صفحه اصلی / مقالات / سحری خوانی /

فهرست مطالب

سحری خوانی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 1 آذر 1400 تاریخچه مقاله

سَحَری‌خوانی، روشی برای بیدارکردن مردم هنگام سحر در ماه رمضان، به‌منظور آماده‌کردن و خوردن سحری. 
خوش‌خوانهای هر منطقه، بسته به باورهای خاص خود برای بیدارکردن مؤمنان از خواب، روشهایی گوناگون به کار می‌بردند که اساس آنها بهره‌گیری از موسیقی، شعر و صدای خوش بود و در هر منطقه نامی خاص داشت؛ مثلاً در دشتستان، پامنقلی (شریفیان، 234)، در بوشهر، گُم‌گُم‌سحری و دُم‌دُم‌سحری (همو، 229) و در ابیانه، شوخونیه (نظری، 598) می‌گفتند؛ اما در بیشتر مناطق مناجات‌خوانی، مناجات سحری، سحری‌خوانی، شب‌خوانی رمضان، پیش‌خوانی، گلدسته‌خوانی و سحرآوازی نامیده می‌شد. 
در دوره‌های صفویه (905-1135 ق) و قاجاریه (1210-1344 ق)، پادشاهان افراد خوش‌صدا را برای مناجات‌خوانی دعوت می‌کردند (مشحون، 25). مناجات‌خوانیِ سحری‌خوانها بیشتر در پردۀ شوشتری بود؛ آنها در قدیم، پیش از مناجات، اشعار مثنوی را نیز به آواز می‌خواندند. اشعار مناجات بیشتر از کتابهایی چون خزانة الاشعار و جوهری برگزیده می‌شد (درویشی، 65). افراد خوش‌صدا برحسب وظیفه‌ای که بیشتر میراثی اجدادی بود، یک یا دو ساعت مانده به اذان صبح، مناجات زیبایی را که گاهی منتخبی از اشعار شاعران ادب فارسی، به‌ویژه خواجه عبدالله انصاری بود، بر بام خانه یا در کوچه‌ها به اجرا درمی‌آوردند. مردم با این آوازها بیدار می‌شدند و به تدارک سفرۀ سحری می‌پرداختند (جاوید، 29؛ نیز نک‍ : آژنگ، 274، حاشیۀ 1). در سیرجان مُریدبون (خادم مسجد) پیش از سحرخوانی، بر بام مسجد پیش‌خوانی می‌کرد (مؤیدمحسنی، 296). در تهران قدیم، یکی از امکانات شناسایی اوقات برای ادای فرایض در ماه رمضان، همین سحرخوانها بودند (شهری، 4 / 509). 
در شهرها، سحرخوانها در گروههای دو تا چهارنفره در گلدستۀ مسجد محل، به‌نوبت، به‌صورت تک‌صدایی یا دوصدایی مناجات سحری را می‌خواندند. به این نوع اجرا، گلدسته‌خوانی، و به مجریان آن گلدسته‌خوان می‌گفتند. این گروه تا نزدیک اذان صبح کار خود را ادامه می‌دادند. گروه گلدسته‌خوان هنگامی که اذان صبح نزدیک می‌شد، ابیاتی می‌خواندند که در پایان هر بیت آن یک صلوات بود و به این کار صلوات‌خوانی می‌گفتند. مردمی که تازه بیدار شده بودند، درمی‌یافتند که دیگر وقت کمی برای خوردن سحری دارند. نمونۀ اشعار صلوات‌خوانها چنین بود: صلوات را خدا گفت، در وصف انبیا گفت، رسول مصطفى گفت، علی مرتضى گفت، صل على محمد، صلوات بر محمد؛ بعد از علی حسن بود، چون غنچه در چمن بود، صل على محمد، صلوات بر محمد (جاوید، 29-30). در سیستان جوانی تک‌خوان می‌شود و جوانان دیگر با صدای ساز و دهل برای بیدارکردن مردم می‌خوانند: تک‌خوان: روزه می‌گیره لاغر مشوی / جمع: رُمَضو اللٰه اللٰه رُمضو / / تک‌خوان: روزه می‌خورِنو کافر مشوی / جمع: رُمضو اللٰه اللٰه رُمضو / / ... / / جمع باهم: بی‌بی یا، برخیز (همو، 31)؛ و یا در بروجرد: شب‌ خیز که عاشقان به شب‌ زار کنند / گِرد در و بام دوست پرواز کنند / یا الله (کرزبر، 287). 
نمونه‌ای دیگر از مناجات سحری‌خوانها چنین است: یا رب به حق مصطفى / آن شافع روز جزا / / بگذر ز عصیان و گناه / استغفر الله العظیم (وکیلیان، 55، برای نمونه‌های دیگر، نک‍ : 54 بب‍‌‌ ). 
در بندر گناوه (دریانورد، 255) و بوشهر رسمی به نام دم‌دم سحری یا گم‌گم‌سحری، و در جزیرۀ خارک بوتویله اجرا می‌شود که در آن، مردم را با صدای دمّام از خواب بیدار، و در بیشتر مواقع هم‌وزن با آهنگْ اشعار دعاگونه را با آهنگی خاص تک‌خوانی می‌کنند که نمونه‌هایی از این اشعار چنین است: یا للدان، یا للدان، یا للدان، علیکم السلام یا شهر رمضان، خداوندا تو ستاری، همه خواب‌اند تو بیداری، به حق خوت (خودت) که بیداری، همه عالم نگهداری. این مراسم در شبهای ضربت‌خوردن علی (ع) بسیار حزن‌انگیز می‌شود (شریفیان، 229، 231-232). 
سحری‌خوانی در مناطق دیگر ایران نیز متداول است و بیشتر با سازهای محلی اجرا می‌شود که نمونه‌های آن، اجرای مقام سحری در میان اقوام کرد با نواختن طبل و دف در سقز، اجرای مقام سحری در لرستان، اجرای سحرآوازی در میان ایل قشقایی فارس و در بجنورد به همراه نواختن کرنا و نقاره و چلک‌زنی (نواختن حلب) است (همو، 229-233). 
آوازهای سحری‌خوانی بیشتر براساس موسیقی ردیفی بوده است. آنان زیباترین الحان را برای آوازهای سحری انتخاب می‌کردند تا بر نفوذ کلام خود بیفزایند که نمونه‌های آن آواز چهارگاه و شور است که تقریباً در تمام مناطق ایران خوانده می‌شد (نصری، 3 / 131). 
در نقاط مختلف ایران، نشانه‌ها و روشهایی گوناگون برای بیدارکردن مردم در سحر وجود دارد (نک‍ : ه‍ د، سحر). در تهران، سحری‌خوانی و مناجات با ریزه‌خوانی (اشعاری که به آهستگی و با صدای بم می‌خواندند) شروع می‌شد و اوج می‌گرفت و غوغای آن در همۀ شهر می‌پیچید (نک‍ : شهری، 3 / 310-316). 
در استهبان فارس، هرگاه سپیدی صبح به اندازۀ گردن شتر از سمت خراسان بالا می‌آمد ــ دو ساعت مانده به صبح ــ افرادی به پشت‌بام می‌رفتند و با خواندن اشعاری که بیشتر از خواجه عبدالله انصاری بود، مناجات می‌کردند (آل‌ابراهیم، 10). 
سحرگوها برای بیدارکردن مردم هنگام سحر، مزد مشخص و تعیین‌شده‌ای دریافت نمی‌کردند، ولی مردم به شیوه‌های مختلف زحمات آنها را اجر می‌گذاشتند؛ یکی از این موارد، دادن غذای سحری به آنها بوده، که از اعمال نیک ماه رمضان نیز به شمار می‌آمده است، و یا در پایان ماه رمضان، در روز عید فطر به آنها ذرت، حبوبات، گندم و یا پول می‌دادند. برخی از اشخاص طبقۀ متوسط جامعه فقط شب عید به آنها پولی می‌دادند، اما عده‌ای، مبلغی را هر شب به آنها می‌پرداختند («سحری‌خوانی»، 855). 
در نوش‌آباد کاشان برخی با خواندن اشعار مذهبی، کوچه به کوچه می‌گشتند و مردم را برای خوردن سحری آماده می‌کردند. سحرخوانان نوش‌آباد حدود یک ساعت و نیم پیش از اذان صبح، به بام منزل یا مأذنۀ مسجد می‌رفتند و به خواندن اشعاری در مدح اهل بیت (ع) و ادعیۀ صحیفۀ سجادیه می‌پرداختند که این سحرخوانی تا 45 دقیقه طول می‌کشید؛ سپس به منزل می‌رفتند و بعد از صرف سحری برمی‌گشتند و به مدت 30 دقیقه دعای سحر را می‌خواندند (صالحی، 15). 

مآخذ

 آژنگ، نصرالله، «رمضان در همدان»، فصلنامۀ فرهنگ مردم، تهران، 1387 ش، س 7، شم‍ 26؛ آل‌ابراهیم، محمدرضا، فرهنگ مردم استهبان، شیراز، 1385 ش؛ جاوید، هوشنگ، موسیقی رمضان در ایران، تهران، 1383 ش؛ درویشی، محمدرضا، مقدمـه بـر شنـاخت موسیقـی نـواحـی، تهـران، 1373 ش؛ دریـانورد، غلامحسین، سیمای بندر گناوه، تهران، 1377 ش؛ «سحری‌‌خوانی، پابرجا در رقابت با ابزارهای مدرن»، روزنامۀ اعتدال، تهران، 1386 ش، شم‍ 855؛ شریفیان، محسن، اهل ماتم ( آواها و آیین سوگواری در بوشهر)، بوشهر، 1383 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1381-1383 ش؛ صالحی شهرابی، فروغ، «سحرخوانی نوش‌آبادیها در رمضان»، روزنامۀ جام جم، تهران، 1388 ش، شم‍ 654‘2؛ کرزبر یاراحمدی، غلامحسین، فرهنگ مردم بروجرد، به کوشش علی آنی‌زاده، تهران، 1388 ش؛ مشحون، حسن، موسیقی مذهبی ایران، شیراز، 1350 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1386 ش؛ نصری اشرفی، جهانگیر، نمایش و موسیقی در ایران، تهران، 1383 ش؛ نظری داشلی‌برون، زلیخا و دیگران، مردم‌شناسی روستای ابیانه، تهران، 1384 ش؛ وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، 1376 ش.

حسن ذوالفقاری

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: