سفال و سفالگری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 6 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/257647/سفال-و-سفالگری
پنج شنبه 20 اردیبهشت 1403
چاپ شده
5
کاربرد سفال در مسائل حفظالصحه و درمانی نیز سابقه دارد. جرجانی در سدۀ 6 ق، یکی از راههای تصفیه و پالایش آبهای بد و ناپاک را ریختن آنها در سفالهای نو میداند، تا از آنها بیرون بتراود و به این نحو تصفیه شود (کتاب 3 / 29). همو در جایی دیگر از ساختن بورۀ سوخته در سفال بر سر آتش سخن گفته که دارویی مسهل است (کتاب 3 / 179). بیرونی نیز به کاربرد ظرف سفالین در تهیه و نگهداری برخی داروها که در درمان عفونت، اسهال و نظایر آن کاربرد داشته، اشاره کرده است (نک : کاسانی، 2 / 668- 669، 683) و در جایی دیگر به وصف مرهمی برای بهبود زخم پرداخته که جنس آن سفال تنور است (نک : همو، 1 / 266، 2 / 840-841). این خاصیت در تحفة المؤمنین نیز بازگو، و سفال سبو با مرهمها برای التیام جراحات، با سرکه برای رفع جوش و جرب و نقرس، و با موم در درمان ورمهای مزمن و خنازیر و غده مفید دانسته شده است (حکیم مؤمن، 341). در درمان بیماریهایی که سفال به نوعی در آنها نقش داشته، باورهای محلی نیز وجود داشته است. در گذشته در تنکابن، پشت بیمارِ مبتلا به حصبه را با گُله (کوزهای مخصوص زدن ماست) بادکش میکردند (خلعتبری، 114). همچنین خراسانیها برای درمان اگزما، عنبرنسارا دود میکردند و در این حین کاسۀ سفالینی را به حالت وارونه بالای آن نگه میداشتند و لایۀ زردی را که بر جدار آن مینشست، جمعآوری مینمودند و بر محل اگزما میمالیدند (شکورزاده، 201). در شیراز، اگر کسی مرتب تبولرز میکرد، در هنگام خواب، کوزهای بالای سرش میشکستند تا از خواب بپرد و تبولرزش فرار کند (همایونی، گوشهها ... ، 130). همچنین در گلباف کرمان، مردم از نوشیدن آب از کوزۀ شکسته یا لیوان شکسته خودداری میکردند (اسدی، 287). سفال با زندگی مردمان پیوندی کاربردیتر و در جایجای زندگی آنها نقش دارد. در سدۀ 4 ق، از کاربرد سفال سرخ در بام خانههای طبرستان در ناحیۀ دیلمان و مرز چالوس سخن گفته شده (حـدود ... ، 144)، و هنـوز هـم ایـن کاربـرد در ساخت بـام خانههای منطقۀ شمال ایران دوام یافته، و در سفرنامههای متعدد از آن صحبت شده است (عزالدوله، 178- 179؛ رابینو، 72، 152). در گیلان خانههایی که دارای بام سفالیناند، «سفالسر» خوانده میشوند (فقیه، 1 / 581). در دوران شاه عباس دوم صفوی، از انواع کوزه و سرچپقهای سفالین (شاردن، 2 / 708) و همچنین ظروف گلین برای انباشتن گردو گزارشهایی داده شده است (همو، 4 / 1485-1486). در زمان ناصرالدین شاه قاجار، برای تهیۀ آبغوره، غورهها را در لانجینی (تشت سفالین) لگدمال میکردند و بعد با دست میچلاندند و پالایش میکردند (مونسالدوله، 309). از کاربردهای دیگر سفال تهیۀ وسیلۀ بازی برای کودکان است؛ چنانکه در طبس، ساخت اسباببازیهای سفالین مثل گنجشک و عروسک رواج دارد (امینی، 272). همچنین تنور (ه م) با استفاده از خاک سفالگری مخصوص ساخته میشود (امینی، همانجا). در قدیم در بندر لنگه و بندر کنگ در استان هرمزگان، از خمرۀ سفالی همراه با هاون برنجی بهعنوان سازهای خودصدا در مجالس عروسی استفاده میشد و خمره را با زدن ضربۀ کف دست بر دهانۀ آن به صدا درمیآوردند (درویشی، 2 / 601). در سروستان، از خمرۀ سفالین بهعنوان پاتیل رنگرزی قاتمه (پشم ریسیدۀ خام) استفاده میشود (همایونی، فرهنگ، 235). همچنین ساکنان روستاهای منزوی و دوردست از خمره و کوزۀ سفالین به عنوان ظرف ذخیرهسازی گوشت قورمه برای 3 ماه زمستان استفاده میکنند (عناصری، 147- 148). نزد ساکنان مناطق گرمسیر نظیر بوشهر، بندر کنگان و برازجان نیز ظروف سفالین بهسبب کاربردشان در خنک نگهداشتن آب اهمیت بسیار داشته است (زندهدل، 93). مردم دوان در نزدیکی کازرون، در زنبورداری از کندوهای سفالی بومی استوانهای و کمرباریک به نام اره استفاده میکردند (لهساییزاده، 199). در گیلان، سفالینههایی مثل نهره برای کرهگیری (بازن، 61، نیز تصویر 3- ب)، گمج (قابلمه با سرپوش) (همو، 154، طرح الف)، تنکه برای نگهداری مواد (همو، 151)، چپره (تنگ آب) (همو، 154، طرح ج)، گوگی برای دوددادن به زنبوران عسل (همو، 154، طرح ب) و جز اینها میسازند. وجود معادلها و اصطلاحات گوناگون مرتبط با سفال در میان خردهفرهنگهای مختلف نشان از ریشۀ عمیق این فن و هنر در نجد ایران دارد؛ این واژگان بسیارند و شماری از آنها در جدول 1 آمدهاند.
جدول 1. شرح اصطلاحات معادل و یا محلی در ارتباط با سفال
حوزۀ جغرافیایی
تعریف
واژه
تهران
تشت سفالین (مونسالدوله، همانجا)
لانجینی
شهرضا
کوزۀ دهانگشاد و سفالین و لعابدار (انجوی، 138)
بولونی
شیراز
گلدان یا ظرف سفالین و لعابدار با سوراخی در کف (زیانی، 135)، گلدان سفالی (نیر، 37؛ خدیش، 71)
حصین
شیراز، سروستان
کوزههای دهانگشاد و لعابدار برای ترشی انداختن یا نگهداری روغن، شیره و جز اینها (زیانی، همانجا)
کولوک
گلباف کرمان
ظرفی سفالی برای ساییدن کشک (اسدی، 39)
تغار
خمرۀ سفالی کوچک جهت نگهداری سرکه و ترشی (همو، 183)
دوره
نور
کوزۀ بزرگ (مجتهدزاده، 122)
کلا
کوزۀ متوسط (همانجا)
پیلک
کوزۀ کوچک (همانجا)
دمکاک / دمگ
اردکان
ظرف سفالین (طباطبایی، 528)
سفال (نیر، 61)
کُواره
میبد
واحد شمارش سفال (جانباللٰهی، 535)
جوم
الموت
ظرفی سفالین برای شیردوشی (عسگری، 1 / 103)
تالک
کوزهای سفالی و بیضیشکل جهت کرهگیری (همو، 1 / 104)
دوشان
سمنان
سفال شکسته (ستوده، 120)
تِله
بیرجند
سفالگران (رضایی، 227)
داشگران
اصفهان
سفال (جناب، 84)
کوندوله
ترکمن
کوزۀ سفالی که از درون لعاب داده شده است و برای نگهداری ماست و روغن، و نیز برای نگهداری و حمل آب به کار میرود (لوگاشوا، 80)
دپمه / مردک
پیرسواران، نیشابور
کوزۀ سفالی کوچک (رسولی، 222)
تُنگِلَه
روستای امشل در آستانۀ اشرفیه
ظرف سفالین برای پخت خورش فسنجان، قرمهسبزی و نظایر آن (فقیه، 1 / 381-382)
گَمج
اورامان کردستان
کوزهگر (سعیدی، محمدصالح، 52)
هورهگر
کاسۀ سفالین (همانجا)
گلینه
لیوان سفالین (همانجا)
گوزهله
ناندان سفالین (همانجا)
دوله
گیلان و مازندران
کوزهای سفالین با کاربری مشک برای کرهگیری (بازن، 61)
نهره، نیده، دوشان
سفال در مثلها، اشعار و کنایات نیز نمود دارد، ازجمله: سفال است این جهان، ریحان او عمر / به آب عشق ریحان تازه گردان (خاقانی، 649)، که اشارهای است بر این نکته که ایرانیان از دیرباز در کوزههای سفال، ریحان (شاهسپرم / اسپرغم) کشت میکردند (شمیسا، 2 / 666)؛ سفال از طاس زر کم نیست در کار / ولی گاه گرو گردد پدیدار (از امیرخسرو دهلوی، نک : دهخدا، 2 / 974)؛ سفالینه را جفت چینی مدار / تواش مرد دنیا نه دینی شمار (نک : همانجا)؛ گر تمتع نباشد از زر و سیم / چه زر و سیم و چه سفال و حجر (از ابنیمین، نک : ذوالفقاری، 2 / 1499)؛ آب در ظرف سفالین میشود بسیار سرد (از بیدل دهلوی، نک : همو، 1 / 174). «سفال شکسته بر سر کسی شکستن» را خراسانیها بهکنایه در مقصر و متهمکردن کسی استفاده میکنند (اکبری، 196)؛ گیلانیها برای بیان ناتوانی کسی در خرید خوب و منطقی از بازار میگویند: «کور بازار نشه، کوزهفوروشه کار چی به؟!»، به این معنی که نابینا اگر به بازار نرود، کار کوزهفروش چه خواهد شد؟ (بشرا، 87)؛ کرمانیها میگویند: «کارت ور تغارو میکشی؟»، یعنی تهدید میکنی و میترسانی (اسدی، 201)؛ همچنین مردم بسیاری از شهرها به بچۀ آخر میگویند: «بچۀ تهتغاری» (برای نمونه، نک : همو، 105).
سفالگران خاک مناسب و مورد نیاز خود را معمولاً از تپههای مجاور کارگاههای خود فراهم میآورند (بازن، 149؛ صدیق و کریمی، 126) و با کلوخکوب میکوبند و سپس غربال، نرم و انبار میکنند. از این خاک به اندازۀ لازم در ظرف بزرگ سفالینی دوغاب درست میکنند و آن را با گذراندن از الکی در ظرفی دیگر میریزند و چند روز میگذارند تا قدری خود را بگیرد. در روز پنجم یا ششم، این گل را به فضای دربستهای منتقل، و قطعاتی از آن را جدا میکنند و آنقدر ورز میدهند تا کاملاً چسبناک شود. سفالگر قطعات مناسب کار خود را از این گل برمیدارد و آنها را بهصورت چانههای کلهقندی درمیآورد و کنار هم میچیند؛ موقع کار یکی از این چانههای کلهقندی را بر روی قالب واقع بر سرچرخ میگذارد و با پای خود، دایرۀ پایینی، یعنی چرخ بزرگ، چوبی، سنگین و قطوری را که نقش لنگر را برای چرخ سفالگری دارد، به حرکت درمیآورد و با دستهای تر خود، به کمک ابزارهای لازم، شکل مورد نظر را به این چانۀ گل کلهقندی میدهد. ابزارهای سفالگری عبارتاند از: کارتراش، همانند کارتک نقاشان ساختمان، برای برداشتن گل و گذاشتن آن روی سرچرخ؛ کاسۀ لعابی، پر از آب، که سفالگر هر دم، دستهای خود را در آن خیس میکند تا به گل شکل لازم را بدهد؛ سوزن، سیخی سوزنیشکل با دستۀ چوبی برای کاستن، برشدادن و خط انداختن بر گلی که روی دستگاه است و روی آن کار میشود؛ تیماج، تکهچرم نـرم برای هموارکـردن لبـۀ سفالینـه؛ مشت، ابـزاری بـه شکل صفحۀ مسی نازک، با یک لبۀ هلالی که سفالگر بیرون و درونِ سفالینه را با آن شکل میدهد و صاف میکند؛ تراش، تسمهای فلزی که یک طرف آن بهصورت قائمه برگشته و سر دیگرش نازک و تیز شده است و برای تراشیدن گل و شکلدادن به آن به کار میرود؛ قالب، صفحۀ گرد و سفالین به اندازۀ صفحۀ سرچرخ و اندکی نازکتر از آن که سفالگر یکی از چانههای کلهقندی را روی آن میگذارد و با دو دست، تیماج، تراش و سوزن به آن شکل میدهد؛ و چرخ (همان دو، 126- 131). در گیلان زنها به حالت نشسته بر روی زمین و فقط از دو صفحۀ دایرهای روی هم بهعنوان چرخ بهره میگیرند (بازن، 151). مردها از چرخ بزرگ به حالت نشسته بر روی چهارپایه استفاده میکنند که از دو دایرۀ چوبی قطور کوچک (بالایی) و بزرگ (پایینی) و یک محور تشکیل شده است که نوک پایین محور در درون کاسۀ کوچک آغشته به روغن، و قسمت بالایی آن به فاصلۀ حدود 30 سانتیمتر تا نوک آن در شکاف محوری افقی قرار گرفته، و نوک بالایی آن به مرکز زیر صفحۀ سرچرخ محکم شده است (صدیق و کریمی، 129-130؛ بازن، 155-156). سفالینه را پس از تراش، یک شبانهروز در جایی میگذارند که آفتاب نبیند و نترکد و خشک شود؛ یک هفته نیز در زیر تابش آفتاب قرار میدهند؛ سپس این سفالینهها را در کوره کنار هم میچینند و حرارت میدهند تا بپزند؛ آنها را پس از پختن، لعابکاری میکنند و اینبار با دقت بهنحوی کنار و روی هم میگذارند که به هم نچسبند؛ معمولاً برای جلوگیری از چسبیدن آنها، از سهپایههای کوچک سفالین که نوک پایههایشان تیز است، استفاده میکنند و در زیر سفالینه میگذارند؛ پس از پختن سفالینه، سهپایهها را که نوکشان به لعاب چسبیده است، از زیر کف آنها جدا میکنند که غالباً اثرشان در زیر سفالینه باقی میماند (صدیق و کریمی، 131-135). مواد لازم برای لعابکاری معمولاً ریشه در سنت دارد و خود سفالگران آنها را تهیه میکنند، در هم میآمیزند و صاف میکنند. اگر بخواهند سفالینهها دارای نقشونگار باشد، نقشونگار مورد نظر را با استفاده از همین لعابهای سنتی که در ابتدای کار و قبل از پختن، همه دوغابهای سفیدیاند، ترسیم میکنند و بیشتر برای هر رنگی، یک بار سفالینهها را به کوره میبرند که رنگها پس از پختهشدن ظاهر میشوند (همان دو، 132-134؛ آشوری، تحقیقات ... ).
آرانیک (مل )؛ آشوری، تقی، تحقیقات میدانی؛ آلمانی، هانری رنه د.، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ علیمحمد فرهوشی، تهران، 1335 ش؛ اتینگهاوزن، ریچارد و احسان یارشاطر، اوجهای درخشان هنر ایران، ترجمۀ هرمز عبداللٰهی و رویین پاکباز، تهران، 1379 ش؛ اذکائی، پرویز، «گذشتههای سفالگری (لالجین)»، فصلنامۀ فرهنگ مردم، تهران، 1387 ش، س 7، شم 26؛ اسدی گوکی، محمدجواد، فرهنگ عامیانۀ گلباف، کرمان، 1379 ش؛ اکبری شالچی، امیرحسین، فرهنگ گویشی خراسان بزرگ، تهران، 1370 ش؛ امینی، محمود، جغرافیای تاریخی شهرستان طبس، یزد، 1385 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، قصههای ایرانی، ج 1 / 1، تهران، 1352 ش؛ اوستا، ترجمۀ جلیل دوستخواه، تهران، 1374 ش؛ بازن، مارسل و دیگران، گیلان و آذربایجان شرقی، ترجمۀ مظفرامین فرشچیان، تهران، 1365 ش؛ براون، ادوارد، یک سال در میان ایرانیان، ترجمۀ ذبیحالله منصوری، تهران، 1338 ش؛ بشرا، محمد، بازارهای هفتگی (دورهای) گیلان، رشت، 1393 ش؛ پارسا، محراب، «سفالگری در شهوار میناب»، مجلۀ هنر و مردم، تهران، 1386 ش، شم 7؛ پرادا، ایدت، هنر ایران باستان، ترجمۀ یوسف مجیدزاده، تهران، 1357 ش؛ پوپ، آرثر اپهام، شاهکارهای هنر ایران، ترجمۀ پرویز خانلری، تهران، 1338 ش؛ همو، «هنر سفالگری و کاشیسازی در دوران اسلامی: تاریخچه»، ترجمۀ فاطمه کریمی، سیری در هنر ایران، به کوشش همو و فیلیس اکرمن، تهران، 1387 ش؛ پورکریم، هوشنگ، «نقشونگار سفالینههای لالهجین»، فصلنامۀ فرهنگ مردم، تهران، 1387 ش، س 7، شم 26؛ جانباللٰهی، محمدسعید، چهل گفتار در مردمشناسی میبد، تهران، 1390 ش، دفتر چهارم؛ جرجانی، اسماعیل، ذخیرۀ خوارزمشاهی، به کوشش محمدرضا محرری، تهران، 1382 ش؛ جعفری، بهادر و راضیه جعفری، لپویی، ستارۀ درخشان فارس، شیراز، 1386 ش؛ جناب اصفهانی، علی، فرهنگ مردم اصفهان، به کوشش رضوان پورعصار، اصفهان، 1385 ش؛ جهانی برزکی، زهرا، برزک، نگین کوهستان، کاشان، 1385 ش؛ حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1362 ش؛ حسنبیگی، محمدرضا، مروری بر صنایع دستی ایران، تهران، 1365 ش؛ «حکایت گل و دل»، کارگاه قابچی (مل )؛ حکیم مؤمن، محمد، تحفة المؤمنین، به کوشش احمد روضاتی، تهران، 1402 ق؛ خاقانی شروانی، دیوان، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، 1382 ش؛ خدیش، حسین، فرهنگ مردم شیراز، شیراز، 1379 ش؛ خلعتبری لیماکی، مصطفى، فرهنگ مردم تنکابن، تهران، 1387 ش؛ درویشی، محمدرضا، دایرةالمعارف سازهای ایران، تهران، 1392 ش؛ دوستی، شهرزاد و المیرا شاهرودی، جلوههای چهارشنبهسوری در فرهنگ مردم، تهران، 1390 ش؛ دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، 1338 ش؛ دیماند، م. ا.، راهنمای صنایع اسلامی، ترجمۀ عبدالله فریار، تهران، 1336 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رابینو، ی. ل.، ولایات دارالمرز ایران (گیلان)، ترجمۀ جعفر خمامیزاده، رشت، 1374 ش؛ راجرز، م.، «سفالگری»، هنرهای ایران، به کوشش ر. و. فریه، ترجمۀ پرویز مرزبان، تهران، 1374 ش؛ رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، 1378 ش؛ رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، 1381 ش؛ رفیعی، لیلا، سفال ایران از دوران پیش از تاریخ تا عصر حاضر، تهران، 1378 ش؛ رمضانخانی، صدیقه، فرهنگ زردشتیان یزد، تهران، 1378 ش؛ همو، فرهنگ مشاغل یزد، یزد، 1393 ش؛ رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، اهواز، 1373 ش؛ زندهدل، حسن و دیگران، مجموعۀ راهنمای جامع ایرانگردی (استان بوشهر)، تهران، 1377 ش؛ زیانی، جمال، دلنوشتههایی از فرهنگ، آداب، رسوم و باورهای مردم شیراز، شیراز، 1388 ش؛ سادات اشکوری، کاظم و حمیدرضا نوروزیطلب، «سفالگری در کلپورگان»، مجلۀ هنر و مردم، تهران، 1382 ش، س 1، شم 1؛ ساعدی، غلامحسین، ایلخچی، تهران، 1357 ش؛ ستوده، منوچهر، فرهنگ سمنانی ... ، تهران، 1342 ش؛ «سرویس غذاخوری (طرح خورشید خانم)»، شیرینیجات و صنایع دستی یزدی (مل )؛ سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، 1386 ش؛ سعیدی، محمدصالح، اویهنگ و آداب و رسوم مردم ژاورود و اورامان، سنندج، 1384 ش؛ «سفال کلپورگان سنتی هزارساله»، خبرآنلاین (مل )؛ سیری در هنر ایران، به کوشش آرتر اپهام پوپ و فیلیس اکرمن، تهران، 1387 ش؛ شاردن، ژان، سفرنامه، ترجمۀ اقبال یغمایی، تهران، 1375 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم عامۀ مردم خراسان، تهران، 1346 ش؛ شمیسا، سیروس، فرهنگ اشارات ادبیات فارسی، تهران، 1387 ش؛ صدیق، مصطفى، «سفالگری در بخش زنوز»، مجلۀ هنر و مردم، تهران، 1355 ش، س 15، شم 173؛ همو و اصغر کریمی، «سفالگری در لالهجین»، همان، 1387 ش، س 7، شم 26؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381 ش؛ عزالدوله، عبدالصمد میرزا، «سفرنامۀ روسیه»، سفرنامۀ ایران و روسیه، به کوشش محمد گلبن و فرامرز طالبی، تهران، 1363 ش؛ عسگری، نصرالله، فرهنگ مردم الموت، قزوین، 1391 ش؛ عناصری، جابر، تجلی دوازده ماه در آیینۀ اساطیر و فرهنگ عامۀ ایران، مرند، 1374 ش؛ فقیه محمدی جلالی، محمدمهدی، سیمای کوچان، قم، 1383 ش؛ فهیمی، حمید، فرهنگ عصر آهن در کرانههای جنوب غربی دریای خزر از دیدگاه باستانشناسی، تهران، 1381 ش؛ کاسانی، ابوبکر، ترجمه [و تحریر] کهن فارسی الصیدنۀ بیرونی، به کوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، 1358 ش؛ کامبخشفرد، سیفالله، سفال و سفالگری از ابتدای نوسنگی تا دوران معاصر، تهران، 1380 ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1348 ش؛ کخ، ه . م.، از زبان داریوش، ترجمۀ پرویز رجبی، تهران، 1379 ش؛ کریمی، فاطمه و محمدیوسف کیانی، هنر سفالگری دورۀ اسلامی ایران، تهران، 1364 ش؛ کیانی، محمدیوسف، پیشینۀ سفال و سفالگری در ایران، تهران، 1380 ش؛ گری، باسیل، «هنرهای ایران در دورۀ صفویان»، تاریخ ایران (دورۀ صفویان)، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران، 1380 ش؛ گیرشمن، رمان، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمۀ محمد معین، تهران، 1336 ش؛ همو، هنر ایران (در دورۀ پارتی و ساسانی)، ترجمۀ بهرام فرهوشی، تهران، 1350 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ لوگاشوا، بیبی رابعه، ترکمنهای ایران، ترجمۀ سیروس ایزدی و حسین تحویلی، تهران، 1359 ش؛ لهساییزاده، عبدالعلی و عبدالنبی سلامی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، شیراز، 1380 ش؛ مجتهدزاده، پیروز، شهرستان نور، تهران، 1351 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1353 ش؛ مقدم، محمد، تویسرکان، تهران، 1378 ش؛ مونسالدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ نورثچ، الستر و درک کنت، «لایۀ سامرا»، سفال اسلامی، به کوشش ناصر د. خلیلی و ارنست ج. گروبه، ترجمۀ فرناز حائری، تهران، 1384 ش؛ نیر، حسین، فرهنگ واژهها و اصطلاحات رایج در شیراز، تهران، 1371 ش؛ وولف، هانس ا.، صنایع دستی کهن ایران، ترجمۀ سیروس ابراهیمزاده، تهران، 1372 ش؛ هرینک، ارنی، سفال ایران در دوران اشکانی، ترجمۀ حمیده چوبک، تهران، 1376 ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1371 ش؛ همو، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز، 1353 ش؛ هنر ایران (مل )؛ هیل، س.، «هنر آغازین»، هنرهای ایران، به کوشش ر. و. فریه، ترجمۀ پرویز مرزبان، تهران، 1374 ش؛ نیز:
Allan, J. W., Islamic Ceramics, Oxford, 1991; Aranick, www. aranick.com / fa / node / 801 (acc. May 24, 2016); Ceramics and Pottery Arts and Resources, www.veniceclayartists.com / danielle-adjoubel-lustreware-revival (acc. May 24, 2016); Fehérvári, G., Ceramics of the Islamic World: In the Tareq Rajab Museum, London, 2000; Ghabchi Workshop, www.ghabchiworkshop.com / about-us / (acc. May 24, 2016); Instagramator,www.instagramator.com / media / 1425039008756562253_ 3995643142 (acc. May 24, 2016); Iranica ; Khabaronline, www. Khabaronline.ir / detail / 538343 / provinces / s (acc. May 24, 2016); Lane, A., Early Islamic Pottery, London, 1957; Persian Art, www. girasolenoi. blogspot.co.uk / 2014 / 05 / sialk-tepe-kashanceramic-vessel.Html (acc. May 24, 2016); Pourjavady, N., The Splendour of Iran, London, 2001; Wikimedia Commons, www.commons.wikimedia.org / wiki / File: Animation_vase_1. Jpg (acc. May 24, 2016); Yazdishop, www. yazdishop.shopfa.com / products / 266049 (acc. May 24, 2016).
تقی آشوری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید