداشتن و برگرفتن» را معادل فارسی «سق‌برداشتن» می‌داند، اضافه می‌کند: چون طفل متولد شود، قابله به انگشت عسل کام او بردارد و «زقه» ــ نوعی دارو ــ در حلقش بریزد و «بناگوش‌کردن» نیز گویند (ذیل ترکیب). سروری آن را ذیل مدخل «ملازه» به معنی بُن زبان و نهایت کام آورده است و برای عمل برداشتن آن بیت «سزد گر قابله طفل امل را / به مدح شاه بردارد ملازه» را به‌عنوان شاهد آورده و اضافه کرده است که ملاژه نیز به نظر می‌رسد (3 / 1362، نیز حاشیۀ 4). در فرهنگ نظام «سق» واژه‌ای عامیانه، و به معنی سقف دهان آمده است (داعی‌الاسلام، ذیل واژه). در برهان قاطع واژۀ «سَغ» به معنی پوشش و سقف خانه و گنبد و امثال آن آمده، و معین در حاشیۀ همان (ص 1142، حاشیۀ 1)، آورده است: اکنون در تهران و بروجرد و کرمانشاه و اراک «سق» به معنی قسمت درون فک بالا به ‌کار می‌رود (برای معانی دیگر «سق»، نک‍ : لغت‌نامه ... ، ذیل کام).
از نظر پزشکی توجیهی علمی بـرای «سق‌بـرداشتن» نـوزادان وجـود ندارد و در بیمارستـانهـا و زایشگاهها چنیـن عملی انجـام نمی‌شود، اما در گذشته در سراسر ایران رایج بوده است. پولاک، پزشک ناصرالدین شاه، با تردید به قضیه نگریسته و نوشته است: «ماما بچه را می‌شوید و در‌ضمن انگشت خود را که به تربت آغشته است، در دهان او فرو‌می‌برد و به سقش فشار می‌آورد تا قوس لازم را به آن بدهد و اگر استخوانهای سق او از هم جدا ست، آنها را به هم جفت کند! مردم چنان اعتقادی به آثار و نتایج این عمل دارند که هر نوع ناهنجاری مادرزاد کام را نیز بر اثر ندانم‌کاری ماماها می‌دانند» (ص 152).
در اردکان، مردم بر این باورند که در سقف دهان نوزاد به هنگام تولد زائده‌ای به نام مَلَذ وجود دارد. پس از تولد، ماماچه باید ملذ نوزاد را بردارد؛ برای این کار انگشت شست خود را روی سقف دهان بچه می‌گذارد و محکم می‌فشارد تا زائده از بین برود. اعتقاد دارند در‌صورتی‌که این زائده باقی بماند، باعث خفگی نوزاد می‌شود (طباطبایی، 444-445). در الیشتر لرستان، به این زائده ملاژه می‌گویند. ماما با فروکردن انگشت خود در دهان نوزاد، ملاژه را پاره می‌کند. مردم عقیده دارند که اگر ملاژۀ بچه را نبرند، بچه در بزرگی دچار لکنت زبان خواهد شد (عسکری‌عالم، 1 / 71-72). 
در مواردی نیز دیده شده است که وقتی کودکی زمین می‌خورد یا هول می‌کند، بلافاصله شخص همراه او، به تبعیت از رسم کهن، انگشت به خاک زمین می‌زند و به سق کودک می‌کشد. هنوز هم وقتی کسی می‌ترسد و هول می‌کند، یک نفر نوک انگشت خود را با لعاب دهان تر می‌کند و به نمک می‌زند و به سق طرف می‌مالد. شهری در شکر تلخ آورده است که: خدا به دور! وقتی [پولها] تمام می‌شود، همچه تمام می‌شود که خیال می‌کنی بلا آمده؛ یک انگشت نمک هم نمی‌ماند که آدم اگر ترسید، سقش را وردارد (ص 444؛ نیز نک‍ : نجفی، 2 / 912).
در اراک یکی از پیرزنان باسواد وضو می‌گیرد و انگشت خود را به تربت سیدالشهداء آغشته می‌کند و همان انگشت را به درون دهان نوزاد می‌برد و سق یا کام او را با اندکی فشار ــ که به قول خـودشان موقع به‌دنیا‌آمدن پـایین است ــ اندکـی بالا می‌برد، تـا کودک بتواند پستان مادر را بمکد (محتاط، 2 / 285). 
در تهران قرن 13 ق / 19 م، برداشتن سق بچه به این صورت بود که ماما یا یک نفر کم‌غذای چشم‌و‌دل‌سیر، انگشت شستش را با لعاب دهان تر می‌کرد و روی خاک تربتِ نرمی که همراه سیسمونی فرستاده شده بود، به سق بچه می‌گذاشت و به طرف بالا فشار می‌داد که بچه بتواند پستان بگیرد و دهانش بـرای غذاخوردن جـا باز کند. این خاک تربت برای تیمن و تبرک نیز بود، با این باور که اول‌چیزی که نوزاد از گلو پایین می‌دهد، تربت سیدالشهداء باشد (شهری، تاریخ ... ، 5 / 666، نیز حاشیۀ 1؛ نیز نک‍ : کتیرایی، 29-30).
به روایتی دیگر، در تهران برای سق‌برداشتن، انگشت نشانۀ خود را بر تربت (خاک کربلا) یا بر انگشتری پنج‌تن (انگشتری که روی نگین آن نام محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) کنده شده باشد) می‌زند و سق نوزاد را با آن به سوی بالا فشار می‌دهد (بلوکباشی، فرهنگ ... ، 58- 59، «زایمان»، 66، حاشیۀ 1؛ شاملو، دفتر 1 / 748).
در گیلان، ماما بعد از بریدن و بستن ناف، انگشت در حلق بچه می‌کند تا گلویش باز شود (پاینده، 27). در کازرون نیز مامای محله انگشت در گلوی نوزاد می‌کند تا گلویش گشوده گردد. به نوزاد کمی تربت با کمی خرما می‌خورانند با این باور که در بزرگی پرخور نشود (حاتمی، 54، 56-57). در فارس نیز یکی از انگشتان را در تربت زده، و به سق کودک می‌مالند (فقیری، 19).
در لرستان و ایلام، وقتی نوزاد به دنیا آمد، تا 3 اذان به او غذا نمی‌دهند و آنگاه با انگشت که گاه در تربت می‌زنند، کام نوزاد را بر‌می‌دارند. پس از آن، به او قَنداغ می‌دهند و سپس مادر پستانش را در دهان بچه می‌گذارد (اسدیان، 252). در جندق و بیابانک نیز سقف دهان نوزاد را با تربت برمی‌دارند. به این کار «کوم‌برداشتن» (کام‌برداشتن) می‌گویند (حکمت، 375).
در ایل بیرانوند، ملاج یا ملاژگه به معنای سقف دهان است و برداشتن سق نوزاد نیز از‌ جملۀ اعمالی است که پس از تولد نوزادان انجام می‌پذیرد (حنیف، 115). در سیرجان، کام نوزاد را با تربت امام حسین (ع) برمی‌داشتند؛ بدین‌گونه که دستشان را تمیز می‌شستند و انگشت شست را به تربت آغشته نموده و به کام و دهان بچه می‌کشیدند و اصطلاحاً کام او را برمی‌داشتند. معتقدند اگر کام بچه بد برداشته شود، در حرف‌زدن و تنفس دچار مشکل می‌گردد (مؤید‌محسنی، 130). در بیرجند، اصطلاح «کام‌کردن» را به‌جای سق‌برداشتن به‌ کار می‌برند (رضایی، 350). 
 در ایران باستان، پس از زایش کودک و شست‌و‌شوی او، قبل از اینکه به وی شیر دهند، با ‌توجه به خواص گیاه مقدس هوم، برای افزوده‌شدن به خرد و دانش او و کاستن رنج بیماری از تن وی، چند قطره شیرۀ گیاه هوم را، که قبلاً با تشریفات خاصی توسط موبدان تهیه، و پراهوام خوانده می‌شود، به دهان نوزاد می‌ریختند و سپس به او شیر می‌دادند (شهزادی، 32).
در دورۀ اسلامی، ظاهراً ایرانیان نومسلمان در پی جایگزینی برای هوم، کم‌وبیش با همان خواص، بوده‌اند تا به کام نوزادان بمالند. از حضرت امیرالمؤمنین (ع) منقول است: کام فرزندان خود را به خرما بردارید که حضرت پیغمبر (ص) با امام حسن و امام حسین (ع) چنین کرد (مجلسی، 83). احتمالاً کام‌برداشتن با خرما از همان زمان باقی مانده است؛ به‌خصوص پس از شیعی‌شدن ایران و حرمت فوق‌العاده‌ای که حضرت امام حسین (ع) نزد ایرانیان داشت و خواص فراوانی که برای تربت آن حضرت برشمرده‌اند، در برخی از احادیث شیعی کام‌برداشتن نوزادان با تربت را سفارش کرده و مستحب شمرده‌اند. از‌همین‌رو در فرهنگ سنتی ایران رسم شد که کام (سق) نوزادان را با تربت کربلا بر‌‌‌‌داشتند تا به ‌باور خود راه دهان نوزاد باز شود و از بلایا و امراض در امان بماند و سلامتش تا آخر عمر تضمین شود. در آخر عمر نیز، یعنی موقع چانه‌انداختن (تمام‌کردن و جان‌دادن)، آب تربت در دهانش می‌ریختند تا با تربت تطهیر شود ( دبا، 14 / 744-745). از امام جعفر صادق (ع) منقول است که کام طفل خود را به تربت حسین بردارید که او را از دردها و بلاها امان می‌دهد (مجلسی، 188).
در فرهنگ مردم، برخی اصطلاحات نیز، با بهره‌گیری از عمل «سق‌‌برداشتن» ساخته شده است: «سق کسی را با / از چیزی / کاری برداشتن»: کنایه است از افراط بی‌اندازه در کاربرد چیزی یا به‌نحو مفرط به کاری پرداختن، و چیز یا کاری که جزو خمیرۀ وجود و فطرت آن شخص شده است (انوری، فرهنگ روز ... ، 695). جمال‌زاده در تلخ و شیرین، اصطلاح «گویی سقش را با قلم و دوات برداشته‌اند» را دربارۀ یکی از قهرمانان داستانش که سخت اسیر کتاب و دفتر، و عاشق و دل‌خستۀ قلم و دوات شده، به ‌کار برده‌ است (ص 21). جلال آل‌احمد هم در نفرین زمین، برای نشان‌دادن علاقۀ بی‌حد‌و‌حصر قهرمان داستانش که باید معلم ده شود، از قول او می‌گوید: «اصلاً سق مرا با دهات برداشته‌اند» (ص 14). «سقش را با بوق حمام برداشته‌اند»، کنایه از داشتن صدای گوش‌خراش است (هدایت، 35؛ ذوالفقاری، 1 / 1192). «سق آدمیزاد را از حرف برداشته‌اند» (انوری، فرهنگ امثال ... ، 1 / 665)، کنایه از پرحرفی آدمها ست. «سقش را با ذغال برداشته‌اند»، دربارۀ کسی گفته می‌شود که به سیاه‌سقی، یعنی بد‌نفوسی معروف شده باشد (شهری، قند ... ، 375؛ ذوالفقاری، همانجا). «سقش را با نه برداشته‌اند» (همانجا)، کنایه از شخص منفی‌باف است. «سقش را با فحش برداشته‌اند»، دربارۀ کسی گفته می‌شود که بسیار بددهن است. «سقش را با دروغ برداشته‌اند» (مردوخ، 2 / 1434؛ رحمتی، 21؛ ذوالفقاری، همانجا).
از «سق‌برداشتن» ترکیبات جمله‌ای نیز ساخته شده است، مثل: «دستش بخشکد [یا بشکند] که سَقت را برداشت» یا «لعنت به مادر و پدرش که سقش را برداشت» که در ابراز خشم و انزجار خود از کسی می‌آورند که بد‌دهن و هتاک و فحاش است، یا زبان خود را جز برای بدگویی از اشخاص و فتنه‌افکنی میان دوستان و تهمت‌‌زدن به این و آن به‌ کار نمی‌برد؛ اموری که معتقدند اگر سق شخص مورد نظر برداشته نمی‌شد یا دست‌کم آن را مامای دارای شخصیت و اصالت برمی‌داشت، قطعاً اتفاق نمی‌افتاد (شاملو، دفتر 1 / 794؛ ذوالفقاری، 1 / 1007).

مآخذ

 آل‌احمد، جلال، نفرین زمین، تهران، 1346 ش؛ آنندراج، محمد‌پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ اسدیان خرم‌آبادی، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، 1358 ش؛ انوری، حسن، فرهنگ امثال سخن، تهران، 1384 ش؛ همو، فرهنگ روز سخن، تهران، 1383 ش؛ برهان قاطع؛ بلوکباشی، علی، «زایمان»، مجلۀ پیام نوین، تهران، 1344 ش، شم‍ 8؛ همو، فرهنگ عامه، تهران، 1357 ش؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361 ش؛ جمال‌زاده، محمدعلی، تلخ و شیرین، تهران، 1334 ش؛ حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، بی‌جا، 1385 ش؛ حکمت یغمایی، عبدالکریم، بر ساحل کویر نمک، تهران، 1370 ش؛ حنیف، محمد، شناخت ایل بیرانوند، خرم‌آباد، 1377 ش؛ داعی‌الاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، 1363 ش؛ دبا؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رحمتی، یوسف، فرهنگ عامه، بی‌جا، بی‌تا؛ رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، 1381 ش؛ سروری، محمدقاسم، مجمع الفرس، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1341 ش؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، حرف ب، تهران، 1377 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1368 ش؛ همو، شکر‌ تلخ، تهران، 1347 ش؛ همو، قند و نمک، تهران، 1384 ش؛ شهزادی، رستم، «آداب و رسوم ایرانیان باستان از هنگام تولد تا گاه مرگ»، انجمن فرهنگ ایران باستان، تهران، 1347 ش، س 6، شم‍ 2؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381 ش؛ عسکری‌عالم، علی‌مردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آباد، 1386 ش؛ فقیری، ابوالقاسم، گوشه‌هایی از فرهنگ مردم فارس، شیراز، 1357 ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1348 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مجلسی، محمدباقر، حلیة المتقین، تهران، 1343 ش؛ محتاط، محمدرضا، سیمای اراک، اراک، چاپخانۀ هما؛ مردوخ کردستانی، محمد، فرهنگ، سنندج، 1386 ش؛ معین، محمد، حاشیه بر برهان قاطع، ج 2؛ مؤید‌محسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381 ش؛ نجفی، ابوالحسن، فرهنگ فارسی عامیانه، تهران، 1378 ش؛ هدایت، صادق، علویه خانم، تهران، 1338 ش.

اصغر کریمی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: