صفحه اصلی / مقالات / دختر شاه پریان، سفره /

فهرست مطالب

دختر شاه پریان، سفره


آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 18 دی 1398 تاریخچه مقاله

دُخْتَرِ شاهِ پَریان، سُفْره، از سفره‎های نذری زنانه. این سفره را زنان برخی از مناطق ایران، برای بعضی از حاجتهای خود مانند بچه‎دارشدن، پسردارشدن، بخت‎گشایی دختر دم‌بخت و یا حاجتهای دیگر می‎اندازند. 
سفرۀ دختر شاه پریان که مانند دیگر سفره‎های نذری (ه‍ م) آداب و مراسم خاصی دارد، از سفره‎های مشترک میان مسلمانان و زردشتیان است؛ افزون بر نام سفره، می‎توان به این موارد مشترک میان سفره‌های ایشان اشاره کرد: سفرۀ سبز یا سفید، قصه‎گویی با موضوع رفع مشکل یا فرج بعد از شدت، روزه‌گرفتن، و نیز برخی از مواد تشکیل‌دهندۀ سفره. در میان مسلمانان، زمان برگزاری این سفره یکی از شنبه‎ها یا چهارشنبه‎های ماه رجب است، اما زردشتیان زمان معینی برای آن ندارند، بلکه هرکس بنابه زمانی که به مراد خود رسیده یا برایش خوشایندتر است، یکی از روزهای «عزیز» را برمی‎گزیند و هرساله در آن روز مراسم را برگزار می‎کند (بویس، 65؛ نیز نک‍ : انجوی، 226؛ حسن‌زاده، 192؛ همایونی، 514). 
بنابر گزارشهای موجود، این مراسم در میان مسلمانان شهرهای خوزستان رایج‌تر است؛ در شوشتر و دزفول به نماز شاه پریون، در بهبهان به سفرۀ شاه پریون، در رامهرمز به نذر قند و کُنجی (کنجد)، و در ماهشهر به هر دو نام ــ سفرۀ دختر شاه پریون، و قند و کنجی ــ مشهور است (نک‍ : دنبالۀ مقاله). زردشتیان در گذشته به آن سفرۀ دختر شاه پریان می‎گفتند، اما طی سالهای اخیر بیشتر شاه‎پری می‎گویند (جعفری). به باور برخی از زردشتیان، شاه‎پری فرشته است؛ او مرد است و دو دختر دارد که یکی سبزپوش و دیگری سفیدپوش است. حتى برخی از برگزارکنندگان این مراسم، دختران شاه‎پری را با همین اوصاف به خواب دیده‎اند (بویس، 63-67). به باور برخی نیز شاه‎پری 4 دختر کوتاه‌قامت‎ دارد (جعفری).

شرح مراسم

سفرۀ دختر شاه پریان هم در میان زردشتیان و هم در میان مسلمانان، مراسمی زنانه است و مردان حق شرکت در آن را ندارند. حتى زنان آبستن نیز نمی‎توانند شرکت کنند، زیرا ممکن است جنین آنها پسر باشد (مزداپور، فرنگیس، «درآمدی ... »، 384؛ جزایری، رنگرزان، سبزی‌کار، بش‍ )؛ ازاین‎رو، مراسم را در محلی دربسته برگزار می‎کنند تا از چشم این افراد دور باشد. 
در بیشتر شهرهای خوزستان، صاحب نذر چند روز پیش از مراسم، زنی را که سواد قرآنی دارد، از نذر خود آگاه می‎کند و او نیز در روز مراسم روزه می‎گیرد و به خانۀ صاحب نذر می‎آید. در شوشتر، صاحب نذر اولِ صبح سفرۀ سبزرنگی را در اتاق پهن می‎کند و روی آن یک جلد قرآن، یک دوری قند و کنجی (ترکیب آسیاب‎‌شدۀ قند و کنجد)، یک بشقاب قند و هل (ترکیب آسیاب‌شده)، مقداری شیرینی، یک ظرف حنای خشک، یک ظرف حنای خیس‌خورده، در ظرفهای جداگانه‎ای مقداری نمک، آرد، میوه، و سبزی‌خوردن، یک کاسۀ سبزرنگ پر از آب، یک آینه و کوزه‌ای سفالی با چند شاخۀ درخت کُنار (سدر) می‎گذارد و به شاخه‎ها گردن‌بندی از طلا آویزان می‎کند؛ سپس، روی سفره را با پارچۀ سبزرنگی می‎‌پوشاند و چند شمع دور آن روشن می‎کند؛ منقلهای پر از آتش نیز در اتاق می‎گذارد و عود و کُندر و اسپند در آن می‎سوزاند (جزایری، سبزی‌کار، بش‍ ). محتویات سفره در ماهشهر، دزفول و شادگان نیز کم‌وبیش به همین صورت است (رامزی، مشهدی‎زاده، رشیدیان، بش‍ ‌). در ماهشهر 3 شمع (رامزی، بش‍ ‌)، در دزفول به تعداد افراد خانواده (رشیدیان، بش‍ )، برخی از خانواده‎های شوشتری به تعداد مردها و پسران خانواده (جزایری، بش‍ ‌)، و در برخی از مناطق رامهرمز 5 تا 7 شمع روشن می‎کنند (فرخی، بش‍ ‌). در رامهرمز، لوازم سفره را در 3 سینی می‎گذارند و روی هر سینی پارچۀ سبز می‎کشند و در یک سینی جداگانه نیز یک جانماز با مهر و تسبیح می‎گذارند که البته پارچه‎‎ای روی آن نمی‎کشند. در این شهر به جای شاخه‌های کنار، 7 شاخه از 7 درخت شامل لیمو، کنار، توت، زردآلو، نارنج، سیب درختی و خار می‎گذارند (فرخی، بش‍ ؛ نیز جعفری). 
در برخی از مناطق کرمانشاه، قاووتی از 7 بُنشن، ازجمله گندم و نخود، تهیه می‎کنند و روی سفره می‎گذارند. همچنین یک مرغ سفید می‎کشند و آن را برای غذای ظهر کباب می‎کنند؛ سر، پاها و پر مرغ را زیر خاک دفن می‎کنند که مبادا سگ یا حیوانی دیگر آنها را بخورد (منصوری، بش‍ ‌). در نوروزآباد ایلام، در کنار مرغ یک دسته پیاز، یک من برنج و بشقابی از حلوای کنجد می‎گذارند (ناظری، بش‍ ‌). در فسا، مقداری برگ سبز مرکبات پیرامون ظرف حنا می‎چینند و یک شاخه نبات را داخل کاسه‎ای قرار می‎دهند و به همراه یک کاسه شکرپنیر روی سفره می‎گذارند (جعفری). در دزفول خانواده‎های ثروتمند این مراسم را با جزئیات بیشتر برگزار می‎کنند؛ آنها تعداد بیشتری از آشنایان را دعوت می‎کنند و گوسفندی نیز می‎کشند و به مهمانها شام می‎دهند (رشیدیان، بش‍ ‌). 
زردشتیان مراسم سفرۀ دختر شاه پریان یا شاه‎پری را در اتاقی ویژۀ همین آیین برگزار می‎کنند. آنها زمین را گِل سفید می‎پاشند که مخلوطی از نوعی مادۀ معدنی سفیدرنگ با آب است؛ و پس از خشک‌شدن، روی زمین پارچه‎ای سفید‌رنگ پهن می‎کنند و به گزارش بویس در حال کشیدن سفره، اوستا می‎خوانند (ص 65-66). گاهی در میان سفرۀ سفید، پارچۀ کوچک سبزرنگی هم می‎اندازند (مزداپور، فرنگیس، «درآمدی»، 384). برخی نیز در 4 گوشۀ سفره آویشن، سنجد، بادام و نقل می‎ریزند؛ این ترکیب برای جشنها و مراسم شادی هم به کار می‎‎رود (همانجا).
زردشتیان یک یا چند خشت سفیدشده با گِل سفید نیز روی سفره می‎گذارند و معمولاً روی آن شمع (بویس، 66) یا چراغ روغنی روشن می‌کنند (خنجری). تأکید بر سفیدبودن بسیاری از اجزاء و خوراکهای سفره مورد توجه بویس قرار گرفته است (نک‍ : همانجا). معمولاً یک چراغ روغنی وسط سفرۀ سبز یا سفید می‎گذارند و چراغها و شمعهای دیگری نیز، بنابر سلیقۀ صاحب نذر، در اطراف سفره جای داده می‌شود (نک‍ : مزداپور، فرنگیس، همانجا). افزون بر اینها، آینه، گلاب‎پاش، سبزه، قند سبز (بویس، همانجا)، و در کرمان هل درسته با کندر هم روی سفره می‌گذارند و همین دو را بر آتش می‌نهند. سورمه‎دان و گاه یک یا چند عروسک (خنجری؛ نیز نک‍ : زنگنه، زهره، 159؛ مزداپور، کتایون، 102) از دیگر اجزاء سفره‌اند.
برخی از بانیان سفره، کتاب اوستا، تصویر اشوزردشت و عکسهای درگذشتگانشان را هم روی سفره می‎گذارند (خنجری). بویس اشاره‌ا‌ی به وجود کتاب اوستا بر سر سفره نکرده، اما گفته است که بخشی از اوستا از سوی حاضرانِ پای سفره از بر خوانده می‌شود (همانجا). معمولاً نمادهایی از امشاسپندان را که سر دیگر سفره‎های دینی وجود دارند، بر سفرۀ شاه‎پری هم می‎گذارند، مانند یک طاس فلزی پر از آب، مجمر آتش که بر آن بوی خوش می‎گذارند، شیر، برگ سبز درختانی مثل سرو، و جز آن (خنجری)؛ اغلب، هریک از این مواد را در ظرفهای کوچکی می‎ریزند. برخی هم در 4 گوشۀ خشت سفید، آرد، شکر، نمک و آویشن می‎ریزند (همو). همچنین، کاسۀ آب و آویشن، و سینی نخود مشکل‎گشا (به‌صورت نخود برشته) از ملزومات سفره‎اند (همو).
سربریدن دست‌کم یک مرغ و پختن آن برای سر سفره هم لازم است (بویس، 65, 66)؛ فرنگیس مزداپور به کشتن مرغ و خروس سیاه اشاره کرده است (همانجا). به باور برخی، کشتن خروس ممنوع است (خنجری). در مواردی، سربریدن گوسفند و بز هم گزارش شده، اما هرگز واجب دانسته نشده است (بویس، 64, 65؛ نک‍ : رشیدیان، بش‍ ‌).
یک یا چند ظرف بزرگ از میوه‎های گوناگون هم سر سفره می‎گذارند و هنگام گفتن قصه یا از همان ابتدا، میوه‎ها را قاچ می‎کنند. در سفره‎های دینی، قاچ‌کردن میوه‎ها هنگام خواندن اوستا، و توسط موبد یا دهموبد انجام می‎شود، با این باور که بوی آن به روان درگذشتگان می‌رسد (بویس، 66؛ خنجری).
خوراکهای فراوان دیگری هم سر سفره قرار می‎دهند (برای نمونه، نک‍ : بویس، همانجا). برخی از آنها، روز قبل آماده می‎شوند و برخی دیگر را با عنوان «بوی و بَرَنگ»، همان روز آماده می‎کنند و بلافاصله سر سفره می‎برند تا بوی فراوان این خوراکها به صاحبان سفـره ــ در مراسم دینی، به روان درگذشتگان ــ برسد. از آن جمله، نان، سیرُگ و کُماج است که به‌ترتیب روی هم می‎گذارند و آن را 5 بار آماده می‎کنند تا در 4 گوشه و وسط سفره قرار دهند؛ دیگر خوراکها اینهایند: تخم‎مرغ تابه‎ای، حلواشکری، پلو، و تخم‌‎مرغی که میان آن پخته شده است و برای آوردن سر سفره دو نیم می‎شود. همچنین، تأکید بر این است که نانها و سیرگهای ایـن سفره سوراخ نـداشتـه باشند (نک‍ : بویس، همانجا؛ فدایی، 63؛ خنجری). برخی از بانیان این مراسم مخلوط کنجـد و کشمش را هـم ــ مانند سفـرۀ بی‎بی‌سه‎شنبه (ه‍ م) ــ در ظرفهایی سر سفره می‎گذارند و در پایان، آن را میان حاضران تقسیم می‎کنند. در میان زردشتیان مرسوم است که نان و پنیر و پشمک هم در میان سفرۀ دختر شاه پریان گذارده شود (سروشیان، 646؛ خنجری).
کسانی که پای سفره می‎آیند نیز هدایایی می‎آورند که اغلب شامل این موارد است: شمعهایی که روی زمین کنار سفره روشن می‎کنند، روغن برای چراغ، نخود مشکل‎گشا، قند سبز، شکر و شیرینی (بویس، همانجا).
برخلاف بویس که گذاشتن اشیاء آهنی و فولادی بر سر سفرۀ شاه‎پری را بلامانع دانسته (ص 64) و به وجود کاسۀ آب و آویشن در این سفره اشاره کرده است (ص 65)، فرنگیس مزداپور در شرح این سفره، تأکید دارد که اشیاء فولادی نباید در اتاق شاه‎پری باشند («درآمدی»، 384). امروزه، داخل کاسۀ آب و آویشن سکه می‎اندازند. به‌هرحال، ظروف مسی و فلزی دیگر هرگز شامل این مقوله دانسته نشده‎اند، زیرا همواره به‌عنوان وسایل «پاکی»، در سفره‎های گوناگون دینی و آیینی، مورد استفادۀ زردشتیان بوده‌اند. برای این سفره، استفاده از ظروف و وسایلی که وقف باشند یا نام کسی روی آنها کنده شده باشد، منع شده است.
کمی مانده به نیمروز، فردی که ممکن است بانی سفره هم نباشد، قصۀ سفره را می‎گوید. بانی سفره، یا کسی که قصه را می‎گوید و یا افرادی که چنین نذری دارند، از صبحِ روز مراسم روزه می‌گیرند. هنگام نقل قصه، یک یا چند دختر نابالغ با چوبی (اغلب، مورد یا چوب سورمه‎دان) به لبۀ کاسۀ مسیِ حاوی آب و آویشن ضربه‎هایی مکرر و آرام می‎زنند و مدام می‌گویند: «بله» (جعفری، نیز نک‍ : بویس، 66). تفاوتی که وجود دارد، این است که امروزه، همان کاسۀ آب و آویشن و سکه را که از شب پیش سر سفره گذاشته‌اند، برای ضربه‎زدن استفاده می‎کنند؛ اما بنابه گزارش بویس، در گذشته، هنگام نقل قصه، کاسۀ مسین دیگری را از آب و آویشن پر می‎کردند که برای ضربه‌زدن و بله‌گفتن به کار می‎رفت (همانجا).
پیش یا پس از قصۀ اصلی، داستان مشکل‎گشا هم گفته می‎شود و همۀ حاضران در آن هنگام به پاک‎کردن نخودها می‎پردازنـد (زنگنه، سکینه، بش‍ ‌؛ نیز نک‍ : دنبالۀ مقاله). بویس اشاره کرده که بانی سفره پس از پایان قصه‌‌ها اوستا زمزمه می‎کرده است تا زمانی که پاک‌کردن نخودها تمام شود. همچنین، در یکی از مراسم که او شاهدش بوده، 3 قصه نقل شده که سومین آن، قصۀ بانی سفره و برآورده‌شدن نذرش بوده است (همانجا).
در پایان، بر دستان هریک از حاضران یک قاشق آب و آویشن ریخته می‎شود که آنها می‎خورند یا به دست و صورتشان می‎مالند، و کسانی که روزه‎اند، با خوردن آن روزه‎شان را بازمی‎کنند. سپس کنجد و کشمش و نخود مشکل‎گشا بین حاضران تقسیم می‎شود و شیرینیها را هم تعارف می‎کنند. بعد، همۀ حاضران اتاق را ترک می‎کنند و درِ اتاق را برای مدتی می‎بندند. عصر همان روز یا اغلب صبح روز بعد، در را بازمی‎کنند. در این زمان، دقت می‎کنند که ببینند آیا روی آرد، نمک یا شکر سرِ سفره نشانه‎ای هست یا خیر؛ وجود نشانه، مثلاً اثر انگشت، به معنای این است که سفره مورد قبول دختر شاه پریان قرار گرفته است. مهمانها پذیرایی می‎شوند، ناهار می‎خورند و بیشترشان می‎روند (بویس، 67؛ خنجری). بویس همچنین به اجرای رقص و آواز و نمایشهای مفرح توسط زنان حاضر اشاره کرده است (همانجا). 
صبح روز بعد، عده‎‎ای گرد می‌آیند تا سفره را جمع، و به تقسیم و پخش خوراکهای آن بین مردم کمک کنند. به گزارش بویس، از موبد هم برای خواندن اوستا در پای سفره درخواست شده، و او بخشی از «گاتاها» را خوانده است (همانجا). امروزه، برای بدرقۀ صاحبان سفره، برخی آش‌رشته می‎پزند و یک بشقاب از آن را ــ کـه بـه جای قاشق، چوب مورد در آن گذاشته‎اند ــ همراه با شمع، چراغ و برگهای سرو و مورد در جای سفره می‎گذارند و بعضی هم تنها به شمع یا چراغ بسنده می‌کنند (خنجری).
در میان مسلمانان، این مراسم متنوع‌تر برگزار می‎شود و آداب مذهبی آن برجسته‎تر است. در کمرۀ هلیلان کرمانشاه، صاحب نذر از مادر و دختری که مشهور به راست‎گویی و پاک‌دامنی باشند، دعوت می‎کند که اجرای مراسم و نقل قصه را بر عهده بگیرند. این مادر و دختر در روز مراسم روزه می‎گیرند. صاحب نذر همچنین تعدادی از همسایگان و آشنایان را دعوت می‎کند که در میان آنها باید حتماً 7 دختر باکره باشند. سر ظهر، مادر و دختری که اجرای مراسم را بر عهده دارند، وضو می‎گیرند و مشغول نماز می‎شوند؛ این نمازها همه دورکعتی‌اند: نماز حاجات، شاه پریان، ماه پریان، اسماء پریان، پیرمرد خارکش و زن خارکش. بعد از تمام‌شدن نماز، همۀ زنها دور سفره جمع می‌شوند و 7 دختر باکره حنا به دست می‎گیرند و زن سال‌خورده‌ای قصۀ شاه پریان را نقل می‎کند (منصوری، بش‍ ‌). در ماهشهر، 7 نماز دورکعتی به این نامها می‌خوانند: شاه پریان، ماه پریان، بی‎بی‌حور، بی‎بی‎نور، کُنار سبز، کبوتر سبز، و پیرمرد خارکش (رامزی، بش‍‌ ). در برخی از مناطق، نمازها به نام شخصیتهای مؤثر در قصه‌اند، مثل زندانبان، رهگذر، خارکن، زن پادشاه، زن خارکش، و البته دختر شاه پریان (جعفری). در برخی مناطق دیگر مانند شوشتر و دزفول، نمازهایی به نیت بعضی از مقدسان و امامان نیز می‎خوانند، مانند نماز فاطمۀ زهرا، نماز حضرت عباس، نماز امام موسى کاظم، نماز صاحب‌الزمان، نماز چهارده‌معصوم، و نماز خضر زنده؛ همۀ این نمازها نیز دورکعتی‌اند. 
هر رکعت از نماز فاطمۀ زهرا (ع)، 100 «اِنّا اَنْزَلْنا» و یک تسبیح دارد؛ هر دانه از تسبیح را که می‌اندازند، می‎گویند: تو فاطمۀ اطهری / دختر پیغمبری / از هرکسی بهتری / مرادم بده زودتری. هر رکعت از نماز حضرت عباس (ع)، 100 «قُلْ هُوَ اللّٰه» و یک تسبیح دارد و پس از هر دانۀ تسبیح می‎گویند: عباس علی غم‎خوار / ای شاهِ علم‌وردار / این غم که به دل دارم / از روی دلم وردار؛ یا می‎گویند: به حق شیر مادرت / به حق جد پدرت / به حق شش برادرت / یا عباس دخیلت. هر رکعت نماز موسی بن جعفر (ع) نیز 100 «قُلْ هُوَ اللّٰه» و یک تسبیح دارد که پس از هر دانۀ تسبیح می‎گویند: الله تو نور رحمتی / افتاده‎ام در ظلمتی / دَسم بگیر بی‎منتی / یا الله دخیلت. در پایان هر رکعت از نماز خضر زنده نیز می‎خوانند: ای خواجۀ خضر، خضر الیاس / ای خواجۀ قدوس، خواجه عباس / دامنت گیرم از چپ و راست / تا مرادم ندهی، نَمهِلُمِت واسی نماز (= نمی‎گذارم بایستی به نماز) (سبزی‌کار، بش‍‍ ؛ رنگرزان، بش‍‌‌ ). در همۀ شهرهای خوزستان یکی از نمازهای ثابت، نماز شاه پریان است؛ به همین سبب، در برخی از محله‌های این شهر به این مراسم، نماز شاه پریان نیز می‎گویند. طی سالهای اخیـر، برخـی از افراد بـه این مراسم، نمـاز چهارده ـ معصوم می‎گویند (جعفری). پس از گزاردن نماز، شرکت‌کنندگان در مراسم پیرامون سفره می‎نشینند و شخصی که قصه را به‌خوبی می‎داند، آن را نقل می‎کند. 
در نوروزآباد ایلام، صاحب نذر 3 یا 7 دختر دوشیزه را دعوت می‎کند. دخترها تا ظهر روزه می‎گیرند و هنگام ظهر، کف دستشان حنا می‎گذارند و دور سفره می‎نشینند و پیرزنی قصه را نقل می‎کند. دخترها ضمن نقل پیرزن، مرتب صلوات می‎فرستند و می‎گویند: یـا شاه ‎پریان (ناظری، بش‍ ‌). در شوشتر، حاضران در مراسم ضمن شنیدن قصه، می‎گویند: خدا مرادمون داها (= دهد) / علـی نجاتمون داها (رنگرزان، بش‍‌‌ ). در رامهرمز، هنگامی که برای قهرمان قصه مشکلی پیش می‎آید، حاضران صلوات می‎فرستند و زمان کامیابی قهرمان کِل می‎زنند (فرخی، بش‍ ‌).
‎در ماهشهر و رامهرمز می‎گویند: خدا مرادمون بده / مراد مقصودمون بده (جعفری). در شادگان، صاحب نذر لباسهای نو می‎پوشد و در ضمن باید یکی از پیراهنهایش سبز باشد (مشهدی‎زاده، بش‍ ‌). در دزفول هم دعوت‌شدگان بهترین لباسهای خود را می‎پوشند (رشیدیان، بش‍ ‌‌). در شوشتر، گاهی این مراسم را در بقعـۀ خضر زنده برگزار می‎کنند (نک‍ : ه‍ د، خضر)، مردم باور دارند هنگام نقل قصه یا هنگام گزاردن نماز، دختر شاه پریان به‌صورت کبوتری ــ بی‎آنکه دیده شود ــ حاضر می‎شود و با به‌جاگذاشتن جای پای خود بر ترکیب قند و کنجد یا آرد و یا نمک، آنها را متبرک می‎کند که نشانۀ پذیرش سفره و نذر از سوی او ست. پس از پایان قصه، پارچۀ سبز را با ذکر صلوات از روی سفره برمی‎دارند و معمولاً نشانه‎ای روی اقلام یادشده می‎بینند. در این زمان، حاضران با کِل‌زدن به شادی و پای‌کوبی می‎پردازند (مشهدی‌زاده، رشیدیان، بش‍ ‌‌).

قصۀ مراسم

قصۀ رایج در میان مسلمانان، روایتهایی متفاوت از تیپ 778 است. براساس این قصه، خارکن یا چوپانی از طریق گفـت‌وگـوی پریـان ــ کـه بـه شکل دو کبوترنـد ــ یا از طریق خواب‌دیدن، درمی‎یابد که برای رهایی از مشکل خود، باید سفرۀ دختر شاه ‎پریان بیندازد و با اجرای این کار، مشکلش حل ‎شود؛ اما شرط آن این است که او باید هر سال این کار را انجام دهد. او یک بار فراموش می‎کند و پس از آن، مشکلاتی برایش پیش می‎آید و به زندان می‎افتد؛ در زندان متوجه غفلت خود می‎شود و با امکانات کم، سفره را تدارک می‎بیند و دوباره مشکلاتش حـل می‎شود (نک‍ : مشهدی‌زاده، رشیدیان، بش‍‌‌ ؛ مارتسلف، 154- 155؛ درویشیان، 5/ 289- 299). 
قصه‎هایی که در مراسم سفرۀ شاه‎پری زردشتیان نقل می‎شود، متفاوت است؛ بویس از دو روستا، دو قصۀ متفاوت که در ضمن برگزاری ایـن مراسم نقل می‌شود، ثبت کرده است (نک‍ : ص 63, 67؛ نیز مزداپور، فرنگیس، «زن ... »، 56؛ رمضانخانی، 325).
افزون ‌بر سفرۀ دختر شاه پریان، سفرۀ دیگری به نام سفرۀ سبزی در برخی از مناطق ایران رایج است که گاه به آن سفرۀ دختر شاه پریون نیز می‎گویند؛ اما مراسم این سفره با آنچه در این مقاله آمد، متفاوت است (نک‍ : ه‍ د، سبزِ پری، سفره). در پایان مراسم، پس از آنکه روزه‎داران با خوراکهای روی سفره روزۀ خود را گشودند، صاحب نذر با مواد غذایی سفره از مهمانان پذیرایی، و باقی‌ماندۀ آن را میان آنها تقسیم می‎کند.
در روایت فرنگیس مزداپور، دختر شاه پریان، زن نیازمند و بی‎اعتقاد چوپانی را به مرادش می‎رساند و او که به برحق‌بودن سفره ایمان آورده است، زنان دیگر را هم به برپایی این مراسم فرامی‎خواند («درآمدی»، 385).
اما رایج‎ترین قصه در میان زردشتیان، داستان مادر و دختری است که تلاششان برای فاش‌نشدن تنبلیِ دختر پیش شوهر بزرگ‌زاده‎اش، دختر شاه‎ پریان را به خنده وامی‌دارد و سبب می‌گردد تا استخوان ماهی‎ای که سالها در گلوی او گیر کرده بود، به بیرون پرت ‎شود. همین قضیه سبب می‎شود که دختر شاه پریان به آن‎ دو کمک کند و در عوض، آنها هرساله، سفره‎ای به نام او بیندازند. در ادامۀ داستان، نقل می‌شود افرادی هم که در آغاز به این ماجرا بی‎اعتقادند، با رسیدن به مرادشان، این مراسم را سالانه برگزار می‎کنند (خنجری). 

مآخذ

انجوی شیرازی، ابوالقاسم و محمود ظریفیان، گذری و نظری در فرهنگ مردم، تهران، 1371 ش؛ جزایری، فاطمه، «نذرها»، نذرها، یادداشتهای منتشرنشدۀ موجود در واحد فرهنگ مردم صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران؛ جعفری (قنواتی)، محمد و ناهید خنجری، تحقیقات میدانی؛ حسن‎زاده، علیرضا، «خوراک و رشد اندیشۀ انسانی؛ مطالعۀ موردی: آیین نان‎پوش در فرهنگ مردم بوشهر»، خوراک و فرهنگ، به کوشش همو، تهران، 1387 ش؛ درویشیان، علی‎اشرف و رضا خندان، فرهنگ افسانه‎های مردم ایران، تهران، 1380 ش؛ رامزی، محمد، «نذرها در ماه رجب»، نذرها، یادداشتها ... (نک‍ : هم‍ ‌، جزایری)؛ رشیدیان، محمد، «شاه پریان»، همان؛ رمضانخانی، صدیقه، فرهنگ زرتشتیان یزد، تهران، 1387 ش؛ رنگرزان، محمدهادی، «نذر و نیاز»، نذرها، یادداشتها (نک‍ : هم‍ ‌، جزایری)؛ زنگنه، زهره، «چهارمین سال پژوهش سفره‌های نذری»، فرهنگ مردم، تهران، 1386 ش، س 6، شم‍ 23؛ زنگنه، سکینه، «نذر شاه پریان»، نذرها، یادداشتها (نک‍ : هم‍ ، جزایری)؛ سبزی‌کار، عبدالله، «مراسم نماز شاه پریون»، نذرها، یادداشتها (نک‍ : هم‍ ‌، جزایری)؛ سروشیان، مهوش، «خوراکهای آیینی و سنتی زرتشتیان در ایران»، سروش پیر مغان، به‌کوشش کتایون مزداپور، تهران، 1381 ش؛ فدایی تهرانی، آزاده، «پریان در اسطوره‌ها و اعتقادات ایرانیان»، آناهید، تهران، 1384 ش، شم‍ ‌9؛ فرخی، مهین‌تاج و ابـوطالب فرخی، «نماز شاه پریان در مـاه رجب»، نـذرها، یـادداشتها (نک‍ : هم‍‌ ، جزایری)؛ مارتسلف، اولریش، طبقه‎بندی قصه‎های ایرانی، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1371 ش؛ مزداپور، فرنگیس، «درآمدی بر سفره‌های مقدس زرتشتی»، یاد بهار، تهران، 1376 ش؛ همو، «زن در فرهنگ زرتشتی»، زن و فرهنگ، به کوشش محمد میرشکرایی و علیرضا حسن‌زاده، تهران، 1382 ش؛ مزداپور، کتایون، «کاربرد آیینی چند گیاه در نزد زرتشتیان معاصر ایران»، فرهنگ مردم، تهران، 1381 ش، س 1، شم‍ 1؛ مشهدی‌زاده، عبدالرزاق، «مراسم شاپریون»، نذرها، یادداشتها (نک‍ : هم‍ ‌، جزایری)؛ منصوری جمشیدی، علی‎پاشا، «سفرۀ شاه پریان»، همان؛ ناظری، حیدر، «نذر شاه پریان»، همان؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1348 ش؛ نیز:

Boyce, M., A Persian Stronghold of Zoroastrianism, Oxford, 1977.
محمد جعفری (قنواتی) ـ ناهید خنجری
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: