صفحه اصلی / مقالات / زو، /

فهرست مطالب

زو،


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : جمعه 8 فروردین 1399 تاریخچه مقاله

زو، از بازیهای سنتی، مردانه و پرتحرک. اساس زو پرکردن ریه از هوا و حبس نَفَس در سینه و بیرون‌دادن تدریجی آن با صدای «زو»، و دویدن و ورود به زمین حریف و تماس با یکی از بازیکنان و بازگشت به زمین خودی در حال زوکشیدن است. این بازی روشهای گوناگونی دارد و در برخی از آنها زوکشیدن به‌عنوان تنبیه گروه یا فرد بازنده به کار می‌رود و در بازیهای دیگر، به‌ویژه در نوعی از بازی الک‌دولک که به آن الک‌دولک زویی می‌گویند، مرحله‌ای از بازی شمرده می‌شود (نک‍ : دنبالۀ مقاله). 
اصلی‌ترین و پربسامدترین روش بازی زو چنین است: بازیکنان با یارکشی به دو گروه مساوی تقسیم می‌شوند. روی زمین، مستطیل بزرگی رسم می‌کنند و هریک از دو گروه در یکی از دو نیمۀ مستطیل جای می‌گیرند. سپس با قرعه، گروه مهاجم که آغازگر بازی است، مشخص می‌شود و یک نفر از این گروه نفسش را در سینه حبس می‌کند و با کشیدن زو به زمین گروه روبه‌رو می‌رود و سعی می‌کند در حال زوکشیدن، یکی از یاران حریف را لمس کند که اگر موفق شد، آن فرد را از بازی بیرون می‌کند. بازیکنان گروه مدافع ضمن فرار از جلو وی، سعی می‌کنند او را محاصره کنند و بگیرند تا نتواند از خط نیمۀ زمین بگذرد، که اگر موفق شوند، تمام کسانی را که از بازی خارج کرده است، به زمین بازمی‌گردند و خود او هم از بازی خارج می‌شود. هر گروهی که زودتر یاران خود را از دست بدهد، بازنده است و به‌عنوان مجازات باید به افراد گروه برنده کولی بدهد. فردی که برای زوکشیدن نفس‌گیری کرده است، هرگاه احساس کند که نفسش رو به اتمام است، باید زود به زمین خود بازگردد و اگر در زمین حریف نفسش تمام شود، از دور بازی خارج می‌شود. البته در برخی از نقاط تهران فردی که زو می‌کشد، در صورت موفق‌نشدن و نفس‌کشیدن، به زمین خود بازمی‌گردد و بازیکنی دیگر به جای او زو می‌کشد و اساس بازی گیرافتادن در زمین مقابل است (نیک‌نژاد، 31). در برخی دیگر از نقاط تهران به جای یک نفر از یک گروه، به‌ترتیب از هر دو گروه، هم‌زمان یک نفر به زمین حریف مقابل حمله می‌برد (قزل‌ایاغ، 157). 
در گیلان این بازی «دودو» خوانده می‌شود و تنها تفاوت آن در این است که پس از تقسیم زمین به دو قسمت مساوی، یک گروه مهاجم می‌شود و گروه دیگر مدافع. آنگاه یک نفر از افراد مهاجم با کلاه یا دستمال، درحالی‌که کلمۀ «دودو» یا «شیرین‌دودو» را می‌کشد، سعی می‌کند با کلاه یا دستمال خود یکی از افراد گروه مقابل را بزند و بازگردد (همو، 585-586). 
در میناب این بازی «وِزوِزا» خوانده می‌شود و شمار بازیکنان آن، دو گروه شش‌نفری است و تنها تفاوت آن با روایت اصلی در این است که اگر بازیکنان مدافع بتوانند فرد مهاجم را در موقع بازگشت به زمین خود، از حرکت بازدارند، بازیکن مهاجم بازنده است و به جای بیرون‌رفتن آن بازیکن، همه خارج می‌شوند و دو گروه باید جایشان را عوض کنند (سعیدی، 204). در اورمیه این بازی «زوزو» نامیده می‌شود که تفاوت چندانی با بازیهای پیشین ندارد (آنی‌زاده، تحقیقات ... ). 
این بازی در گرمسار استان سمنان به «زوبازی» موسوم است. ابتدا دور زمین را به‌صورت مربع یا مستطیل خط می‌کشند و محدودۀ بازی را مشخص می‌کنند. آنگاه داخل محوطۀ خط‌کشی‌شده دایره‌ای رسم می‌کنند و سپس به شیوۀ «کف دست، پشت دست» یارگیری می‌شود و پس از تقسیم بازیکنان به دو گروه مساوی، به شیوۀ دو (مسابقۀ دو) گروه داخل و خارج دایره را مشخص می‌کنند. گروه برنده داخل زمین و در نقش مدافع قرار می‌گیرد و گروه دیگر مهاجم می‌شود و مانند بازی زو، زمانی که همۀ افراد داخل زمین زده شوند، جای دو گروه عوض می‌شود (قزل‌ایاغ، 340-341). 
 بازی زو در مازندران «زوکا» نامیده می‌شود و زمین بازی مربع یا دایره‌ای بزرگ است که یک گروه داخل آن مستقر می‌شود و گروه بیرونی نفربه‌نفر زوکنان به دایره حمله می‌برد (عرب، 157). نام دیگر بازی زو در لرستان «اَشتی» است. زمین بازی در لرستان نیز به شکل مربع است و گروه بیرون از مربع با گفتن اَشتی وارد میدان حریف می‌شود (بهرامی، 35-36). 
بازی زو با نام «کَبَدی» یا «کَوَدی» در سیستان و بلوچستان بسیار رایج است و امروزه به یکی از ورزشهای جهانی تبدیل شده است. در سیستان این بازی میان دو گروه یا بیشتر صورت می‌گیرد و دست‌کم شمار بازیکنان در هر گروه 6 نفر است. محدودۀ زمین هم با آب یا گچ خط‌کشی، و گروه آغازکننده با قرعه‌کشی توسط داور مشخص می‌شود. فرد مهاجم با گفتن کودی به زمین مقابل حمله می‌برد. در این بازی داور بر تمام مراحل بازی نظارت دارد. بازی تا زمانی که یکی از گروهها بازیکنان خود را از دست بدهد، ادامه می‌یابد. تنبیه گروه بازنده آن است که افراد گروه برنده را از محل بازی تا جایی که تعیین شده است، باید سواری (کولی) بدهد و بازی پس از آن از سر گرفته شود. البته اگر شمار گروهها بیش از دو باشد، گروه بازنده از زمین خارج، و دیگری وارد می‌شود. نکتۀ قابل تأمل در این بازی لفظ «اته» است؛ گویشوران سیستانی در این بازی لفظ اته را برای خط میانی زمین به کار می‌برند. این واژه به معنای جایگاه توبه و مأمن گنهکاران، و در بیشتر بازیها گاه در حکم خط پایان و گاه در حکم جایگاه امنی است که فرد مدافع را از هجوم گروه مقابل در امان می‌دارد (فراهانی، 196-197). 
نمونۀ این بازی در شاهرود «حَراجُم‌بَدکُبدی» نام دارد و فرد مهاجم هنگام عبور از خط وسط، بدون آنکه نفسش بند بیاید، می‌گوید: «حراجم‌بدکبدی، بدکبدی، بدکبدی، کبدی، کبدی ... ». یاران گروه مدافع نیز سعی می‌کنند با دایره‌ای که بر گرد فرد مهاجم تشکیل داده‌اند، بدون آنکه با دست او تماس پیدا کنند، او را سرگرم و گیج کنند تا پیش از رسیدن به خط وسط میدان، نفسش بند بیاید. 
هانری ماسه بازی سادۀ زو را چنین وصف کرده است: بچه‌ها می‌ایستند. نفر اول صف فرمان می‌دهد: یک، دو، سه. در کلمۀ سه، همۀ بچه‌ها فریاد می‌زنند: زو (کلمه را هرقدر می‌توانند، کش می‌دهند)، و همگی به یک سمت می‌دوند. هرکسی که پیش از همه از نفس بیفتد، باید فوراً متوقف شود و آن‌کس که دورتر از همه رفته است، برمی‌گردد و هرکسی که سر راه به او بخورد، باید او را بر پشت خود سوار کند و به مبدأ حرکت برساند. آنگاه بازی را دوباره شروع می‌کنند (I / 429؛ نیز نک‍ : قزل‌ایاغ، 806). 
در پیرانشهر روایت کامل‌تری از این بازی موسوم به «یا الله با بروین زو» به معنای «زود باش برویم زو» وجود دارد. در این روایت پس از تقسیم بازیکنان به دو گروه مساوی، آنها در دو سوی یک خط موازی روبه‌روی هم می‌ایستند، چنان‌که هر فرد از یک گروه دقیقاً روبه‌روی یک فرد از گروه دیگر باشد. سپس نفرات اول هر دو گروه با اعلام شروع بازی، در حالت پیاده‌روی و هم‌زمان با آغاز حرکت، می‌گویند: «یا الله با بروین زو»، و به‌طور ممتد زو می‌کشند؛ هرکدام زودتر از نفس بیفتد، بازنده است و باید حریف خود را کول، و یا هر دستوری که برنده بدهد، اجرا کند. پس از جریمه‌شدن فرد بازنده، نوبت به رقبای بعدی هر دو گروه می‌رسد و همۀ نفرات باهم مسابقه می‌دهند. پس از آن برای اجرای دوبارۀ بازی، اگر بازیکنان مایل باشند، جایشان را باهم عوض می‌کنند (آنی‌زاده، تحقیقات). 
در اندبیل روایتی از این بازی به نام «علی‌ولی‌زو» یا «زَبَره‌زو» وجود دارد که نوعی زوی امدادی محسوب می‌شود؛ به این ترتیب که پس از تقسیم بازیکنان به دو گروه سه‌نفره، مبدأ و مقصد را به‌صورت قراردادی، تقریباً به فاصلۀ 400 متر، تعیین می‌کنند. آنگاه با قرعه یکی از گروهها بازی را شروع می‌کند. نفر اول با صدای بلند و کشیده می‌گوید: «علی‌ولی‌زو»، یا «زبره‌زو»، و با سرعت تمام به سمت مقصد می‌رود تا جایی که نفسش تمام شود. در ادامه نفر دوم و در آخر نفر سوم مانند دو امدادی، ادامۀ راه را زو می‌کشند و اگر هر 3 نفر بتوانند به مقصد برسند، برنده‌اند و جای دو تیم عوض می‌شود، در غیر این صورت باید نفرات تیم مقابل را از مقصد تا مبدأ کولی بدهند (ملک‌جاری، 194- 195). 
بازی زو در مازندران به شکل متفاوتی اجرا می‌شود، بدین‌گونه که پس از تقسیم بازیکنان به دو گروه مساوی، به روش «شیر یا خط» قرعه‌کشی می‌شود و گروه برنده به‌عنوان گروه سواره، و گروه بازنده به‌عنوان گروه پیاده انتخاب می‌شوند. آنگاه یکی از بازیکنان گروه پیاده خم می‌شود و کف دست و زانوهایش را بر زمین می‌گذارد. پس از آن یکی از بازیکنان گروه سواره، در حال زوکشیدن، به سوی بازیکن خم‌شده می‌دود و بر پشت او سوار می‌شود. دیگر بازیکنان پیاده و سواره نیز همین عمل را تکرار می‌کنند. اگر در زمان بازی، یکی از بازیکنان گروه سواره در هنگام زوکشیدن نفسش قطع شود، کل گروه بازنده محسوب می‌شود و باید جایش را عوض کند تا بازی از سر گرفته شود (آنی‌زاده، همان). 
شکل کامل‌تری از همین بازی در بابل روایت شده است که «زوزَلَوا» نام دارد، به این ترتیب که پس از تقسیم بازیکنان و انتخاب گروههای پیاده و سواره، بازیکنان گروه پیاده چنان کنار یکدیگر به‌صورت چهاردست‌وپا روی زمین قرار می‌گیرند که با رعایت فاصله‌های نسبتاً زیاد از یکدیگر، دایره‌ای دست‌کم به قطر 8 متر را تشکیل دهند. سپس بازیکنان سواره بر گردۀ گروه خم‌شده سوار می‌شوند. در ادامه، یکی از بازیکنان گروه سواره پیاده می‌شود و عبارت «اَن تقی، بیا تقی، نفت و نمک، چرخ و فلک، زوزلوا، زوزلوا، زو ... » را یک‌نفس ادا می‌کند و آنگاه بیرون از دایره، شروع به دویدن می‌کند و یک‌نفس باید خود را به مکان اولیه برساند و دوباره بر حریف سوار شود. به‌ترتیب، همۀ بازیکنان سواره باید این کار را انجام دهند. اگر بازیکنی نفس کم آورد، جای دو گروه عوض می‌شود و بازی به همان شکل ادامه می‌یابد (همان). 
در برخی از بازیها همچون «دَم‌بَلَن‌زو»، از منطقۀ سراب، هرچند بازندگان باید زو بکشند، اما زو جزئی از بازی محسوب می‌شود. این بازی بیشتر میان نوجوانانی که برای گاوچرانی به صحرا می‌رفتند، رایج بود. بازی به این ترتیب است که هرکدام از بازیکنان یک چوب بلند و صاف به دست می‌گیرد و چوبها را روی زمین سُر می‌دهد؛ اگر چوب هرکدام مسافت کمتری را طی کرد، باید زو بکشد و یک‌نفس تمام چوبها را جمع کند و پیش دیگران بیاورد و روی زمین بریزد؛ اگر موفق نشود، باید دیگر بازیکنان را از کنار چوبش تا جایی که ایستاده‌اند، کولی بدهد (همان). 
گاهی زوکشیدن در برخی از بازیها، فرصت و امتیازی برای گروه بازنده است تا از کولی‌دادن به حریفان آزاد شوند، مثل بازی الک‌دولک کودکان کاشانی و اصفهانی. در بازی «حیدرزو» که یکی از بازیهای رایج در مبارکۀ اصفهان است، زوکشیدن هرچند به عهدۀ بازنده است، اما فرصتی نیز برای به‌دست‌آوردن بازی به شمار می‌آید. در این بازی ابتدا یک دایره می‌کشند، سپس چند قلوه‌سنگ نسبتاً بزرگ وسط دایره می‌گذارند. دو نفر میان خودشان قرعه یا به‌اصطلاح «وَر» می‌اندازند تا شروع‌کنندۀ بازی مشخص شود؛ قرعه به نام هرکس افتاد، بازی را شروع می‌کند: یک سنگ برمی‌دارد و به سنگهای درون دایره می‌زند. هر سنگی که با ضربۀ سنگ بازیکن به بیرون دایره پرتاب شود، از آن خود بازیکن است. سپس نوبت به نفر دوم می‌رسد؛ او هم این کار را می‌کند تا همۀ سنگها از دایره خارج شوند. هرکس سنگهای بیشتری را از آنِ خود کرده باشد، برندۀ بازی است و باید از دیگری زو بگیرد و مسافت مشخصی را بازنده زو بکشد؛ اگر بتواند مسافت را درست زو بکشد، دور بعدی بازی را او شروع می‌کند، اما اگر نتواند، شروع بازی را به رقیب واگذار می‌کند (همان). 
چنان‌که گفته شد، زو باآنکه بازی مستقلی است، در برخی از بازیها به‌عنوان جریمۀ بازنده استفاده می‌شود (نیازی، 179) و در بسیاری دیگر، جزئی از مراحل بازی به شمار می‌آید؛ مثلاً در انواع روایتهای بازی الک‌دولک، حریفانی که باخته‌اند، مسافت تعیین‌شده را باید زو بکشند و اگر نفسشان قطع شد، باید کولی بدهند. روایتهای مختلف الک‌دولک که در آن زو چنین نقشی دارد، اینها ست: الک‌چوب در دامغان (قزل‌ایاغ، 322-323)، چلی‌چلی در سمنان (احمدپناهی، 84)، چوکیلی در بوشهر (هاشمی، 111)، چلیک‌ماده‌کا یا چلی‌مالکا در مازندران (عرب، 118- 119)، گرزو در لرستان (آنی‌زاده، فرهنگ ... ، 240)، اَلّی در اصفهان، کُعه و پل‌جفتک در برخوار میمه، کلی‌کلی در سمیرم (همو، تحقیقات)، عله [اَله] مله اَتِ زو در آباده (صداقت‌کیش، 72)، پیت‌بازی در گیلان (موسوی، 181-183)، الکانه سورژان واژی در لاسگرد سمنان (قزل‌ایاغ، 322)، پیل و دسته در آذربایجان شرقی (آنی‌زاده، همان)، الک‌بازی در شورک (شهیدیۀ) یزد (کارگر، 163)، گال‌ماله‌چو در دیباج (چهارده‌کلاتۀ) دامغان (شاه‌حسینی، 132)، حاجی‌بابا در فریدن، زانبالازو در رشت (آنی‌زاده، همان)، و پیتّه‌مزا در کلور خلخال (مجاوری، 96-97). نیز به نامهای دیگری از بازی الک‌دولک می‌تـوان اشـاره کـرد کـه علی‌اصغـر حکمت آنهـا را جمع‌آوری کرده است و در بسیاری از آنها زو نقش تعیین‌کننده‌ای دارد (نک‍ : مشرف، 44- 45؛ ابوبکری، 89). محمدعلی جمال‌زاده نیز در فرهنگ لغات عامیانه، «زو» و «زویی» را نوعی بازی شبیه به الک‌دولک دانسته است (ص 185، 187). 
زوکشیدن و حبس‌کردن نفس در سینه و دویدن تا جایگاه مشخص، از سوی بازیکنان معمولاً با گفتن جملات و عباراتی همراه است که جزو ادبیات شفاهی بازیهای سنتی شمرده می‌شود. این عبارات که گاه با واژۀ «زو» و کشیدن آن، و گاه با واژگانی دیگر همراه است، در مناطق مختلف، متنوع و گوناگون به چشم می‌خورد؛ برای نمونه، در کلور خلخال در بازی پیته‌مزا واژۀ «زی» (مجاوری، 97)، و در بازی پیت‌بازی از همین منطقه عبارت «زیرم زبرم، داس و تبرم، خون در جگرم، راهم سفرم، من بانفسم، بلبل کا» خوانده می‌شود (قزل‌ایاغ، 12). 
در بسیاری از مناطق، ازجمله میان ترک‌زبانان سمیرم اصفهان، زوکشیدن نوعی مددخواهی از حضرت علی (ع) و قنبر است و بازیکنان به هنگام نفس‌گیری می‌خوانند: علی ولی، قنبر علی، زو ورنه، زو چلنه، زو بر علی. این نوع مددخواهی در عبارات بازیهای بیشتر مناطق وجود دارد؛ ازجمله، کودکان مبارکۀ اصفهان با این عبارت زو می‌کشند: الم تلم، تخم کلم، حیدر علی، زو (آنی‌زاده، همان)؛ همچنین تهرانیها در بازی الک‌دولک: الکم دولکم، چرخ‌وفلکم، نان‌ونمکم، علی زو (مشرف، 43)، یا: علی میگه زو (یاوری، 199؛ میرنیا، 277)؛ بوشهریها در بازی چوکیلی: علی شیر خدا، به دشت کربلا، علی هبو (هاشمی، 104، 110)؛ در چهارمحال و بختیاری در بازی چوکلی: الم بلم، تخم کلم، کرکل علی ... هلوم علی ... اگه نتری، بگو یا علی، زود ز ... و ... و ... و (صحراشکاف، 161)؛ و در لاسگرد سمنان: علی زو ... (قزل‌ایاغ، 322). 
در فریدن، بازیکنان در بازی حاجی‌بابا در ابتدای دویدن، واژۀ «حاجی» را به‌صورت ممتد در یک نفس می‌گویند و وقتی به مقصد می‌رسند و نفسشان بند می‌آید، به واژۀ «بابا» ختم می‌کنند (آنی‌زاده، همان)؛ نیز در کاشمر در بازی لوچنبه واژۀ «زلو» (مشرف، 24)؛ در لرستان در بازی گُرِّزو عبارت «اله وله، چرخ چله، زو بکشیم، تا سر چاله»؛ در بروجرد در بازی اله‌چو عبارت «اله وله، زو تا در را زو ... » (آنی‌زاده، همان)؛ در شیراز در بازی چوق‌پل، نیز در آباده و دیگر نقاط فارس عبارت «عله مله ات زو (عامله ات زو)» (صداقت‌کیش، 72؛ قزل‌ایاغ، 413-414)؛ در کازرون در بازی شیر آمد / تیر اومد / تیر در رو واژۀ «رو ... » (همو، 410-411)؛ در گیلان در بازی دودو عبارت «شیرین‌دودو ... » (همو، 586)؛ در نواحی لاهیجان در بازی آتیمار / ال‌بیله‌بازی یا در نواحی سیاهکل و دیلمان در بازی آکه آکه جان دله عبارت «آکه، جان دله، مه بلیله، او ... » (همو، 563-564)؛ در رشت ترکیب «زانبالازو» (آنی‌زاده، همان)؛ و در نواحی رودسر در بازی آکله‌ماربازی عبارت «الک‌دولک، چرخ فلک، ای پا او پا، دوی دوی ماهی آزاد، زو ... » (قزل‌ایاغ، 564- 565) کاربرد دارد. 

مآخذ

 آنی‌زاده، علی، تحقیقات میدانی؛ همو، فرهنگ بازیهای سنتی لرستان، خرم‌آباد، 1389 ش؛ ابوبکری، کمال و شهناز ابوبکری، بازیهای محلی موکریان، مهاباد، 1387 ش؛ احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، 1374 ش؛ بهرامی، فرید و مصطفى بهرامی، بازیهای بومی و محلی لرستان، خرم‌آباد، 1387 ش؛ جمال‌زاده، محمدعلی، فرهنگ لغات عامیانه، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1341 ش؛ سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، 1386 ش؛ شاه‌حسینی، علیرضا، دیباج (چهارده‌کلاته)، گوهری در شمال دامغان، سمنان، 1387 ش؛ صحراشکاف، پرویز، بردشیر (شیر سنگی)، اهواز، 1388 ش؛ صداقت‌کیش، جمشید، بازیهای محلی آباده، بی‌جا، 1360 ش؛ عرب فیروزجایی، لیلا، کا: فرهنگ بازیهای مازندران، تهران، 1389 ش؛ فراهانی، ابوالفضل و منصوره شهرکی، «بررسی بازیهای محلی سیستان»، تاریخ‌نامۀ ورزش ایران‌زمین، به کوشش حسن باستانی‌راد، تهران، 1386 ش، ج 1؛ قزل‌ایاغ، ثریا، راهنمای بازیهای ایران، تهران، 1379 ش؛ کارگر شورکی، محمد، فرهنگ‌نامۀ شورک (شهیدیه)، قم، 1390 ش؛ مجاوری (کلور)، محسن، آسمان‌ریسمان، تهران، 1389 ش؛ مشرف، رضا، بررسی اجمالی دربارۀ بازیهای سنتی و محلی در خراسان، مشهد، 1368 ش؛ ملک‌جاری، رضا، اندبیل، خاطرۀ سرزمین من، تبریز، 1390 ش؛ موسوی، هاشم و دیگران، نمایشها و بازیهای سنتی گیلان، رشت، 1386 ش؛ میرنیا، علی، فرهنگ مردم، تهران، 1369 ش؛ نیازی، محسن، مردم‌شناسی خوانسار، تهران، 1389 ش؛ نیک‌نژاد، فاطمه و دیگران، بازیهای رایج بین کودکان شهر تهران، تهران، 1363 ش؛ هاشمی تنگستانی، جلال، بازیهای محلی استان بوشهر، بوشهر، 1356 ش؛ یاوری، حسین و مریم مسیحا، فرهنگ عامه (1)، تهران، 1388 ش؛ نیز: 

Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938. 

علی آنی‌زاده

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: