دختر شاه پریان، سفره
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 18 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246590/دختر-شاه-پریان،-سفره
دوشنبه 26 شهریور 1403
چاپ شده
4
دُخْتَرِ شاهِ پَریان، سُفْره، از سفرههای نذری زنانه. این سفره را زنان برخی از مناطق ایران، برای بعضی از حاجتهای خود مانند بچهدارشدن، پسردارشدن، بختگشایی دختر دمبخت و یا حاجتهای دیگر میاندازند. سفرۀ دختر شاه پریان که مانند دیگر سفرههای نذری (ه م) آداب و مراسم خاصی دارد، از سفرههای مشترک میان مسلمانان و زردشتیان است؛ افزون بر نام سفره، میتوان به این موارد مشترک میان سفرههای ایشان اشاره کرد: سفرۀ سبز یا سفید، قصهگویی با موضوع رفع مشکل یا فرج بعد از شدت، روزهگرفتن، و نیز برخی از مواد تشکیلدهندۀ سفره. در میان مسلمانان، زمان برگزاری این سفره یکی از شنبهها یا چهارشنبههای ماه رجب است، اما زردشتیان زمان معینی برای آن ندارند، بلکه هرکس بنابه زمانی که به مراد خود رسیده یا برایش خوشایندتر است، یکی از روزهای «عزیز» را برمیگزیند و هرساله در آن روز مراسم را برگزار میکند (بویس، 65؛ نیز نک : انجوی، 226؛ حسنزاده، 192؛ همایونی، 514). بنابر گزارشهای موجود، این مراسم در میان مسلمانان شهرهای خوزستان رایجتر است؛ در شوشتر و دزفول به نماز شاه پریون، در بهبهان به سفرۀ شاه پریون، در رامهرمز به نذر قند و کُنجی (کنجد)، و در ماهشهر به هر دو نام ــ سفرۀ دختر شاه پریون، و قند و کنجی ــ مشهور است (نک : دنبالۀ مقاله). زردشتیان در گذشته به آن سفرۀ دختر شاه پریان میگفتند، اما طی سالهای اخیر بیشتر شاهپری میگویند (جعفری). به باور برخی از زردشتیان، شاهپری فرشته است؛ او مرد است و دو دختر دارد که یکی سبزپوش و دیگری سفیدپوش است. حتى برخی از برگزارکنندگان این مراسم، دختران شاهپری را با همین اوصاف به خواب دیدهاند (بویس، 63-67). به باور برخی نیز شاهپری 4 دختر کوتاهقامت دارد (جعفری).
سفرۀ دختر شاه پریان هم در میان زردشتیان و هم در میان مسلمانان، مراسمی زنانه است و مردان حق شرکت در آن را ندارند. حتى زنان آبستن نیز نمیتوانند شرکت کنند، زیرا ممکن است جنین آنها پسر باشد (مزداپور، فرنگیس، «درآمدی ... »، 384؛ جزایری، رنگرزان، سبزیکار، بش )؛ ازاینرو، مراسم را در محلی دربسته برگزار میکنند تا از چشم این افراد دور باشد. در بیشتر شهرهای خوزستان، صاحب نذر چند روز پیش از مراسم، زنی را که سواد قرآنی دارد، از نذر خود آگاه میکند و او نیز در روز مراسم روزه میگیرد و به خانۀ صاحب نذر میآید. در شوشتر، صاحب نذر اولِ صبح سفرۀ سبزرنگی را در اتاق پهن میکند و روی آن یک جلد قرآن، یک دوری قند و کنجی (ترکیب آسیابشدۀ قند و کنجد)، یک بشقاب قند و هل (ترکیب آسیابشده)، مقداری شیرینی، یک ظرف حنای خشک، یک ظرف حنای خیسخورده، در ظرفهای جداگانهای مقداری نمک، آرد، میوه، و سبزیخوردن، یک کاسۀ سبزرنگ پر از آب، یک آینه و کوزهای سفالی با چند شاخۀ درخت کُنار (سدر) میگذارد و به شاخهها گردنبندی از طلا آویزان میکند؛ سپس، روی سفره را با پارچۀ سبزرنگی میپوشاند و چند شمع دور آن روشن میکند؛ منقلهای پر از آتش نیز در اتاق میگذارد و عود و کُندر و اسپند در آن میسوزاند (جزایری، سبزیکار، بش ). محتویات سفره در ماهشهر، دزفول و شادگان نیز کموبیش به همین صورت است (رامزی، مشهدیزاده، رشیدیان، بش ). در ماهشهر 3 شمع (رامزی، بش )، در دزفول به تعداد افراد خانواده (رشیدیان، بش )، برخی از خانوادههای شوشتری به تعداد مردها و پسران خانواده (جزایری، بش )، و در برخی از مناطق رامهرمز 5 تا 7 شمع روشن میکنند (فرخی، بش ). در رامهرمز، لوازم سفره را در 3 سینی میگذارند و روی هر سینی پارچۀ سبز میکشند و در یک سینی جداگانه نیز یک جانماز با مهر و تسبیح میگذارند که البته پارچهای روی آن نمیکشند. در این شهر به جای شاخههای کنار، 7 شاخه از 7 درخت شامل لیمو، کنار، توت، زردآلو، نارنج، سیب درختی و خار میگذارند (فرخی، بش ؛ نیز جعفری). در برخی از مناطق کرمانشاه، قاووتی از 7 بُنشن، ازجمله گندم و نخود، تهیه میکنند و روی سفره میگذارند. همچنین یک مرغ سفید میکشند و آن را برای غذای ظهر کباب میکنند؛ سر، پاها و پر مرغ را زیر خاک دفن میکنند که مبادا سگ یا حیوانی دیگر آنها را بخورد (منصوری، بش ). در نوروزآباد ایلام، در کنار مرغ یک دسته پیاز، یک من برنج و بشقابی از حلوای کنجد میگذارند (ناظری، بش ). در فسا، مقداری برگ سبز مرکبات پیرامون ظرف حنا میچینند و یک شاخه نبات را داخل کاسهای قرار میدهند و به همراه یک کاسه شکرپنیر روی سفره میگذارند (جعفری). در دزفول خانوادههای ثروتمند این مراسم را با جزئیات بیشتر برگزار میکنند؛ آنها تعداد بیشتری از آشنایان را دعوت میکنند و گوسفندی نیز میکشند و به مهمانها شام میدهند (رشیدیان، بش ). زردشتیان مراسم سفرۀ دختر شاه پریان یا شاهپری را در اتاقی ویژۀ همین آیین برگزار میکنند. آنها زمین را گِل سفید میپاشند که مخلوطی از نوعی مادۀ معدنی سفیدرنگ با آب است؛ و پس از خشکشدن، روی زمین پارچهای سفیدرنگ پهن میکنند و به گزارش بویس در حال کشیدن سفره، اوستا میخوانند (ص 65-66). گاهی در میان سفرۀ سفید، پارچۀ کوچک سبزرنگی هم میاندازند (مزداپور، فرنگیس، «درآمدی»، 384). برخی نیز در 4 گوشۀ سفره آویشن، سنجد، بادام و نقل میریزند؛ این ترکیب برای جشنها و مراسم شادی هم به کار میرود (همانجا).زردشتیان یک یا چند خشت سفیدشده با گِل سفید نیز روی سفره میگذارند و معمولاً روی آن شمع (بویس، 66) یا چراغ روغنی روشن میکنند (خنجری). تأکید بر سفیدبودن بسیاری از اجزاء و خوراکهای سفره مورد توجه بویس قرار گرفته است (نک : همانجا). معمولاً یک چراغ روغنی وسط سفرۀ سبز یا سفید میگذارند و چراغها و شمعهای دیگری نیز، بنابر سلیقۀ صاحب نذر، در اطراف سفره جای داده میشود (نک : مزداپور، فرنگیس، همانجا). افزون بر اینها، آینه، گلابپاش، سبزه، قند سبز (بویس، همانجا)، و در کرمان هل درسته با کندر هم روی سفره میگذارند و همین دو را بر آتش مینهند. سورمهدان و گاه یک یا چند عروسک (خنجری؛ نیز نک : زنگنه، زهره، 159؛ مزداپور، کتایون، 102) از دیگر اجزاء سفرهاند.برخی از بانیان سفره، کتاب اوستا، تصویر اشوزردشت و عکسهای درگذشتگانشان را هم روی سفره میگذارند (خنجری). بویس اشارهای به وجود کتاب اوستا بر سر سفره نکرده، اما گفته است که بخشی از اوستا از سوی حاضرانِ پای سفره از بر خوانده میشود (همانجا). معمولاً نمادهایی از امشاسپندان را که سر دیگر سفرههای دینی وجود دارند، بر سفرۀ شاهپری هم میگذارند، مانند یک طاس فلزی پر از آب، مجمر آتش که بر آن بوی خوش میگذارند، شیر، برگ سبز درختانی مثل سرو، و جز آن (خنجری)؛ اغلب، هریک از این مواد را در ظرفهای کوچکی میریزند. برخی هم در 4 گوشۀ خشت سفید، آرد، شکر، نمک و آویشن میریزند (همو). همچنین، کاسۀ آب و آویشن، و سینی نخود مشکلگشا (بهصورت نخود برشته) از ملزومات سفرهاند (همو).سربریدن دستکم یک مرغ و پختن آن برای سر سفره هم لازم است (بویس، 65, 66)؛ فرنگیس مزداپور به کشتن مرغ و خروس سیاه اشاره کرده است (همانجا). به باور برخی، کشتن خروس ممنوع است (خنجری). در مواردی، سربریدن گوسفند و بز هم گزارش شده، اما هرگز واجب دانسته نشده است (بویس، 64, 65؛ نک : رشیدیان، بش ).یک یا چند ظرف بزرگ از میوههای گوناگون هم سر سفره میگذارند و هنگام گفتن قصه یا از همان ابتدا، میوهها را قاچ میکنند. در سفرههای دینی، قاچکردن میوهها هنگام خواندن اوستا، و توسط موبد یا دهموبد انجام میشود، با این باور که بوی آن به روان درگذشتگان میرسد (بویس، 66؛ خنجری).خوراکهای فراوان دیگری هم سر سفره قرار میدهند (برای نمونه، نک : بویس، همانجا). برخی از آنها، روز قبل آماده میشوند و برخی دیگر را با عنوان «بوی و بَرَنگ»، همان روز آماده میکنند و بلافاصله سر سفره میبرند تا بوی فراوان این خوراکها به صاحبان سفـره ــ در مراسم دینی، به روان درگذشتگان ــ برسد. از آن جمله، نان، سیرُگ و کُماج است که بهترتیب روی هم میگذارند و آن را 5 بار آماده میکنند تا در 4 گوشه و وسط سفره قرار دهند؛ دیگر خوراکها اینهایند: تخممرغ تابهای، حلواشکری، پلو، و تخممرغی که میان آن پخته شده است و برای آوردن سر سفره دو نیم میشود. همچنین، تأکید بر این است که نانها و سیرگهای ایـن سفره سوراخ نـداشتـه باشند (نک : بویس، همانجا؛ فدایی، 63؛ خنجری). برخی از بانیان این مراسم مخلوط کنجـد و کشمش را هـم ــ مانند سفـرۀ بیبیسهشنبه (ه م) ــ در ظرفهایی سر سفره میگذارند و در پایان، آن را میان حاضران تقسیم میکنند. در میان زردشتیان مرسوم است که نان و پنیر و پشمک هم در میان سفرۀ دختر شاه پریان گذارده شود (سروشیان، 646؛ خنجری).کسانی که پای سفره میآیند نیز هدایایی میآورند که اغلب شامل این موارد است: شمعهایی که روی زمین کنار سفره روشن میکنند، روغن برای چراغ، نخود مشکلگشا، قند سبز، شکر و شیرینی (بویس، همانجا).برخلاف بویس که گذاشتن اشیاء آهنی و فولادی بر سر سفرۀ شاهپری را بلامانع دانسته (ص 64) و به وجود کاسۀ آب و آویشن در این سفره اشاره کرده است (ص 65)، فرنگیس مزداپور در شرح این سفره، تأکید دارد که اشیاء فولادی نباید در اتاق شاهپری باشند («درآمدی»، 384). امروزه، داخل کاسۀ آب و آویشن سکه میاندازند. بههرحال، ظروف مسی و فلزی دیگر هرگز شامل این مقوله دانسته نشدهاند، زیرا همواره بهعنوان وسایل «پاکی»، در سفرههای گوناگون دینی و آیینی، مورد استفادۀ زردشتیان بودهاند. برای این سفره، استفاده از ظروف و وسایلی که وقف باشند یا نام کسی روی آنها کنده شده باشد، منع شده است.کمی مانده به نیمروز، فردی که ممکن است بانی سفره هم نباشد، قصۀ سفره را میگوید. بانی سفره، یا کسی که قصه را میگوید و یا افرادی که چنین نذری دارند، از صبحِ روز مراسم روزه میگیرند. هنگام نقل قصه، یک یا چند دختر نابالغ با چوبی (اغلب، مورد یا چوب سورمهدان) به لبۀ کاسۀ مسیِ حاوی آب و آویشن ضربههایی مکرر و آرام میزنند و مدام میگویند: «بله» (جعفری، نیز نک : بویس، 66). تفاوتی که وجود دارد، این است که امروزه، همان کاسۀ آب و آویشن و سکه را که از شب پیش سر سفره گذاشتهاند، برای ضربهزدن استفاده میکنند؛ اما بنابه گزارش بویس، در گذشته، هنگام نقل قصه، کاسۀ مسین دیگری را از آب و آویشن پر میکردند که برای ضربهزدن و بلهگفتن به کار میرفت (همانجا).پیش یا پس از قصۀ اصلی، داستان مشکلگشا هم گفته میشود و همۀ حاضران در آن هنگام به پاککردن نخودها میپردازنـد (زنگنه، سکینه، بش ؛ نیز نک : دنبالۀ مقاله). بویس اشاره کرده که بانی سفره پس از پایان قصهها اوستا زمزمه میکرده است تا زمانی که پاککردن نخودها تمام شود. همچنین، در یکی از مراسم که او شاهدش بوده، 3 قصه نقل شده که سومین آن، قصۀ بانی سفره و برآوردهشدن نذرش بوده است (همانجا).در پایان، بر دستان هریک از حاضران یک قاشق آب و آویشن ریخته میشود که آنها میخورند یا به دست و صورتشان میمالند، و کسانی که روزهاند، با خوردن آن روزهشان را بازمیکنند. سپس کنجد و کشمش و نخود مشکلگشا بین حاضران تقسیم میشود و شیرینیها را هم تعارف میکنند. بعد، همۀ حاضران اتاق را ترک میکنند و درِ اتاق را برای مدتی میبندند. عصر همان روز یا اغلب صبح روز بعد، در را بازمیکنند. در این زمان، دقت میکنند که ببینند آیا روی آرد، نمک یا شکر سرِ سفره نشانهای هست یا خیر؛ وجود نشانه، مثلاً اثر انگشت، به معنای این است که سفره مورد قبول دختر شاه پریان قرار گرفته است. مهمانها پذیرایی میشوند، ناهار میخورند و بیشترشان میروند (بویس، 67؛ خنجری). بویس همچنین به اجرای رقص و آواز و نمایشهای مفرح توسط زنان حاضر اشاره کرده است (همانجا). صبح روز بعد، عدهای گرد میآیند تا سفره را جمع، و به تقسیم و پخش خوراکهای آن بین مردم کمک کنند. به گزارش بویس، از موبد هم برای خواندن اوستا در پای سفره درخواست شده، و او بخشی از «گاتاها» را خوانده است (همانجا). امروزه، برای بدرقۀ صاحبان سفره، برخی آشرشته میپزند و یک بشقاب از آن را ــ کـه بـه جای قاشق، چوب مورد در آن گذاشتهاند ــ همراه با شمع، چراغ و برگهای سرو و مورد در جای سفره میگذارند و بعضی هم تنها به شمع یا چراغ بسنده میکنند (خنجری).در میان مسلمانان، این مراسم متنوعتر برگزار میشود و آداب مذهبی آن برجستهتر است. در کمرۀ هلیلان کرمانشاه، صاحب نذر از مادر و دختری که مشهور به راستگویی و پاکدامنی باشند، دعوت میکند که اجرای مراسم و نقل قصه را بر عهده بگیرند. این مادر و دختر در روز مراسم روزه میگیرند. صاحب نذر همچنین تعدادی از همسایگان و آشنایان را دعوت میکند که در میان آنها باید حتماً 7 دختر باکره باشند. سر ظهر، مادر و دختری که اجرای مراسم را بر عهده دارند، وضو میگیرند و مشغول نماز میشوند؛ این نمازها همه دورکعتیاند: نماز حاجات، شاه پریان، ماه پریان، اسماء پریان، پیرمرد خارکش و زن خارکش. بعد از تمامشدن نماز، همۀ زنها دور سفره جمع میشوند و 7 دختر باکره حنا به دست میگیرند و زن سالخوردهای قصۀ شاه پریان را نقل میکند (منصوری، بش ). در ماهشهر، 7 نماز دورکعتی به این نامها میخوانند: شاه پریان، ماه پریان، بیبیحور، بیبینور، کُنار سبز، کبوتر سبز، و پیرمرد خارکش (رامزی، بش ). در برخی از مناطق، نمازها به نام شخصیتهای مؤثر در قصهاند، مثل زندانبان، رهگذر، خارکن، زن پادشاه، زن خارکش، و البته دختر شاه پریان (جعفری). در برخی مناطق دیگر مانند شوشتر و دزفول، نمازهایی به نیت بعضی از مقدسان و امامان نیز میخوانند، مانند نماز فاطمۀ زهرا، نماز حضرت عباس، نماز امام موسى کاظم، نماز صاحبالزمان، نماز چهاردهمعصوم، و نماز خضر زنده؛ همۀ این نمازها نیز دورکعتیاند. هر رکعت از نماز فاطمۀ زهرا (ع)، 100 «اِنّا اَنْزَلْنا» و یک تسبیح دارد؛ هر دانه از تسبیح را که میاندازند، میگویند: تو فاطمۀ اطهری / دختر پیغمبری / از هرکسی بهتری / مرادم بده زودتری. هر رکعت از نماز حضرت عباس (ع)، 100 «قُلْ هُوَ اللّٰه» و یک تسبیح دارد و پس از هر دانۀ تسبیح میگویند: عباس علی غمخوار / ای شاهِ علموردار / این غم که به دل دارم / از روی دلم وردار؛ یا میگویند: به حق شیر مادرت / به حق جد پدرت / به حق شش برادرت / یا عباس دخیلت. هر رکعت نماز موسی بن جعفر (ع) نیز 100 «قُلْ هُوَ اللّٰه» و یک تسبیح دارد که پس از هر دانۀ تسبیح میگویند: الله تو نور رحمتی / افتادهام در ظلمتی / دَسم بگیر بیمنتی / یا الله دخیلت. در پایان هر رکعت از نماز خضر زنده نیز میخوانند: ای خواجۀ خضر، خضر الیاس / ای خواجۀ قدوس، خواجه عباس / دامنت گیرم از چپ و راست / تا مرادم ندهی، نَمهِلُمِت واسی نماز (= نمیگذارم بایستی به نماز) (سبزیکار، بش ؛ رنگرزان، بش ). در همۀ شهرهای خوزستان یکی از نمازهای ثابت، نماز شاه پریان است؛ به همین سبب، در برخی از محلههای این شهر به این مراسم، نماز شاه پریان نیز میگویند. طی سالهای اخیـر، برخـی از افراد بـه این مراسم، نمـاز چهارده ـ معصوم میگویند (جعفری). پس از گزاردن نماز، شرکتکنندگان در مراسم پیرامون سفره مینشینند و شخصی که قصه را بهخوبی میداند، آن را نقل میکند. در نوروزآباد ایلام، صاحب نذر 3 یا 7 دختر دوشیزه را دعوت میکند. دخترها تا ظهر روزه میگیرند و هنگام ظهر، کف دستشان حنا میگذارند و دور سفره مینشینند و پیرزنی قصه را نقل میکند. دخترها ضمن نقل پیرزن، مرتب صلوات میفرستند و میگویند: یـا شاه پریان (ناظری، بش ). در شوشتر، حاضران در مراسم ضمن شنیدن قصه، میگویند: خدا مرادمون داها (= دهد) / علـی نجاتمون داها (رنگرزان، بش ). در رامهرمز، هنگامی که برای قهرمان قصه مشکلی پیش میآید، حاضران صلوات میفرستند و زمان کامیابی قهرمان کِل میزنند (فرخی، بش ).در ماهشهر و رامهرمز میگویند: خدا مرادمون بده / مراد مقصودمون بده (جعفری). در شادگان، صاحب نذر لباسهای نو میپوشد و در ضمن باید یکی از پیراهنهایش سبز باشد (مشهدیزاده، بش ). در دزفول هم دعوتشدگان بهترین لباسهای خود را میپوشند (رشیدیان، بش ). در شوشتر، گاهی این مراسم را در بقعـۀ خضر زنده برگزار میکنند (نک : ه د، خضر)، مردم باور دارند هنگام نقل قصه یا هنگام گزاردن نماز، دختر شاه پریان بهصورت کبوتری ــ بیآنکه دیده شود ــ حاضر میشود و با بهجاگذاشتن جای پای خود بر ترکیب قند و کنجد یا آرد و یا نمک، آنها را متبرک میکند که نشانۀ پذیرش سفره و نذر از سوی او ست. پس از پایان قصه، پارچۀ سبز را با ذکر صلوات از روی سفره برمیدارند و معمولاً نشانهای روی اقلام یادشده میبینند. در این زمان، حاضران با کِلزدن به شادی و پایکوبی میپردازند (مشهدیزاده، رشیدیان، بش ).
قصۀ رایج در میان مسلمانان، روایتهایی متفاوت از تیپ 778 است. براساس این قصه، خارکن یا چوپانی از طریق گفـتوگـوی پریـان ــ کـه بـه شکل دو کبوترنـد ــ یا از طریق خوابدیدن، درمییابد که برای رهایی از مشکل خود، باید سفرۀ دختر شاه پریان بیندازد و با اجرای این کار، مشکلش حل شود؛ اما شرط آن این است که او باید هر سال این کار را انجام دهد. او یک بار فراموش میکند و پس از آن، مشکلاتی برایش پیش میآید و به زندان میافتد؛ در زندان متوجه غفلت خود میشود و با امکانات کم، سفره را تدارک میبیند و دوباره مشکلاتش حـل میشود (نک : مشهدیزاده، رشیدیان، بش ؛ مارتسلف، 154- 155؛ درویشیان، 5/ 289- 299). قصههایی که در مراسم سفرۀ شاهپری زردشتیان نقل میشود، متفاوت است؛ بویس از دو روستا، دو قصۀ متفاوت که در ضمن برگزاری ایـن مراسم نقل میشود، ثبت کرده است (نک : ص 63, 67؛ نیز مزداپور، فرنگیس، «زن ... »، 56؛ رمضانخانی، 325).افزون بر سفرۀ دختر شاه پریان، سفرۀ دیگری به نام سفرۀ سبزی در برخی از مناطق ایران رایج است که گاه به آن سفرۀ دختر شاه پریون نیز میگویند؛ اما مراسم این سفره با آنچه در این مقاله آمد، متفاوت است (نک : ه د، سبزِ پری، سفره). در پایان مراسم، پس از آنکه روزهداران با خوراکهای روی سفره روزۀ خود را گشودند، صاحب نذر با مواد غذایی سفره از مهمانان پذیرایی، و باقیماندۀ آن را میان آنها تقسیم میکند.در روایت فرنگیس مزداپور، دختر شاه پریان، زن نیازمند و بیاعتقاد چوپانی را به مرادش میرساند و او که به برحقبودن سفره ایمان آورده است، زنان دیگر را هم به برپایی این مراسم فرامیخواند («درآمدی»، 385).اما رایجترین قصه در میان زردشتیان، داستان مادر و دختری است که تلاششان برای فاشنشدن تنبلیِ دختر پیش شوهر بزرگزادهاش، دختر شاه پریان را به خنده وامیدارد و سبب میگردد تا استخوان ماهیای که سالها در گلوی او گیر کرده بود، به بیرون پرت شود. همین قضیه سبب میشود که دختر شاه پریان به آن دو کمک کند و در عوض، آنها هرساله، سفرهای به نام او بیندازند. در ادامۀ داستان، نقل میشود افرادی هم که در آغاز به این ماجرا بیاعتقادند، با رسیدن به مرادشان، این مراسم را سالانه برگزار میکنند (خنجری).
انجوی شیرازی، ابوالقاسم و محمود ظریفیان، گذری و نظری در فرهنگ مردم، تهران، 1371 ش؛ جزایری، فاطمه، «نذرها»، نذرها، یادداشتهای منتشرنشدۀ موجود در واحد فرهنگ مردم صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران؛ جعفری (قنواتی)، محمد و ناهید خنجری، تحقیقات میدانی؛ حسنزاده، علیرضا، «خوراک و رشد اندیشۀ انسانی؛ مطالعۀ موردی: آیین نانپوش در فرهنگ مردم بوشهر»، خوراک و فرهنگ، به کوشش همو، تهران، 1387 ش؛ درویشیان، علیاشرف و رضا خندان، فرهنگ افسانههای مردم ایران، تهران، 1380 ش؛ رامزی، محمد، «نذرها در ماه رجب»، نذرها، یادداشتها ... (نک : هم ، جزایری)؛ رشیدیان، محمد، «شاه پریان»، همان؛ رمضانخانی، صدیقه، فرهنگ زرتشتیان یزد، تهران، 1387 ش؛ رنگرزان، محمدهادی، «نذر و نیاز»، نذرها، یادداشتها (نک : هم ، جزایری)؛ زنگنه، زهره، «چهارمین سال پژوهش سفرههای نذری»، فرهنگ مردم، تهران، 1386 ش، س 6، شم 23؛ زنگنه، سکینه، «نذر شاه پریان»، نذرها، یادداشتها (نک : هم ، جزایری)؛ سبزیکار، عبدالله، «مراسم نماز شاه پریون»، نذرها، یادداشتها (نک : هم ، جزایری)؛ سروشیان، مهوش، «خوراکهای آیینی و سنتی زرتشتیان در ایران»، سروش پیر مغان، بهکوشش کتایون مزداپور، تهران، 1381 ش؛ فدایی تهرانی، آزاده، «پریان در اسطورهها و اعتقادات ایرانیان»، آناهید، تهران، 1384 ش، شم 9؛ فرخی، مهینتاج و ابـوطالب فرخی، «نماز شاه پریان در مـاه رجب»، نـذرها، یـادداشتها (نک : هم ، جزایری)؛ مارتسلف، اولریش، طبقهبندی قصههای ایرانی، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1371 ش؛ مزداپور، فرنگیس، «درآمدی بر سفرههای مقدس زرتشتی»، یاد بهار، تهران، 1376 ش؛ همو، «زن در فرهنگ زرتشتی»، زن و فرهنگ، به کوشش محمد میرشکرایی و علیرضا حسنزاده، تهران، 1382 ش؛ مزداپور، کتایون، «کاربرد آیینی چند گیاه در نزد زرتشتیان معاصر ایران»، فرهنگ مردم، تهران، 1381 ش، س 1، شم 1؛ مشهدیزاده، عبدالرزاق، «مراسم شاپریون»، نذرها، یادداشتها (نک : هم ، جزایری)؛ منصوری جمشیدی، علیپاشا، «سفرۀ شاه پریان»، همان؛ ناظری، حیدر، «نذر شاه پریان»، همان؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1348 ش؛ نیز:
Boyce, M., A Persian Stronghold of Zoroastrianism, Oxford, 1977.محمد جعفری (قنواتی) ـ ناهید خنجری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید