سفال و سفالگری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 6 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/257647/سفال-و-سفالگری
سه شنبه 23 اردیبهشت 1404
چاپ شده
5
ظروف گبری که در دوران آل بویه (322- 448 ق / 934-1056 م) و سلجوقی ساخته میشدند، معمولاً برای مصارف طبقۀ روستایی بودند و در بیشتر موارد، دارای تزیین بریدهشده و اشکال حیوانات و پرندگان روی زمینهای با طرحهای طوماریاند. لعاب آنها بیرنگ است و تزییناتشان دارای بسیاری از صفات مشخصۀ دورۀ سلجوقی است و تاریخ ساخت آنها را باید سدۀ 6 ق دانست. بهترین نوع ظروف گبری را متعلق به گروس میدانند. بر روی این سفالینهها که مشتمل بر ابریق، کاسه و کاشی در اندازههای مختلف است، اشکال انسانی، نباتی، حیوانات، و پرندگان، نیز کتیبۀ کوفی حک، و داخل این اشکال کنده و گود شده و یا اطراف طرح طوری بریده شده که خود طرح برجسته جلوه کند. تزیینات عمدتاً خشن و بدون دقت آنها از خصوصیات ظروف مخصوص روستاییان است (دیماند، 158-160). در کاشان، فن ساختن سفالینههای مینایی خاص همین دوره است. نام مینایی برگرفته از واژۀ مینا به معنای لعاب است (آلن، 26). فن مینایی بعدتر جایگزین فن لاجوردینه شد که سادهتر بود و بعدها در دورۀ ایلخانی رواج یافت (کریمی، 60؛ کامبخشفرد، 468- 469). شاهان دورۀ صفوی (ح 905-1135 ق / 1500-1723 م) حامیان اصلی هنر بودند. شاه عباس اول به تأسیس بیوتات سلطنتی همت گمارد که کارکنان آن از شاه حقوق ثابتی دریافت میکردند (شاردن، 3 / 1305). در نتیجۀ ثبات سیاسی و اقتصادی، انواع هنر جانی تازه گرفت. در هنر سفالگری این دوره ذوق و سلیقههای چینی، اروپایی و ایرانی اغلب با موفقیت در هم آمیخته بود و ازاینرو محصولات متعدد و نفیسی از آن زمان بر جای ماند (اتینگهاوزن، 147). این دستاوردها شامل ظروف کوباچه، ظروف سفالی سفیدرنگ معروف به گمبرون (گامرون)، و ظروف آبی و سفید، کرمان (سلادن) و زرینفام بودند (کیانی، 45). ظروف معروف به آبی و سفیدِ دورۀ صفوی سفالینههایی با نقش زیر لعاب و تقلیدی از ظروف آبی و سفید دورۀ مینگ چین بودند. شاه عباس اول 300 سفالگر چینی را به همراه خانوادههایشان به ایران آورد تا سفالسازان ایرانی را در صنعت چینیسازی آموزش دهند و نیز در آرامگاه شیخ صفیالدین در اردبیل یک چینیخانه ایجاد کرد و مجموعهای از چینیهای نفیس و گرانبها و ظروف آبی و سفید را در آنجا گرد آورد. نقشمایههای این ظروف غالباً طرحهای چینی، جانوران و گلهای ختایی است. در این دوران، در بیشتر مناطق کشور و مخصوصاً کرمان، مشهد، شیراز، یزد و زرند، ظروف آبی و سفید تولید میشد (پوپ، «هنر»، 1876- 1878). در نیمۀ سدۀ 11 ق / 17 م، ظروف آبی و سفید به مقدار قابل توجهی در ایران تولید شدند. در مدت توقف صادرات ظروف چین از 1653 تا 1695 م، کمپانی هند شرقی هلند که به بازار خوب چینیهای آبی و سفید پی برده بود (نک : تصویر 6)، نمونههای ایرانی را به اروپا صادر میکرد (گری، 531-532).
پس از دوران صفوی، صنعت سفال رو به انحطاط گذاشت. دلیل عمدۀ این سقوط را میتوان نفوذ فرهنگ و کالاهای کشورهای خارجی در ایران، و سپس ورود و رواج محصولات سفالین اروپا و خاور دور در بازارهای ایران و تولید ظروف ماشینی دانست (رفیعی، 87). در این دوره و در نیمۀ دوم سدۀ 12 ق / 18 م، سفال لعابدار در تهران، قزوین، قم، کاشان، نطنز، نائین و مشهد ساخته میشد. در دورۀ قاجار (1210-1344 ق / 1795-1925 م)، تقلید صرف از ظروف چینی رفتهرفته جای خود را به سبک خاص و طرحهای جدیدی داد که مطابق با سلیقۀ ایرانی بود (اتینگهاوزن، 149). افزونبر آن، در سفرنامهها به تولید ظروف سفالین در این دوره اشاره شده است. در این راستا، براون طی سالهای 1304-1305 ق / 1887- 1888 م به رواج ظروف آبیرنگ در اشکال مختلفی چون کوزه، چراغ، قلیان و حتى دکمهها و اشیاء کوچک در قم اشاره کرده است (ص 161). آلمانی نیز در همین دوره از چراغهایی یاد میکند که از جنس سفال لعابدار بوده، و اروپاییان به خریدن آنها علاقه نشان میدادهاند (ص 339).
امروزه در ایران مراکز متعددی برای تولید محصولات فراوان سفالین وجود دارند که از عمدهترین آنها میتوان به کلپورگان بلوچستان، زُنوز تبریز، میبد یزد، شهوار میناب، لالجین همدان، و جز اینها اشاره کرد. لالجین به معنای سرخگون یعنی جایگاه خاک سرخ است (اذکائی، 116). سفالگران لالجین خاک مورد نظر خود را از زمینهای پیرامون کارگاه برمیدارند که خاک کوزه یا خاک قصبه نامیده میشود. در لالجین انواع سفالها از لعابدار تا بیلعاب در اشکال گوناگون تولید میشود (صدیق و کریمی، 126). نقشونگارهایی که برای تزیین ظروف به کار برده میشود نیز عبارتاند از: نقش مرغ (به نشان از باغ و سرسبزی و آرزوهای هنرمند)، ماهی (به نشان از آرزوی زندگی پاک) و یا نقش پیشینهمند خورشید خانم و گلوبوته (پورکریم، 118، 120-122). این شهر در 1395 ش، بهعنوان شهر سفال ایران ثبت جهانی شد (نک : تصویر 8).
در کلپورگان نیز انواع سفالها برای مصارف روزمره تولید میشود که عبارتاند از: کمیردان (خمیردان)، جاماسی (کاسۀ ماست)، کوزۀ آب و سوچکی (اسپنددودکن). خاک رس مورد نیاز این ظروف بهصورت کلوخ از کوهی به نام مشکوتک تهیه میشود. مهمترین نقشمایههای روی ظروف کلپورگان عبارتاند از: چت (ساقههای نخ)، بالوک (مورچه)، گیلو (زنجیر)، تکوک (نقطه) و کُلبی (قفل). در این سفالها نقوش پیکرنما به کار نمیرود و تزیینات عمدتاً هندسی است. همچنین در سفال این منطقه از لعاب استفاده نمیشود (سادات، 53- 58؛ نیز نک : تصویر 9).
در زنوز آذربایجان نیز انواع محصولات سفالین از کوزۀ آب، نعلبکی، فنجان، چایخوری، گلدان و جز اینها تهیه، و محصولات آن عمدتاً وارد بازارهای تبریز و تهران میشوند. ازآنجاکه محصولات از خاک سفیدرنگ کوههای بیلولوخ، واقع در آن حوالی، تهیه میشود، بدنۀ سفال زنوز سفید است. برای لعابدادن ظروف نیز از لعاب سفید ــ که از ترکیب قلع، سرب، پودر شیشه و جوششیرین تهیه میشود ــ استفاده میگردد و پس از لعابدهی، روی ظروف نقاشی میکنند (صدیق، 41-42؛ نیز نک : تصویر 10).
در کارگاههای سفالگری میبد نیز انواع محصولات سفالین نقشدار تولید میشود که شامل نقش مرغ، ماهی، مشهدی، کلهقوچی، قندک، تختهای، چرخ چاهی، پنجهفرسی و ماری است؛ اما معروفترین نقش در سفال میبد طرح خورشید خانم است که ریشه در اعتقادات و اندیشههای کهن مردم آریایی و آیین مهر و ستایش خورشید دارد (رمضانخانی، فرهنگ مشاغل ... ، 212-213؛ نیز نک : تصویر 11). شعاعهای نورانی اطراف خورشید معمولاً با خطی بلند در 7 جهت گسترده شده و بین این خطوط را خطوط کوتاهتر پر میکنند (رمضانخانی، همان، 212).
در شهوار میناب نیز ظروف مخصوصی به نام جهله برای ذخیرۀ آب تولید میشود (پارسا، 52). جهله درواقع کوزهای است با قاعدۀ کروی و غیرایستا که در اثر غلتاندن آن در حفرهای به نام شنده به این فرم درمیآید و تزیینات روی آن شامل خطوطی مواج و به شکل شیار است که بیشتر بر روی گلوی ظرف اجرا میکنند و تداعیگر محتوای آن، یعنی آب است (سعیدی، سهراب، 293-295؛ نیز نک : تصویر 12).
از دیگر ظروفی که در میناب تولید میشوند، میتوان به گشتهسوز (سفال لعابدار در تزیین و چیدمان منزل)، شمعدان، قلیان، سرقلیان، کَربه (آفتابه)، گدوک (کوزۀ شکمدار)، کوار (کوزۀ سفالی دهانگشاد برای آب و غذای حیوانات)، گراشی (کوزۀ دهانگشاد مخصوص نگهداری آب در تابستان) و برنگ (لیوان سفالی) اشاره کرد (سعیدی، سهراب، 295-297).
سفالگری در ایران از دیرباز با آیینها و فرهنگ مردمان پیوند داشته است. در آیین کهن زردشتی، سفالگری حرفهای مورد احترام بوده است؛ در اوستا چنین آمده است که پاداش سفالگر این است که به شمار سفالینههایی که در آتش پخته، گویی پارههای آتش به آتش دادگاه برده باشد (2 / 764- 765). در حال حاضر نیز سفال در مراسم آیینی زردشتیان کاربرد دارد؛ زردشتیان شریفآباد اردکان یزد، جشن پنجه (ه م) را در پایان ماه تیر برگزار میکردند و طی آن دختران با خمیر گل رس، کُپی به شکل نیمکره میساختند و در آن سوراخهایی ایجاد میکردند و شاخههایی از گیاهان ریحان و زلف لوتی (گلی مخملی به رنگ قرمز شبیه تاجخروس) را در آن قرار میدادند و دور آن را با دستمال ابریشمی سبزرنگی میپوشاندند و آن را به بام میبردند. بعد از آتشافروزی در سپیدهدم روز اول سال، یکی از کپیها را با سبزه و مورد، بالای خانه باقی میگذاشتند و پس از مراسمی، دستمال سبز ابریشمی را از روی آن باز میکردند و بر سر خود میبستند و بهاینترتیب، سبزبختی را در سال نو آرزو میکردند. همچنین پسران در این مراسم کُوَه میساختند که عبارت بود از کوزۀ کوچکی که در آن نمک میریختند (رمضانخانی، فرهنگ زرتشتیان ... ، 107- 108). در زمانهای گذشته در مراسم چهارشنبهسوری، پس از پایان آتشافروزی، درون کوزۀ کهنه یا کوزۀ آبندیده و خالی از آب، یا محتوی اندکی آب، کمی زغال به نشانۀ سیاهبختی، نمک به علامت شورچشمی، و یک سکۀ کمبها (پول سیاه) به نشانۀ تهیدستی میریختند و هرکدام از اعضای خانواده یک بار کوزه را به دور سر خود میچرخاند و آخرین نفر، کوزه را از بالای بام به کوچه میانداخت، با این نیت که سیاهبختی، شورچشمی و تهیدستی را در آغاز سال نو از خانه دور کند (دوستی، 55-56). در رسمی سنتی، خراسانیها نیز در شب چهارشنبۀ آخر سال، کوزههای کهنۀ خانه را میشکستند و به جای آن کوزۀ نو میخریدند (شکورزاده، 66). از دیگر موارد استفاده از کوزه در آیینها، سبزکردن سبزه بر کوزههای گلی است؛ برای نمونه، در شهر ایزدخواست در نزدیکی آبادۀ فارس، مردم برای عید نوروز به دور کوزههای گلی ترهشاهی میکارند (رنجبر، 329). در نقاط دیگر نیز برای سفرۀ هفتسین، در کاسههای سفالین، سبزه سبز میکنند. تهرانیها از کاسۀ سفالی بهعنوان کاسۀ بخت عروس برای طلسمکردن بخت او استفاده میکردند. در این کاسه سرکه و فلفل میریختند و پیش جادوگر میبردند و او به آن ورد جدایی میخواند و پس از بردنش به مردهشویخانه و گورستان، و طی خواندن اورادی دیگر، کاسه را دمر میکردند. به موازات آن، طی ترفندی در روز پاتختی، به زوجین خاک گور میخوراندند و باور داشتند که درنهایت مجموع این کارها در سیاهبختکردن عروس مؤثر است (کتیرایی، 191). درعینحال، استفاده از سفال با لعاب آبی یا سبز بهعنوان تعویذ و دفعکنندۀ چشمزخم در بیشتر نقاط ایران مرسوم است. در سروستان، مردم مهرهای به نام کُجی از جنس سفال با لعاب آبی یا سبز، و همچنین مهرۀ سفیدی از همان جنس و لعاب، و نیز مهرۀ سفیدی از جنس سفال لعابدار به نام «ببین و بترک» را برای جلوگیری از چشمزخم استفاده میکنند (همایونی، فرهنگ ... ، 349). به همین منظور در تویسرکان، خرمهرههای فیروزهای سفالین به یقۀ لباس کودکان میدوختند که به آن «مرگیجه» میگفتند (مقدم، 1 / 577). همچنین شیرازیها چشم گوسفند قربانی را از حدقه درمیآوردند و خشک میکردند و به همراه یک قطعه سفال لعابدار آبی به اندازۀ یک سکه که دارای چند سوراخ باشد، جهت تعویذ به لباس کودکان میآویختند (زیانی، 59). سفال از دیرباز مرتبط با آیین کفنودفن بوده است. گذشته از تابوتهای پارتیان، بسیاری از آثار سفالین از محوطههای گورهای باستانی به دست آمدهاند. درواقع استفاده از سفالینهها را بهعنوان شیءگذاری تا همین اواخر نیز شاهدیم. در برزک، در نزدیکی کاشان، رسم بوده که به هنگام دفن مرده، یک کوزۀ سفالین و دو عدد چوب به طول 10-15 سانتیمتر در کنار او میگذاشتند و باور داشتند که اگر مرده تشنه شود، میتواند از این کوزه بنوشد و زمانی که بخواهد از جایش بلند شود، چوبها میتوانند عصای دستش باشند (جهانی، 62). در شیراز رسم بوده است که در فاتحهخوانی با یک قطعۀ کوچک سفال روی سنگمزار، شبکهای با چند خط عمودی و افقی متقاطع و با شماری سوراخ میکشیدند و معتقد بودند که نور از این سوراخها به قبر متوفا خواهد تابید، سپس با همان قطعهسفال، چند ضربه روی مزار میزدند و به این کار دقالباب میگفتند، با این اعتقاد که به این وسیله مرده را صدا میکنند تا او آگاه باشد که به زیارتش آمدهاند و برایش فاتحه میخوانند (زیانی، 98- 99). در شهرستان ایلخچی در بخش اسکوی آذربایجان شرقی، نیز در گورستان مدخل شهر، قبرهای محقر تنها با تکههای آجر یا با کوزههای شکسته به جای سنگقبر نشانهگذاری شدهاند (ساعدی، 123-124).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید