صفحه اصلی / مقالات / رقیه، حضرت /

فهرست مطالب

رقیه، حضرت


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 22 دی 1398 تاریخچه مقاله

رُقَیّه، حَضْرَت، دختر سه یا چهارسالۀ امام حسین (ع)، که در نیمۀ اول صفر 61 ق/ 680 م، در ویرانه‌های شام، با دیدن سرِ از تن جداشدۀ پدر، روح از بدن ایشان جدا شد و جایگاهی ویژه در باورها و اعتقادات مردم پیدا کرد. 
گفته می‌شود که پس از روز دهم (عاشورا) محرم 61، آل ابوسفیان بازماندگان این واقعه ازجمله رقیه را در اسارت از کربلا به کوفه و شام بردند. شبی دختر خردسال در خرابه‌های شام، پس از دیدن خواب پدر، ناگهان برمی‌خیزد و روایت است که از عمه‌اش حضرت زینب (ع)، پدرش را می‌طلبد و همۀ حاضران را به تأثر و سوزوگداز وامی‌دارد. در این هنگام به دستور یزید بن معاویه سرِ از تن جداشدۀ امام حسین (ع) را نزد کودک می‌برند و او با دیدن این منظره از شدت تألمات روحی وفات می‌کند (نک‍ : عماد‌الدین، 2/ 179-180؛ شاه‌عبدالعظیمی، 179-180؛ محلاتی، 3/ 309-310؛ محدثی، 185). اگر چه عقاید ضدونقیضی مبنی بر وجود (خراسانی، 388؛ شوشتری، 11/ 633؛ قمی، 722؛ اسماعیلی، 749-751؛ شاه‌عبدالعظیمی، همانجا؛ کاشفی، 389-390؛ عمادالدین، همانجا) و یا عدم وجود وی (مفید، 253؛ ابن‌رستم، 181؛ طبرسی، 251؛ اربلی، 2/ 248- 249؛ مطهری، 3/ 254-255) به چشم می‌خورد، اما این واقعه، میان مردم بدون هیچ شک و شبهه‌ای پذیرفته شده است؛ چنان‌که با گذشت 400‘1 سال با یادآوری آن، مردم دچار شور و هیجان و تأثر بسیار می‌شوند.
نحوۀ درگذشت رقیه، که نمادی از معصومیت و مظلومیت این کودک خردسال است، بازتاب گسترده‌ای در فرهنگ مردم ایران برجـا نهاده و در آیینها و عزاداریهای مردم راه یـافته است (نک‍ : دنبالۀ مقاله). 
احساسات و هیجانات روحی مردم، موجب شکل‌گیری بسیاری از باورها نسبت به رقیـه شده است؛ مثلاً تهرانیها دربارۀ کرامات وی می‌گویند: «با آنکه دستان کوچکی دارد، اما گرههای بزرگی می‌گشاید»؛ یعنی اگرچه رقیه کودک است، اما هر نیازمندی می‌تواند برای رفع حاجات و نیازهای خود به او متوسل شود. باور مردم به گره‌گشایی رقیه موجب بروز رفتارهای آیینی و آداب و رسوم ویژه‌ای در جای‌جای ایران شده است که از نمونه‌های بارز آن گستردن سفرۀ رقیه (نک‍ : ه‍ د، رقیه، سفره) در عزاداریها و روضه‌خوانیها به‌ویژه روضۀ حضرت رقیه است. اعتقاد به گره‌گشا بودن آن حضرت سبب شده است که افراد بسیاری همه‌ساله در قالب کاروانهای زیارتی به مرقد منسوب به ایشان در سوریه بروند. 
بازنمود مظلومیت و معصومیت رقیه در تعزیه نیز مشهود است. همه‌ساله در بسیاری از مناطق ایران، در ماههای محرم و صفر، در شبهای عاشورا یا اربعین، تعزیۀ حضرت رقیه بسیار مفصل و باشکوه برگزار می‌شود (میرابوالقاسمی، 112؛ ویلز، 271؛ نیکزاد، 181؛ صالحی‌راد، 2/ 135-151). یکی از نمونه‌های آن تعزیۀ دربندسر (از توابع رودبار قصران) است که همراه وسایل و اسبابی خاص و نیز سفرۀ نان و خرما برگزار می‌گردد (همو، 2/ 136). مجلس تعزیۀ بازار شام در شاهرود، با موضوع زندگی رقیه از دیگر مجالس تعزیه دربارۀ ایشان است (شریعت‌زاده، 2/ 314؛ صالحی‌راد، 2/ 109، 132-134).
قطعۀ کوچکی از یکی از مجالس تعزیۀ رقیه، گویای ماجرای خرابه‌های شام و گفت‌وشنود میان رقیه و زینب (ع) است که تعزیه‌خوانان آن را با نوای غمگینی می‌خوانند: 
رقیه: بیا ای عمۀ محنت‌قرینه
زینب: چه می‌خواهی ز من پرس ای حزینه
رقیه: سؤالی از تو دارم ده جوابم
زینب: بپرس ای نور چشمان پرآبم
رقیه: مگر ای عمه جان، ما جا نداریم؟
زینب: بلی در شام غم، مأوا نداریم
رقیه: سؤال دیگرم باشد، بگو راست
زینب: به من کن مدعای خویش درخواست
رقیه: بیا ای عمۀ محزون و افگار / بیاور بالشی با حالت زار / / ز بی‌تابی دمی خواهم بخوابم / مگر در خواب بینم روی بابم.
یکی از رسمهای رایج در سیرجان، مربوط به زیارت مرقد منسوب به رقیه، بردن عروسک، نقل، نخود و آب‌نبات است (مؤیدمحسنی، 323). معمولاً زنان نازا برای بچه‌دارشدن، عروسک و یا گهواره به زیارتگاه آن حضرت می‌برند. ازآنجاکه رقیه در کودکی و در اوج بی‌گناهی وفات یافته است، مردم خداوند را به طفولیت او قسم می‌دهند و برای بچه‌دارشدن، او را شفیع خود قرار می‌دهند.
کراماتی را به رقیه نسبت می‌دهند که همگی حکایت از اعتقاد قلبی مردم به آن حضرت دارد، ازجمله شفایافتن دختری مسیحی که منجر به مسلمان شدن مادرِ آن کودک می‌شود (ربانی، 270).

مآخذ

ابن‌رستم طبری، محمد، دلائل الامامة، قم، 1413 ق؛ اربلی، علی، کشف ‌الغمة، بیروت، 1405 ق/ 1985 م؛ اسماعیلی یزدی، عباس، سحاب رحمت، قم، 1383 ش؛ خراسانی، محمدهاشم، منتخب التواریخ، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، 1337 ش؛ ربانی خلخالی، علی، ستارۀ درخشان شام، قم، 1418 ق؛ شاه ‌عبدالعظیمی، محمدعلی، الایقاد، به کوشش محمدجواد رضوی کشمیری، قم، 1411 ق؛ شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ شوشتری، نورالله، احقاق الحق، به کوشش محمود مرعشی، قم، 1370 ش؛ صالحی‌راد دربندسری، حسن، مجالس تعزیه، تهران، 1380 ش؛ طبرسی، فضل، اعلام الورى، به کوشش علی‌اکبر غفاری، بیروت، 1399 ق/ 1979 م؛ عماد‌الدین طبری، حسن، کامل بهایی، قم، 1376 ق؛ قمی، عباس، در کربلا چه گذشت؟ (ترجمۀ نفس المهموم)، ترجمۀ محمدباقر کمره‌ای، قم، 1375 ش؛ کاشفی، حسین، روضة الشهداء، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، 1349 ش؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، قم، 1417 ق؛ محلاتی، ذبیح‌الله، ریاحین الشریعة، تهران، 1364 ش؛ مطهری، مرتضى، حماسۀ حسینی، تهران، 1366 ش؛ مفید، محمد، الارشاد، بیروت، 1410 ق/ 1989 م؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381 ش؛ میرابوالقاسمی، محمدتقی، سرزمین و مردم گیل و دیلم، رشت، 1340 ش؛ نیکزاد امیرحسینی، کریم، شناخت سرزمین چهارمحال، اصفهان، 1357 ش؛ ویلز، چارلز جیمز، تاریخ اجتماعی ایران در عهد قاجاریه، ترجمۀ سیدعبدالله، به کوشش جمشید دودانگه و مهرداد نیکنام، تهران، 1363 ش.

زهره عامری شهرابی
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: