صفحه اصلی / مقالات / ژوکوفسکی /

فهرست مطالب

ژوکوفسکی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : جمعه 8 فروردین 1399 تاریخچه مقاله

ژوکوفْسْکی، ولنتین الکسیویچ، ایران‌شناس نامی روس در سدۀ 19-20 م / 13-14 ق. 
ولنتین الکسیویچ ژوکوفسکی (1858- 1918 م / 1274-1336 ق)، استاد دانشکدۀ شرق‌شناسی دانشگاه سن‌پترزبورگ در 1880 م / 1297 ق، تحصیلاتش را در دانشکدۀ زبانهای شرقی دانشگاه سن‌پترزبورگ در گروه زبانهای عربی، فارسی، ترکی و تاتار به پایان رساند ( ایرانیکا) و در 1890 م / 1307 ق، عنوان پروفسوری در رشتۀ شرق‌شناسی را دریافت کرد (همانجا). میان سالهای 1902-1911 م / 1320- 1329 ق، به مدت 9 سال به ریاست دانشکدۀ زبانهای شرقی منصوب شد و در این سالها، به خدمات گسترده‌ای در زمینۀ آموزش زبانهای شرقی دست یازید و شاگردان برجسته‌ای تربیت کرد (برشچفسکی، «درآمد ... »، 34-36). 
او در سـال 1889 م / 1306 ق، بـا همکـاری استـادش، زالمـان، به تحقیق دربارۀ زبان فارسی معاصر پرداخت و حاصل این تلاشها کتابی با عنوان «دستور مختصر زبان فارسی امروز به انضمام وزن و منابع» بود که در 1889 م به آلمانی، و سپس در 1890 م، در سن‌پترزبورگ بـه روسی ترجمه و چـاپ شد (نک‍ : ارانسکـی، «زبان‌شناسی ... »، 311). ژوکوفسکی و استادش بنیان‌گذاران مدرسۀ گویش‌شناسی و ایران‌شناسی پترزبورگ محسوب می‌شوند (بگالوبف، 45). از شاگردان برجستۀ ژوکوفسکی، و. آ. ایوانف (1886-1970 م / 1265- 1349 ش) و ا. ا. رماسکویچ (1885-1942 م / 1264-1321 ش) بودند که پس از او به جمع‌آوری فولکلور و ادبیات مردمی ایران پرداختند (ارانسکی، همان، 317). ایوانف با ادامۀ راه ژوکوفسکی و مسافرت به ایران، به مطالعۀ گویشهای ایرانی و زبانهای گفتاری مردم پرداخت (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : بایوسکی، 352). شاگردان او نقش بسزایی در پژوهشهایش ایفا می‌کردند. ژوکوفسکی در سالهای دوری از ایران، ارتباط تنگاتنگی با شاگردان خود در ایران داشت. آنها مرتب روزنامه‌ها، کتابها و حتى دست‌نویسهایی را از ایران برای او می‌فرستادند و در نامه‌نگاریهایشان، او را از آخرین خبرهای ایران آگاه می‌ساختند. این نامه‌ها هنوز هم منابع مهمی برای پژوهشگران تاریخ اواخر سدۀ 19 و اوایل سدۀ 20 م ایران محسوب می‌شوند. ارزش این آثار در آن است که نویسندۀ آنها شاهد و یا شرکت‌کننده در حوادث بوده است. نویسندگان اصلی این نامه‌ها ا. پ. بارانوسکی، گ. د. باتوشکف، ا. ی. میللر و و. پ. نیکیتین بوده‌اند (برشچفسکی، همان، 20-25). 
نخستین سفر ژوکوفسکی به ایران میان سالهای 1883-1886 م / 1300-1303 ق و با هزینۀ دانشکدۀ زبانهای شرقی دانشگاه سن‌پترزبورگ صورت گرفت. این مسافرت افزون‌بر اینکه سبب آشنایی وی با فرهنگ و طرز زندگی ایرانیان شد، علایق و اهداف علمی و پژوهشی او را نیز بنیان نهاد. مدارک و نامه‌هایی که در این سالها، به سن‌پترزبورگ و به‌ویژه برای استاد خویش و. پ. روزن (1849- 1908 م / 1265-1326 ق) می‌فرستاد و هم‌اکنون در آرشیو آکادمی علوم دانشگاه سن‌پترزبورگ موجود است، نشان‌دهندۀ فعالیتهای گستردۀ او ست (نک‍ : همان، 7). 
چنان‌که از نامه‌های وی برمی‌آید، ژوکوفسکی از مسافرت به ایران 3 هدف را دنبال می‌کرد. یکی از مهم‌ترین اهداف او تکمیل آموزش زبان فارسی بود. وی در زمان حضورش در ایران، از استادان ایرانی نیز بهره می‌گرفت. او یکی از استادان خود را با عنوان آخوند (نام او بیان نشده است) و دیگری را با نام ملا ابراهیم مازندرانی معرفی کرده است که هر ‌دو از دیدگاه ژوکوفسکی دانشمندان برجسته‌ای به شمار می‌آمدند (همان، 7-8). تسلط ژوکوفسکی به زبان فارسی در طول اقامتش در تهران، به حدی رسیده بود که توانست بدون کمک مترجم، با ناصرالدین شاه صحبت کند و حتى این شایعه در میان مردم پیچیده بود که قرار است او را به‌عنوان رئیس بخش زبان فارسی دارالفنون منصوب کنند (بوشف، 117). هدف دیگر او خرید کتابها و نسخه‌های خطی برای کتابخانۀ دانشکدۀ شرق‌شناسی و نیز جمع‌آوری مواد زبانی، قوم‌نگاری و ادبی مردم ایران بود (برشچفسکی، «درآمد»، 8-9). دومین سفر وی در تابستان 1899 م / 1317 ق، صورت گرفت که پژوهشها و اطلاعات وی را دربارۀ ایران به کمال رساند ( ایرانیکا). حاصل سفرهای او حجم بسیاری از تألیفات چاپ‌شده و چاپ‌نشده است که در آرشیو آکادمی علوم دانشگاه سن‌پترزبورگ نگهداری می‌شود. فعالیتهای ژوکوفسکی در زمینۀ ایران‌شناسی حوزه‌‌ای گسترده را شامل می‌شود که در چند بخش قابل بررسی است:

1. گویش‌شناسی

 ژوکوفسکی در اکتبر 1884 م / ذیحجۀ 1301 ق، پس از 15 ماه اقامت در تهران، همراه همسرش به اصفهان رفت. در آنجا به مطالعۀ گویشهای محلی، گویش بختیاری و لهجۀ کَفرانی (از توابع اصفهان) و نیز گویش برخی مناطق اطراف آن، از‌جمله روستاهای سِده (خمینی‌شهر کنونی) و گز پرداخت که این پژوهشها پس از مرگ او، در 1922 م / 1301 ش به چاپ رسید. در این پژوهش، او خاطر‌نشان می‌سازد که لهجۀ مردم سده به لهجۀ مردم کِشه (از توابع نطنز) نزدیک است (برشچفسکی، همان، 9؛ ارانسکی، «پیش‌درآمد ... »، 331). سپس در مارس 1886 م / جمادی‌الآخر 1303 ق، ژوکوفسکی همراه همسرش به شیراز می‌رود. در این سفر، او به جمع‌آوری مواد گویشهای ایران ادامه می‌دهد و در زمینۀ گویش کردی نیز مطالعه می‌کند (برشچفسکی، همان، 10). او اولین کسی بود که در دهۀ 1880 م / 1300 ق، به بررسی گویش سیوند فارس پرداخت و بعدها اُ. مان با تحقیقات مفصل‌تری دربارۀ این گویش، آن را تکمیل کرد (ارانسکی، همان، 333). وی همچنین به بررسی گویش مردم تجریش در شمال تهران پرداخت (همان، 332). ژوکوفسکی اولین فردی است که در مطالعات گویش‌شناسی خویش به جغرافیای شهرها نیز توجه کرده است. پژوهشهای وی در زمینۀ گویشهای ایرانی، چنان موفقیتی کسب کرد که حتى تصورات خود او را نیز دربارۀ اهمیت گویش در مطالعۀ جامعۀ ایران تحت تأثیر قرار داد (بگالوبف، 46). حاصل این مطالعات پدیدآمدن کتابی سه‌جلدی با عنوان «مطالبی برای مطالعۀ گویشهای ایرانی» بود که اولین جلد آن در 1888 م / 1305 ق چاپ شد و شامل مجموعه‌ای از کلمات و دستور زبان برخی از شهرهای ایران بود (ارانسکی، همان، 373). این مجموعه در 4 بخش به بررسیِ 1. گویش روستاهای سنگسر و شهمیرزاد، از توابع سمنان؛ 2. گویش منطقۀ کاشان (موضوع جلد اول)؛ 3. گویش منطقۀ اصفهان (روستاهای گز، سده، کفران)؛ و 4. گویش منطقۀ شیراز (روستاهای سیوند و عبدو) می‌پردازد (ژوکوفسکی، iv). گفتنی است که ژوکوفسکی در پژوهشهای خویش به زبان باستانی و نیز امروزی ایران توجه داشت و با دیدی باز، همه‌جانبه و تاریخی گویشها را بررسی می‌کرد (ارانسکی، همانجا). این کتاب نتیجۀ مسافرت او از کرانۀ دریای مازندران تا جنوب ایران در مسیر کاروان‌روی بود که از شهرهای تهران، اصفهان و شیراز می‌گذشت (ژوکوفسکی، ii). ژوکوفسکی در مقدمۀ کتاب می‌نویسد: «ایران چون چشمه‌ای گهربار و بی‌پایان است که تا ابد دریچه‌های تازه‌ای را بر روی محققان می‌گشاید» (همانجا). وی در طول مسافرتش درمسیر شهرها و روستاهای گوناگون متوجه می‌شود که مردم هر شهر و حتى روستا با وجود مسافت نزدیک جغرافیایی، با لهجه‌ای خاص صحبت می‌کنند که در عین شباهت، تفاوتهایی نیز دارند. او به تحقیق دربـارۀ منشأ ایـن اختلافهـا پـرداخت (ص viii-ix). ژوکوفسکـی دربارۀ گویش یهودیان ایران می‌نویسد: یهودیان نیز بـه لهجه‌های مختلف صحبت می‌کنند و مثلاً یهودیان شیراز لهجۀ یهودیان اصفهان یا کاشان را نمی‌فهمند. یهودیان شیراز زبان خود را زبان عمرانی، و یهودیان اصفهان زبان عبری می‌نامند (ص x). وی از مردم محلی دربارۀ طرز تلقی آنها از زبانشان می‌پرسد و با نتایجی مختلف روبه‌رو می‌شود. مردم قهرود زبان خود را کج می‌نامیدند و عقیده داشتند که زبانشان بدترین نوع زبان است و مردم کشه، به‌عکس، زبانشان را نعمتی بزرگ می‌دانستند (ص xiii). وی خاطرنشان می‌سازد که به‌سبب جهالت مردم و نیز طرز رفتار آنها با فرنگیها، نتوانست به‌درستی به ماهیت زبانها و گویشهای ایرانی دست یابد و حتى می‌نویسد که بعضی از مردم محلی برای کمک به او استخاره می‌کردند و یا از کمک‌کردن سر بازمی‌زدند (ص xiv). 

2. فولکلور

 ژوکوفسکی علاقۀ فراوانی به فولکلور ایران داشت. آرشیو آثار و پژوهشهای او سرشار از موضوعات گوناگون این شاخه از علم است. شماری از آنها به چاپ رسید و بعضی از این تحقیقات در موزۀ آسیایی انستیتوی شرق‌شناسی آکادمی علوم روسیه نگهداری می‌شود ( ایرانیکا). وی به جمع‌آوری فولکلور ایران و تصنیفهای مردمی، ترانه‌های عروسی، لالاییها، چیستانها، قصه‌های منظوم و لطایف مردمی مکتوب و ترجمه‌شده پرداخت و پس از چاپ آن، مدال طلای جامعۀ جغرافیایی روسیه را به خود اختصاص داد (بایوسکی، 349-350). بخشی از مواد فولکلور که گردآوری کرده بود، پس از مرگش چاپ شد (برشچفسکی، «درآمد»، 24). به عقیدۀ ژوکوفسکی، آثار فولکلور نه‌تنها به‌عنوان نمادهای ادبیات، که به‌عنوان منابعی یگانه، بازتابی از وقایع تاریخی‌اند. او در طول اقامتش در اصفهان، در نامه‌ای به استاد خود، روزن، می‌نویسد که توانسته است با گروههای مطرب و مقلدها ارتباط برقرار، و ترانه‌های آنان را ضبط کند؛ وی اضافه می‌کند که این گروهها به شهرها و روستاها سر می‌زنند و مسائل روز جامعه را در قالب شعر و با شوخی به مردم محلی ارائه می‌دهند. این خوانندگان محلی باعث می‌شوند که ژوکوفسکی به فکر جمع‌آوری اشعار فولکلور بیفتد (همان، 9). وی در شیراز، بیش از پیش به جمع‌آوری قصه‌های فولکلور می‌پردازد و قصه‌هایی دربارۀ قحطی و نیز شمار بسیاری داستانهای سحرآمیز ثبت می‌کند (همان، 10). در ادامۀ سفر به شهرهای مختلف، به جمع‌آوری شعرها و افسانه‌ها می‌پردازد و در نامه‌ای به روزن، از ترجمۀ 000‘1 ترانۀ بختیاری خبر می‌دهد (بوشف، 122). با تحقیق در زمینۀ آثار فولکلور، بدین نتیجه می‌رسد که در این حوزه، ادبیاتی غنی وجود دارد و یادآوری می‌کند که تا به حال، چنین آثار فاخر و شاهکاری ندیده است. او بعدها در 1903 م / 1321 ق، به بررسی جنبۀ سیاسی ـ اجتماعی این آثار پرداخت و تأکید کرد که آثار فولکلور منعکس‌کنندۀ واقعیات زندگی است (همو، 122-123). از دیگر علایق ژوکوفسکی در حوزۀ فولکلور، قصه‌های کودکانۀ ایرانی است. وی از جملۀ اولین ایران‌شناسان اروپایی است که نقش بزرگ این بخش از ادبیات را درک، و در تحقیقاتش بارها به این موضوع اشاره کرد (برشچفسکی، همان، 9). او حاصل پژوهشها و یادداشتهایش را در 1902 م / 1281 ش، در کتاب «نمونه‌هایی از آثار فولکلور فارسی» آورده است (بایوسکی، 373). این کتاب اولین‌بار در تاریخ ادبیات فارسی، توانست توجه ویژه به گویش مردمی زبان فارسی را نشان دهد (نک‍ : «دائرةالمعارف ... »، XVI / 224). این کتاب 100 سال بعد، یعنی در 1382 ش، با عنوان اشعار عامیانۀ ایران (در عصر قاجاری) (ه‍‍ م) در ایران به چاپ رسید که شامل 6 بخش است: 1. ترانه‌های خوانندگان و نوازندگان، 2. ترانه‌های عروسی، 3. لالاییها، 4. چیستانها، 5. نمونه‌های مضامین گوناگون، 6. فهرست لغات عامیانه‌ای که در فرهنگهای فارسی نبوده است (ص 15-16). وی در مقدمۀ کتاب، به نقش همسرش در جمع‌آوری فولکلور زنانه اشاره می‌کند و می‌نویسد که خود او نیز از پشت در، یا از پشت پرده به گفت‌وگوها گوش می‌داده، و یادداشت تهیه می‌کرده است (ص 18). مطالعات ژوکوفسکی در زمینۀ فولکلور، باعث می‌شود که به یکی از مسائل مهم اجتماعی در ایران برخورد کند. او درمی‌یابد که قحطی دهۀ 70 سدۀ 19 م در شهرهای مختلف ایران، بازتابی گسترده در ادبیات شفاهی داشته است؛ ازاین‌رو، به جمع‌آوری مجموعه‌ای غنی از تصنیفها و اشعار فارسی دراین‌باره می‌پردازد. وی بخش اعظمی از این مجموعه را در سفر اول خود به ایران گرد آورد و ادامۀ آن را با کمک دوستان و شاگردانش به پایان رساند (برشچفسکی، «درآمد»، 26). ژوکوفسکی اولین‌بار در 1885 م / 1203 ق در اصفهان از زبان تقلیدچیها با اشعار مرتبط با قحطی روبه‌رو شد و به‌سرعت این اشعار را ضبط کرد. در آرشیو او این اشعار نگهداری می‌شود: 1. داستان قحطی کاشان در 68 بیت؛ 2. دو مثنوی دربارۀ قحطیهای اصفهان، یزد، کرمان، تهران، قم و کاشان در سالهای 1871-1873 م / 1288-1290 ق. اولین مثنوی در 99 بیت و دومی در 33 بیت؛ 3. 3 غزل و یک مثنوی دربارۀ قحطی بدون نام؛ 4. مثنوی 175بیتی دربارۀ قحطی 1867- 1868 م / 1284- 1285 ق شیراز؛ 5. اشعار قحطی 1898-1900 م / 1316- 1318 ق در 30 بیت؛ 6. مثنوی قحطی در یکی از بخشهای اصفهان؛ 7. مثنوی قحطی بی‌نام در 85 بیت. در بعضی از این اشعار به ارزش نان، جو، برنج، گوشت، باقلا و پنیر اشاره شده است (همان، 26-27). 
به نظر رماسکویچ، ژوکوفسکی اولین فردی است که به شکلی برنامه‌ریزی‌شده، به جمع‌آوری آثار فولکلور پرداخت. فعالیت ژوکوفسکی در این زمینه به‌عنوان موادی برای مطالعات زبان‌شناسی در ایران صورت نگرفت، بلکه از نظر او، این آثار نمونه‌هایی برای آشنایی با لغت‌شناسی مردمی بودند که ویژگیهای زندگی و عقاید مردم ایران را منعکس می‌ساختند (نک‍ : بوشف، 124). 

3. تصوف و مذهب

 از دیگر موضوعات اصلی پژوهشهای ژوکوفسکی در طول اقامتش در ایران و تا پایان عمر، زندگی مذهبی مردم ایران در گذشته و حال بود. زندگی در ایران، به او این فرصت را داد تا بتواند به اطلاعات بی‌نظیری دربارۀ درویشانِ نعمـت‌اللٰهی، خـاکساری، جلالـی، اویسی و رفاعـی دست یابـد و مقالاتی در این زمینه بنویسد. ژوکوفسکی توجه خاصی به تصوف نشان می‌داد و می‌دانست که تصوف در سده‌های گذشته، نقش بسزایی در تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران و دیگر کشورهای خاور دور و نزدیک داشته است (نک‍ : بایوسکی، 350). اطلاعات مربوط به این فرقه‌ها را وی در دومین سفرش به ایران در 1899 م / 1317 ق، و در گفت‌وگو با درویشان کسب کرد (برشچفسکی، «درآمد»، 29). ژوکوفسکی مقالات و بررسیهای بسیاری دربارۀ آثار شاعران متصوف ترتیب داد که ازجمله می‌توان به اینها اشاره کرد: ترجمۀ مناجات‌نامۀ خواجه عبدالله انصاری و شرح 124 رباعی او، شرح دیوان باباکوهی (284 غزل)، و 279 رباعی از باباطاهر که در 15 یادداشت جمع‌آوری شده است و هیچ‌وقت به چاپ نرسید (بایوسکی، 351). به عقیدۀ و. و. بارتولد، اصلی‌ترین فعالیت ژوکوفسکی از زمان حضورش در ایران تا پایان عمر مطالعۀ زندگی مذهبی مردم در گذشته و حال بود (نک‍ : برشچفسکی، همان، 28). در آرشیو ژوکوفسکی، متن سخنرانی وی دربارۀ ابوسعید ابوالخیر در جمع باستان‌شناسان «مجمع مطالعات شرقی»، ترجمۀ فصل اول اسرار التوحید و نیز یادداشتهای شخصی وی در این باب موجود است. در‌کل، در آرشیو وی 30 زندگی‌نامه از اهل تصوف ایران به چشم می‌خورد (همان، 29). ژوکوفسکی با استفاده از منابع ادبی تصوف که در کتابخانه‌های سن‌پترزبورگ وجود داشت، بـه مطالعـۀ زندگـی و فعالیتهای 3 صوفی بـزرگ ایـران، خواجه عبدالله انصاری، باباطاهر و به‌ویژه ابوسعید ابوالخیر پرداخت (بایوسکی، 350-351). 
ژوکوفسکی پس از هرمان اته (1844-1917 م / 1260-1335 ق) دو جلد از متون کمیابی را انتشار داد که همگی یا قسمت عمدۀ آن مربوط به حالات و سخنان منظوم و منثور ابوسعید است. جلد اول شامل دو اثر فارسی است: یکی اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابوسعید و دیگری رسالۀ حورائیه که به‌صورت مختصر آمده است. جلد دوم از متونی که ژوکوفسکی منتشر نموده، شامل متن نسخۀ خطی از مخطوطات موزۀ بریتانیا به تاریخ 1299 م / 689 ق است که قسمت اعظم آن در مقامات ابوسعید است (براون، II / 262-263). 
علاقۀ ژوکوفسکی به تصوف باعث شد که دست به تصحیح نسخه‌ای از کشف المحجوب بزند. این نسخه را رینولد نیکلسن (1868-1945 م) در سال 1926 م / 1305 ش، و پس از مرگ ژوکوفسکی با عنوان تصوف ایرانی، به انگلیسی ترجمه و چاپ کرد ( ایرانیکا). 

4. دیگر فعالیتها

 یکی از جالب‌توجه‌ترین مواد موجود در آرشیو ژوکوفسکی دست‌نویسهایی از شاعر مردمی ایران، باباطاهر همدانی است. ژوکوفسکی در سفر اولش به ایران، به او علاقه‌مند شد. او در نامه‌هایش، به جمع‌آوری رباعیات باباطاهر به لهجۀ لری اشاره می‌کند. این دست‌نویسها شامل 57 رباعی است (برشچفسکی، همان، 31). وی باباطاهر را شاعر گویش‌شناس ایران می‌نامد که مازندرانیها، کردها، بختیاریها و جز آنها او را شاعر بومی خود می‌دانند و می‌نویسد که وی شاعر محبوب و ملی مردم عامی است (همانجا). 
خیام شاعر دیگری است که مورد توجه ژوکوفسکی بوده است. وی اولین فردی بود که دربارۀ اصل رباعیات منسوب به خیام تحقیق کرد و در 1895 م / 1313 ق، در این باب در دانشگاه سن‌پترزبورگ به سخنرانی پرداخت ( ایرانیکا). متن این سخنرانی در 1897 م / 1315 ق، در مقاله‌ای با عنوان «عمر خیام و رباعیات سرگردان» در مجلۀ «مطالعات ادبی و شرقی مظفریه» به چاپ رسید و بعدها دنیس راس آن را به انگلیسی ترجمه کرد (نک‍ : براون، I / 249). 
در آرشیو ژوکوفسکی نسخه‌ای از کتاب چاپ‌نشده‌ای وجود دارد با نام تاریخ مختصر صحیح بی‌دروغ که خاطرات علی خان ظهیرالدوله است. این نسخه فصل 33 تا 40 این خاطرات را تشکیل می‌دهد که در جمادی‌الآخر 1314 نگاشته شده، و ژوکوفسکی آن را ترجمه کرده است (برشچفسکی، «تاریخ ... »، 63). فصل 34 به شرح قتل ناصرالدین شاه اختصاص دارد. مؤلف این خاطرات، عکاس‌باشی دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه و همچنین داماد ناصرالدین شاه بوده است (همان، 63-64). داشتن سمت عکاس‌باشی در دربار قاجار سبب می‌شد که او بتواند شاهد تمام جریانات قصر باشد و در جریان همۀ توطئه‌ها قرار گیرد. ژوکوفسکی می‌نویسد که وی درویش‌مسلک بوده، و به همین دلیل لقب صفی‌علی ‌شاه را برای خود برگزیده است (همان، 65). آشنایی ژوکوفسکی با علی خان ظهیرالدوله در 1889 م / 1306 ق، در تهران زمانی رخ داد که وی به جمع‌آوری اطلاعاتی دربارۀ درویشان مشغول بود (همان، 66) و در اوت 1899، در نامه‌ای به روزن می‌نویسد: «از کتابخانۀ وزیر تشریفات شاه [ظهیرالدوله] دیدن کردم که هم‌زمان مرشد فرقۀ درویشان نعمت‌اللٰهی نیز هست» (همان، 67). 
از ژوکوفسکی ترجمه‌های بسیاری در زمینۀ ایران‌شناسی وجود دارد، چنان‌که منابع فراوانی از تاریخ سده‌های میانۀ ایران را ترجمه کرده است. یکی از این منابع مهم، ترجمۀ افسانه‌های تیمور و ناصر خسرو یا همان تیمورنامه است که گویا، عبدالرحمان سیرت نگاشته بوده است (برشچفسکی، «درآمد»، 11). ژوکوفسکی ترجمه و نگارش مقدمۀ این کتاب را به اتمام نرساند، اما بعدها ترجمۀ این کتاب تکمیل و چاپ شد (همان، 13). 
وی اولین محقق خارجی است که روی دیوان شاعر صوفی‌مسلک، باباکوهی (11 ق / 17 م) کار کرد و در 1902 م / 1281 ش، دربارۀ او و دیوانش به سخنرانی پرداخت (طاهرجانف، 59). ژوکوفسکی سرانجام در 4 ژوئن 1918، در حین کار روی اشعار باباکوهی از دنیا رفت (برشچفسکی، همان، 32). 

مآخذ

 ژوکوفسکی، و.، مقدمه بر اشعار عامیانۀ ایران (در عصر قاجاری)، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1382 ش؛ نیز: 

Baevskiĭ, S. I. and Z. N. Varojeikina, «Novoiranskaya Filologia, Literaturavidenie», Aziatskii Muzei-Leningradskoe Otdelenie Instituta Vastokovedenia AN SSSR, Moscow, 1972; Balshaya Savetskaya Encyclopedia, ed. B. A. Vedenskii, Moscow, 1952; Bogolubov, M. N., «V. A. Zhukovskii kak Izikaved», Ocherki po Istorii Ruskovo Vostokovedenia (Pamiti V. A. Zhukovskii), Moscow, 1960, vol. V; Borshchevskiĭ, Yu. E., «K Kharaktristike Rukapisnovo Nasledia V. A. Zhukovskii», ibid; id., «Tarikhe Mokhtasare Cahihe Bi-dorugh», ibid; Browne, E. G., A Literary History of Persia, New Delhi, 2000; Bushev, P. P., «K Voprosu o Pervom Poezdke V. A. Zhukovskovo ve Iran (1883-1889)» (vide: Bogolubov); Iranica; Oranskij, I. M., «Drevneiranskaya Filalogia i Iranskoe Yizikoznanie» (vide: BaevskiĮ); id., Vvedenie v Iranskuyu Filalogiu, Moscow, 1960; Taherjanov, A. T., «Divan Baba Kuhi ve Isledovaniakh V. A. Zhukovskii» (vide: Bogolubov); Zhukofskii, V. A., Materiali dlya Izuchenia Persidskikh Narechii, St. Petersburg, 1888. 

مریم سامعی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: